eitaa logo
افق انقلاب
168 دنبال‌کننده
17.3هزار عکس
5.5هزار ویدیو
321 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از کانال حسین دارابی
ایران 2022 vs آلمان 2022 😂😂✋ 👈 عضوشوید @hosein_darabi
هدایت شده از موسسه مصاف
📸 ماجرای عکس جنجالی «خدانور» چیست؟ 🔸از روز گذشته تصویری از یک متهم که با دستبند به میله‌ای بسته شده در شبکه‌های اجتماعی دست به دست می‌شود و ضدانقلاب آن را به‌عنوان یکی از کشته‌های اغتشاشات اخیر به مردم معرفی می‌کند. اما واقعیت ماجرا چیست؟ 👤 دادستان زاهدان: 🔺 فردی که عکس او هم‌اکنون با نام «خدانور لجعه‌ای» در رسانه‌های معاند در حال گردش است، «صادق کبدانی» معروف به «یاغی» بوده و از اتباع افغانستانی است. 🔹این فرد در تیر امسال به جرم سرقت بازداشت و در ۲۷ مرداد با قرار وثیقه آزاد شد. این سارق سابقه‌دار که چندین شاکی خصوصی و سابقه ۱۶ سرقت دارد، ۱۰ مهرماه امسال حین یک سرقت دیگر در درگیری مسلحانه با ماموران کشته شده است. 🔹عکس منتشرشده از سارق مربوط به اوایل تیر است. به گفته دادستان نظامی این فرد شرور، مسلح بوده اما به‌دلیل اینکه حقوق شهروندی‌اش رعایت نشده با فردی که او را به میله بسته سه ماه قبل برخورد قضایی شده است. 🔹ماجرای لیوان آب کنار متهم هم این است که او از ماموران آب خواسته و آن‌ها یک لیوان آب داده‌اند و پس از نوشیدن آب توسط متهم، افسر پلیس لیوان آب را بر روی سکو گذاشته است. 🆔 @Masaf
هدایت شده از موسسه مصاف
آزادی و دموکراسی آمریکایی از وطن او یک ویرانه ساخت! 🔺 این جوان لیبیایی عکس‌هایی را که در سال ۲۰۰۰ در شهر بنغازی لیبی گرفته بود، مجددا در همان موقعیت در سال ۲۰۱۸ گرفته است. 🔸نتیجه براندازی سفارشی اروپایی‌آمریکایی با مشارکت کمپانی‌های نفتی، تبدیل‌شدن به زمین سوخته است. 🆔 @Masaf
⭕️عکس کمتر دیده شده از حضرت آیت الله خامنه‌ای به همراه فرزندانشان... ┈┈••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾••┈┈ @ofogheenghelab ┈┈••✾• ⛰☀️⛰ •✾••┈┈
🔴 طارمی تو جشن قهرمانی پورتو پرچم ملی کشور رو انداخت رو دوشش 🔹 دمش گرم، ماشالله به جرأتش به غیرتش و هجمه مخالفین جمهوری اسلامی علیه‌ش شروع شد با رکیک‌ترین مطالب که قابل پخش نیست ✍🏻 زرنگ باشیم این حرکت طارمی رو پررنگ کنیم تو هر صفحه ای که هستید نشر بدید تا اخبار منفی کم رنگ بشه دمش گرم ┈┈••✾•🇮🇷🇮🇷🇮🇷•✾••┈┈ @ofogheenghelab ┈┈••✾• ⛰☀️⛰ •✾••┈┈
19.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 مجموعه کلیپهای 1 ( رهبری در این 32 سال چه کرده ❓) ✅ کلیپ هایی جهت آشنایی نسل جوان با نحوه مدیریت رهبری و نجات کشور از بحران ها 🎬 جلسه 1️⃣ ، بحران جنگ خلیج فارس 👈 در ابتدای رهبری امام خامنه ای، آمریکا در سال 68 به عراق حمله می کند، برخی از سران جناح چپ به رهبری پیشنهاد همکاری با عراق و صدام را علیه آمریکا می دهند، رهبری در جواب فرمودند.... 🎤 با توضیحات از اساتید مهدویت و پژوهشگر تاریخ 👈 در نشر این فایلها جهت دفاع از رهبری همکاری بفرمائید @ma_va_o
هدایت شده از خبرگزاری فارس
🖼 تازه‌ترین اثر روح‌الامین برای شهدای شاهچراغ @Farsna
هدایت شده از پاسخ به شبهات فجازی
«بسیجی جیره‌خور، آخرشه خوب بخور» بالایی منزل جیره نخور و پایینی کاخ جیره‌خور نظام است!! 🆔 @Shobhe_Shenasi
هدایت شده از گاهی وقت‌ها
بسم الله الرحمن الرحیم "این برای آرمان" - "شنیدم به آرمان گفتن به آقا توهین کن تا ولت کنیم، وگرنه بیشتر می‌زنیمت. آرمان هم گفته: اون نور چشم منه، شما بزنید..." هنوز این پیامِ یکی از کانال‌ها را کامل نخوانده بودم که استاد آمد و گوشی را انداختم داخل کیفم. کلمات پیام اما، بدجور پیچیده بودند میان کلمات کتاب جامعه‌شناسی استارک و دست از سرم برنمی‌داشتند. استاد درس را آغاز کرد، مثل همیشه بدون وقفه، پرشور و شمرده. جزوه مقابلم باز بود، «بسم الله قاصم الجبارین» را بالای صفحه نوشته بودم، ولی باز هم کلمات آن پیام، چسبیده بودند به مغزم. بهشان التماس کردم که: الان می‌خواهم بی‌طرفی علمی‌ام را حفظ کنم خیر سرم... الان باید فقط به درس فکر کنم... -هراری در کتاب انسان خردمند، اشاره کرده که مهم‌ترین انقلاب در تاریخ بشر، انقلاب شناختی در هشتادهزار سال پیش بوده. زمانی که بشر تونست افسانه‌سازی کنه... افسانه‌سازی... انقلاب شناختی... یادداشت کردم. با چشم استاد را دنبال می‌کردم تا باز هم یادآوری شهید علی‌وردی، مثل پیچک دور کلمات استاد نپیچد؛ اما چشمانم ناگاه متوقف شدند، روی عکس امام و رهبری که نصب شده بود بالای تخته سیاه؛ وارونه. نگاهم همان‌جا ماند. یک نفر عکس را وارونه نصب کرده و روی تخته شعار نوشته بود. شعارشان که به جهنم... هیچ‌وقت برایم مهم نبوده. ولی عکس آقا... وارونه؟ استاد داشت یکی از جدول‌های کتاب را تحلیل می‌کرد. رابطه فقر، صنعت و نابرابری اجتماعی. برای این که حواسم را برگردانم به کلاس، نظر دادم و خودم را انداختم وسط بحث. از رابطه خطی گفتم و همبستگی پیرسون. از ارتباط فقر و عدم امنیت با نابرابری. نشد. فایده نداشت. باز هم عکس وارونه آقا، تمرکزِ نیم‌بندم را بهم می‌زد. شعری که در ذهنم با صدای سلحشور پخش می‌شد را گوشه کلاسور نوشتم، بلکه ذهنم آرام شود: ای دل بمان با مولا، کل یوم عاشورا... کلاس تمام شد و فقط دو جمله یادداشت کرده بودم: جامعه‌شناس باید به پدیده‌ها به صورت غیرخطی فکر کند... چهار چیزی که مبادله اجتماعی را ممکن می‌کند: ثروت، قدرت، منزلت معرفت. استاد که گفت "خسته نباشید" و از کلاس رفت، با ضرب از صندلی بلند شدم. چندتا از دخترهای چادری کلاس دورم جمع شدند: الان برنامه‌ت چیه؟ اشاره کردم به عکس وارونه شده: هیچی، این رو درست می‌کنم و میرم پایین. همه با هم گفتند: هیس... صبر کن همه برن. نگاهی انداختند به کسانی که هنوز در کلاس بودند. چندنفرشان را هفته‌های قبل، میان دانشجوهای معترض دیده بودم. با هم صحبت کرده بودیم و دعوا نه. دوباره برگشتم سمت دوستان چادری‌ام: چرا صبر کنم؟ -خب آخه... چشمانشان را طوری چپ و راست کردند که الان نرو، خطرناک است! یک نفر دیگر گفت: اصلا برو به یکی از خدماتی‌ها بگو درستش کنه. -چرا؟ درست کردنش کاری نداره. خودم را از جمعشان بیرون کشیدم و رفتم به سمت صندلی استاد: دقیقا الان باید درستش کنیم، جلوی همه. و با خودم گفتم: مثلا چه اتفاقی می‌افتد؟ هزینه‌اش نهایتا یکی دوتا فحش است که می‌پردازم. از جانی که آرمان داد سنگین‌تر نیست. صندلی استاد را گذاشتم زیر قاب عکس. کفش‌هایم را درآوردم، چادرم را جمع و جور کردم و رفتم روی صندلی. محجبه‌ها کم‌کم پشت سرم آمدند. دوتا از بچه‌ها که چادری هم نبودند، صندلی را گرفتند که نیفتم. یکی‌شان لبخند زد: برو، هواتو داریم. و دیگری گفت: اگه یه نفر کارشو توی این مملکت درست انجام بده، اون آقاست. و به تصویر آقا اشاره کرد. عکس امام و آقا روی تخته شاسی چاپ شده و با میخ به دیوارش زده بودند. یک نفر تخته را طوری روی میخ چرخانده بود که عکس وارونه شود. میخ را بیرون کشیدم، با تخته. چندنفر برایم هو کشیدند و یکی داد زد: بذار بیفته. بندازش زمین. بذار بشکنه. نشنیده گرفتم و در دل جواب دادم که: اگر نمی‌دانستم که یک نفر تقریباً همسن من، چند شب پیش بخاطر صاحب این عکس جان داده، شاید الان از هو کشیدنتان می‌ترسیدم. ولی الان، اگر بمیرم هم نمی‌گذارم توهین بشود به نورِ چشمِ آرمانِ عزیز. عکس را صاف نصب کردم به دیوار. آقا لبخند زدند و دلم آرام گرفت. مشتم را کوبیدم روی میخش که محکم شود و زیر لب گفتم: این برای آرمان... 💠به قلم: خانم فاطمه شکیبا 🔰 بر اساس تجربه واقعی @mangenechi