eitaa logo
سیمای فرزانگان
2.3هزار دنبال‌کننده
4.2هزار عکس
2.9هزار ویدیو
7 فایل
اخلاق و سبک زندگی علما ادمین انتقادات و پیشنهادات: @Amiralishariati1902 ادمین تبادل @Mohamadh1403 شرایط تبلیغاتمون👇👇 https://eitaa.com/simaifarzanegan ناشناسمون‌ https://harfeto.timefriend.net/17211198493828
مشاهده در ایتا
دانلود
! علامه طباطبایی میفرمودند چون برای تحصیل به نجف اشرف مشرف شدم، به لحاظ قرابت و خویشاوندی گاه گاهی به محضر علامه قاضی شرفیاب می شدم. روزی در کنار در مدرسه ای ایستاده بودم و مرحوم قاضی از آنجا عبور می کردند. چون به من رسیدند، دست خود را روی شانه من گذاردند و گفتند: ای فرزند! دنیا می خواهی نماز شب بخوان آخرت می خواهی نماز شب بخوان. این سخن آن چنان در من اثر کرد که از آن به بعد تا زمانی که به ایران مراجعت کردم، پنج سال تمام در محضر مرحوم قاضی روز و شب به سر می بردم. و از آن وقتی که به وطن بازگشتم تا هنگام رحلت ایشان همیشه روابط ما برقرار بود، و مرحوم قاضی بر اساس روابط استاد و شاگردی دستوراتی می دادند و مکاتبات از طرفین برقرار بود https://eitaa.com/olamaerabane
حجت الاسلام حسین حیدری کاشانی از شاگردان آیت الله بهاء الديني و مؤلف کتاب «سیری در آفاق»، که شرح کاملی از زندگی ایشان میباشد . در این کتاب آورده است: روزهای اولی بود که خدمت این مرد الهی تشرف پیدا میکردم. نماز مغرب را اقتدا کرده بودم. ولی در همان رکعت اول نماز نمیدانم چه شد افکاری مرا به خود مشغول کرد و نماز و حمد سوره و رکوع و سجود افعالی بود که چون دستگاه اتوماتیک و خودکار انجام میشد تا پایان نماز مغرب این سردرگمی دامن گیرم بود. به محض اینکه آقا سلام نماز را داد صدا زد فلانی عرض کردم: بله. فرمود: این نماز نیست که ما میخوانیم گفتم بله آقا حق با شماست و دیگر ایشان چیزی نفرمود. و من هم چیزی نگفتم و دیگر هم به روی من نیاورد. https://eitaa.com/olamaerabane
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚌 من به راننده گفتم نگه دار نمازمو بخونم، نگه نداشت نمازم قضا شد، آیا من گناه کردم؟ 🔝پاسخ قرائتی: بله❗️ https://eitaa.com/olamaerabane
؟! یکی از شاگردان شیخ میگوید از ایشان شنیدم که فرمود: شبی در عالم رؤیا دیدم که مجرم شناخته شده ام و مأمورانی آمدند تا مرا به زندان ببرند. صبح آن روز ناراحت بودم که سبب این رؤیا چیست؟ با عنایت خداوند متعال متوجه شدم که موضوع رؤیا به همسایه ام ارتباط دارد از اهل منزل خواستم که جستجو کنند و خبری بیاورند. همسایه ام شغلش بنایی بود معلوم شد که چند روز کار پیدا نکرده بود و شب گذشته او و همسرش گرسنه خوابیده اند؛ به من فرمودند: وای بر تو تو شب سیر باشی و همسایه ات گرسنه؟». در آن هنگام من سه عباسی پول نقد ذخیره داشتم فوراً از بقال سر محل یک عباسی قرض کردم و با عذرخواهی به همسایه دادم و تقاضا کردم هر وقت بیکار بودی و پول نداشتی مرا مطلع کن. https://eitaa.com/olamaerabane
! مرحوم سید ابو القاسم هندی نقل کرد که در خدمت حاج شیخ حسنعلی به کوه «معجونی» از کوهپایه های مشهد رفته بودیم در آن هنگام مردی یاغی به نام «محمد قوش آبادی که موجب ناامنی آن نواحی گردیده بود از کناره کوه پدیدار شد و اخطار کرد که اگر حرکت کنید کشته خواهید شد مرحوم حاج شیخ به من فرمودند: وضو داری؟ عرض کردم آری دست مرا گرفتند و گفتند چشم خود را ببند. پس از چند ثانیه که بیش از دو سه قدم راه نرفته بودیم فرمودند باز کن، چون چشم گشودم، دیدم که نزدیک دروازه شهریم بزرگی پر از گیاه در کنار بعد از ظهر آن روز به خدمتش رفتم؛ کاسه اطاق بود. از من پرسیدند در این کاسه چیست؟ عرض کردم نمی دانم و در جواب دیگر پرسشهایشان نیز اظهار بی اطلاعی کردم. آنگاه فرمودند: قضیه صبح را با کسی در میان نگذاشتی؟ گفتم خیر فرمودند: خوبست تو زبانت را در اختیار داری بدان که تا من زنده ام از آن ماجرا سخنی مگو و گرنه موجب مرگ خود خواهی شد. https://eitaa.com/olamaerabane
11.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
👑 چرا قوم یهود خود را برتر و بقیه را مانند حیوان می‌دانند ؟ 🎙استاد محمدی https://eitaa.com/olamaerabane
خوب است وقتی انسان صدقات مستحبه و خیرات می دهد، از پاک ترین قسمت های اموال خودش باشد. در هر حالی با خدا معامله کن ه دعاها و توسلات خوب است ولی انسان باید اثر را از خدا بداند و از خدا بخواهد. ه من تعجب میکنم از آن دسته از سالکین که مکاشفه می خواهند. چشم باز کنند، همه این عالم مکاشفات است. ، ه هیچ کس را از رحمت خدا نباید محروم کرد چرا که کار بدست ما نیست؛ بدست اوست سبحانه و تعالی https://eitaa.com/olamaerabane
امام خمینی در قبرستان شیخان قم یک مرد خوابیده است و او حاج میرزا جواد آقای تبریزی است. آیت الله علامه حسن زاده آملی عارف الهی، سالک ،مستقیم، محقق ،ربانی، فقیه صمدانی، و مربی نفوس آیت الله حاج میرزا جواد آقای ملکی تبریزی از اعاظم علمای الهی عصر اخیر، و به حق از علمای فقه و اصول و اخلاق و حکمت و عرفان بوده است https://eitaa.com/olamaerabane
همچنین ایشان می فرمایند: بعد از انقلاب که امام به تهران و سپس به قم آمدند رفیقی داشتیم به نام آقای عرب که ایشان از طلاب قدیمی اصفهان و از ارادتمندان اعلام باید عمل جراحی شود. آقای هیچ چیزی نگفتم فقط نیت کردم که خوب شوم و امسال روزه بگیرم. بودند. ایشان را من میشناختم که مبتلا به زخم معده شدید بودند بطوریکه نمی توانستند روزه بگیرند و اصلا نمی توانستند گرسنگی را تحمل کنند. همه دکترها می گفتند که عرب به من گفت: که یک دفعه خدمت امام مشرف شدم سال ۱۳۶۳ که من به مشهد مشرف شدم آقای عرب را دیدم. ایشان گفت که من الان دو سال است که دارم روزه میگیرم از آن روزی که پیش امام رفتم و خواستم که بیماری ام خوب شود این زخم معده ۱۵ سال ادامه داشت) بیماری ام به طور کلی بهبود پیدا کرد. https://eitaa.com/olamaerabane
حضرت آقای حاج سید هاشم حداد در مورد قبرستان شیخان قم (شیخان کبیر) می فرمودند: بسیار پرنور و پربرکت است و خدا می داند چه نفوس زکیه و طیبه ای در اینجا مدفونند. پس از قبر بی بی که فضای قم و اطراف قم را باز و گسترده و سبک و نورانی نموده است و به واسطه برکات آن حضرت است که گویا خستگی از زمین قم و خاک آن برداشته شده است هیچ مکانی در قم به اندازه این قبرستان نورانی و با رحمت نیست. https://eitaa.com/olamaerabane
پس از واقعه هفتم تیر که نزدیکان ایشان نمیخواستند شهادت آیت الله بهشتی را به علت کسالت علامه به ایشان خبر بدهند در همین احوال یکی از اطرافیان حضرت استاد به اتاقی که ایشان در آنجا بود میرود که علامه به او چنین می فرماید: «چه به من بگویید و چه نگویید من آقای بهشتی را میبینم که در حال صعود و پرواز است https://eitaa.com/olamaerabane
حاج صاحب ادامه می دهد: «خیلی اتفاق می افتاد که وقتی ایشان با یک نفر صحبت می کرد آن فرد منقلب می شد. یک بار شخصی آمده بود پیش ایشان و حرف های خوبی نمی زد. آقای کشمیری به من گفتند کم کم باید او را به راه بیاوریم و البته به طور کلی با مردم خیلی حرف می زد. یک رفیقی داشتند که قصاب بود و حلال و حرام را رعایت نمی کرد. یک بار ایشان نشستند و با او صحبت کردند یک دفعه من دیدم که آن فرد متحول شد و از آن به بعد می دیدم که وقتی می خواهند به حرم یا به منزل برود عبایش را روی سرش می کشد و می رود، خانم او آمد از من پرسید چه اتفاقی افتاده است که او شبها می رود داخل اتاق و در را می بندد و تا صبح قرآن میخواند؟ من گفتم ایشان با آقا سید عبدالکریم نشسته و منقلب شده است. https://eitaa.com/olamaerabane