◾️" مقصد بلند طلب کنید "
🍃حضرت استاد حاج شیخ #جعفر_ناصری ( زید عزه ) :
از خواندن #زيارت_عاشورا مقاصدي بلند باید طلب کرد؛ مثلا بايد ملاقات با حضرت بقية اللَّه روحی له الفداء را خواست؛ بايد مقام محمود را خواست؛ عاقبت به خيري را باید طلب کرد.
همت بلنددار كه مردان روزگار
از همت بلند به جائی رسيده اند.
@olamaorafa
📌آیت الله مجتهدی تهرانی (رحمه الله) :
علت موفقیت من، همین مجالس توسل و روضه خوانی و سینه زنی در کنار درس های طلبگی است.
از زمانی که طلبه بودم، پنج شنبه ها در منزلمان روضه برقرار میکردم. وقتی هم که به قم رفتیم، مجلس روضه مان در قم برپا بود. وقتی هم نزد استادمان حاج شیخ علی اکبر برهان در مسجد لرزاده تهران بودیم، ایشان هفته ای یک شب، سینه زنی میکردند و می فرمودند:
«من هرچه دارم از همان روضه ها و سینه زنیهایی است که برای اهل بیت گرفته ام.»
📔 گلشن ابرار: 1/421
@olamaorafa
علامه سید بحر العلوم در راه سامرا به این فکر میکرد که چطور گریه بر سید الشهداء(علیهالسلام) باعث آمرزش گناهان میشود؟
همان وقت متوجه شد که شخص عربی، سوار بر اسب به او رسید و سلام کرد بعد پرسید : "جناب سید درباره چه چیز به فکر فرو رفتهای؟ جناب سید، اگر سوالی داری بپرس شاید جوابش را بدانم"
گفت: چطور میشود خدایِ متعال این همه ثواب به زائرین و گریه کنندگان حضرت سید_الشهداء (علیهالسلام) میدهد، مثلاً در هر قدمی که در راه زیارت برمیدارند، ثواب یک حج و یک عمره در نامه عملشان مینویسند و برای یک قطره اشک گناهانشان آمرزیده میشود؟! چطورممکن است گریه برای سید الشهداء(علیهالسلام) سبب آمرزش گناهان شود؟
سوار گفت: بگذار حکایتی را برایت بگویم.
پادشاهی به همراه درباریان خود به شکار میرفت، در شکارگاه از لشکریان دور شد و آنها را گم کرد. به سختی فوق العادهای اُفتاده و بسیار گرسنه شده بود تا این که چشمش به خیمهای افتاد، وارد آن خیمه شد، در آن سیاه چادر، پیر زنی را با پسرش دید. آنها در گوشه خیمه فقط یک بُز شیردهی داشتند که تنها از راه مصرف شیر این بز زندگی خود را میگذراندند. وقتی سلطان وارد شد او را نشناختند ولی به خاطر پذیرایی از مهمان، آن بز را سر بریدند و کباب کردند، چون چیز دیگری برای پذیرایی نداشتند.
فردا که سلطان برگشت قصه را برای درباریان گفت و پرسید: "چطور لطف این پیرزن را جبران کنم؟"
هر کسی جوابی داد.
یکی گفت یک گوسفند کشته؛ شما صد برابر به او بدهید و...
حرف ها که تمام شد.
سلطان گفت: اگر من بخواهم مثل او لطفش را جبران کنم، باید تمام سلطنت و دارایی خودم را بدهم؛ که تازه آن وقت، مقابله به مثل کردهاید و بدون هیچ لطف اضافهای؛ فقط محبتشان را جبران نمودهاید چرا که آنها هر چه را داشتند به شما تقدیم کردند و شما هم باید آنچه دارید به آنها تقدیم کنید.
ای سید بحر العلوم سیدالشهداء(علیهالسلام) هر چه داشت از مال و منال و اهل و عیال و پسر و برادر و دختر و خواهر و سر و پیکر، همه را در راه خدا داد؛
خدا که نمیتواند تمام سلطنت و داراییاش را به حسین(علیهالسلام) دهد. پس تعجب ندارد که در ازای آن هرگونه ثواب و منزلتی به زائران و گریه کنندگان سید الشهداء(علیهالسلام) بدهد...
سوار این را گفت و سید بحرالعلوم در فکر فرو رفت ولی تا سربلند کرد دید هیچ کس کنارش نیست!
سید با خود گفت این مرد که بود؟
چگونه از فکر من خبر داد و یکباره آمد و رفت؟
اشک میریخت که امام زمان(علیهالسلام) را دیده و نشناخته...
✍️عبقری الحسان، شیخ علی اکبر نهاوندی، ج1، ص119.
@olamaorafa
🔴اهمیت رفتن سر قبر اموات!
💥بهترین زمان زیارت اموات عصر پنجشنبه است که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و اله )فرموده است، شاید بهتر از آن صبح جمعه بین الطلوعین باشد.
🌺از امام صادق (علیه السلام)سؤال شد که:
اگر شخص سر قبر کسی برود، آیا او به درد آن شخص میخورد؟
🌹امام فرمود : بله. این مثل هدیه ای است که به زندهها میدهید و او را کاملاً خوشحال میکنید.
✅یکی از نزدیکان رجبعلی خیاط میگفت:
ما با ایشان به قبرستان ابنبابویه رفته بودیم و قبر مادر من هم آنجا دفن بود. من سر قبر مادرم نرفتم.
🍃سر چند تا قبر فاتحه خواندیم. وقتی میخواستیم از قبرستان بیرون بیاییم، ایشان گفتند که مادر شما اینجا دفن است؟ گفتم: بله.
🍀گفت: مادر شما در عالم برزخ داشت از شما گله میکرد. برگشتیم و سر قبر مادرم رفتیم.
🔴اگر کار خیری که میکنیم، به تعدادی از اموات هدیه کنیم آیا از ثواب آن کم میشود؟
💠خیر.اگر شما یک صلوات به کل اموات مؤمنین و مؤمنات هدیه کنید به خاطر کار ارزشمندی که شما کردید و همه را در نظر گرفتید و بخل نورزیدید، خدا ثوابش را به همه میدهد و از هیچ کس هم ثوابی کم نمیشود.
🌹پیامبر فرمود :
وقتی انسان آیت الکرسی را بخواند و ثوابش را برای همهی اهل قبور مومنین و مؤمنات بفرستد خدا ثواب را به هر کدام از اموات میدهد.
📗 بیانات حجت الاسلام #عالی
@olamaorafa
🍃مقام حضرت اميرالمؤمنين(ع) آن چنان عظيم بود كه رسول خاتم(ص) به ايشان متوسّل می شدند، امّا گاهي اميرالمؤمنين علی(ع) نیز براي برخی امور مهم به فرزندش امام حسین(ع) متوسّل می شد. اين در حالي است كه امام علي(ع) در اوج قدرت ظاهري و باطني بود و هر چه مي خواست براي ايشان مهيّا بود.
هنگامي كه امام علی(ع) حكومت و خلافت مسلمانان را بر عهده گرفت، عدّه ای از كشاورزان به حضور ايشان مشرّف شدند و به حضرت عرض كردند: «مدّت زيادي است كه در كوفه باران نباريده و محصولات كشاورزي در حال نابود شدن است، شما از پروردگار درخواست كنيد كه بر باغ ها و زمين هاي كشاورزي باران ببارد.»
امام علی(ع) به جاي آن كه خود دعا كند يا به مردم فرمان دهد كه نماز استسقاء بخوانند، وارد منزل شد، سپس فرزندش امام حسين(ع) را صدا زد و مشكل كشاورزان را مطرح كرد و از ايشان درخواست نمود براي رفع اين مشكل در بارگاه الهي دعا كند.
راز و رمز اين توسّل آن بود كه حضرت اميرالمؤمنين(ع) به مقام والاي فرزندشان آگاه بود و مي دانست مسير رسيدن به خدا از راه حضرت سيّدالشهدا(ع) نزديك تر و وسیع تر است.
حضرت سيّدالشهدا(ع) نیز بلافاصله فرمان پدر را اجرا نمود و رو به سوی درگاه پروردگار دعا كرد. در همان هنگام، باران فراوانی بر زمين هاي تشنه نازل و مشكلات كشاورزان حل شد.[1]
—----------------------------------------------------------------
[1]. بحارالأنوار: 44/187، حدیث 16، به نقل از عُيُونُ الْمُعْجِزَاتِ سيد ْمُرْتَضَى رَحِمَهُ الله؛ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَارَةَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ الصَّادِقِ(ع) عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ8، قَالَ: جَاءَ أَهْلُ الْكُوفَةِ إِلَى عَلِيٍّ 7 فَشَكَوْا إِلَيْهِ إِمْسَاكَ الْمَطَرِ وَ قَالُوا لَهُ اسْتَسْقِ لَنَا فَقَالَ لِلْحُسَيْنِ7 قُمْ وَ اسْتَسْقِ فَقَامَ وَ حَمِدَالله وَ أَثْنَى عَلَيْهِ وَ صَلَّى عَلَى النَّبِيِّ وَ قَالَ اللَّهُمَّ مُعْطِيَ الْخَيْرَاتِ وَ مُنْزِلَ الْبَرَكَاتِ أَرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْنَا مِدْرَاراً وَ اسْقِنَا غَيْثاً مِغْزَاراً وَاسِعاً غَدَقاً مُجَلِّلًا سَحّاً سَفُوحاً فِجَاجاً تُنَفِّسُ بِهِ الضَّعْفَ مِنْ عِبَادِكَ وَ تُحْيِي بِهِ الْمَيْتَ مِنْ بِلَادِكَ آمِينَ رَبَّ الْعَالَمِينَ فَمَا فَرَغَ (ع) مِنْ دُعَائِهِ حَتَّى غَاثَ الله تَعَالَى غَيْثاً بَغْتَةً، وَ أَقْبَلَ أَعْرَابِيٌّ مِنْ بَعْضِ نَوَاحِي الْكُوفَةِ، فَقَالَ: تَرَكْتُ الْأَوْدِيَةَ وَ الْآكَامَ يَمُوجُ بَعْضُهَا فِي بَعْضٍ.
برگرفته از کتاب آئین اشک و عزا در سوگ سیدالشهدا(ع) نوشته استاد حسین انصاریان
@olamaorafa
" فروکش کردن سیل با تربت #امام_حسین علیهالسلام "
مرجع عالیقدر حضرت آیتاللهالعظمی #شبیری_زنجانی (حفظه الله تعالی ) :
زمان مرحوم آقای حاج شیخ عبدالکریم حائری [مؤسس حوزه علمیه] سیل عظیمی در قم آمد و جاهایی را خراب کرد. من خردسال بودم. صدای سیل وحشتناک بود. منزل ما در کوچه ارک بود و صدای خروش سیل میآمد. حاج آقای ما مرتّب سر کوچه میرفت که اگر سیل به آن طرف آمد، فوری به ما کمک کند که فرار کنیم.
بعد شنیدم که آقای حاج شیخ مقداری از تربت حضرت سیدالشهدا علیهالسلام را به فرزندشان حاج آقا مرتضی داده بود که در آب بریزد و سیل فروکش کرده بود.
جرعهای از دریا، ج1، ص544
@olamaorafa
🔻حضرت استاد شیخ عبدالقائم شوشتری :
🔸به همه خداجويان سالك توصيه مي كنم كه خلوت با خدا را از دست ندهند.
اوقات خوش آن بود كه با دوست به سر شد
باقي همه بي حاصلي و بوالهَوَسي بود
🔹اميدوارم مؤمنان خداجو در شرايط مساعد روحي با تلاوت مناجات هاي مأثوره ائمه طاهرين (ع) به نعمت حضور دست يابند و در حالاتي كه روحيه گرايش به زمزمه اشعار عرفاني و مناجات فارسي دارند لحظاتي با ربّ العالمين خلوت كنند .
@olamaorafa
▪️اهمیت گریه برای حضرت سیدالشهدا علیهالسلام در سیره و بیان آیتالله بهجت قدسسره
[حضرت #آیت_الله_بهجت قدسسره] شیر آب حیاط را بهاندازۀ یک شیر سماور باز کرده بودند و داشتند وضو میگرفتند. گفتم: آقا، #محرم دارد میآید و من یک ماه برای تبلیغ میروم. سفارشی کنید که آویزه گوشم کنم. همانجور که وضو میگرفت، تکیه داد به دیوار و آهسته گفت: «آسید محمد! سعی کن هر شبانهروزی یکمرتبه برای #امام_حسین علیهالسلام گریه کنی...» . (براساس خاطره یکی از شاگردان)
برگرفته از کتاب ردپای سپید، ص۵٧
🕋@olamaorafa
🔴🔵 چند معجزه از حضرت علی اصغر (ع):
🔴 آقای جلالی از نزدیکان شیخ جعفر آقا مجتهدی نقل کرده :
🔷 چند سال پیش که در قم بسر میبردم روز عاشورا به شدت مریض بودم و به طوری درد سراسر وجودم را فرا گرفته بود که نمیتوانستم از رختخواب برخیزم.
طبق معمول همه ساله در آن روز هم مراسم عزاداری در منزل برپا بود. در همان هنگام با حال سختی که داشتم متوسل به حضرت علیاصغر (ع) شدم و حالتی به خصوص برایم پیدا شد و صحنههایی را مشاهده کردم.
از جمله دیدم سقف اتاق شکافته شد و نور عجیبی از آسمان به طرفم آمد به حدی آن نور شدید بود که از شدت آن چشمانم را بستم و بعد از چند لحظه که چشمانم را باز نمودم و سرم را بالا آوردم دیدم بانویی در حالیکه طفلی را در آغوش دارند در مقابلم نشستهاند.
در همان حال به من فهماندند که آن دو بزرگوار حضرت رباب و حضرت علیاصغر (ع) میباشند. سپس ایشان فرمودند: آقای جلالی هر چه که دارم و به هر کجا که رسیدهام از ناحیه حضرت علیاصغر (ع) و توسل به ایشان بوده است.
🔴 دستور توسل ایت الله حق شناس به آیت عظمای کربلا
🔷 حضرت ایت الله حق شناس رضوان الله تعالی علیه می فرمودند: یکبار در حین خواندن زیارت عاشورا چهل روزه مشکلی پیش آمد و نتوانستم آن را بجا آورم. برای همین خیلی ناراحت شدم و به ابا عبدالله (ع)متوسل شدم،
ناگهان دیدم آقا تشریف آوردند و فرمودند: آمیرزا عبدالکریم چه شده است. ایشان قضیه را عرض کرده بودند. می فرمودند آقا فرمود: چرا به آیت عظمای کربلا متوسل نمی شوی؟
ایشان عرض کرده بودند: آقا آیت عظمای کربلا کیست؟ فرمودند: آقا قنداقه علی اصغر (ع) را از زیر عبایشان بیرون آوردند و فرمودند ایشان است.
🔴 توسل اسرا برای روشن کردن چراغ عزاداری
🔷 مرتضی سرهنگی در بخشی از کتاب «محرم در اسارت» مینویسد:
بهترین خاطرهای که از محرم در اسارت دارم، به آن سالی برمیگردد که عراقیها طبق عادت هر سالهشان، روز هفتم و هشتم محرم به همه آمپولهایی تزریق میکردند تا ایرانیها نتوانند در روزهای #تاسوعا و #عاشورا عزاداری کنند.
این کار شیطانیشان هر سال خوب نتیجه میداد و غیر از چند نفر که به «لطایف الحیل» از زیر تزریق آمپول، جان سالم به در میبردند، بقیه چنان تب میکردند که تا چند روز در جا میافتادند.
آن سال، دیگر تجربه کافی به دست آورده بودند و اسامی افراد از روی لیست میخواندند و حتی یک نفر نیز نتوانست از نیش سوزن آمپول در امان بماند. حتی بین بچهها شایع شده بود که درصد آمپول امسال، چند سیسی بیشتر از سالهای پیش است.
وقتی عراقیها به آسایشگاه ما آمدند، همه بچهها به حضرت «علیاصغر(ع) » متوسل شده، نجات خود را از آن دردانه کوچک #امام_حسین (ع) خواستند.
قلب پاک بچهها و نام پربرکت آن طفل خاندان پیامبر چنان اثر معجزه آسایی داشت که هیچ یک از بچهها- به جز یکی دو نفر که بیماری کم خونی داشتند – تب نکردند.
عراقیها که میدانستند آمپولها کار خودشان را خواهند کرد، دیگر به سراغ آسایشگاه ما نیامدند و ما با خیال راحت، آن شب، چراغ عزاداری حضرت حسین (ع) را روشن کردیم.
صبح که شد، دکترهای عراقی از جریان خبردار شدند. آنها به آسایشگاههای دیگر رفتند و دیدند که تمام افراد آنها تب کرده و درجا افتادهاند؛ اما افراد آسایشگاه ما سرحال و قبراق هستند.
بین خودشان بگو مگویی شده بود که نگو! از طرفی تعجب کرده بودند و از طرف دیگر نمیتوانستند قبول کنند که توسل به ائمه و خاندان عصمت، کارهای نشدنی را شدنی میکند
🌺ألـلَّـهُـمَــ عَـجِّـلْ لِـوَلـیِـکْ ألْـفَـرَج🌺
@olamaorafa