چهارشنبه ۴ مهرمـاهتون بخیر❤️
هــــر روز آغـــــاز
یک تغییر و شروع
یک هیجـان اسـت
خــدایا دریـچـه ی
شــادی بـی پـایـان
خوشبختی ، سلامتی
و روزی پر برکت را
به روی همه باز کن
الهی آمین🙏🏻
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
ببخشيد، یک سكه دوزاری داريد؟
میخواهم به گذشته ها, زنگ بزنم!
به آن روزهاي دور...
به دل های بزرگ،
به محل كار پدرم،
به جوانی مادرم،
به کوچه هاى كودكى،
به هم بازيهاى بچگى.
میخواهم زنگ بزنم به دوچرخۀ خسته ام،
به مسیر مدرسه ام که خنده های مرا فراموش کرده،
به نیمکت های پر از یادگاری،
به زنگ هاى تفريح مدرسه،
به زمستانی که با زمین قهر نبود،
به بخارى نفتى که همۀ ما رابا عشق دور هم جمع میکرد،
میدانم آن خاطره ها کوچ کرده اند...
می دانم...
آري ميدانم كه تو هم، دنبال سكه ميگردى!!
افسوس... هیچ سکه ای در هیچ گوشی تلفنی،
دیگر ما را به آن روزها وصل نخواهد کرد...
حيف...
صد افسوس که دوزاری مان بموقع نیفتاد!
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
"اگر روزانه يك سیب بخورید تا آخر عمر از پزشک بی نیاز خواهید بود"
ریشه این ضرب المثل به دهه 1860 در ولز برمیگردد با این مضمون: «موقع رفتن به رختخواب یک سیب بخور و نون دکترا رو آجر کن»
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فروش دختران در زمان قاجار
از آنجایی که وضع اقتصادی عامه مردم ایران در دوره قاجاریه بسیار بد بود و شاهزادگان،والیان و حکام چنان زندگی را بر مردم تنگ کرده بودند که هر خانواده اصطلاحا در پی کم کردن نان خورهایش بود...
و طبق معمول همواره قدرتمندان نیز زنباره و هوس ران بودند، بنابراین بهترین کالا برای باز پرداخت بدهی مالیاتی مردم در نزد آنان همین زن و دخترهای مردم بود! و چون گرسنگی و مالیات بر خانواده ها فشار می آورد، از دختران خود برای رها شدن از آن تنگناها مایه می گذاشتند!
ناظم الاسلام کرمانی در صفحات ۲۰۹ و ۲۰۸ در اواخر سلطنت مظفرالدین شاه چنین میگوید: حکایت قوچان را مگر نشنیده اید که پارسال زراعت به عمل نیامد و می بایست هر یک نفر مسلمان قوچانی سه "ری" گندم مالیات بدهد. چون نداشتند و کسی به داد آنها نرسید...
حاکم آنجا سیصد نفر دختر مسلمان را در عوض گندم، مالیات گرفته و هر دختری را به ازای دوازده من گندم (۳۶ کیلو) محسوب و به ترکمانان فروخت! گویند بعضی از دختربچه ها را در حالت خواب از مادرهایشان جدا می کردند! زیرا که بیچاره ها راضی به تفرقه نبودند./تاریخ سیاه و سفید
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
یکی از اصلی ترین دلایل درد زانو که نسل ما تو پیری قراره داشته باشه بخاطر انجام این حرکت تو زمان کودکی میتونه باشه :)))
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
پلیس راه جاده اصفهان به تهران در عصر قاجار - حدود 1300 شمسی
این تصویر نیروهای حکومتی که برای حفظ امنیت جاده اصفهان به تهران گماشته شده اند، را نشان می دهد.
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
نوزادان فروشی در ایتالیا - 1940 میلادی
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
از کنار مقبرهای میگذشتم
که روی آن نوشته بود:
اینجا آرامگاه مردی
راستگو و سیاستمداری بزرگ است؛
این اولین بار بود که میدیدم
2 نفر را در یک قبر دفن کردهاند!
👤وینتسون چرچیل
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
#حکایت_قدیمی
تو نخندی من بخندم؟
روزی طلبکاری که مدتها سر دوانده شده بود برای وصول طلبش عزم جزم کرد و خنجر برهنه ای برداشت و به سراغ بدهکارش رفت تا طلبش را وصول کند. بدهکار چون وضع را وخیم دید گفت:
چه به موقع آمدی که هم اکنون در فکرت بودم تا کل بدهی را یکجا تقدیمت کنم.
چون طلبکار را با زبان کمی آرام کرد دستش را گرفت و گوسفندانی را که از جلوی خانه اش میگذشتند نشانش داد و گفت:
ببین در هر رفت و برگشت این گوسفندان چیزی از پشمشان به خار و خاشاک دیوارهای کاه گلی این گذر گیر کرده و از همین امروز من شروع به جمع آوری آنها میکنم, بقدر کفایت که رسید آنها را شسته و به رنگرز میدهم تا رنگ کند و بعد از آن زن و بچه ام را پای دار قالی مینشانم تا فرشی بافته و به بازار برده فروخته و وجه آن را دو دستی تقدیم تو میکنم.
طلبکار از شنیدن این مهملات از فرط خشم به خنده افتاد و بدهکار هم چون خنده او را دید گفت:
طلب سوخته را به این راحتی زنده کردی تو نخندی من بخندم....
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
این تصویر غریب از یه کتاب رمالی اصفهانیه (حدود صد سال پیش نوشته شده) و دیوی رو نشون میده که اگه پات از پتو بیرون باشه میاد سراغ انگشتای پات!
تصاویر دیگری از دیو هنگام خواب نیز در این کتاب وجود داره که داستان های زیادی در مورد آنها وجود داره.
فکر کنم پتوهای پلنگی و این عکس های روی پتو از همین زمان مد شدن :)
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f