پاکت نامهی پست شده از ایران به مقصد پاریس
دورهی مظفرالدین شاه قاجار
با تمبرهای ناصری
ارسال 5 نوامبر 1903
دریافت 18 نوامبر 1903
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
تصویری از باغ وحش تهران در دهه پنجاه
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
نخ دندان های قرن نوزدهم!
💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی را اینجا ببینید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
مردی را قرضی افتاده بود، به در دوستی آمد ودر بزد. آن جوان مرد بیرون آمد و او را در کنار گرفت و نیکو بپرسید و گفت :چرا رنج برگرفتی؟ گفت:وامکی برمن جمع شده است ودل مشغول می باشم .
گفت:چه مقدار؟ گفت: چهارصد درم.جوان مرد در خانه رفت و کیسه ای بیرون آورد ،دراو چهارصد درم بود،نه کم و نه بیش و بدو داد واورا گسیل کرد و خود درخانه آمد وگریستن گرفت .یکی اورا گفت:چرا می گریی؟ اگر نخواستی، نبایستی داد. گفت: نه ازبهر آن می گریم که چرا دادم، از بهر آن می گریم که چرا حقّ دوستان خود نگزاردم و مراعات نکردم و تیمار وی نداشتم تا وی را حاجت آمد به خانه ی من آمدن و سئوال (درخواست) کردن و روی خود بدام سئوال زرد کردن و شرم داشتن.
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
به بالا گَر رسیدی سـُرنخوردی پس تو مردی
اگردیدی فقیری لقمه دادی پس تو مردی
مَنَم مَن کم کُن کمی هم کوچکی کن
اگر از مَن مَنَت جایی رسیدی پس تو مردی
از این کوچه گذر کن تا ببینی آدمییت
سخن از روی منطق گر شنیدی پس تو مـردی
زَدَن ، زن ، را به نا مردی کجا مردی نماید
نوازش روی احسان گر نمودی پس تومردی
اگر مردی سبیل و صورت و اَخم و نگاه است
بگو خانم سبیلی گر ببودی پس تو مردی
نه کج راه رفتن وگرداندنِ تسبیح و زنجیر
اگر راه درستی پیشه کردی پس تو مردی
غرور و نخوت و کینه بود اعمال شیطان
خیال بد ز سر بیرون نمودی پس تو مردی
به سرعت میرود عمرت و پیری در کمین است
خدا را یک نفس در خود بدیدی پس تو مردی
فقیها صحبت مردانگی در حد تو نیست
به صد گفتن یکی را گر شنودی پس تو مردی
💯مطالب ناب را در دنیای قدیم مشاهده کنید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
یادتونه 😉
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
6.77M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به یاد روزهای قبل از اینترنت
💯ما اینجاخاطراتتونرو زندهمیکنیم
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
میدونید چرا مردم در قدیم بجای آب سرد، آب گرم میخوردند ؟
چون آب گرم مانند یک داروی واقعی است که میتواند گردش خون را بهبود بخشد، پیری را به تعویق انداخته و سموم را از بدنتان خارج کند.
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
باز پاییز برای تو نبارم سخت است
پای هر خاطرهات بغض نکارم سخت است
ای نفسگیرترین رویداد فصل خزان
من بـه اسمت برسم, سخت نبارم, سخت است
👤پویا جمشیدی
💯دههپنجاهیا،شصتیاوهفتادیهایایتا
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
ساعت مچی اوایل فقط مخصوص خانمها بود و مردها از ساعت جیبی استفاده میکردند.
اواخر قرن 19بخاطر اینکه سربازان مجبور به حمل اسلحه درجنگ های مختلف بودند، ساعت مچی مردانه تولید شد.
💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
#حکایت_قدیمی
مجازات گناه
پیرمردی بود زاهد که در دل کوه، توی دخمهای عبادت میکرد و از علفها و میوههای جنگلی کوه هم میخورد.
روزی از کوه به زیر آمد و به طرف ده راه افتاد رفت و رفت تا به نزدیک ده رسید، مزرعه گندمی دید.
خیلی خوشش آمد، پیش رفت و دو تا سنبله از گندمها چید و کف دستش خرد کرد و آن چند دانه گندم تازه را خورد،
بعد از آنکه چند قدمی به طرف ده پیش رفت، به خودش گفت:
ای مرد! این گندم از مال که بود خوردی؟…
حرام بود؟…
حلال بود؟…
زاهد سرگردان و پریشان شد و گفت:
خدایا! من طاقت و توش عذاب آن دنیا را ندارم.
هرچه میخواهی بکنی و به هر شکلی که جایز میدانی مجازاتم کن و تقاص این چند دانه گندم را در همین دنیا از من بگیر!
خدا دعا و درخواست او را قبول کرد و او را به شکل گاوی درآورد و به چرا مشغول شد.
صاحب مزرعه که آمد و یک گاوی در گندمزارش دید هرچه در حول و حوش نگاه کرد کسی را ندیدـ
ناچار طرف غروب، گاو را به خانه آورد و مدت هشت سال از او بهره گرفت، آخر که از گوشت و پوست او هم استفاده کرد،
کله خشک او را برای مزرعهاش «داهول» کرد یعنی مترسک کرد و توی زمین سر چوب کرد.
روزی که صاحب زمین مزرعهاش را چید و کوبید و گندم را خرمن کرد، شب دزدها آمدند و جوالهاشان را از گندم پر کردند.
ناگهان صدای غشغش خنده از کله خشک گاو بلند شد، دزدها مات و حیران شدند و خشکشان زد.
هرچه به این طرف و آن طرف نگاه کردند دیدند هیچکس نیست اول خیلی ترسیدند و گندم جوال کردن را ول کردند.
بعد آمدند پیش کله و ایستادند و گفتند:
«ای کله! ترا خدا بگو ببینم چرا میخندی؟ تو که هستی؟ چرا اینطور میخندی و ما را مسخره میکنی؟»
کله به زبان آمد و شرح احوالش را گفت و آخر هم گفت: «من به تقاص دو تا سنبله گندم دارم چنین مکافاتی میبینم.
وای به حال شما که جوال جوال می برید!
💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی را اینجا بخوانید
https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
🟣 با تاییدیه های سازمان غذا و دارو؛ سیب سلامت ؛وزارت بهداشت ؛تاییدهGmp
🌸 جدیدترین روش ترک موادبا ایجاد بیمیلی شدید نسبت به مواد درابتدای شروع دوره درمان🪻
برای همیشه بدون درد و خماری ترک کنید
راه ارتباط با مشاور
لینک کانال👇
https://eitaa.com/joinchat/832045542Cc2942bfa55
فرم درخواست مشاوره رایگان
https://app.epoll.pro/47163225