eitaa logo
دنیاے قــــدیم...💯
88.1هزار دنبال‌کننده
9.7هزار عکس
2.1هزار ویدیو
6 فایل
﷽ 📸مجموعه ای بسیار نفیــــس و خاطره انگیز از تصاویر آرشیوی و حکایتــــ های قدیمــــی پیش ماست همراه ما بمانید 😎🤞 #همراه‌با‌کلی‌مطالب‌نوستالژی. اگه‌این‌کانال‌حالتوخوب‌کرد‌به‌بقیه‌هم‌معرفیش‌کن🪻 ‌فقط تبلیغات👇 @ham_18
مشاهده در ایتا
دانلود
نوبهار است در آن کوش که خوشدل باشی که بسی گل بدمد باز و تو در گل باشی 💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
خانه های قدیمی را دوست دارم... تاریخ در آنها به زیبایی در حرکت است همه چیز عمر دارد، حرف دارد، برکت دارد هنوز حیاط هست، حوض هست، کوزه هست، قناری می خواند، ماهی شنا می کند صدای پیرها شنیده می شود، حضورشان برکت خانه است همسایه حق به گردن دارد، دست ها صدا دارد، درختان نفس می کشند حیاط را بالکن نمی خوانند، پنجره فقط در نقاشی ها نیست چایی همیشه دم است، روی سماور، توی قوری غذاها ساده و خانگی است، بویش نیازی به هود ندارد، عطرش تا هفت خانه می رود کسی نان خشک ندارد، نان برکت سفره است دلخوری ها مشاوره نمی خواهد، دوستی ها حساب و کتاب ندارد، سلام ها اینقدر معنا ندارد افسردگی بیماری نایابی است گلدان ها در خانه اسیر نیستند درخت یاس هنوز هست، بوی یاس از شیشه های عطر نمی آید همه چیز زنده است… خانه های قدیمی را دوست دارم... 💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
🐴 ملانصرالدین الاغش را به بازار الاغ فروشان برد و آنرا 30 اشلون فروخت... خریدار بر بالای سکویی رفت و تا توانست از سجایا و مزایای الاغ گفت و آنرا به مزایده گذاشت. یکی گفت: من آنرا 40 اشلون میخرم . دیگری گفت: 50 اشلون باشد مال من. از آن سو مرد دیگری گفت: 60 اشلون ختم کلام ... ملا با خودش گفت: یقینا این الاغی که فروخته ام بیشتر از اینها می ارزد که خلق الله حاضرند تا 60 اشلون بابتش پول بدهند. لذا گفت: 90 اشلون مال خودم مجددا. 90 اشلون یک... 90 اشلون دو ... و الاغ را دوباره با 90 اشلون خرید. فروشنده ملانصرالدین را به کناری کشید و به او گفت: تو هم خوب میفروشی و هم خوب میخری از کجا آمده ای؟ پاسخ داد: از بورس ایران😐 💯خواندنی ترین حکایتهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
قصه حسین کرد شبستری تعریف کردن!! یکی از داستان های عامیانه بسیار مشهور زبان فارسی داستان "حسین کرد شبستری" است که متاسفانه نویسنده آن ناشناس است. داستان کتاب همانگونه که از نامش مشخص می باشد در مورد پهلوانی خیالی بنام"حسین کرد" است، که درعهد صفویه زندگی میکرده و در ابتدا در خدمت یکی از پهلوانان به نام تبریز بوده ولی پس از اختلاف با همسر پهلوان به اصفهان میرود و جزو پهلوانان "شاه عباس اول" می شود. با وجود تمام نکات مثبتی که این داستان دارد، ولی ایراد اصلی کتاب این است که، بیش از اندازه بلند است و سرشار از زیاده گویی های بیهوده می باشد. در نتیجه خود نام کتاب به صورت یک مثل در زبان فارسی درآمده است، هر وقت کسی در یک گفتگو بیش از اندازه مطلبی را توضیح میدهد می گویند "قصه حسین کرد شبستری" تعریف میکنی، که کنایه از پرحرفی و اطناب در کلام است. 💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
هدایت شده از تبلیغات پر بازده💯
❌سه رازی که زندگی تو دگرگون میکنه ❌ 💯روز و شبها رو اینجوری زندگی کردن رو که همه بلدن ولی اینجا بهت یاد میده چطور از لحظه هات لذت ببری💯 🍀اینجا یه دنیای دیگه ست .از کتاب های صوتی گرفته تا دوره های خفن با مشاوره های عالی که دنیات رو زیر و رو میکنه، تا خودت نبینی باور نمیکنی🍀 🌻تو هم اگه از باورهای منفی ذهنت خسته شدی و میخوای مشاوره عالی با قیمت مناسب داشته باشی دو دل نباش سریع بیا اینجا🌻👇🏻👇🏻 https://eitaa.com/joinchat/4098818568C94b061412a
راهکار کاروان ها جهت در امان ماندن از حمله راهزنان در دوره ی قاجار به دلیل نبود امنیت در راه‌های مواصلاتی و بین شهری کاروان‌ها در كنار اقدامات تأمينى عرفى براى حافظت در برابر راهزنان، از بـرخى عناصر دينى نيز استفاده مى‌کردند از جمله از‌ نمادهاى‌ شيعى همچون‌ دست چوبى يا حلبى نصب‌شده بر تيرى بلند كه به‌صورت يک علم بر پشت قاطرى حمل مى‌شد‌ و نشانه آن بود كه اين كاروان تحت حمايت حضرت عباس(ع) است‌ و امـيد‌ داشتند‌ كه راهزنان به حرمت آن حضرت از حمله به كاروان اجتناب كنند . ترس از ‌‌جنيان‌ نيز باعث مى‌شد كه از عناصر دينى بـه‌عنوان ابزارهاى حفاظتى در سفرها استفاده شود. در‌ اين مواقع پى‌درپى صلوات مى‌فرستادند و اوراد و اذكار دوردارنده جنيان را زمزمه مى‌كردند . اين‌ باور‌ و ترس عمومى از جنيان باعث مى‌شد كه مسافران ايرانى از تنها غذا خوردن، تنها خوابيدن و تنها حركت كردن در مسير اجتناب كنند و به‌ويژه از سوت زدن در هنگام شب بپرهيزند. منبع: تاريخ اجتماعى تهران در قـرن سيزدهم اثر جعفر شهرى‌باف   💯آرشیو نفیس ترین عکسهای قدیمی در 👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
توی کارت‌های پایان‌خدمت دوران رضا شاه، نوع دماغ رو هم می‌نوشتن؛ مثلاً قلمی، کشیده، پهن، بزرگ! 💯 کانال دنیای قدیم ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f
هنوزم بوشون تو ملاجمه🥴 💯خاطرات هر ایرانی زنده میشه در👇 https://eitaa.com/joinchat/2291138561C3b476bd35f