eitaa logo
ام أبیها فاطِمَةُ الزَّهراء (س)
2.2هزار دنبال‌کننده
6.9هزار عکس
1.3هزار ویدیو
55 فایل
✨﷽✨ 🔷بہ ڪاناݪ اختصاصۍ «..اُمِ اَبیهـــا..» خوش آمدید🌷 🌸🍃 یا فاطمہ اݪزهرا منـ از کوچہ‌هاۍ تنگ کہ مۍ‌گذرم دݪم خیلۍ برایت تنگ مۍ‌شود!😔💔 🔅تأسیس ڪاناݪ«1397/1/17» 🔮تمامۍ مطاݪب داراۍ منبع معتبر هستند
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰پيامبر اکرم صلي الله عليه و آله 🔶احَبُّكُمْ اِلَى اللّه ِ اَحْسَنُكُمْ اَخْلاقا؛ 🔷 محبوب ترين شما در نزد خدا، خوش_اخلاق ترين شماست. 📙مجمع البيان، ج ۱۰، ص ۸۷ @omeabiha1
علت گرانی در بیان امیرالمومنین علی بن ابی‌طالب علیه‌السلام: 📝ای مالک! مردم زمانی تنگدست میگردند كه همت واليان ، گردآوردن مال اندوزی بُوَد. و همانا ويراني زمين به جهت تنگدستی كشاورزان است؛ و تنگدستی كشاورزان به جهت غارت اموال از طرف زمامداران است؛ چرا كه به آينده حكومت‌شان، اعتقاد ندارند؛ و از تاريخ گذشتگان عبرت نمی‌گيرند. 📖 نهج البلاغه نامه 53. @omeabiha1
💥تقسیم کار مرد و زن √ یکی از عوامل شادابی و تکامل خانواده تعیین حدود مسئولیت افراد در خانواده است. ☆ رسول خدا در اولین شب ازدواج علی(ع) و زهرا(س) کارهای آنان را به این شکل تقسیم نمود: [خمیر کردن آرد و پختن نان و تمیز کردن و جارو زدن خانه به عهده فاطمه(س) باشد و کارهای بیرون منزل از قبیل جمع آوری هیزم و مواد غذایی را علی (ع) انجام دهد] 🍃 پس از آن بود که حضرت زهرا(س) فرمود: ✅ جز خدا کسی نمی داند که از این تقسیم کار تا چه اندازه خوشحال شدم، زیرا رسول خدا (ص) مرا از انجام کارهایی که مربوط به مردان است،‌ بازداشت. @omeabiha1
💎امام كاظم عليه السلام به جـعفربـن محمّدعاصمى فرمودند: اى عاصم! در زمينه باهم و همدردى با يكديگر چگونه هستيد؟ عاصم پاسخ داد: در بهترين كه يك نفر مى‌تواند داشته باشد. امام کاظم پرسیدند: آيا چنين هستید كه اگر از شما در هنگام تنگدستى به دُكّان يا منزل برادرش برود و دخل او را بيرون كشد و آنچه احتياج دارد بردارد؛ برادرش به او نكند؟ عاصم عرض كرد: نه!! امام کاظم فرمودند: پس در مراوده باهم، آن طور كه من دوست دارم نيستيد. 📚بحار الأنوار، ج ۴۸، ص ۱۱۸ @omeabiha1
🌷 مردم بزرگوار 🍃 چه دیندار و مذهبی باشید چه نباشید 🍃 سعی کنید همدیگر رو 👈 به انجام کار خوب و پسندیده 👈 و ترک کار زشت و ناپسند 🍃 سفارش کنید @omeabiha1
🍎 هر کس 🍎 خدا به او گشایش دهد 🍎 و باز بر عیال خود سخت گیرد ، 🍎 از ما ( اهل بیت ) نیست. 🌷 پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله 📖 نهج الفصاحه @omeabiha1
⭕️جوان مومن ✅ حضرت محمد صلى الله عليه و آله: 🔰إنَّ اللّه َ يُحِبُّ الشّابَّ الَّذي يُفنِي شَبابَهُ في طاعَةِ اللّه ِ ؛ 🔶خداوند جوانى است كه جوانى اش را به خداوند مى گذراند . 📚 ميزان الحكمه ، ح 9097 @omeabiha1
🍃🌸🍃🌸🍃 هر جا کم آوردی ... حوصله نداشتی ... پول نداشتی ... کار نداشتی ... باطریت تموم شد ... تسبیح رو بردار صد بار بگو 🔆استغفرالله ربی واتوب الیه🔆 🍃🔷 آروم میشی 🍃🌸🍃🌸🍃 @omeabiha1
🔶پيامبر خدا صلى الله عليه و آله 🔰فراوان بگير تا خداوند عمر تو را زياد گرداند. و اگر توانستى شب و روز با باشى اين كار را بكن؛ زيرا اگر در حال طهارت بميرى، خواهى بود. 📙امالی شیخ مفید ص۶۰ ، ح ۵ @omeabiha1
💎فرازی ازخطبه غدیر او ( حضرت علی(ع)) را و هر کس را که از او بشنود و او را اطاعت کند آمرزیده است 🗓۲۹روز تا روز" افشای پیوند میان کفر و نفاق" باقیست... @omeabiha1
💙امام صادق علیه السلام : 💚خوش گمانى به خدا اين است كه جز به خدا اميد نداشته باشى و جز از گناهت نترسى. @omeabiha1
هدایت شده از  تبادلات
🔶 نصوح مردی بود شبیه زنها، صدایش نازک بود، صورتش مو نداشت و اندامی زنانه داشت. او با سوء استفاده از وضع ظاهرش در حمام زنانه کار دلاکی میکرد و کسی از وضع او خبر نداشت. او از این راه، هم امرار معاش میکرد و هم برایش لذت بخش بود. گرچه چندین بار به حکم وجدان توبه کرده بود اما هر بار توبه اش را می شکست. 🔷 روزی دختر شاه به حمام رفت و مشغول استحمام شد. از قضا گوهر گرانبهایش همانجا مفقود شد. دختر پادشاه در غضب شد و دستور داد که همه را تفتیش کنند. 🔶 وقتی نوبت به نصوح رسید او از ترس رسوایی، خود را در خزینه حمام پنهان کرد. 🔷 وقتی دید مأمورین برای گرفتن او به خزینه آمدند، به خدای تعالی رو آورد و از روی اخلاص و به صورت قلبی همانجا توبه کرد. 🔶 ناگهان از بیرون حمام آوازی بلند شد که دست از این بیچاره بردارید که گوهر پیدا شد و مأموران او را رها کردند. 🔷 و نصوح خسته و نالان شکر خدا را به جا آورده و از خدمت دختر شاه مرخص شد و به خانه خود رفت. او عنایت پروردگار را مشاهده کرد. این بود که بر توبه اش ثابت قدم ماند و از گناه کناره گرفت. 🔶 چند روزی از غیبت او در حمام سپری نشده بود که دختر شاه او را به کار در حمام زنانه دعوت کرد و نصوح جواب داد که دستم علیل شده و قادر به دلاکی و مشت و مال نیستم و دیگر هم به حمام نرفت. 🔷 هر مقدار مالی که از راه گناه کسب کرده بود در راه خدا به فقرا داد و از شهر خارج شد و در کوهی که در چند فرسنگی آن شهر بود، سکونت اختیار نمود و به عبادت خدا مشغول گردید. 🔶 در یکی از روزها همانطور که مشغول کار بود، چشمش به میشی افتاد که در آن کوه چرا میکرد. از این امر به فکر فرو رفت که این میش از کجا آمده و از آن کیست? عاقبت با خود اندیشید که این میش قطعا از شبانی فرار کرده و به اینجا آمده است، بایستی من از آن نگهداری کنم تا صاحبش پیدا شود. لذا آن میش را گرفت و نگهداری نمود، پس از مدتی میش زاد و ولد کرد و نصوح از شیر آنها بهره مند میشد. 🔷 روزی کاروانی راه را گم کرده بود و مردمش از تشنگی مشرف به هلاکت بودند عبورشان به آنجا افتاد، همین که نصوح را دیدند از او آب خواستند و او به جای آب به آنها شیر داد، به طوری که همگی سیر شده و راه شهر را از او پرسیدند. او راهی نزدیک به آنها نشان داده و آنها موقع حرکت هر کدام به نصوح احسانی کردند و او در آنجا قلعه ای بنا کرده و چاه آبی حفر نمود و کم کم آنجا منازلی ساخته و شهرکی بنا نمود و مردم از هر جا به آنجا می آمده و در آن محل سکونت اختیار کردند، همگی به چشم بزرگی به او می نگریستند. 🔶 رفته رفته آوازه خوبی و حسن تدبیر او به گوش پادشاه رسید که پدر همان دختر بود. از شنیدن این خبر مشتاق دیدار او شده، دستور داد تا وی را از طرف او به دربار دعوت کنند. 🔷 همین که دعوت شاه به نصوح رسید، نپذیزفت و گفت: من کاری دارم و از رفتن به نزد سلطان عذر خواست. مأمورین چون این سخن را به شاه رساندند، بسیار تعجب کرد و اظهار داشت: حال که او نزد ما نمی آید ما میرویم او را ببینیم. 🔶 با درباریانش به سوی نصوح حرکت کرد، همین که به آن محل رسید به عزرائیل امر شد که جان پادشاه را بگیرد. 🔷 بنا بر رسم آن روزگار و به خاطر از بین رفتن شاه در اقبال دیدار نصوح، نصوح را بر تخت سلطنت بنشاندند. 🔶 نصوح چون به پادشاهی رسید، بساط عدالت را در تمام قلمرو مملکتش گسترانیده و با همان دختر پادشاه ازدواج کرد. 🔷 روزی در بارگاهش نشسته بود، شخصی بر او وارد شد و گفت: چند سال قبل، میش من گم شده بود و اکنون آن را از عدالت تو طالبم. نصوح گفت: میش تو پیش من است و هر چه دارم از آن میش توست. وی دستور داد تا تمام اموال منقول و غیر منقول را با او نصف کنند. 🕊 آن شخص به دستور خدا گفت: بدان ای نصوح! نه من شبانم و نه آن، یک میش بوده است، بلکه ما دو فرشته، برای آزمایش تو آمده ایم. تمام این ملک و نعمت، اجر توبه راستین و صادقانه ات بود که بر تو حلال و گوارا باد. و از نظر غایب شد. ⚪️ به همین دلیل به توبه واقعی و راستین، (توبه نصوح) گویند. ❌❌کپی حرام ❌❌ @omeabiha1 🍃🌸 🌺🍂🌺🍂 🍃🌸🍃🌸🍃🌸 🍃⚘✨🍃⚘✨🍃⚘✨🍃