#تفاهم_نداشتن
باسلام.ده سال ازدواج کردم بهمراه دوفرزند۶و۴ساله. چندین بار تصمیم ب طلاق گرفتیم ولی هربار ی چیزی مانع شده,من وهمسرم اصلن تفاهم نداریم,ومشکلاتمون هم چنان ادامه داره,مدام حسرت گذشته تودلمه که چرا ازدواج کردم اگر ازدواج نمیکردم الان شاید موفق بودم ون زندگی مشترک خوبی دارم,رفتار بچه هام اصلن خوب نیست چ بامن چ با اطرافیان.طلاق نگرفتیم بخاطر ضربه نخوردن بچه ها ولی ب نظر شما اینطوری بچه ها بیشتر ضربه نمیخورن؟؟یجور طلاق عاطفی بینمون هست.خیلی خسته ام از این زندگی بخاطر مشکلاتم اعصابم ضعیف شده وبا بچه هام بد رفتارمیکن چون پشتم خالیه همسرم باهم همراه نیست همش مخالف کارها ورفتارام هست.درکل از اول ما تفاهم نداشتیم وبااصرار بقیه راضی ب ازدواج شدم.شوهرم میگه انتظار نداشته باش بچه ها ت ادمای خوبی بشن چون خودمون رفتارامون اشتباهه,ولی من اعتقاد ندارم چون عزت وذلت رو خدا میده ومن هم امیدوار نتوستم درس خوندن تو حوزه یا دانشگاه رو ادامه بدم چون همسرم مخالف بود.الان بخاطر زندگی مزخرفم روزی نیست که حسرت گذشته رو نخورم وغبطه اطرافیانم رو میخورم.میدونم هر زندگی ای مشکل خاص خودشو داره ولی این زندگی واقعن مسخرست.توروخدا شما جوابمو بدین هرجا پیام میدم جواب نمیدن شمارو بحضرت رقیه جواب بدین.شوهرم میگه تورو بعنوان زنم دوست ندارم فقط بخار بنده خدا بودن دوست دارم!!!!
#فکرکردن_به_خانواده_همسر
سلام استادخسته نباشید خواهشا راهنماییم کنیدنسبت به خانواده شوهرم خیلی حساسم باهاشونم خوبم ولی دوست ندارم ببینمشون.من بهشون محبت میکنم ولی زیاد به من محبتی ندارن بااین حال من نه به شوهرم نه به خودشون چیزی نمیگم که ناراحت بشن .ولی خودم حس خوبی ندارم اذیت میشم آرامش ندارم همش فکرای روزانه من درموردخانواده شوهرمه نمیدونم چرا؟خواهشا یه راهی بگین بهشون فکرنکنم باهاشون ظاهرا بدنیستم ولی نمیدونم چرا این فکرا سراغم میادلازمه برم پیش دکتری روانپزشکی؟دائم توذهنم هستن طوری شده به کارام نمیرسم اعصابم خوردمیشه سربچه ها دادمیزنم تا اسم خانواده شوهرم میا..من هیچ مشکلی خداراشکر باشوهرم ندارم هیچ فکری هم ندارم که دائم باشه همون لحظه تموم میشه ولی این مساله مدام آزارم میده میترسم درآینده ادامه داشته باشه مشکل بدتری برام پیش بیا خواهشا راهنماییم کنید
🍃🌸 @omid1401
👆👆👆👆👆👆👆👆👆خواهشمندم با حوصله و دقت به مباحث مشاوره ای امروز توجه بفرمایید🙏