هیچ وقت با هم قهر نمی کردیم. خیلی خیلی کم ؛ یک روز. روز بعدش می آمد سلام می کرد و عذرخواهی می کرد. می گفت: من اون موقع خسته بودم، خانوم. ناراحت بودم که به شما این حرف رو زدم. منوببخشید.
[یادگاران، کتاب شهید صیاد]
روزی که امام رحمه الله ما را عقد کرد، علی با دست چپش دست امام رحمه الله را گرفت و بوسید.
وقتی از حضور امام رحمه الله بیرون آمدیم، پرسیدم: چرا با دست راستت دست امام را نگرفتی؟
گفت ترسیدم امام متوجه دست مصنوعیام شود و غصهدار شود.
راوی: همسر
#شهید_علیرضا_موحددانش
سالروز شهادت
بهترین چیز برای یه عاشق
دیدن معشوقشه:)♥️
کتاب:قراربیقرار
_____________
#شهیدصدرزاده
#یهقاچکتاب
#شهیدانه
برای رسیدن به فاطمه...
شش سالی که مرتضی برای خواستگاری از من وقت گذاشته بود،اتفاقات عجیبی برایش رخ داده بود. خودش برایم تعریف می کرد :
«اون روزها نمازشب میخوندم و می گفت خدایا! فاطمه رو راضی کن. روزه می گرفتم و می گفتم خدایا! فاطمه رو راضی کن. نماز مستحبی خدا! فاطمه راضی بشه و ...
چندین بار پیش اومد که تنهایی به بیابان های بیرون شهر می رفتم. راه می رفتم و تنهایی شروع می کردم به دعا خوندن! سقفم آسمون بود و زیر پام کویر.
به خدا می گفتم : خدایا! چیکار کنم این دختر راضی بشه؟ کم کم سکوت و تنهایی و صدای حیوانات و... من رو می گرفت و من رو به فکر قبر و قیامت و... می انداخت.
به جایی رسیدم که به خدا می گفتم من کی هستم؟ تو کی هستی؟ من قراره تو این دنیا چیکار کنم؟... فاطمه! این نه گفتن های تو باعث شد من از یک عشق زمینی به عشق آسمونی برسم»
بعضی اوقات به مرتضی می گفتم: «ای کاش زودتر به تو جواب مثبت داده بودم» امّا مرتضی می گفت: «نه! تو من رو ساختی»
📚؛ ساقیان حرم
#شهید_مرتضی_حسین_پور
سالروز شهادت
تو
ای آنکه در محرم سال شصت و یکم
هجری هنوز در دخایر تقدیر نهفته بودی!
_______________
https://eitaa.com/omidgah
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
23M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نذر کردم
که اگر کرببلا قسمت شد...💔🌿'
#اربعین | #خوشنویسی
_________________
https://eitaa.com/maljakhat