eitaa logo
مَلجَــــــا
277 دنبال‌کننده
2.7هزار عکس
1.2هزار ویدیو
17 فایل
‌﷽ ما نه از رفتن آنها، که ازماندن خویش دلتنگیم! #شهید‌سید‌مرتضی‌آوینی •همسایه ⸤ @shahid74m ⸣ 「 @maljakhat 」خوشنویسی ملجا• •تنها راه ارتباطی: https://daigo.ir/pm/1HaxEU ོ کپی‌حلال‌بھ‌شرط‌ذکر۳صلوات‌ جهت‌تعجیل‌درفرج‌‌‌و‌شادےارواح‌طیبه‌ےشهدا
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
شب‌ها که خانه بود، کاغذۍرا دَست‌ می گرفت و علامت‌ می‌زد. شبۍ صدایم‌ زد و گفت: «عیال، این‌ کاغذ را دیده‌ای؟» گفتم: «نه. چه هست؟» گفت: «نامهٔ‌ عملم‌ است. حساب‌ و کتاب‌ کارهایم! می خواهم‌ بدانم‌ هرروز، دݪ‌ چند نفر را شکسته ام با چندنفر خوب‌ بوده‌ام‌ و چہ‌ کارهایۍ کرده‌ام. همهٔ‌ این‌ها را می‌نویسم گفتم‌ نشان‌ تو هم‌ بدهم؛ شاید دوست‌ داشتی برای خودت‌ درست‌ کنی.» ⁣⁣کتاب‌ طلایه داران‌نور -@omidgah "-
کتاب "عارفانه" دربردارنده زندگینامه و خاطرات عارف شهید "احمدعلی نیری" است. شهید احمدعلی نیری یکی از شاگردان خاص مرحوم آیت الله حق شناس بود؛ وقتی مردم دیدند که آیت الله حق شناس در مراسم ترحیم این شهید بزگوار حضور یافت و ابعادی از شخصیت او را برای مردم بیان کرد، تازه فهمیدند که چه گوهری از دست رفته است! مرحوم آیت الله حق شناس درباره شهید نیری گفت: "در این تهران بگردید. ببینید کسی مانند این احمد آقا پیدا می شود یا نه ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ ـ برشۍ‌ا‌زڪتابッ «عارفانه» زندگینامه و خاطرات شهید عارف احمدعلی نیّری است که به همت گروه فرهنگی شهید ابراهیم هادی گردآوری شده است. در بخشی از این کتاب می‌خوانیم: مدارا با بچه‌ها در سنین نوجوانی، همراهی با آن‌ها و عدم تنبیه، از اصول اولیه تربیت است. احمد آقا که از شانزده‌سالگی قدم به وادی تربیت نهاد. او بدون استاد تمام این اصول را به خوبی رعایت می‌کرد. شاید بتوان گفت: هیچ کدام از نوجوانان و جوانان آنجا مثل احمد آقا اهل سکوت و معنویت نبودند. نوع شیطنت‌های آن‌ها هم عجیب بود. در مسجد خادمی داشتیم به نام میرزا ابوالقاسم رضایی که بسیار انسان وارسته و ساده‌ای بود. او بینایی چشمش ضعیف بود. برای همین بارها دیده بودم که احمد آقا در نظافت مسجد کمکش می‌کرد. اما بچه‌ها تا می‌توانستند او را اذیت می‌کردند! یک بار بچه‌ها رفته بودند به سراغ انباری مسجد. دیدند در آنجا یک تابوت وجود دارد. یکی از همان بچه‌های مسجد گفت: من می‌خوابم توی تابوت و یک پارچه می‌اندازم روی بدنم. شما بروید خادم مسجد را بیاورید و بگویید انباری مسجد «جن و روح» داره! -@omidgah "-
-شبتون‌حسینے - دمتون‌علوے یا‌علے‌‌"علیه‌السلام " التماس‌دعاے‌شہادٺ ✋🏾
-بہ‌نام‌تو🌱 -یا‌مَلجَــا‌ڪُل‌ِّمَطرود
هدایت شده از مَلجَــــــا
صلےاللّٰه‌علیڪ‌یااباعبداللّٰه ✋🏾
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
دلم‌گرفته‌ . . .🥀 توی‌این‌شهر‌دیگه‌هیچ‌چراغی‌چشمم‌رو‌ روشن‌نمیکنه‌ اینجا‌همه‌میدوین‌که‌زنده‌بمونن . . . دلم‌آسمون‌میخواد . . .💔🕊 -@omidgah "-
لای لالا لای.mp3
8.22M
دلنشین‌ترین‌موسیقے..💔(: ! -@omidgah "-
براۍ خَرید عقد فقط دو تا حَلقه‌ی نقره گرفتیمـ🌱 کھ روی هر دویش حَڪ شده بود: تنها رَهِ سَعادتـ⇓ ایمان، جهاد، شهادتـ :))) -@omidgah "-
🌱• ما اَگه بِتونیم توی شَهرِ خودِمون خُدامونُ داشته‌باشیم هُنر کَردیم.. .. -@omidgah "-
به سوریه که اعزام شده بود، بعضی شب ها با هم در فضای مجازی چت می‌کردیم. بیشتر حرف هایمان احوال‌پرسی بود. او چیزی می‌نوشت و من چیزی می‌نوشتم و اندک آبی می‌ریختیم بر آتش دلتنگی‌مان...🌱 روزهای آخر مأموریتش بود. گوشی تلفن همراهم را که روشن کردم، دیدم عباس برایم کلی پیام فرستاده... وقتی دیده بود که من آنلاین نیستم، نوشته بود: «آمدم نبودی؛ وعده ما بهشت...»💔✨ همسر شهید -@omidgah "-
🌿 السلام علیک یا فاطمة المعصومه♥️ @omidgah |~
نزد شهیدان بزرگوار شهید شهروز مظفری نیا و شهید علیرضا گل محمدی دعا گوی شما عزیزان هستیم 🤲🏻🌹 @omidgah |~
هدایت شده از خوشنویسی | ملجا
گر‌خدا‌دارے ز‌غــــــم ازاد‌شو --------♡--------- -@maljakhat "-
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
تو خواستگاری مهریه رو خونواده ها گذاشتن ۵۰۰ تا سکّه ولی قرار بین من و اون ١٤ تا سکّه بود، بعد ازدواج هم، همه سکّه ها رو بهم داد مراسم عقد و عروسیمونوتو خونه ی خودمون گرفتیم خیلی ساده هنوز عقد نکرده بودیم تو خواب دیدم کنار یه قبر نشستم «بارون می بارید روی سنگ قبر نوشته بود شهید مصطفی احمدی روشن» از خواب پریدم بعدِ ازدواج خوابمو واسش تعریف کردم می ترسم این زمانه بگیرد تو را ز من خندید و به شوخی گفت: "بادمجون بم آفت نداره" ولی یه بار خیلی جدّی ازش پرسیدم کی شهید میشی مصطفی…؟ بدون مكث، گفت: "۳۰ سالگی" بارون میبارید شبی که خاکش میکردیم(: 💔 به روایت همسر شهید -@omidgah "-
از امروز چهل روز به محرمه .. موقع چله گرفتنه برای اشک چشم ، برای نگاه خانم فاطمه ی زهرا سلام الله علیها برای اینکه بیشترین استفاده رو از این ماه بکنیم برای امضای برات اربعین امسال برای ..... خلاصه که رفقا این فرصت رو از دست ندیم ان شاءالله🌿:)
♥️ خدا نکند که حرف زدن و نگاه کردن به نامحرم برایتان عادی شود ! پناه می‌برم به خدا از روزی که گناه ، فرهنگ و عادت مردمم شود ! شهید مدافع حرم ... @omidgah |~
کوچک باش و "عاشــــق" که عشـق ، خود می داند آیین " بزرگ " کردنت را ... بزرگ مرد کوچک خردسالترین شهید دفاع مقدس شهید احمد نظیف 🌹 @omidgah |~
🍃🌱.. معلم با لبخند به تک تک بچه ها نگاه میکرد و به حرف هایشان گوش میداد که یک دفعه به صندلی رو به رویش چشم دوخت. _راضیه ساکتی!؟ تو میخوای چیکاره بشی؟ راضیه که در حال بازی کردن با جلد کتابش بود، سرش را بالا آورد. نفس عمیقی کشید و به اطرافش نگاه کرد و بعد دو باره به کتابش چشم دوخت. _خانم,من...من دوست دارم یکی از یاران امام زمان(ارواحنافداه) بشم. راضیه کشاورز🍃 (برشی از کتاب زیبای راض بابا) @omidgah |~