#شهیدانه
توی تدارکات لشکر، یکی دو شب، می دیدم ظرف ها ی شام را یک شسته. نمی دانستیم کار کیه. یک شب، مچش را گرفتیم. آقا مهدی بود. گفت «من روزها نمی رسم کمکتون کنم. ولی ظرف های شب با من»
[یادگاران، کتاب شهید زین الدین]
مَلجَــــــا
قلبشان مملوء از عشق بود:)🌿 📔؛کتاب دلتنگ نباش
فقط برای اینکه پدرش را خوشحال کند:)
#شهیدروحاللهقربانی
[کتاب:دلتنگنباش]
چقدر خوب خوابت رو تعبیر
کردی آقا نوید:)💔
-بهنقلازهمسر
#شهیدنویدصفری
________
پ.ن:مرادازرسول،شهید
رسولخلیلیاست!
کتاب:شهیدنوید
خدایا..
شب آخره!
اگه این شب منو نبخشی، درِ خونه کی رو بزنم؟😭💔
این بندهای که تو زندگیاش به راحتی ازت رد شده و ندید گرفتت،
امشب اومده،
خسته،
پشیمون،
دل شکسته،
قبولش میکنی؟💔
#شب_قدر