#عید_غدیر
روزی یکی از دوستان اهل #تسنن به دیدنم آمده بود. گفت وگوی مفصلی درباره حقانیت #اهل_بیت داشتیم از جمله به خطبه ی حضرت رسول اکرم ( صلی الله علیه وآله ) در #غدیر خم استناد کردم. ایشان میگفت: «مولا» در این حدیث به معنای #دوست آمده است. نهایتاً هر چه دلیل آوردم قبول نکرد. خداحافظی کرد و به سمت #بلوچستان حرکت کرد.
یک ساعت از رفتنش گذشته بود که به او زنگ زدم و گفتم: کار خیلی مهمی با شما دارم باید برگردی. گفت: من باید بروم، وقت ندارم برگردم. خانوادهام منتظرم هستند، چه کاری با من داری؟ تلفنی بگو. گفتم: کار مهمی دارم، نمی توانم تلفنی بگویم، باید خودت اینجا باشی.
خیلی اصرار کردم تا این که برگشت. وقتی به من رسید گفت: چه کار مهمی داری که من را از این همه راه برگرداندی؟ گفتم: میخواستم بهت بگم: #دوستت_دارم. گفت: همین؟! گفتم: بله. همین را خواستم به شما بگویم. دوستم ناراحت شد و گفت: خانوادهام منتظرم بودند و باید میرفتم، این همه راه من را برگرداندی که بگویی دوستت دارم، اذیت میکنی؟؟!
گفتم: سؤال من همین جاست. چطور وقتی شما با عجله به سمت خانواده ای که منتظرت هستند میروی و شما را از راهتان بر میگردانم تا به شما بگویم «دوستت_دارم»؛ ناراحت میشوی و در عقل من شک میکنی، ولی وقتی #پیامبر اسلام دهها هزار نفر را که با عجله به سمت خانواده ی خود میرفتند، سه روز در زیر آفتاب سوزان معطل کردند که فقط بگویند: «هر کس من را دوست دارد، علی را دوست بدارد» این کار پیامبر را عاقلانه میدانی؟ آیا این اقدام پیامبر ناراحتی مسلمانان را در پی نمی داشت؟ آیا آنان در عقل چنین پیامبری شک نمی کردند؟
با این کاری که کردم، دوستم با تمام وجود احساس کرد که چه حرف خنده داری زده است و اقرار کرد که پیامبر - در جریان غدیر خم - میخواست نکته ی مهم تری را بیان کند وگرنه برای بیان دوستی اش با #علی (علیه السلام) نیازی نبود مسلمانان را از راهشان برگرداند.»
خاطره ای از #مولوی_شریف_زاهدی
از علمای برجسته #اهل_سنت بلوچستان که پس از تحقیق و بررسی به مذهب اهل بیت علیهم السلام گروید.
📚باید شیعه می شدم ، خاطرات شریف زاهدی ،ص 138
@omidgah |~
سر دو راهی گناه وثواب
به حب شهادت فڪر ڪن...
به نگاه امام زمانت فڪرڪن...
ببین میتونی ازگناه بگذری...؟!
ازگناه ڪه گذشتی از جونت هم
میگذری... 🕊🥀
#شهـید_محمـدرضا_دهقـان🕊
@omidgah |~
سلام ما به لبخند شهیدان
به ذکر روی سربند شهیدان
سلام ما به گمنامانِ لشکر
به تسبیحات یا زهرای معبر...♥️
#رزمندگان_لشکر_25کربلا
@omidgah |~
گربههای عرب ...
در فاو گربه زیاد بود ...
یک روز یکی از این گربه ها به پایین خاکریز
آمده بود، ما بخاطر اینکه گربه ترکش نخورد
و بلایی سرش نیاید ، میگفتیم:
« پیشته ، پیشته »
در همین لحظه، علیرضا کوهستانی هم آمد،
تا دید دارم گربه را پیشت میکنم، و گربه هم
به حرف من توجهی نمی کند، گفت:
« رضا جان ! مثل این که فراموش کردی تویِ
عراق هستیم و این گربه هم عراقی هست،
ببین تکان نمی خورد، حرفت را نمی فهمد
تو باید عربی باهاش حرف بزنی، باید بگویی:
« الپیشت ـ الپیشت » :)😅
راوی : رضا دادپور
رزمنده بهداری لشکر۲۵ کربلا
#شوخ_طبعی
#لبخندهای_خاکی
#عید_غدیر
@omidgah |~
مَلجَــــــا
السلامعلیڪیااباعبداللّٰهالحسین🌱
#حسینجانم 💛
دلم هوای تو دارد...
خداکند راست باشد ک میگویند دل ب دل راه دارد :)
#شبتونحسینی✨
التماس دعا ✋🏾
یاعلے؏