#محرم
اینکه تو شیعه به دنیا اومدی،
اتفاقی نیست؛
قبل از اینکه بیای توی این عالَم،
یه کاری کردی که
اینجا شیعه شدی ..!『استادعالی』
فعالیتامروزوتقدیممےکنیم
بهساحتمقدساهلبیتطهارت
"علیهالسلام"بهنیت
#شهیدسیدمحمدتقےحسینے
[ وَ طَهِّرِنی مِن دَنَسِ مَا أَسلَفتُ ]
- و مرا از آلودگی اعمال گذشتهام پاک کن .
#شهید_سیدمرتضی_آوینی:
حیات قلب در گریه است و آن «قتیلالعَبَرات» كشته شد تا ما بگرییم و خورشید عشق را به دیار مرده قلبهایمان دعوت كنیم.
#السلامعلیکیااباعبداللهالحسین
#محرم
@omidgah |~
همیشہمےگفت
اگرمےخواۍسربازامامزمان''عج''باشے
بایدتوانایۍهاتروبالـاببرۍ✌️🏻'!
شیعهبایدهمهفنحریفباشه
وازهمهچےسردربیارھ..
#شهیدروحاللّهقربانے
#عزیزبرادرم
#محرم
-@omidgah'-
سخت است . . .
از رقیه(س) بگویم به دخترت ؛
ای کاش بعدِ واقعه دختر نداشتی...!💔
#یارقیه_بنت_الحسین
#امان_از_دل_دختران_شهدا
#محرم
@omidgah |~
#شهیدانه
⚫ خوابی که #سردار_سلیمانی پس از شهادت سردار مهدی زینالدین دید
هیجانزده پرسیدم: «آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟همین چند وقت پیش، توی جادهی سردشت...» حرفم را نیمهتمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانیاش افتاد. بعد باخنده گفت: «من توی جلسههاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زندهن.» عجله داشت. میخواست برود. یك دیگر چهرهی درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: «پس حالا كه میخوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمندهها برسونم.» رویم را زمین نزد. قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی میگم زود بنویس. هولهولكی گشتم دنبال كاغذ. یك برگهی كوچك پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: «بفرما برادر! بگو تا بنویسم.»بنویس: «سلام، من در جمع شما هستم»
همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم: «بیزحمت زیر نوشته رو امضا كن.» برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: «سیدمهدی زینالدین» نگاهی بهتزده به امضا و نوشتهی زیرش كردم. باتعجب پرسیدم: «چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی!» اینجا بهم مقام سیادت دادن.از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ «سلام، من در جمع شما هستم»
▪روایتی از حاج قاسم سلیمانی درباره شهید مهدی زین الدین
#محرم
@omidgah |~
مَلجَــــــا
-
اگرتمامِعلمایجهان،یکطرفباشند
ومقاممعظمرهبرییکطرف؛مطمئنا
منطرفامامخامنهایمیروم ..((:
#سرداردلها ࡆ #محرمِ