💥زیبایی وشکوه انسانیت آنگاه تجلی حقیقی دارند که با تمام وجود به یاری محرومان ونیازمندان جامعه بشتابد وخویش را وقف خدمت به آنان نماید.
💥با احترام ،به حول وقوه الهی وبا کمک شما مردم مهربان وخیرین گرامی گام دوم کمک مومنانه را رقم می زنیم.
‼️‼️‼️‼️اطلاعیه
💥قابل توجه مردم مهربان وهمراه و خیرین گرامی .
💥تهیه و توزیع #جهیزیه نوعروسان ویژه
خانواده های نیازمند.
💥۲۱ قلم جنس با نازل ترین قیمت
مبلغ ۲۰ میلیون تومان
سه روش اقدام :
💥پرداخت وجه و دریافت جهیزیه توسط خانواده عروس.
💥شناسایی نیازمند و پرداخت وجه توسط خیرین و تقدیم به خانواده عروس.
💥به صورت مشارکت توسط خیرین و خانواده نیازمند.
↩جهت اطلاع بیشتر وبازدید از جهیزیه
۰۹۱۳۱۷۰۴۸۶۶ خانم صداقت
#ما_قوی_هستیم
#معاونت_اجتماعی_حوزه
#مسئول_اقشار_حوزه
#قرارگاه_اجتماعی_شهید_شوشتری
#منطقه_خوراسگان
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
#هم_اکنون
#یادواره_شهدا
🇮🇷#هفته_دفاع_مقدس_گرامی_باد
#چهلمین_سالگرد_دفاع_مقدس
🌷یادواره شهدا (لاله های خونین)
⚘باروایتگری :آقای براتی راوی ورزمنده ۸سال دفاع مقدس
📌تاریخ؛۹۹/۷/۷
#ما_قوی_هستیم
#معاونت_فرهنگی_هنری
#پایگاه_مقاومت_بسیج_نجمه
#حوزه_مقاومت_بسیج۷ام_البنین_س
#ناحیه_مقاومت_بسیج_امام_صادق_ع
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
11.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#اقتصاد_مقاومتی
❗هر خانه تولید کننده ماسک با کمترین هزینه
❗الگوی دوخت ماسک
♦روش ششم
برای تهیه این ماسک میتوان از آستین لباسهایی که دورریز است استفاده کرد.😉
#من_ماسک-میزنم.😷
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
8.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍امنیت خود و کشور را مدیون چه کسی هستیم⁉
🔸نقش رهبر در جامعه
تا آخرش ببینید.
#ما_ملت_امام_حسینیم.
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
🌹سه پاسدار در جنوب سیستان و بلوچستان به شهادت رسیدند
♦️ اطلاعیه قرارگاه قدس نیروی زمینی سپاه: ساعت ۱۶ امروز دو دستگاه خودروی ناحیه مقاومت بسیج شهرستان نیکشهر که در مسیر اسپکه به نیکشهر درحال تردد بوده در سه راهی مسیر بمپور- اسپکه مورد حمله یک دستگاه خودروی پژو ۴۰۵ قرار گرفت.
♦️ در این حادثه سه نفر از پاسداران به شهادت رسیدند و یک نفر مجروح شده است.
♦️ دو نفر از ضاربین نیز به هلاکت رسیدند و هویت سایر ضاربین در دست بررسی است.
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
13.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکالمه شهید مهدی باکری با شهیداحمد کاظمی
یک ساعت قبل از شهادتش.
خدایا مهدی آنجا چه میدیده؟
که عزیزش را هم دعوت میکند❗
مکالمه شهید مهدی باکری با شهیداحمد کاظمی
یک ساعت قبل از شهادتش.
خدایا مهدی آنجا چه میدیده؟
که عزیزش را هم دعوت میکند.‼️
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
اللهم اجعل محیای محیا محمد و آل محمد و مماتی ممات محمد و آل محمد...
#حب_الحسین_یجمعنا
#ما_ملت_امام_حسینیم
♨️ توصیه جالب رتبه ۱ کنکور تجربی به مردم ایران
🔸مادرش میگوید:
یکی از دوستان احمدرضا از شمال با منزل همسایه مان تماس گرفت، احمدرضا رفت و بعد از چند دقیقه برگشت.
🔹پرسیدم احمدرضا که بود؟ گفت: یکی از دوستانم بود. پرسیدم: چکار داشت؟
گفت: هیچی، خبر قبول شدنم را در دانشگاه داد.
🔸گفتم: چی؟! گفت: می گوید رتبه اول کنکور را کسب کرده ای!
🔹من و پدرش با ذوق زدگی گفتیم: رتبه اول؟؟ پس چرا خوشحال نیستی؟؟!
🔸احمدرضا گفت: اتفاق خاصی نیفتاده است که بخواهم خوشحال شوم!
در همان حال آستین ها را بالا زد، وضو گرفت و رفت مسجد...
🔹یادم هست با اینکه دانشگاه قبول شده بود، همراه عموی بزرگش می رفت بنّایی، می گفتم احمدرضا تو الان پزشکی قبول شده ای، چه احتیاجی هست که به بنّایی بروی؟!
🔸می گفت: می خواهم ببینم کارگرها چقدر زحمت می کشند!
می خواهم سختی کارشان را لمس کنم...
🔺شهید احمدرضا احدی
🔻رتبه یک رشته تجربی کنکور ۶۴، دانشجوی نمونه رشته پزشکی دانشگاه شهید بهشتی تهران
💡شهید احمدرضا احدی آخرین وصیت خود را در چند جمله کوتاه خطاب به همه مردم و مسئولین اینگونه خلاصه کرده است:
«بسم الله الرحمن الرحیم:
فقط نگذارید حرف امام (ولی فقیه) روی زمین بماند! همین»
📒 قسمتی از آخرین دست نوشته این شهید بزرگوار قبل از شهادت:
چه کسي مي تواند اين معادله را حل کند؟
هواپيمايي با يک و نيم برابر سرعت صوت از ارتفاع ده متري سطح زمين، ماشين لندکروزي را که با سرعت درجاده مهران–دهلران حرکت مينمايد، مورد اصابت موشک قرار ميدهد؛
اگر از مقاومت هوا صرف نظر شود، معلوم کنيد کدام تن مي سوزد؟
کدام سر مي پرد؟
چگونه بايد اجساد را از درون اين آهن پاره له شده بيرون کشيد؟
چگونه بايد آنها را غسل داد؟
چگونه بخنديم و نگاه آن عزيزان را فراموش کنيم؟
چگونه مى توانيم در شهرمان بمانيم و فقط درس بخوانيم؟
چگونه مى توانيم درها را به روى خود ببنديم و چون موش در انبار کلمات کهنه کتاب لانه بگيريم؟!
کدام مسئله را حل مى کنى؟ براي کدام امتحان درس مى خوانى؟!
به چه اميد نفس مى کشى؟ کيف و کلاسورت را از چه پر مى کنى؟
از خيال؟ از کتاب؟ از لقب شامخ دکتر؟؟
کدام اضطراب جانت را مى خورد؟
دير رسيدن به اتوبوس، دير رسيدن سر کلاس، نمره گرفتن؟
دلت را به چه چيز بسته اى؟ به مدرک؟ به ماشين؟ به قبول شدن در حوزه فوق دکتری...؟؟
❤️ شادی روح بزرگ و پرافتخارش صلوات
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
💠اتفاقی جالب در تفحص یک شهید...
🔹می گفت:اهل تهران بودم و عضو گروه تفحص و پدرم از تجار بازار تهران.علیرغم مخالفت شدید خانواده و بخاطر عشقم به شهداء حجره پدر را ترک کردم و به همراه بچه های تفحص لشکر۲۷ محمد رسول الله (ص)راهی مناطق عملیاتی جنوب شدم.
یکبار رفتن همان و پای ثابت گروه تفحص شدن همان... بعد از چند ماه، خانه ای در اهواز اجاره کردم و همسرم را هم با خود همراه کردم.
یکی دو سالی گذشته بود و من و همسرم این مدت را با حقوق مختصر گروه تفحص میگذراندیم. سفره ساده ای پهن می شد اما دلمان،از یاد خدا شاد بود و زندگیمان،با عطر شهدا عطرآگین.تا اینکه...
🔹تلفن زنگ خورد وخبر دادند که دو پسرعمویم که از بازاری های تهران بودند برای کاری به اهواز آمده اند و مهمان ما خواهند شد.آشوبی در دلم پیدا شد.حقوق بچه ها چند ماهی می شد که از تهران نرسیده بود و من این مدت را با نسیه گرفتن از بازار گذرانده بودم. نمی خواستم شرمنده اقوامم شوم.با همان حال به محل کارم رفتم و با بچه ها عازم شلمچه شدیم.
🔹 بعد از زیارت عاشورا و توسل به شهدا کار را شروع کردیم و بعد از ساعتی استخوان وپلاک شهیدی نمایان شد. شهیدسیدمرتضیدادگر...🌷
فرزند سید حسین اعزامی از ساری...
گروه غرق در شادی به ادامه ی کار پرداخت اما من....
🔹استخوان های مطهر شهید را به معراج انتقال دادیم و کارت شناسایی شهید به من سپرده شد تا برای استعلام از لشکر و خبر به خانواده شهید،به بنیاد شهید تحویل دهم.
🔹قبل از حرکت با منزل تماس گرفتم و جویای آمدن مهمان ها شدم و جواب شنیدم که مهمان ها هنوز نیامده اند اما همسرم وقتی برای خرید به بازار رفته بود مغازه هایی که از آنها نسیه خرید می کرد به علت بدهی زیاد،دیگر حاضر به نسیه دادن نبودند و همسرم هم رویش نشده اصرار کند.با ناراحتی به معراج شهدا برگشتم و در حسینیه با استخوانهای شهیدی که امروز تفحص شده بود به راز و نیاز پرداختم.
🔹"این رسمش نیست با معرفت ها...ما به عشق شما از رفاهمان در تهران بریدیم....راضی نشوید به خاطر مسائل مادی شرمنده خانواده مان شویم. گفتم و گریه کردم.
🔹دو ساعت در راه شلمچه تا اهواز مدام با خودم زمزمه کردم: «شهدا! ببخشید... بی ادبی و جسارتم را ببخشید...»
🔹وارد خانه که شدم همسرم با خوشحالی به استقبال آمد و خبر داد که بعد از تماس من کسی درب خانه را زده و خود را پسرعموی من معرفی کرده و عنوان کرده که مبلغی پول به همسرت بدهکارم و حالا آمدم که بدهی ام را بدهم.هرچه فکرکردم،یادم نیامد که به کدام پسرعمویم پول قرض داده ام.با خودم گفتم هرکه بوده به موقع پول را پس آورده،لباسم را عوض کردم و با پول ها راهی بازار شدم.به قصابی رفتم.خواستم بدهی ام را بپردازدم که در جواب شنیدم:
🔹بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.به میوه فروشی رفتم،به همه مغازه هایی که به صاحبانشان بدهکار بودم سرزدم،جواب همان بود.بدهی تان را امروز پسرعمویتان پرداخت کرده است.گیج گیج بودم.خرید کردم و به خانه برگشتم و در راه مدام به این فکر می کردم که چه کسی خبر بدهی هایم را به پسرعمویم داده است؟
🔹وارد خانه شدم و پیش از اینکه با دلخوری از همسرم بپرسم که چرا جریان بدهی ها را به کسی گفته با چشمان گریان همسرم مواجه شدم که روی پله های حیاط نشسته بود و زار زار گریه می کرد.
🔹جلو رفتم و کارت شناسایی شهیدی را که امروز تفحص کرده بودیم را در دستان همسرم دیدم.اعتراض کردم که: چند بار بگویم تو که طاقت دیدنش را نداری چرا سراغ مدارک و کارت شناسایی شهدا می روی؟
🔹همسرم هق هق کنان پاسخ داد:خودش بود. بخدا خودش بود.کسی که امروز خودش را پسر عمویت معرفی کرد صاحب این عکس بود.
کارت شناسایی را برداشتم و راهی بازار شدم.مثل دیوانه ها شده بودم.عکس را به صاحبان مغازه ها نشان می دادم. می پرسیدم:آیا این عکس، عکس همان فردی است که امروز...؟
🔹نمی دانستم در مقابل جواب های مثبتی که می شنیدم چه بگویم.مثل دیوانه هاشده بودم.به کارت شناسایی نگاه کردم،
🔹شهید سید مرتضی دادگر. فرزند سید حسین.. اعزامی از ساری..
وسط بازار ازحال رفتم.
🔹ولاتحسبن الذین قتلوا فی سبیل الله امواتا بل احیاء عند ربهم یرزقون🌹
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴
💠مسابقه پویش هر خانه یک موکب در قاب تصویر💠
📌 ارسال تصاویر در محورهای زیر:
✅طبخ و توزیع غذای گرم ویژه همسایگان نیازمند
✅برگزاری مجلس روضه و قرائت زیارت اربعین در خانه با نصب پرچم و تمثال شهدای مقاومت
✅قرائت زیارت اربعین در گلستان شهدا به همراه خانواده
✅تهیه بسته های کمک مؤمنانه مثل بسته غذایی، لوازم التحریر
✅جمع آوری کمک های فامیل برای تأمین کمک هزینه تحصیلی دانشآموزان کم بضاعت
✅حمایت از خانواده های آسیب پذیر در شرایط کرونایی
🔹 آخرین مهلت ارسال تصاویر تا ۱۸ مهرماه
در پیام رسان ایتا به آی دی 👇👇
Eitaa.com/azadrahe57
⭐️⭐️جوایز : به ۱۰ اثر برتر ؛
آویز تربت امام حسین (ع) و زیارت عاشورا اهدا می شود.
#هر_خانه_یک_موکب
#ما_ملت_امام_حسینیم.
🌷🌱...............●
👇قرارگاه صالحین "ام البنین س"👇
http://sapp.ir/omolbanin7
https://eitaa.com/omolbanin7
🌴 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🌴