eitaa logo
خدایا 🕋 رهایم نکن🔗
3هزار دنبال‌کننده
32.7هزار عکس
28.3هزار ویدیو
54 فایل
حتما روزیت بوده بیای📩 اینجا خدایی شو،🕊️ دلت روشن میشه🔆 ❤️تازمانیکه سلطان دلت خداست 💛کسی نمیتوانددلخوشیهایت را ویران کند. 💙باخدا باش وپادشاهی کن. 💜بی خداباش،هرچه خواهی کن 🔮 تبلیغات ارزان 🆔 eitaa.com/joinchat/800784548C35b1345b7e
مشاهده در ایتا
دانلود
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷 🕊🌷🕊 🌷 📕رمان عاشقانه،اعتقادی 🕊 📝نویسنده : بانو الف_صاد🌷 ⚜ مجبورش کرد در رو بار دیگه باز کنه و بپرسه: _چیزی برا خوردن داریم؟! +برو تو آشپزخونه سوسیس درست کن... پوفی کشید و در روبست... چقدر دلش هوای ماکارونی شل و ول الینا پز کرده بود... ماهی و سبزه رو برد تو اتاقش و بعد از عوض کردن لباساش به آشپزخونه رفت... 🍃الینا جمعه بود ولی چون دوروز دیگه عید بود و مغازه شلوغتر از همیشه مجبور بودم امروز هم برم سرکار البته تا ساعت یک. ظهر خسته از سرکار اومدم کیک شکلاتی که به عنوان ناهار خریده بودمو خوردم و شروع کردم به گردگیری خونه و خونه تکونی کردن. بعد از اینکه کارم تموم شد برای رفع خستگی روی مبل نشستم که فکری به سرم زد. هیچ دلم نمیخواست سال تحویل تنها باشم درسته رایان نبود ولی حداقل دوقلوها که بودن! سریع یه روسری و چادر سرم کردم رفتم پایین. زنگ در رو که زدم چند ثانیه بعد صدای پاهایی معلوم بود یکی داره میاد در رو باز کنه.اما بر خلاف انتظارم جای اینکه در باز بشه صدای پا دور شد و بعد صدای امیرحسین به گوش رسید: _دخترا...با شما کار دارن... آهی کشیدم و چشمامو بستم.تو دلم زمزمه کردم: _ببخشید امیرحسین! با صدای باز شدن در چشمامو باز کردم. اسما و حسنا به ترتیب سلام کردن.اسما و حسنا به ترتیب سلام کردن.بعد از اینکه جوابشونو دادم دستامو با ذوق کوبیدم به هم و گفتم: _اومدم دعوتتون کنم. اسما چشماشو درشت کرد و گفت: +ژووون شام غذای سوخته ی الی پز داریم! خنده ای کردم و در حالی که سعی میکردم مثلا اخم کنم گفتم: _کوفت!نخیر امشب خونه خودت بمون غذای مامان پز بخور.من میخوام عید سال تحویل دعوتتون کنم. نگاه هردو کمی گرفته شد و حسنا گفت: +سال تحویل چرا؟! _چرا که نه؟!من تنهام بیاین باهم باشیم. اسما:آخه راستش الینا ما داریم میریم تهران... با ذوقی کور شده و قیافه ای محزون گفتم: _تهران چرا؟! حسنا با ناراحتی جواب داد: +میدونی که خانواده مادریم تهرانن.سال تحویلا ما با اوناییم! آهی کشیدم و حرفشو تایید کردم که اسما برای اینکه مثلا کمی امید بهم بده گفت: +چرا رایانو دعوت نمیکنی؟! اونا هنوز نمیدونستن که رایان تهرانه...دوماه بود هیچ حرفی از رایان و امیرحسین نزده بودیم... _رایان؟!اممم... حسنا با حالت مشکوکی پرسید: +الینا رایان شیراز نیس نه؟! هول شدم: _چطور؟! +پس حدسم درست بود...خب اینجور که نمیشه تو تنها بمونی...توهم باهامون میای تهران... سریع گفتم: _چی میگی تو دیوونه شدی؟!کجا بیام من...نخیر من اینجا تنها نمیمونم... اسما:پس ما نمیریم... کمی عصبانی گفتم: _بیخود میکنید...برید...منم تنها نیستم...زنگ میزنم به رایان شاید تونست بیاد...الآنم من خیلی کار دارم باید برم بالا...مواظب خودتون باشین خب؟! حسنا:باشه...تو هم مواظب خودت باش...تنها هم نمون...قول؟! _قول...راستی...کی میرید؟! اسما:فردا صبح... لبخندی زدم و هردو رو بغل کردم و بعد از خداحافظی به طبقه خودم رفتم... &ادامه دارد... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🕊🕊🕊🕊📚🌷❣🌷📚🕊🕊🕊🕊 📢 کپی رمان های کانال بدون اجازه ممنوع می باشد 📛 خدایا 🕋 رهایم نکن🔗 @khodaya_1
هدایت شده از 📢
دعای فرج 💚 ♥السلام علیک یا ابا صالح المهدے♥ ✨بسم‌الله‌الرحمن‌الرحیم✨ اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَ ضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَ اَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ ✨الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ✨اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی ✨السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ✨الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ✨یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ ✨مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرین 🌹أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج🌹 ‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌
🌷🌼🌷🌼🌷 🌺 نیایش صبحگاهی الهی پیوند میزنم روحم را به روحت قلبم را به قلبت ذهنم را به ذهنت هر لحظه از تو هدایت می‌طلبم الهی گره میزنم تقدیرم را به خواست و اراده‌ات و قدرشناسی میکنم از تقدیر الهی‌ات بارالهی امروز دل هایمان را پرازمحبت دست هایمان را پراز بخشندگی لحظه هایمان را پر از آرامش و خانه هایمان را پراز حس خوشبختی بگردان 🌷پروردگارا........... قرار دلهاے بیقرار ما باش ... فراوانے را در زندگے ما جارے کن ... حضورمان را پرمعنا کن .. وجودمان را لبریز آرامش کن ... ثروتمان را فزونے بخش ... قلبهایمان را سرشار از عشق کن ... کلاممان را لبریز محبت کن ... انسانیت مارا کامل کن ... ایمان مارا زیاد گردان... ما را بندگان شاکر قرار ده نه شاکے ... سد مشکلات را شکسته... محبت ها رافزونے ... دلهاے مارا پاک کن از آلودگے هابگردان ای پروردگار مهربانم... 🌷"آمین "یا رب العالمین 🌷 🌷 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
‍ انقدرتلاش مى كنم انقدرصبورى مى كنم تابه هدفم برسم وقتى پشتوانم خداباشه ديگه ازچى نگران باشم؟؟ خداياخودت شاهدى همين !!! ⃟🌸
🌸 ‍ 📿 خدایم دل خوشم با غزلی تازه همینم ڪافی ست تو مرا باز رساندی به یقینم ڪافی ست قانعم، بیشتر از این چه بخواهم از تو گاه گاهی ڪه ڪنارت بنشینم ڪافی ست گله ای نیست من و فاصله ها همزادیم گاهی از دور تو را خوب ببینم ڪافی ست آسمانی! تو در آن گستره خورشیدی ڪن من همین قدر ڪه گرم است زمینم ڪافی ست من همین قدر ڪه با حال و هوایت گهگاه برگی از باغچه ی شعر بچینم ڪافی ست فڪر ڪردن به تو یعنی غزلی شور انگیز ڪه همین شوق مرا، خوب ترینم! ڪافی ست ...☘ 
20.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
「🦋」 ‍ تمامِ دردها روزے درمان میشوند، تمام سختیها روزے در سیاهیِ شب ناپدید میشوندُ چشمانمان طلوعی دوباره را نظاره خواهد کرد من به آمدنِ روزهای خوب امید دارم 🌸❤️ امّا خداےِ من این روزها در میانِ تمام لحظه هاے پُر انبوه،بین تمامِ نگرانیها و دل گرفتگیها تو کنارم باش،میدانی خداےِ من میخواهَم مرهم این روزهایم باشیُ صدای لرزانم را بشنوے،دلم یک حامی میخواهد که در کنارش آرام بگیرم که تنها تویی آرامشِ لحظه هاے بیقراری😔 🌹💐
11.03M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🌹 ‍ قایقت اگرشکست،باشد ! دلت نشکند! دلی نشکنی. اگر پارویت را آب برد،باشد! آبرویت را آب نبرد! آبرویی کسی رانبری. اگر صیدت از دستت رفت،باشد! امیدت ازدست نرود! وامیدکسی را ناامید نکنی. هرگزتسلیم نشو چون خدا با ماست! هیچ وقت نگو از ماست که برماست بگو خدا با ماست. خداروشکرکن وازنو شروع کن چراکه ماهی رو هروقت ازآب بگیری تازه است 🌸
13.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💐 ‍ من از عمق وجودم خدایم را صدا کردم نمی دانم چه میخواهی ولی برای تو برای رفع غمهایت برای شفاءی بیمارت برای قلب زیبایت برای آرزوهایت به درگاهش دعا کردم میدانم خدا از آرزوهایت خبر دارد یقین دارم دعا درحق دیگری اثر دارد پس دست به دعا شویم واز ته دل همدیگر رادعا کنیم 🌸🌹
هدایت شده از 📢
🔹آیت الله حائری شیرازی🔹 🔸اگر تنها باشی، شیطان تو را می‌خورد🔸 چرا باید انسان عضو یک مجموعه شود؟ به خاطر اینکه شیطان متشکل است. شیطان لشکر دارد. تو اگر تنها باشی، تو را می‌خورد! یک انسان در مقابل یک لشکر شکست می‌خورد. چون شیاطین متشکل هستند و شما باید در مقابل شیاطین، تشکیلات داشته باشید. هیئت، تشکیلات مقاومت در مقابل شیاطین است. مگر می‌شود شما عضو هیئت باشید و حق عضویت ندهید؟ اگر ندادی بیرونت ‌می‌کنند. خب حق عضویت چیست؟ اینکه یکی دیگر را هم بیاوری در هیئت. این حق عضویت تو است. یکی تو را آورده، تو هم یکی را بیاور. یکی به تو آنقدر گفت، تا تو را آورد اینجا. تو هم باید آنقدر بگویی تا یکی دیگر را اینجا بیاوری.