eitaa logo
عُـرف
321 دنبال‌کننده
10 عکس
0 ویدیو
0 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسان عاشقان می‌پرستم تو را ای مقدّس‌ترین بت عالم!
https://eitaa.com/alef_laam_mim/2192 به یادگار از مرحوم علامه‌ی ذوالفنون: الیه یصعد الکلم الطیب
ما پشت عمیق ترین نقاب روزگار گرفتار شدیم
ولادتت مبارک حضرت آب و آیینه💙 پدر و مادرم به فدات
موقع بازی ایران، از خیابان ها سراغم را بگیر روزگار عاشقی یعنی همین در به دری
ما را به رندی افسانه کردند پیران جاهل شیخان گمراه
بهترین نعمت سکوت است و من بی همزبان با زبان واکردنم کفران نعمت میکنم
هدایت شده از الف‌لام‌میم
دوستان را در دل رنجها باشد که آن بهیچ داروی خوش نشود، نه بخفتن نه بگشتن و نه بخوردن الّا بدیدار دوست که لِقاء الْخَلِیْلِ شِفَاءُ العَلیْلِ... (جناب مولانا، فیه ما فیه)
من از گذشتن روزهایم در این دیار بهره‌ای ندارم وقتی که انتهای این جاده سخنی از تو نیست
هدایت شده از الف‌لام‌میم
۱-بعدازظهر پیام داده: «سلام...امشب کلاس هست؟ شب بلندی هم هست...» بعد از چند دقیقه دوزاریم می‌افتد که سی آذر است و یلدا. سی آذر یادم افتاد و تاریخِ تحویلِ پژوهش و من و آن مقاله‌ی کذایی و پنجاه و خورده‌ای فیشِ مقاله‌ و... ‌. بگذریم. ۲-همان بعدازظهر بود خیالم، مطلبی می‌خواندم از تاریخ‌چه یلدا، از میترائیسم و اهورامزدا و مهریشت و هیتیها و میتانها و... . بگذریم. ۳-نه در پی ردّم و نه اثبات، دل‌بسته‌ایم به شریعت. ماییم و هرچه فرموده‌اند و انجام داده‌اند و به هر حال که هستند. به یادِ آن صحابه‌ی قرنی که دندان به یاد معشوق خویش شکست، جناب اویس. جدا از آن، یفرحون لفرحنا و یحزنون لحزننا برای من، آن خائف مترقب است، آن مصداق آیه‌ی أمن یجیب. ۴-سرِ شب جلسه را رفتیم، اولِ جلسه از کافی روایات بابِ عقل را می‌خوانیم، صَدیق کل امریٍ عقله، رفیقِ هرکس عقلش است، کدام عقل؟ همان که صبر بر تنهایی نشانه‌ی قوتش است که الصبر علی الوحدة علامهٌ علی قوة العقل، بگذریم. ۵-مباحثه‌ی ساعت هشت را دو نفرشان گفتند معذورند، به حرم نشسته بودم که یار غار ما زنگ زد، یک ساعتی جنابش از استادهایش گفت و من از استادهایم گفتم، از درس‌هایش و درس‌هایم، گفت و گفتیم. که گفتم، کلٌ یعمل علی شاکلته، که هرکس است و آن‌چه باید. ۶-سرِ بحثِ اولِ شب، حرف رفت به جناب حداد. ما که باشیم که دم از ایشان بزنیم، لکن گفتم، راه همین است که هست، استعدادهای خاص هم خاص‌اند، ما همین راه را باید برویم، و آخر هم همان دیگر «یک جمع نکوشیده رسیدند به مقصد/یک قوم دویدند و به مقصد نرسیدند» ۷-فرموده‌اند بروید، إن لکم نهایة، فانتهوا الی نهایتکم...
عُـرف
۱-بعدازظهر پیام داده: «سلام...امشب کلاس هست؟ شب بلندی هم هست...» بعد از چند دقیقه دوزاریم می‌افتد که
و حبیب ما فرمود مَن اَرادَ اللّه بِهِ خَیرا رَزَقَهُ اللّه خَلیلاً صالحِا