هدایت شده از قطار¹²⁸
-
این پیام رو فور کنید،
حــمــایــت میکنم ازتون ✨🗿 .
#فــور
@deldadehh128
-
#تاپایجان
#part_12
محمد:بله.سعید رو بده بره باهات میام.
کیوان:مگه کشک؟
کیوان رو به افرادش کرد و...
کیوان:دور و ور رو برگردید.
همه رفتن.
دوباره رو به من کرد و...
کیوان:یه درصد هم به حرفات اعتماد ندارم.😁
محمد:آدمی که گناه نکرده هیچوقت از هیچ چیز نمیترسه😎
کیوان:بیا پایین سرم درد گرفت.
نیم ساعت بعد افرادش برگشتن.
ناشناس:هیچکی نیس.
کیوان:آفرین فک نمی کردم تنها بیای.خوشم اومد.....ببرینش.
محمد:اون بره من باهاتون تا قبرستون هم میام.
کیوان:درسته هوش بالایی داری ولی تو این یکی بد عمل کردی.
محمد:گفتم ولش کن
کیوان:یه جوری میگی گفتم انگار ازت حساب میبرم....هه شتر در خواب بیند پنبدانه😆
محمد:یا آزادش میکنی یا...
وسط حرفم پرید.
کیوان:یا؟!یا چی؟..هیچ غلطی نمیتونی بکنی.
محمد:ببین و تعریف کن.
کیوان:منتظرم.
کیوان گوشی شو درآورد و تماس تصویری با یکی برقرار کرد.
گوشی رو روبه من گرفت.
کیوان:این آقا سعید جونت اینجاست.همینطور که میبینی با یه اشتباهت میمیره.یا میای یا تموم میشه.
محمد:میام ولی بعد اینکه ایشون رو بزارید بره.
کیوان:هی داری بد بازی میکنی.
محمد:آخه اون به چه دردت میخوره؟
کیوان:اگه مهم نبود آنقدر واسش بال بال نمیزدی.
محمد:میدونی فرق من با تو چیه؟تو فقط کسایی که مهم هستن یعنی اطلاعات مهمی دارن.ولی هم این واسه من مهمه و بیشتر از این اینکه خانواده منتظرشه.
کیوان:عه خوب شد گفتی،نمیدونستم😆
محمد:بزار بره من اطلاعات صد بار بیشتر اونه.
کیوان:شایدم کمتر باشه.
محمد:تو هنوز منو نشناختی.
کیوان:شاید کمتر باشه که آنقدر بال بال میزنی.
محمد:همین الان واست توضیح دادم.
کیوان:شایدم راست میگی.
محمد:آره راست میگم.اون بره من هستم.
..
پن:سعید🥺
پن:محمد مونو بردن🥺