eitaa logo
عشاق شهادت:))🇮🇷🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
367 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن ناشناسمون: https://daigo.ir/secret/8953055305
مشاهده در ایتا
دانلود
سرعت‌سیرِجوون‌هاازهمه‌بالاتره علی‌اکبراولین‌نفری‌بودکه‌ازبنی‌هاشم سبقت‌گرفت‌برای‌شهادت‌،جوونی‌یعنی سربزنگاه،خط‌شکنی‌کردن! 🌱
🙃🍃 سال¹³⁷⁶ یکے از  زیباترین خاطرات زندگیم رقم خورد🎈 و ما عقد ڪردیم یک‌ هفتہ از عقدمان گذشتہ بود. زنگ‌ِ خانه بہ صدا در آمد و جلیل با ڪاغذے در دست بہ منزلمان آمد ، خیلے ناراحت بود پرسیدم چہ شده؟🥺 گفت: ماموریتے بہ‌ من محول شده و باید بہ جزیره بروم. ما آن زمان خیلے وابسته هم بودیم و این خیلے ناراحت کننده بود. چهل‌ روز ماموریت جلیل براے من ⁴⁰سال گذشت ، هر روزم پر مےشد از دلتنگےهای عاشقانہ ، بغض ، اشک های بےدلیل..مثل الان💔 اصلا انگار باید از همان اوایل‌زندگیم به این دور بودن ها  خودم را وفق میدادم تا در این روزها ڪمتر نبودنش را بهانہ کـنم و صبور باشم..🙃 همسر  🌱|
[ هدفِ اسلام، تربیتِ انسانِ عاقل نیست؛ بلکه تربیتِ انسانِ عاشقِ عاقل است...! ] 🌱
‏خدايـا دنیا شلوغه ما را از هر چه حُبِّ دنیاست، ردِ صلاحيت ڪن؛ از بندگی نه... :)☘ - إلهى... هَبْ لى ڪمالَ الْانقِطاعِ إلَیْڪَ🍃 🌱
گمنامۍ‌یعنی درد دردے شیرین یعنی با عشق یکے شدن یعنی اثبات اینڪه از همه‌ چیزت براے معشوقت گذشتی .... یعنی فقط خدا را دیدی و رضای او را خواستی نه تعریف و تمجید مردم را گمنامی یعنی... اے ڪاش همه‌‌ی ما گمنام‌ باشیم 🌱
الحمدالله که نوکرتم...
هَمیشه مےگُفت: دوست دارَم مثلِ حَضرت زَهرا(س)گُمنام باشَم سالها پیڪَرش مفقود بود..🥀 🌱
دُعا‌ بِخـوان بَرای‌ عاقِبت‌ بِخیـرۍ ‌مݩ..✨ تویـے ‌‌ڪه🍃 خَتم‌ِ به‌ خیـر ‌شُد عاقِبَتت..🌸
🙃🍃 بعد از عملیات خیبــر ڪه منطقه ڪمی آرام شده بود، مادر علی اصـرار ڪرد ڪه باید برویم خواستگـار؎. علی سعی می‌ڪرد از زیر این اصــرارها در برود و می‌گفت: من مـرد جنگــم، دوست ندارم دختـر مردم را بی‌سرپرست رهــا ڪنم. بالاخره اصرارها؎ مادر جواب داد و علی برا؎ ازدواج با دختـر خـاله‌اش اعلان موافقت ڪرد. قرار شد خواهرش، شرایط علی را به دختـر خـاله‌اش بگوید. بالاخره قرار خواستگــار؎ گذاشته شد. موقع رفتن علی یڪ ڪتابی درباره حضرت زهــرا (س) با خود برداشت و رفتنــد. بین مراسـم گفتند ڪه عــروس و داماد بروند اتاق دیگر؎ تا صحبت‌هایشان را بڪنند. وقتی نشستند علی ڪتاب را گذاشت جلو؎ عــروس: «این ڪتاب را بخون، تو؎ زندگی باید حضرت علــی و حضرت زهــرا (س) الگو؎ من و تو باشه! شغلــم هم میدونی ڪه خطرناڪه. ممڪنه فقط یڪ روز ڪنارت باشم و یا یڪ عُمــر. فڪرهات رو بڪن». خیلی زود این وصلت سرگرفت و قرار بر جشــن ازدواج ده روز بعد از مراسم عقـد، در روز مبعث رسـول خدا (ص) گذاشته شد. 🌱
گزارش تصویری از روز خاکسپاری شهید گمنام sarbaz ۳۱۳🦋