eitaa logo
عشاق شهادت:))🇵🇸
618 دنبال‌کننده
8.2هزار عکس
4.6هزار ویدیو
178 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن😎 مدیر ارتباطات: @Reyhaneh_Zahra3 ناشناسمون: https://harfeto.timefriend.net/17227708314898
مشاهده در ایتا
دانلود
خاطره عجیب حاج قاسم سلیمانی از شهید مهدی زین الدین شادی روح شهدا صلوات🥀 🌹
🕊⃟آمد به خط فاطمیون سر بزند کھ شب شد ، گفتیم لابد میرود یک جایـے دور از هیاهوی رزمنده‌ها استراحت کند ، کفش هایش را گذاشت زیر سرش گوشه اتاق دراز کشید، خودمان خجالت کشیدیم اتاق را خلوت کردیم کھ چند ساعت استراحت کند :)🌱
‌ماخودرابہ‌اوسپرده‌ایم‌واو🩶 ؛ مصلحت‌ ِکارِمارابهترمیشناسد🎶'✨.‌ ‌┈──• ⸼࣪ ⊹🤍⊹ ⸼࣪ •──┈
🕊⃟آمد به خط فاطمیون سر بزند کھ شب شد ، گفتیم لابد میرود یک جایـے دور از هیاهوی رزمنده‌ها استراحت کند ، کفش هایش را گذاشت زیر سرش گوشه اتاق دراز کشید، خودمان خجالت کشیدیم اتاق را خلوت کردیم کھ چند ساعت استراحت کند :)🌱
بداخلـاق‌بودنـوکـه‌همـه‌بلدن....! اگـه‌زرنگـی‌تـوهرشرایطـی‌خوش‌اخلاقـی‌ات‌ روحفظ‌کن:))
اصلا مـــــادر درخانہ رنگ و بوے دیگࢪی دارد مادر مثل نخِ تسبیح همه رادور هم جمع میکند:) مادر کہ نباشد همہ پراکنده اند💔" حسن‌دࢪ‌بقیع حسین‌درکربلا زینب‌دردمشق‌ و... 💔
خونه تکونی مطلوب منطقـــــه👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بسم رب الشهداء و الصدیقین با احترام و اشک، تقدیم به دردانه های شهدا رفقا ببینیم میتونیم جواب شهدا که نه! جواب همین اشک ها رو بدیم....
🌀کلام شهید: در زمان غیبت امام زمان (عج) چشم و گوش تان به باشد تا ببینید از آن کانون فرماندهی، چه دستوری صادر می شود. شهیدمهدی زین الدین🌹 شادی روح شهداءصلوات اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم💐🌸💐
🏴 از علی خواستی... مظلومانه و متواضعانه... تو را شبانه دفن کند؛ و مقبره‌ات را... از چشم همگان مخفی بدارد! می‌خواستی به دشمنانت بگویی... دودِ آتشِ ظلمی که شما برافروختید... نه فقط چشم شما... که به چشم تاریخ می‌رود؛ و انسانیت... تا روز محشر... از مزر دردانه‌ی خدا... محروم می‌ماند! چه سند مظلومیت جاودانه‌ای... و چه انتقام کریمانه‌ای! 💚🤍 .
جمله ای از وصیت نامه شهید خطاب به مادرش: "منو ببخش پسرت را ازت گرفتم"💔 🕊🥀
صلی الله علیک یا اباعبدالله الحسین روح الله "برادر شهید" که اومد ، رفتیم بهشت زهرا... منتظر شدیم حکاک بیاد و سنگ مزار رسول رو آماده کنیم... به محض اینکه حکاک اومد، یه نگاه به ما انداخت و گفت: ببخشید این سنگ مزار کیه؟ گفتیم چه طور؟ گفت: اصلا نمی دونستم قراره امروز بیام اینجا بنویسم! دیشب خواب دیدم از طرف حرم امام حسین علیه السلام منو خواستن گفتن شما مامور شدی رو ضریح آقا قرآن بنویسی ما که خشکمون زده بود وقتی بهش گفتیم سنگ رو از حرم امام حسین آوردن و قراره برای یه شهیدی نصب بشه حالش منقلب شد... سنگ مزاری که میتوان گفت هدیه ای بود از جانب اربابش حضرت اباعبدالله سالار شهیدان... راوی ؛ دوست وهمرزم شهید 🕊🥀
🍃💕 یڪی‌ازذڪرهایۍڪه مُدآم زیر لب زمزمہ می‌ڪرد این بود: [اَللّهُمَّ‌ولا‌تَکِلنی‌إلی‌نَفسی‌طَرفَةَ‌عَینٍ‌أبداً] خدایآحتے‌بہ‌اندازه‌ۍچشم‌برهم زدنے‌مرابہ حآل‌خودم وامگذار ! 🕊🥀
اسوه اخلاص، ♦️شهید : «یک شب خواب شهید زین الدین را دیدم و هیجان‌زده پرسیدم: آقا مهدی مگه تو شهید نشدی؟ همین چند وقت پیش،‌ توی جاده‌ سردشت؟ 🔸حرفم را نیمه‌تمام گذاشت. اخم كوتاهی كرد و چین به پیشانی‌اش افتاد. بعد باخنده گفت: من توی جلسه‌هاتون میام. مثل اینكه هنوز باور نكردی شهدا زنده‌ن؟ 🔸عجله داشت. می‌خواست برود. یک بار دیگر چهره‌ درخشانش را كاویدم. حرف با گریه از گلویم بیرون ریخت: پس حالا كه می‌خوای بری، لااقل یه پیغامی چیزی بده تا به رزمنده‌ها برسونم. 🔸رویم را زمین نزد. گفت: قاسم، من خیلی كار دارم، باید برم. هرچی می‌گم زود بنویس. هول‌هولكی گشتم دنبال كاغذ. یک برگه‌‌ كوچک پیدا كردم. فوری خودكارم را از جیبم درآوردم و گفتم: بفرما برادر! بگو تا بنویسم. 🔸گفت: بنویس: سلام، ‌من در جمع شما هستم! همین چند كلمه را بیشتر نگفت. موقع خداحافظی، با لحنی كه چاشنیِ التماس داشت، گفتم:‌ بی‌زحمت زیر نوشته رو امضا كن. برگه را گرفت و امضا كرد. كنارش نوشت: سید مهدی زین‌الدین. 🔸نگاهی بهت‌زده به امضا و نوشته‌ زیرش كردم. با تعجب پرسیدم: چی نوشتی آقامهدی؟ تو كه سید نبودی! گفت: اینجا بهم مقام سیادت دادند! 🔸از خواب پریدم. موج صدای آقامهدی هنوز توی گوشم بود؛ سلام، من در جمع شما هستم!» 📚منبع: کتاب «تنها زیر باران»
. چند روز قبل از شهادتش، از سردشت مےرفتیم باختران بین حرف هایش گفت: « بچه ها! من دویست روز روزه بدهڪارم» تعجب ڪردیم!!! گفت : « شش ساله هیچ جا ده روز نموندم کہ قصد روزه ڪنم. » وقتے خبر رسید شهیـد شده، توی حسینیه انگار زلزله شد. ڪسی نمی توانست جلوی بچه ها را بگیرد توی سر و سینه شان می زدند. چند نفر بی حال شدند و روی دست بردندشان آخر مراسم عزاداری، آقای صادقی گفت: « شهیـد، به من سپرده بود ڪه دویست روز روزه قضا داره ڪی حاضره براش این روزه ها رو بگیره؟ » همہ بلند شدند نفری یک روز هم روزه میگرفتند، می شد ده هزار روز... 🕊🥀
🕊🥀 می‌دونستید شهید زین الدین و برادرش در یک روز با هم شهید شدند؟ 🕊🥀🕊🥀 شادی روح مطهرشون صلوات 🌷
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍂 قطعه ای گران بها از مستند به یاد ماندنی «روایت فتح» که در این دنیای سخت، بهترین درس های زندگی را به ما می دهد. 🔸 با صدای آسمانی شهید آوینی        ‌‌‍‌‎‌┄═❁๑🍃๑🌺๑🍃๑❁═‌‌‍‌‎‌‌‌‍‌‎‌┄