eitaa logo
عشاق شهادت:))🇮🇷🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
367 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن ناشناسمون: https://daigo.ir/secret/8953055305
مشاهده در ایتا
دانلود
_شهادت که گفتنی نیست. چه‌قدر می‌گی؟ عمل کردنیه. الله اکبر...
عَشق‌یَعنےاُستخٰوان‌و‌یِڪ‌پِلآك، سآلہا‌تنہاۍ‌تنھا‌زیر‌خآک🥲💔
جُمعه بود که از جَمعِمان یَلی اُفتاد...🕊 ‌سلام بر شُهدای شبِ جمعه💔
‏۲۳ آذر سالروز تولد مردیه که ما قدرشو ندونستیم. عزیز، تولدت مبارک💔🌹 شادی روح پاک شهدا فاتحه و صلواتی عنایت کنید.
●«هراچ» بچه آخر خانواده بود. دو خواهر و یك برادر داشت. وی علاقه بسیار زیادی به خواهرانش داشت. دوست داشت با همه معاشرت نماید. به همه كمك می‌كرد. او می‌گفت: مادر، اصلاً نگران من نباش و راجع به من فكر نكن. وی همیشه سرود «شهیدان زنده اند» را زمزمه می‌كرد. ●روز نامزدی برادرش بود و تمام مدت، من منتظر بازگشت «هراچ» بودم، خواستم بروم برایش پیراهن بگیرم. منصرف شدم، فكر كردم خوب، پیراهن برادرش را خواهد پوشید. «هراچ» دوست نداشت زیاد لباس بخرد. تمام مدت منتظر و چشم به راه او بودم. «هراچ» نیامد. ●دل شوره و حالت عجیبی داشتم. فكر می‌كردم كه از خستگی زیاد است. هنگام جشن، زمانی كه به عروس هدیه می‌دادم، لرزش تمام وجودم را فرا گرفت. حتی نمی‌توانستم گردنبند عروس را به گردنش بیاویزم. در همان حالی كه من داشتم به عروسم هدیه می‌دادم، «هراچ» عزیز من به شهادت رسیده بود. ●آن روز به ما خبر نداده و گذاشتند پس از مراسم نامزدی و روز بعد اطلاع دادند كه «هراچ» به شهادت رسیده است. ما دیگر حال خود را نمی‌دانستیم. جمعیت فراوانی در خانه ما جمع شده بود. مردم در این ایام ما را تنها نگذارده و خود را در غم ما شریك می‌دانستند... ✍ به روایت مادربزرگوارشهید 📎تکاور دلاور ارتش 🌷
بسم رب الشهداء و الصدیقین وَلَا تَحْسَبَنَّ الَّذِینَ قُتِلُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتًا بَلْ أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ هرگز مپندارید کسانى که در راه خدا کشته مى‌شوند مرده‌اند، بلکه آن‌ها زنده‌اند و نزد پروردگارشان روزى مى‌گیرند.
3.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
کاش متفاوت به آخر برسیم ! وگرنه مرگ پایان همه قصه هاست . . .