eitaa logo
عشاق شهادت:))🇮🇷🇵🇸
1.3هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
367 فایل
‹ ﷽ › شروع نوکریمون: 1403/3/3 تجربہ‌بہم‌یا‌دداده‌ڪہ... برا؎اینڪه‌طلب‌شہادت‌ڪنۍ، ‌نبایدبہ‌گذشتہ‌خودت‌نگاه‌ڪنۍ...! راحت‌باش!نگران‌هیچۍنباش!!🌙💔 کپی حلاله مومن ناشناسمون: https://daigo.ir/secret/8953055305
مشاهده در ایتا
دانلود
🌹 وعده امام زمان (عج) محقق شد همرزم شهید: شهید نیکنامی بعد از صبحانه کنار سنگر آمد. خوشحالی و شور در چهره‌اش موج می‌زد. در آن زمان حاج احمد سوداگر مسئول اطلاعات عملیات قرارگاه کربلا بود. حاجی به طرف سنگر ما آمد شهید نیکنامی هم حضور داشت محمد خیلی صادقانه و ساده به حاج احمد گفت: دیشب در خواب امام عصر (عج) را ملاقات کردم و به من فرمودند فردا صبح به شهادت می‌رسی. حاج احمد سوداگر وقتی این صراحت را دید گفت من نمی‌گذارم ماموریت بروی. محمدعلی خیلی اصرار بر رفتن داشت و حاج احمد هم راضی نمی‌شد این بحث دو، سه ساعتی طول کشید. ساعت نزدیک ۱۰ بود که ما وساطت کردیم و به حاج احمد سوداگر گفتیم شما کوتاه بیائید و به محمدعلی اجازه بدهید تا در ماموریت حضور داشته باشد، البته این نشان از بزرگی محمدعلی بود که تا اجازه از مسئولش نگیرد، کاری را انجام ندهد. بالاخره ایشان موافقت کرد و به محمدعلی گفت برو ولی مواظب خودت باش. 🌷 محمدعلی به همراه چند نفر از رزمندگان که محسن گوران و امیدوار هم جزو آنها بودند سوار ماشین شد و حرکت کردند. من در سنگر نشسته بودم، حدود ساعت یازده، یازده و نیم محسن گوران داخل سنگر شد و گفت: نیکنامی شهید شد. گفتم شوخی می‌کنید. گفت شوخی نمی‌کنم و پیکرش الان در اورژانس لشکر ۷ ولیعصر (عج) است. سریع خودم را به آنجا رساندم و پیکر محمد را دیدم. محمد بالاخره به آرزویش رسیده بود. گل هدیه می‌کنیم به روح ❤️ :ارسال برای ۵نفر
2.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
-اصلا بلد نبود با مذهبیاچطور رفتار کنه ! لات بود...اما.......گوش کن خیلی جالبه ماجرای این شهید رو هم بشنویم.
25.17M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
☀️ داستان (عج) و دوغ فروش 👤 شهید حاج شیخ احمد کافی 🤲 سلامتی و تعجیل در فرج مولا صاحب الزمان عجل الله صلوات بفرستید ☀️ اَللهُمَّ عَجِل لِوَلیکَ الفَرج بِحَقِّ فاطِمَة الزَهراء و بِحَقِّ زِیْنَـبِ الکُبْریٰ
4.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نماز‌که‌ستون‌خیمه‌دین‌است‌راسبک‌ نشمارید، احترام‌به‌مادر‌ازواجبات‌ شماست‌، درمحضر‌وحانی‌حقیقی‌زانو‌ بزنیدودرس‌دین‌بیاموزید♥!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
سوره جمعه فراموش نشه ، اعزه🤍 .
حتماً بخونید و ما رو هم دعا کنید.🤲🏻 ✨🌱
مقید‌ بود هر روز زیارت عاشورا را بخواند ؛ حتی اگر کار داشت و سرش شلوغ بود سلام آخر زیارت را می‌خواند دائما می گفت : اگر دست جوان ها رو بزاریم توی دست امام حسین ؛ مشکلاتشون حل می شود . و امام با دیده لطف به انها نگاه می کند 🕊🌹
❤️ ●موقع پرو لباس مجلسی بهم گفت:«هنوزنامحرمیم.تابپسندی برمیگردم‌» رفت با سینی آب هویج بستی برگشت.برای همه خریده بود جز خودش!گفت میل ندارم. ●وقتی خیلی اصرار کردیم مادرش لوداد که روزه گرفته است.ازش پرسیدم حالا چرا امروز؟!گفت میخواستم گره ای تو کارمون نیفته و راحت بهت برسم. ✍راوی: همسرشهیدمحسن حججی 📎پ ن: فرازی از وصیت نامہ نمیدانم چہ شد ڪہ سرنوشت مرا بہ این راه پُرعشق رساند بدون شڪ ، شیر حلال مادرم ... لقمہ حلال پدرم ... و انتخاب همسرم ... در آن اثر داشتہ ●ولادت : ۱۳۷۰/۴/۲۱ نجف آباد ، اصفهان ●شهادت : ۱۳۹۶/۵/۲۱، سوریه
دوماه قبل از اعزامش گفت : من برای سوریه ثبت‌نام کرده‌ام که اگر نیازی به من بود بروم. گفتم : خطری ندارد؟! مهدی گفت : نه من برای آموزش تخریب می‌روم آنقدر به خودش و توانایی‌هایش اعتماد داشتم که رفتنش برایم قابل قبول بود. با اینکه ایشان به خاطر جانبازی چشمش معاف از رزم بود اما آنقدر کارش را دوست داشت که با جان و دل تلاش می‌کرد. بعضی وقت‌ها می‌گفتم : مهدی قدر جانت را بدان به خودت استراحت بده اما ایشان می‌گفت وقت برای استراحت زیاد است. بار آخر شب شهادت امام علی (ع) تماس گرفت من در مراسم شب قدر بودم. گفت : برایم دعا کن براتم را بگیرم. گفتم : مهدی الان زود است به فکر شهادت باشی، بچه‌ها به شما احتیاج دارند. گفت : خدای بچه‌ها خیلی بزرگ است، شما را به خدا می‌سپارم. ✍به روایت همسربزرگوارشهید 🌷 ●ولادت : ۱۳۶۱/۱/۱ سیدمیران ، گرگان ●شهادت : ۱۳۹۴/۴/۲۱ تدمر ، سوریه