روز های آخر ماه شعبان بود ، هیئت گردان برگزار شد . مجلس دعا و مناجات خوبی بود . برادر تورجی شروع کرد به خواندن روضه حضرت زهرا‌'س' ؛ حال عجیبی بین بچه ها بود . در آخر روضه دستش را مُشت کرده بود و به زمین میکوبید و با گریه می‌گفت : آی زمین ! تو چطور شاهد این همه ظلم بودی ؟! چرا این نامردها رو نابود نکردی ؟ مگه رسول خدا'ص' اینقدر سفارش حضرت دخترش رو نکرده بود ؟ #شهید‌محمدرضاتورجی‌زاده .

خوشبحال اونایی که یه پاشون ایرانه ، یه پاشون عراق :)

تویی توسّل هر امام ، زهرا'س . . ¹³⁵

از فشاری که #فی‌الحال رومه ، پناه میبرم به مداحیام 💆🏻‍♀💔.

قسم به چَشمانش .. که آرامشِ محض است !(: #آقا‌هادی .

چون پُرسم از پناهی ، پشتی و تکیه‌گاهی آغوشِ مهربانت ، از هر جواب خوش‌تر .. آقایِ امام رضا-ع (:

فقط یکبار کافی است از ته دل ، خــدا را صدا کنید ؛ دیگر مال خودتان نیستیـد ، مال‌ او میشوید ..! [ - شهیدامیـرحاج‌امینـی ]

- من هر کجـایِ زندگیم و دیدم ، تـو بودی :)

- تا دنیا دنیا بود زندگیِ ما زخـم بود و امام‌حسین'ع مرهَـم ..

رو به حـرم رو به حسـین‌ع حـالم تو کربـلات خوبه حسـین‌ع . . ¹²⁸

رو به حسـین رو به حـرم دنیا رو میزارم پُشت سـرم :)

- *وضعیت روحی و دلتنگیِ الانم اینطوریه که ، کلمات اصلااا نمیتونن اون بارِ واقعی احساساتمو متحمّل بشن :) پ.ن:مثل‌همیشه‌همونی‌که‌خودت‌نگفته،میدونی.