فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سفارش حضرت علی به حضرت
ابا الفضل ع😭🖤🥀
#عطر_نماز ❣
#دم_اذانی😍🌹
🌼🍃 امام صادق (ع):
🦋هرکس که نماز را با #اذان و اقامه بخواند،
#دوصف از فرشتگان در پشت سرش نماز میگزارند
کسی که نماز را با#اقامه تنها بخواند# یک صف از فرشتگان در پشت سرش نماز میخوانند و اندازه صف به قدر میان مشرق و مغرب است.😍
#نماز_اول_وقت 📿
#التماس_دعای_فرج 🤲
#نماز_اول_وقتش_میچسبه😍👌
🍃🌷🍃🌷🍃
السلام علیڪ یا ساقے العطاشا💔
شب #نهـم قَسـَم تو را بِہ دَسٺِ قَــلَمٺ
قِسْمٺ ڪُن أَربَعـِیڹ سـینہ زَنم در حَرمٺ
#یا_قمر_العشیره 🌙
#تاسوعا #محرم 💔🥀
#علمدار_ڪربلا💚🍃
8.05M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴 صدبار اگر علقمه را فتح کند
هر بار دوباره تشنه بر می گردد...
▪️منتظران منتقم،
از قمر بنی هاشم علیه السلام الگو میگیرند...
و دائما دعاخوان ظهورند #به_عشق_حسین و #به_نیت_فرج ✋
#حضرت_عباس_علیه_السلام💚🖤🥀
🔸️مقتل خوانی هشتم محرم
🥀اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْن
▪ِوَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ
🥀وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ
🥀 وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن
#مقتل_خوانی🖤🥀
#محرم🏴
••••☆✾•🖤🥀🖤•✾☆••••
🖤 #امام_زمانم💚🦋
وارث خون خدا و پسر خون خدا
به خدا خون خدا منتظر توست بیا
صبح هم منتظر صبح ظهور تو بوَد
روز ما و شب ما منتظر توست بیا
بر سر گنبد زرین حسین بن علی
پرچم کرب و بلا منتظر تو است بیا
#سلامتنهاپادشاهزمین ✋🖤🥀
#اللهمعجللولیکالفرج💚
♥⃟شبتــــــــــــــــــــون بخیر مولایم
🌸꙱❥• ♥️⃟🖇
#شبتون_مهدوی✨
#بدونتوهرگز♥
#پارت_19
یهو حالتش جدي شد!
- شما هم هر چه سريع تر سوار آمبولانس شو برو عقب... فاصله
شون تا اينجا زياد نيست... بيمارستان رو تخليه کردن، اينجا هم تا چند دقيقه ديگه سقوط میکنه.
يهو به خودم اومدم...
- علي... علي هنوز اونجاست...
و دويدم سمت ماشين... دويد سمتم و درحالي که فرياد مي زد، روپوشم رو چنگ زد...
- مي فهمي داري چه کار مي کني؟ بهت ميگم خط سقوط کرده...
هنوز تو شوک بودم. رفت سمت آمبولانس و در عقب رو باز کرد. جا خورد... سرش رو
انداخت پايين و مکث کوتاهي کرد...
- خواهرم سوار شو و سريع تر برو عقب... اگر هنوز اينجا سقوط نکرده بود... بگو هنوز
توي بيمارستان مجروح مونده... بيان دنبالمون... من اينجا، پيششون مي مونم...
سوت خمپاره ها به بيمارستان نزديک تر مي شد... سرچرخوند و نگاهي به اطراف کرد...
- بسم الله خواهرم! معطل نشو... برو تا دير نشده...
سريع سوار آمبولانس شدم. هنوز حال خودم رو نمي فهميدم...
- مجروح ها رو که پياده کنم سريع برمي گردم دنبالتون...
اومد سمتم و در رو نگهداشت...
- شما نه... اگر همه مون هم اينجا کشته بشيم... ارزش گير افتادن و اسارت ناموس
مسلمان، دست اون بعثي هاي از خدا بي خبر رو نداره، جون ميديم... ناموس مون رو نه....
يا علي گفت و در رو بست...
با رسيدن من به عقب... خبر سقوط بيمارستان هم رسيد...
🥀پ.ن: شهيد سيد علي حسيني در سن 26 سالگي به درجه رفيع شهادت نائل آمد...
پيکر مطهر اين شهيد،هرگز بازنگشت...
جهت شادي ارواح طيبه شهدا صلوات...
نه دلي براي برگشتن داشتم... نه قدرتي، همون جا توي منطقه موندم... ده روز نشده
بود، باهام تماس گرفتن...
- سريع برگرديد... موقعيت خاصي پيش اومده...
رفتم پايگاه نيرو هوايي و با پرواز انتقال مجروحين برگشتم تهران... دل توي دلم
نبود... نغمه و اسماعيل بيرون فرودگاه با چهره هاي داغون و پريشان منتظرم بودن.
انگار يکي خاک غم و درد روي صورت شون پاشيده بود... سکوت مطلق توي ماشين
حاکم بود. دست هاي اسماعيل مي لرزيد... لب ها و چشم هاي نغمه...
هر چي صبر
کردم، احدي چيزي نمي گفت...
- به سلامتي ماشين خريدي آقا اسماعيل؟
- نه زن داداش... صداش لرزيد... امانته...
با شنيدن "زن داداش" نفسم بند اومد و چشم هام گر گرفت... بغضم رو به زحمت
کنترل کردم...
- چي شده؟ اين خبر فوري چيه که ماشين امانت گرفتيد و اينطوري دو تايي اومديد دنبالم؟
صورت اسماعيل شروع کرد به پريدن... زيرچشمي به نغمه نگاه مي کرد. چشم
هاش پراز التماس بود... فهميدم هر خبري شده... اسماعيل ديگه قدرت حرف زدن نداره...
دوباره سکوت، ماشين رو پر کرد...
- حال زينب اصلا خوب نيست... بغض نغمه شکست... خبر شهادت علي آقا رو که
شنيد تب کرد... به خدا نمي خواستيم بهش بگيم، گفتيم تا تو برنگردي بهش
خبر نميديم... باور کن نميدونيم چطوري فهميد!
جملات آخرش توي سرم مي پيچيد... نفسم آتيش گرفته بود و صداي گريه ي نغمه
حالم رو بدتر مي کرد... چشم دوختم به اسماعيل... گريه امان حرف زدن به نغمه
نمیداد...
- يعني چقدر حالش بد بود؟
♥️⃟•🌻↯↯