سلام مولا جانم❤️
چه شودکه نازنینا ، رُخ خودبه ما نمائی
به تبسّمی ،نگاهی ،گرهی ز دل گشائی
به کدام واژه جویم صفت لطیف عشقت
که تو پاک ترازآنی که درون واژه آئی
الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گاهی دِلـم هوایِ علمــدار می ڪند
دل رو به سویِ خانه دِلـدار می ڪند
چشمـانِ بی قرارِ علمــدار ڪربلا
ما را خرابِ حیدرڪرار می ڪند
السلام علیک یا ابوالفضل عباس❤️
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
#حدیث_روز 🖤
✨ امام صادق (ع) فرمودند:
امام زین العابدین علیه السلام بیست سال (به یاد عاشورا) گریست و هرگز طعامی پیش روی او نمی گذاشتند مگر اینکه گریه میکرد.
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
5.6M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حجاب🖤😔
📽#کلیپ_تصویری_مهدوی
▪️دختران شیعه و شکستن قلب 💔 مهدی فاطمه(س)😔
#حیا
✨اݪݪهم عڄل ݪۅݪیڪ اݪڣڔڄ✨
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
#همسرداری💚
#هردو_بدانیم🌹
به هنگام رنجش از همسر سعی کنید نکات مثبتی را که در او می پسندید در نظر آورید.
#استاد_محسن_پوراحمد
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
♡••࿐
•┈┈••✾❀🍃♥️🍃❀✾••┈┈•
#دم_اذانی💚😍
إِنَّ الْإِنْسَـانَ لَفِـي خُسْـرٍ♥🌿
خود خــــدا گفته...
کهایبشر!
همراهِ من نباشی باختیآا :)✨
التماس دعا
#نماز_اول_وقت_میچسبه😍👌
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
📚مطالب آموزنده:👌👌👌
(در دوران نقاهت کرونا چه کنیدوچه غذاهایی باید بخورید؟)
✍آب ومایعات، زیادبنوشیدودائم گلورامرطوب نگهدارید .
✍ روزی چندمرتبه با آب نمک رقیق غرغره کنید .
✍روزی ۳عدد قرص ویتامین ث بخورید .
✍استفاده ازشربت پیچک مفیداست .
✍تامین مقادیر زیاد مایعات .
✍ مصرف انواع سوپ داغ .
✍ مصرف روزانه میوه و سبزی تازه .
✍استفاده از مقدار زیاد منابع غذایی ویتامین A که سبب حفظ یکپارچگی مخاط تنفسی میشود .
✍ استفاده از منابع غذایی ویتامین C به دلیل خاصیت آنتیاکسیدانی آن .
✍ استفاده از منابع غذایی پروتئین، روی، آهن، سلنیم که تقویت کننده سیستم ایمنی است .
✍ استفاده از منابع کربوهیدرات پیچیده و نشاستهای .
✍ استفاده از روغن های زیتون یاکُنجد .
✍ استفاده از عسل، زردچوبه، اضافه کردن سیر، پیاز تازه و زنجبیل به غذاها .
✍ اضافه کردن مقداری پودر سبوس خوراکی و مصرف منظم صبحانه .
✍دودکردن مخلوط اسپندوکندورنیز موثرخواهدبود .
✍فیلم های کمدی وخنده آور تماشا کنید .
✍شادزندگی کنید، خنده کنیدوقهقهه بزنیدو آواز بخوانیدتاریه تان بهترکارکند .
لطفا آن را👆برای دوستان وعزیزانتان ارسال کنیدتا آنهاهم ازاین مطالب مفیدبهرمند شوند .
〰〰〰〰〰〰〰〰〰〰
برای تشخیص علت هربیماری ودرمان قطعی آن به وسیله گیاهان دارویی باشماره(۰۹۱۳۱۱۰۴۶۷۷)
دکترحاجی شریفی تماس بگیرید .
(مشاوره تلفنی رایگان است)
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
14.74M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#کلیپ_استوری 📲
کاش قبل از اربعین
یک خوش خبر پیدا شود
تا بگوید زائران؛باز است راه کربلا
#ارباب_بطلب 😭
#نگران_اربعینیم_همه
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
#شهیدانه🖤🌹
شهید زین الدین:
هر گاه شب جمعه شهدا را یاد کردید
آنها شما را نزد اباعبدالله (ع) یاد میکنند....
باز آینه و آب و سینی چای و نبات...
باز شب جمعه و یاد شهدا با صلوات...🌹🌹🌹🌹
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid
🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️ #قسمت_چهلم _مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️@oshahid
#قسمت_چهل_یکم
_رفیقم شهید شده...
مات و مبهوت بهش نگاه میکردم
سرشو بین دو دستاش نگہ داشت و بلند بلند شروع کرد بہ گریہ کردن
هق هق میزد دلم کباب شد
تا حالا گریہ ے علے رو بہ این شدت ندیده بودم نهایتش دو قطره اشک بود
ماما همیشہ میگفت: مردها هیچ وقت گریہ نمیکنن ، ولے اگر گریہ کـنن یعنے دیگہ چاره اے ندارند.
_حالا مــرده من داشت گریہ میکرد یعنے راه دیگہ اے براش نمونده❓
ینے شکستہ❓
علے قوے تر از ایـݧ حرفهاست خوب بالاخره رفیقش شهید شده.
اصلا کدوم رفیقش چرا چیزے بہ مـݧ نگفتہ بود تاحالا❓
گریہ هاش شدت گرفت
دیگہ طاقت نیوردم،بغضم ترکید و اشکام جارے شد.
_نا خودآگاه یاد اردلان افتادم
ترس افتاد تو جونم
اشکامو پاک کردم و سعے میکردم خودمو کنترل کنم
اسماء قوے باش،خودتو کنترل کـن ، تو الان باید تکیہ گاه علے باشے
نزار اشکاتو ببینہ.
صداے گریہ هاے علے تا پاییـن رفتہ بود
فاطمہ بانگرانے اومد بالا و سراسیمہ در اتاق و زد
_داداش❓زن داداش❓چیزے شده❓
درو باز کردم و از اتاق رفتم بیرون بیا بریم پاییـن بهت میگم. دستش و گرفتم و رفتم آشپز خونہ
فاطمہ رنگش پریده بود و هاج و واج بہ مـݧ نگاه میکرد.
_زن داداش چرا گریہ کردے❓داداش چرا داشت اونطورے گریہ میکرد❓دعواتون شده❓
پارچ رو از یخچال برداشتم وهمونطور کہ آب و داخل لیوان میریختم گفتم: فاطمہ جان دوست علے شهید شده.
_با دو دست زد تو صورتشو گفت: خاک بہ سرم مصطفے❓
با تعجب بهش خیره شدم و گفتم:مصطفے❓مصطفےکیه❓
روصندلے نشست و بے حوصلہ گفت دوستِ داداش علے
بیشتر از ایـن چیزے نپرسیدم لیوان آب و برداشتم چرخیدم سمتش و گفتم: فاطمہ جان بہ مامانینا چیزے نگیا
بعد هم رفتم بہ سمت اتاق علے
یکم آروم شده بود.
_پنجره رو باز کردم تا هواے اتاق عوض بشہ
کنارش نشستم ولیوانو دادم دستش
لیوان رو ازم گرفت و یکمے آب خورد
از داخل کیفم دستمال کاغذے و درآوردم و گرفتم سمتش
دستمال و گرفتو بو کرد
لبخند زد و گفت: بوے تورو میده اسماء
تو اوݧ شرایط هم داشت دلبرے میکرد و دلم و میبرد.
_دستش رو گرفتم و باچهره ے ناراحت گفتم
خوبے علے جان❓
تو پیشمے بهترم عزیزم
إ اگہ پیش مـݧ بهترے چرا بهم خبر ندادے بیام پیشت❓
سرشو انداخت پاییـݧ و گفت: تو حال و هواے خودم نبودم ببخشید
بہ شرطے میبخشم کہ پاشے بریم بیروݧ
دراز کشید رو تخت و گفت: اسماء حال رانندگے و ندارم
@oshahid
_دستش و گرفتم و با زور از رو تخت بلندش کردم
دستم و گذاشتم رو کمرمو با اخم گفتم:خب مـن رانندگے میکنم بعدش یادت رفتہ امرو ...
حرفمو قطع کردو گفت میدونم پنچ شنبست اما ،دلم نمیخواد برم بهشت زهرا
با تعجب نگاهش کردم و گفتم: چے❓
سابقہ نداشت علے عاشق اونجا بود. در هر صورت ترجیح دادم چیزے نگم
_چادرم رو از زمیـن برداشتم و گفتم:باشہ پس مـن میرم
بلند شد جلوم وایساد کجا❓
برم دیگہ فک نکنم کارے با مـݧ داشتہ باشے
ینے دارے قهر میکنے اسماء❓
مگہ بچم❓
خب باشہ برو ماشیـنو روشـن کـن تا مـن بیام
کجا❓
هرجا کہ خانم دستور بده. مگہ نمیخواستے حالمو خوب کنے❓
لبخندے زدم و گفتم: عاشقتم علے
لبخندے تلخ زدو گفت مـن بیشتر حضرت دلبر
_ماشیـن رو روشـن کردم ساعت۵ بعدظهر بود داشتم آینہ رو تنظیم میکردم کہ متوجہ جاے خالیہ پلاک شدم ناخودآگاه یاد حرفهاے فاطمہ افتادم
_اسم مصطفے رو تو ذهنم تکرار میکردم اما بہ چیزے نمیرسیدم مطمئن بودم علے چیزے نگفتہ درموردش.
از طرفے فعلا هم تو ایـن شرایط نمیشد ازش چیزے پرسید.
چند دیقہ بعد علے اومد
خوب کجا بریم آقا❓
هرجا دوست دارے
_ماشیـݧ رو روشـن کردمو حرکت کردم. اما نمیدونستم کجا باید برم
بیـن راه علے ضبط رو روشـن کرد
مداحے نریمانے:
"میخوام امشب با دوستاے قدیمم هم سخـن باشم شاید مـن هم بتونم عاقبت مثل شهیدان شم
میرم و تک تک قبراشونو با گریہ میبوسم بخدا مـن با یاد ایـن رفیقام غرق افسوسم"
فقط همینو کم داشتیم.
_تکیہ داده بود بہ صندلے ماشیـن بہ رو برو خیره شده بود
بعد از چند دیقہ پرسید: اسماء کجا میرے❓
چند دیقہ مکث کردم. یکدفعہ یاد کهف الشهدا افتادم
لبخند زدم و گفتم کهف و الشهدا. احساس کردم کمے بهش آرامش میده
_آهے کشید و گفت
کهف را عاشق شوے آخر شهیدت میکند
هیییی یادش بخیر...
_چے یادش بخیر❓
هیچے با رفقا زیاد میومدیم اینجا
إ تا حالا چیزے نگفتہ بودے...
پیش نیومده بود
آها باشہ
تو ذهنم پر از سوال هاے بے جواب بود اما نباید میپرسیدم
نزدیک ساعت ۶ بود کہ رسیدیم. کهف.
خلوت بود
_از ماشیـݧ پیاده شدیم و وارد غار شدیم
همیـن کہ وارد شدیم آرامش خاصے پیدا کردم
اصلا خاصیت کهف همیـن بود وقتے اونجایے انگار از تعلقات دنیایے آزاد میشے هیچ چیزے نیست کہ ذهنت رو درگیر و مشغول کنہ
کنار قبر ها نشستیم فاتحہ خوندیم
چند دیقہ بینموݧ سکوت بود
_علے سکوت و شکست و بدون هیچ مقدمہ اے گفت...
ادامه دارد...
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️
💍@oshahid💍
❁﷽❁
💠 جمعہهایم بے تو
بےمعناسٺ، مهدے جان بیا
✨ دل درون سینہ ام
تنهاسٺ، مهدے جان بیا
💠گر چہ دیدارٺ
میسر نیسٺ بر چشمان من
✨ این دل اما با غمٺ
شیداسٺ، مهدے جان بیا
💚 السلام علیک یا سیدی و مولای یا صاحبالزمان(عج) 💚
#ما_ملت_امام_حسینیم🖤
@oshahid