﷽❣ #سلام_امام_زمانم ❣﷽
تا بوده و هست نور خواهد تابید
تا سلسله حضور خواهد تابید
خورشید مه آلوده عالم یک روز
از پنجره ظهور خواهد تابید...
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرج
#صبحتون_مهدوے
@oshahid
🌹صلی الله علیک یا اباعبدالله
در صحن دل وزیده هوای مُحَرَمَت
بر گوش جان رسیده صدای مُحَرَمَت
ما بیقرار منتظر روضه مانده ایم
اصلا تمام سال، فدای مُحَرَمَت
همپای نوکران تو راهی هیئتیم
پوشیده ایم رخت عزای مُحَرَمَت
قطعا کسی به سفره حاتم نمی دهد
یک لقمه از طعام و غذای مُحَرَمَت
هرگز نصیب آتش دورخ نمی شود
چشمی که گریه کرده برای مُحَرَمَت
@oshahid
5.49M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
᪥࿐࿇🌺✶﷽✶🌺࿇࿐᪥
#استورۍ📲
جـــاے دیگر رفتنم قـطع
یقیــــن بیهـــوده اســت
پـــس گـــداے حضــــرت
موسـے بن جعفر میشوم
#میلادامامموسےڪاظم مبارڪ🎊
#تبریڪامامزمانم❤️
🌱 #زندگیتوامامزمانۍڪن
࿇࿐᪥✧🍃🌺🍃✧᪥࿐࿇
@oshahid
#حدیث_روز💫
🔅 #امام_کاظم عليه السلام:
✍️ مثَلُ الدنيا مَثَلُ ماءِ البحرِ؛ كُلَّما شَرِبَ مِنهُ العَطشانُ ازدادَ عَطَشاً حتّى يَقتُلَهُ.
🔴 دنيا به آب دريا مىماند كه هر چه تشنه از آن بنوشد، تشنه تر مىشود تا سرانجام او را مىكشد.
📚بحار الانوار جلد ۱ صفحه ۱۵۲
@oshahid
دوستان حاضرید هر روز با یه شهید بریم نماز😍
امروز با شهید ابو الفضل سرلک💚 عزیز میریم❤️👆👆
حی علی الصلاه✅
بدووو نماز اول وقت💫
#التماس_دعا
#من_ماسک_میزنم😷
🌟🌟🌟🌟🌟
@oshahid
#حجاب💫
#چمثلچـآدر😇✨
یادتنرودبانـو‼️
هربارکهازخانهپابهبیرونمیگزاری👣
گوشهچـادرترادستبگیر🤚
وآرامزیرلببگو؛
#هـذهامانتڪیافاطمةالزهراء🌸
اینامانـتزهراست... :)🌱
@oshahid
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
❤️ #عاشقانہ_دو_مدافع❤️
#قسمت_نوزدهم
_همہ خوشحال بودݧ
ماماݧ کہ کلے نذرو نیاز کرده بود از فرداش رفت دنبال اداے نذراش هر روز خونموݧ پر بود از آدمایے کہ براے کمک بہ ماماݧ اومده بودݧ
ایـݧ شلوغے رو دوست نداشتم از طرفے هم خجالت میکشیدم پیششوݧ بشینم هنوز نمیتونستم خوب حرف بزنم لکنت داشتم
باورم نمیشد انقد ضعیف باشم
_بالاخره نذرو نیاز هاے ماماݧ تموم شد
ولے هنوز خواب مـݧ تعبیر نشده بود ینے هنوز چادرے نشده بودم نمیتونستم بہ ماماݧ بگم کہ میخوام چادرے بشم اگہ ازم میپرسید چرا چے باید میگفتم❓نمیتونستم خوابمو براش تعریف کنم
_ماماݧ بزرگم از،مکہ اومده بود ماماݧ ازم خواست حالا کہ حالم بهتر شده باهاش برم خونشوݧ خیلے وقت بود از خونہ بیروݧ نرفتہ بودم با اصرار هاے ماماݧ قبول کردم
ماماݧ بزرگ وقتے منو دید کلے ذوق کردو بغلم کرد همیشہ منو از بقیہ نوه ها بیشتر دوست داشت میگفت اسماء براے مـݧ یہ چیز دیگست
دست منو گرفت و نشوند پیش خودش و برام از مکہ و جاهایے کہ رفتہ بود تعریف میکرد
مهمونا کہ رفتـݧ مامانبزرگ ساک هارو باز کرد تا سوغاتیا رو بده
_بچه ها از خوشحالے نمیدونستـݧ چیکار باید بکنن
سوغاتیارو یکے یکے داد تا رسید بہ مـݧ یہ روسرے لبنانے صورتے با یہ چادر لبنانے
انگار خوابم تعبیر شده بود
همہ با تعجب بہ سوغاتے مـݧ نگاه میکردݧ و از مامان بزرگ میپرسیدݧ کہ چرا براے اسماء چادر آوردے اسماء کہ چادرے نیست.
_ماماݧ بزرگ هم بهشوݧ با اخم نگاه کرد و گفت سرتوݧ بہ کار خودتوݧ باشہ(خیلے رک بود)
خودمم دلم میخواست بدونم دلیلشو ولے چیزے نپرسیدم
_رفتم اتاق روسرے و چادرو سر کردم یه نگاهی بہ آیینہ انداختم چقد عوض شده بودم ماماݧ اومد داخل اتاق تا منو دید شروع کرد بہ قربوݧ صدقہ رفتـݧ انقد شلوغ کرد همہ اومدݧ تو اتاق ماماݧ بزرگم اومد منو کلے بوس کرد و گفت:
برم براے نوه ے خوشگلم اسفند دود کنم چشم نخوره
منم در پاسخ بہ تعریف همہ لبخند میزدم
ماماݧ درحالے کہ اشک تو چشماش حلقہ زده بود گفت
کاش همیشہ چادر سر کنے
چیزے نگفتم
_اوݧ شب هموݧ خواب قبلیمو دیدم صبح کہ بیدار شدم دلم خواست از خوابم یہ تصویر بکشم....
مداد و کاغذ رو برداشتم چشمامو بستم فقط یہ مرد جووݧ کہ چهرش مشخص نیست میومد تو ذهنم تصمیم گرفت همونو بکشم
(ایـݧ هموݧ نقاشے بود کہ توجہ سجادے رو روز خواستگارے جلب کرده بود)
_ماماݧ میخواست بره خرید ازم خواست باهاش برم منم براے ایـݧ کہ حال و هوام عوض بشہ قبول کردم و آماده شدم از در اتاق کہ میخواستم بیام بیروݧ یاد چادرم افتادم سرش کردم اردلاݧ و بابا وماماݧ وقتے منو دیدݧ باتعجب نگاهم میکردݧ
اردلاݧ اومد سمتم و چادرمو بوسید و گفت اسماء
آرزوم بود تو رو یہ روز با چادر ببینم مواظبش باش
_منم بوسش کردم وگفتم چشم.
بابا و ماماݧ همدیگرو نگاه کردݧ و لبخند زدݧ
اوݧ روز ماماݧ از خوشحالے هر چیزے رو کہ دوست داشتم و برام خرید
دیگہ کم کم شروع کردم بہ درس خوندݧ باید خودمو آماده میکردم براے کنکور کلے عقب بودم
مدرسہ نمیرفتم چوݧ بادیدݧ مینا یاد گذشتم میوفتادم
_اوݧ روز ها خیلے دوست داشتم در مورد شهدا بدونم و تحقیق کنم با یکے از دوستام کہ خیلي تو این خطا بود صحبت کردم حتے خوابمم براش تعریف کردم اونم بهم چند تا کتاب داد و بهم گفت اتفاقا آخر هفتہ قراره دوباره شهید بیارݧ بیا بریم...
نویسنده: #خانوم_علے_آبادے
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
💍@oshahid💍
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
آقـٰا جآنَم...
سَر صُبحٓ سَلامَم بِه طُ خِیـٓلیٖ مِیچَسبَدْ...
#یا_ابا_عبدالله
(((:
#ریحانه_النبی
@oshahid
#السلام_ایها_الغریب
#سلام_امام_زمانم ❤️
بِهتَوَکُلاِسْمِاَعظَمَتْ....
بسم رب المهدی💚
قسمتم نیست ببوسم قدمت را انگار
بر سر دوش بگیرم علمت را انگار
هر زمان غرق شدم در دل دریای گناه
دیدم از دور می آید کرمت را انگار
اللهـم_عجـل_لولیـک_الفـرج♥️
سلام مظلوم ترین آقای جهان💔
✨ صاحب الزمان ✨
@oshahid