eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.7هزار عکس
5.6هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄ ‌ ❣سلام امام زمانم ❣ 🌸صبحم شروع مے شود آقا بہ نامتان روزےِ من همہ جـا «ذڪر نـامتـان» 🍃 زیـباترینـــ بــهانہ دنـیاےِ مــن سلام ♥️ @oshahid ┄┅═✼✿‍✵✿‍✵✿‍✼═┅┄
✨ امام على عليه السلام: به كارى كه درستى آن برايت روشن نيست، تصميم مگير لا تَعزِم عَلى ما لَم تَستَبِنِ الرُّشدَ فيهِ 📚 غرر الحكم، حدیث ۱۰۱۸۳ @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
😍💚 قلبم را به تو می سپارم❤وقتی می دانم بدون حکمت توبرگی از درختی نمی افتد🍁🍁🍁 🍁🍂وَمَا تَسْقُطُ مِن وَرَقَةٍ إِلاَّ يَعْلَمُهَا🍂🍁 انعام ۵۹ @‌oshahid
[💞] ✍🏼حـــرم🕌 یعنی کسی در شهر خـود ســر می کنـــد امــا دلش در کوچه های دورِ 🌱 مــانــــده آواره 💙 @oshahid
21.7M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🖤 •• °°بریم‌یہ‌جا‌ڪہ‌گلہ‌نباشہ °°بین‌منو‌تو‌فاصلہ‌نباشہ °°هرجایۍ‌پیشم‌باشۍ‌خوبہ‌اما °°بریم‌یہ‌جا‌ڪہ‌حرملہ‌نباشہ 🖤 @oshahid
4_5990035130742212819.mp3
8.56M
🎧🌷 من‌ایرانم‌و‌تو‌عراقے....چه‌فراقے......🕊 ✨💔 محمد حسن پویانفر و محسن عراقی پیشنهاد دانلود👌👌👌 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 كوچه‌هـارابه‌نامشان‌كرديم‌كـه‌هرگاه آدرس‌منزلمـان‌راميدهيم‌بدانيم‌از گذرگاه‌خـون‌كـدام‌شهـيداستـــ كـه‌بـا آرامش‌به‌خانـه‌مـی‌رسيم 🕊• @oshahid
😍 💚 🌿•^یـامَن‌‌ْهُوَلِمَن‌دَعٰاەُمُجٖیبٗ ای‌آنکە، ‌هرکەب‍ه‌درگاهت‌ دعاکند؛ اجابت‌می‌کنی. 😍👌 @oshahid
🦋🦋:🦋🦋 💚 💑زوج‌های شاد با هم مشاجره می‌کنند، اما تفاوت بین زوج‌های شاد و ناشاد در این است که زوجهای شاد مشاجره‌ای منصفانه دارند. اما زوج های ناشاد فقط دنبال کسب پیروزی در مشاجره اند! ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ @oshahid ••●❥🦋✧🦋❥●•• 🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفَرَج🦋
⁉️ گرفتارِ نَفس ؛ هم‌ نَفَسِ امام‌ِ زمان ؛ نخواهد شد..!!✋🏻🌿 +حواست‌باشه‌رفیق🥺!-😔 @oshahid
💚😍 همه ے جهان دارد:♥️ کره زمین دارای اسٺ..🍃🌼 میوه های تر و تازه دارای پوشش اند...🍃🌸 شمشیر نیز داخل حفظ مے شود...🍃🌺 قلم بدون جوهرش خشک میشود و فایده اش از بین مے رود.🌞 سیب هم اگر اش گرفته شود و رها شود فاسد مے شود...🌻 و... و مروارید ے کھ داخل صدف زندگی میکند..🌟 بانو...🌙🎈 تو همچون مرواریدے هستے کـھ اگر درون صدف نباشد؛زیبایے خود را بھ چشم همگان میگذارد.✨♥️ یادٺ باشد درون صدف زیباسٺ🙈♥️ 🌟 @oshahid
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ #عاشقانہ_دو_مدافع #قسمت_پنجاه_هشتم @oshahid _خدا فاطمہ رو رسوند. با موهاے بهم ریختہ
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣ @oshahid _چیزے رو کہ میخواست بشنوه رو گفتم: إ چرا نشستے دیره پاشو.. لبخندے از روے رضایت زد و بلند شد لباس هاشو دادم دستش و گفتم:بپوش دکمہ هاے پیرهنشو دونہ دونہ و آروم میبستم و علے هم با نگاهش دستهامو دنبال میکرد دلم نمیخواست بہ دکمہ ے آخر برسم ولے رسیدم. علے آخریشو خودت ببند از حالم خبر داشت و چیزے نپرسید موهاش و شونہ کردم و ریشهاشو مرتب. _شیشہ ے عطرشو برداشتم و رو لباس و گردنش زدم و بعد گذاشتم تو کیفم میخواستم وقتے نیست بوش کنم مثل پسر بچہ هاے کوچولو وایساده بود و چیزے نمیگفت: فقط با لبخند نگاهم میکردم از کمد چفیہ ے مشکے و برداشتم و دور گردنش انداختم نگاهمو بهم گره خورد. دیگہ طاقت نیوردن بغضم ترکید و اشکهام سرازیر شد _بغلم کرد و دوباره سرم رو گذاشت رو سینش.گریم شدت گرفت نباید دم رفتـ ایـ کارو میکرد او کہ میدونست چقد دوسش دارم میدونست آغوشش تمام دنیامہ ، داشت پشیمونم میکرد قطره اے اشک رو گونم افتاد اما اشک خودم نبود _سرمو بلند کردم. علے هم داشت اشک میریخت خودم رو ازش جدا کردم و اشکهاشو با دستم پاک کردم مرد مگہ گریہ میـکنہ علے لبخند تلخے زدو سرشو تکو داد ماماݧ اینا پاییـݧ بود _روسرے آبے رو کہ علے خیلے دوست داشت و برداشتم و انداختم رو سرم. اومد کنارم ، خودش روسریمو بست و گونمو بوسید لپام سرخ شد و سرمو انداختم پاییـݧ دستم و گرفت و باهم رو تخت نشستم سرمو گذاشتم رو پاش _علے❓ جاݧ علے❓ مواظب خودت باش چشم خانوم قول بده ، بگو بہ جوݧ اسماء بہ جوݧ اسماء خوشحالم کہ همسرم ، همنفسم ، مردمـݧ براے دفاع از حرم خانوم داره میره منم خوشحالم کہ همسرم ، همنفسم ، خانومم داره راهیم میکنہ کہ برم _علے رفتے زیارت منو یادت نره هااا مگہ میشہ تو رو یادم بره❓اصلا اوݧ دنیا هم... حرفشو قطع کردم. سرمو از رو پاش بلند کردم و با بغض گفتم: برمیگردے دیگہ❓ چیزے نگفت و سرشو انداخت پاییـݧ اشکام سرازیر شد ، دستشو فشار دادم و سوالمو دوباره تکرار کردم سرمو گرفت ، پیشونیم و بوسید و آروم گفت ان شاء اللہ... _اشکام رو پاک کرد و گفت: فقط یادت باشہ خانم. مـݧ براے دفاع از حرمش میرم تو براے دفاع از چادرش بموݧ اسماء فقط بهم قول بده بعد رفتنم ناراحت نباشے و گریہ نکنے قول بده نمیتونم علے نمیتونم میتونے عزیزم _پس تو هم بهم قول بده زود برگردے قول میدم اما مـݧ قول نمیدم علے از جاش بلند شد و رفت سمت ساک دستشو گرفتم و مانع رفتنش شدم سرشو برگردوند سمتم دلم میخواست بهش بگم کہ نره ، بگم پشیموݧ شدم ، بگم نمیتونم بدو اوݧ دستش ول کردم و بلند شدم خودم ساکش رو دادم دستش و بہ ساعت نگاه کرد _دردے و تو سرم احساس کردم ساعت ۸ بود چادرم رو سر کردم چند دیقہ بدو هیچ حرفے رو بروم وایساد و نگاهم کرد چادرم رو ، رو سرم مرتب کرد دستم رو گرفت و آورد بالا و بوسید و زیر لب گفت:فرشتہ ے مـݧ با صداے فاطمہ کہ صداموݧ میکرد رفتیم سمت در _دلم نمیخواست از اتاق بریم بیرو پاهام سنگیـݧ شده بود و بہ سختے حرکت میکردم دستشو محکم گرفتہ بودم. از پلہ ها رفتیم پاییـݧ همہ پاییـݧ منتظر ما بودݧ مامانم و ماماݧ علے دوتاشوݧ داشتـݧ گریہ میکردݧ فاطمہ هم دست کمے از اوݧ ها نداشت علے باهمہ رو بوسے کرد و رفت سمت در زهرا سینے رو کہ قرآݧ و آب و گل یاس توش بود و داد بهم _علے مشغول بستـݧ بند هاے پوتینش بود دوست داشتم خودم براش ببندم اما جلوے مامانینا نمیشد آهے کشیدم و جلوتر از علے رفتم جلوے در... ￿ ❤️❤️❤️ درد یعنی که نماندن به صلاحش باشد بگذاری برود... آه❗️به اصرار خودت... 💍@oshahid💍 ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛