﷽
با توکل به اسم اعظمت،
روزمان را آغاز میکنیم ..
( بسم اللّه الرحمن الرحیم )
خـــدایا ...
به نام تو، زبانها گویا میشود.
به نام تو، جانها شیدا میشود.
به نام تو، بیگانه آشنا میشود.
به نام تو، زشتیها زیبا میشود.
به نام تو، کارها هویدا میشود.
و به نام تو، راهها پیدا میشود.
خدای را آنجا دیدم که خودرا ندیدم
الهی به امید تو ....
﷽
سـ❄️ـلام
فصل زمستان مبارک ❄️⛄️
امروز سه شنبه
☀️ ٢ دی ١٣٩٩ ه. ش
🌙 ٧ جمادی الاول ١۴۴٢ ه.ق
🌲 ٢٢ دسامبر ٢٠٢٠ ميلادى
🌷 سلام
صبح زیباتون بخیر
برای سه شنبه تون
برکت، سلامتی
موفقیت ،سربلندی
و عاقبت بخیری را
از خدای مهربانم می طلبم
الهی اولين سه شنبه دی ماهـتون
پر از بهترینها باشه براتون
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
🌹نور دلِ
✨مؤمنین بُوَد در صلوات
🌹اندوخته ی
✨یقین بُوَد در صلوات
🌹تأکید کنند
✨اولیا بر این ذکر
🌹زیرا که
✨اصول دین بُوَد در صلوات
🌺 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌺
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 #السلام_علیک
🌼 #یا_اباصالح_مهدی
✨بی تو با سردترین
✨ فصل زمستان چه کنم؟
✨با دلِ یخ زده و
✨پیکر بی جان چه کنم؟
✨گیرم از مهلکهی
✨سردیِ دی ، جان بِبَرَم
✨با هوای قفس
✨و نم نم باران چه کنم؟
🌼 اَللّهُمَّ عَجِّلْ لِوَلَیَّکَ الْفَرَج ✨
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🗞 گل خوش رنگ و بوی من حسین است
🗞بهشت آرزوی من حسین است
🗞 مزن دم پیش من از لاله رویان
🗞 که یار لاله روی من حسین است
🗞 من آن مداح مست سینه چاکم
🗞 که ممدوح نکوی من حسین است
🗞 همه در گفتگوی این و آنند
🗞 ولیکن گفتگوی من حسین است
🗞 سخن بی پرده می گویم زمستی
🗞 می و جام و سبوی من حسین است
🗞 چو مرغ حق که از حق میزند دم
🗞 طنین های و هوی من حسین است
#اللهم_ارزقنا_ڪربلا🍃
#صلی_الله_علیک_یا_اباعبدالله🌷
🦋【 الّلهُــمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَــــ الْفَــرَج 】🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
الهی صبح امروزت زغم دور
دلت ازحسرت هر بیش و کم دور
خدا یارت، نگهدارت، به هرجا
از اقبالت، دو چشم پر زِ نَم دور
نصیبت حال خوش، شادی و لبخند
لبت از ناله های دم به دم دور
سلام صبحتون به خیر و نیکی
امروزتون سرشار از
برکت و آرامش و
شادی و خوشبختی🌹
♥♥
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#استــــــــــــــــــــوری💚
🕊زینبیه برای شهدا شد معراج و
😞برای ما جامانده ها یک قاب پر از حسرت
😞+من باورم شده بود فدات میشم ...
😞اما نشد که نشد !
🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼🎼
🌹#دل_نوا
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
#شهیــــــــــــــــــــدانہ💚
مردان بزرگ
از یاد"نمیــــــــرونـــــد"
و
"می مانند"
حتی اگر از زندگیت "بروند"
و "نمـــــــــاننـــــــــد"...
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
#مـهدےجان💚
🌻اے مقصد شعرهاے بارانے من
🍃مقصود ترانہ هاے طوفانے من
🌻چندیست دلم گرفتہ از دورے تو
🍃برگرد عزیز،ماه ڪنعانے من...
💚الّلهُـمَّ عَجِّــلْ لِوَلِیِّکَـــ الْفَـــرَج💚
#التماس_دعای_فرج 🤲
بســـوے ظــــــــهور💫✨
#سه_شنبه_های_مهدوی
دلم آشفتــه و غم بی امان است
که غم از دوری صاحب زمان است
سه شنبه شور و حالم فرق دارد
دلم مهمــــان صحن جمکران است🌹🥰
..🌝🍁'
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
•{🌈❄}•
#حجاب💚
•شـ℘ـیدآوینۍ•
°|بالے🕊 نمیخواهم ایݩ↶
پوتین هاے👞 ڪہنههم مےتواند
مـ﹏ـرا به آسمانها💫 بِبرد|°
←مݩـოε هـ﹏ـم
بالۍ🕊 نمۍخوآهم
بۍشَڪ بآ چآدُرمـ°🌈
هم ←↶
مےتوانَم مُسافِرآسماݩـ°🌟• بآشَم
#حاݪمݩباچآدرمشڪۍخوشاست
←ماشهادت دادیم که #شهادت زیباست↓
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#به_وقت_حاج_قاسم💚
🍂یک عمر مرید راه حیــدر بودی
🍂در کشور ما مالک اَشتــر بودی
☘دلکندیاز اینجهان پرفتنه و جنگ
☘گویا که تو از جَهــان دیگر بودی..
#سردار
۱۱ روز مانده...🥀
شرمنده اگر خواب بودیم و تو را😔💔
#مرد_میدان
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این ڪلیپ رو حتما حتما ببینید..👌👌👌😍😍😍
دنیاے خارق العاده بعد ظهور🥰✨
آیا تو آماده دیدن دوران شگفت انگیز بعد ظهور هستۍ؟!
مشتاق شدے ببینۍ چہ اتفاقایے میفته؟!
#اینڪلیپروببین
#حالاڪهاینڪلیپودیدےازتہدلتدعاڪنامامزمانظهورڪنه🥀
#اللهم عجل لولیک الفرج
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
#عاشقــــــــــــــــــــانہ💚
قســم میخورم ...❣
تا وقـتی قلبـم میتپه ❣
تا وقتی زنده ام ❣
وفـادار تـو باشم ❣
و به پای خودت پیرشم 💕❣💕
#اللهم عجل لولیک الفرج
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❄الهي دی ماه براتون
☁برکت شادي سلامتی
💦آرامش خوشبختی
🌧موفقیت و نگاه خدا
🌨رابه همراه داشته باشه
❄️عصرزمستونیتون بخیر وخوشی
دی ماهی های عزیز تولدتونم مبارک😊🌹🌹🌹🌹🌹🌺🌺🌺🌺🌺❤️❤️❤️❤️💚💚💚💚💞❤️🧡💛💛💚💚💙💙💜💜💜💝💖💖🌼🌸🌼🌸🌺🌺🌺🌻🌻🌻💐💐💐🌷🌷
#اللهم عجل لولیک الفرج
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
#به_وقت_هشت💚 🌹💚
باز آمده ام من به تمنای نگاهی...
تو نگه کن به دلم حال دلم خوب شود
💠 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى🌺#اللهم عجل لولیک الفرج
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#هر_روز_یک_آیہ💚
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
هدایت شده از 🕊💜ࢪٻحـــاݩھاݪݩݕــۍ💜🕊
37.87M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
💫به فرموده مولا و مقتدایمان هر روز 🌟دعای هفتم صحیفه سجادیه🌟 را میخوانیم👆👌👌
اَللّٰهُمَ عَجْل لوَلِیِّکَ اَلفَرَج
•┈••✾🕯🏴🕯✾••┈•
#من_محمد_را_دوست_دارم💕
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈سیزدهم✨
سهیل هم کمک میکرد ولی ساکت بود. گفتم:
_نمیخواین سؤالاتونو بپرسین؟
-اول غذابخوریم.وقتی گرسنه مه مغزم کار نمیکنه.😒
نگران شدم.صداش ناراحت بود...
✨خدایا✨ خودت بخیر کن.😥🙏
سفره رو آماده کردم که محمد با مریم و ضحی اومد.بالبخند گفت:
_بالاخره راضی شد.😬
مریم به من گفت:
_به زحمت افتادی.😊
گفتم:
_ضحی مامانشو خیلی دوست داره. میخواست مامانش زحمت سفره رو نکشه. خیالش راحت شد سفره رو عمه پهن کرده اومد.
باشوخی های محمد 😁و سهیل😃 وشیرین کاری های ضحی😍👧🏻 با شادی شام خوردیم.
بعداز شام ضحی سریع بلندشد که بره پارک،کفشهاش رو پوشید و به من گفت:
_عمه بیا بریم بازی.
کفشهامو پوشیدم👟👟 و رفتم دنبالش.
ضحی رو سوار تاب کردم که سهیل از پشت سرم گفت:
_اجازه بدید من تابش میدم.
سرمو برگردوندم...
خیلی با من فاصله نداشت ولی نزدیکتر #نشد.ایستاده بود ومنتظر بود من برم کنار.
#به_محمد نگاه کردم،بااشاره ی سر بهم فهموند که #بذار صحبت کنه.
سهیل گفت:
_آقا محمد گفتن بیام و حرفهامو بگم.
گفتم:_باشه.
رفتم کنار و سهیل بادقت ضحی رو تاب میداد.
با فاصله نزدیک سهیل ایستادم.بعد از چند ثانیه سکوت گفت:
_برای #خیلی_ها خدا فقط تو مراسم مذهبی حضور داره.برای شما خدا کجای زندگیتونه؟
یاد امروز توی دانشگاه افتادم.لبخندی روی لبم نشست.توی دلم گفتم
✨خداجونم!
چرا امروز همه از من درمورد تو میپرسن؟ 💖انگار شهره ی شهر شدم به عشق ورزیدن.✨
سهیل گفت:
_سؤال خنده داری پرسیدم؟😐
-نه،اصلا.آدم وقتی یه چیز شیرین و خوشمزه میخوره ناخودآگاه بعدش لبخند میزنه.🙂الان همچین حسی بهم دست داد.
سهیل باتعجب و سؤالی نگاهم کرد.😟 گفتم:
_خدا برای من #همه_ی زندگیمه.از وقتی #بیدار میشم تا وقتی میخوام بخوابم. حتی توی #خواب هم گاهی با خدا حرف میزنم.
سهیل بادقت گوش میداد...
گفتم:
_وقتی از خواب بیدار میشم نماز میخونم و از خدا میخوام روز خوب و پر از #آرامشی داشته باشم.وقتی #صبحانه میخورم به یاد خدا هستم.به #یاد نعمت هایی که دارم میخورم. #مراقبم تا به #احادیثی که درمورد غذا خوردن هست عمل کنم.مثلا زیاد نخورم،خوب بجوم وخیلی چیزهای دیگه.بعد هم خدارو #شکر میکنم که سلامت هستم و هر غذایی که بخوام میتونم بخورم.شکر میکنم که غذا برای خوردن دارم و خانواده ای که کنارشون غذا بخورم.گاهی چیزهای دیگه ای هم به #ذهنم میاد.بعد این آرزوهای خوب رو برای دیگران هم میکنم.همینجوری همه مسائل دیگه.مثل راه رفتن،لباس پوشیدن،درس خوندن، نگاه کردن،همه چیز دیگه...
ضحی از تاب بازی خسته شده بود و میخواست بیاد پایین...
تاب رو نگه داشتم و آوردمش پایین.بدو رفت سراغ سرسره.دنبالش رفتم.نگاهی به سهیل انداختم.همونجا ایستاده بود و به یه نقطه خیره شده بود و فکر میکرد...🤔
ضحی از پله ها بالا رفت و سرخورد. دوباره سرمو برگردوندم ببینم سهیل هنوز اونجاست یا....نبود.
اطراف رو نگاه کردم،نبود.غیبش زده بود.پشت سرمو نگاه کردم،روی نیمکت نشسته بود و به من که اطراف رو دنبالش میگشتم نگاه میکرد و لبخند میزد.😊
سرمو برگردوندم و به ضحی نگاه کردم. ضحی چندبار از پله ها بالا رفت و سرخورد،
اما خبری از سهیل نبود...
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈چهاردهم ✨
اما خبری از سهیل نبود..داشت دیر میشد و باید کم کم برمیگشتیم خونه.
برگشتم ببینم چکار میکنه؛هنوز روی همون نیمکت نشسته بود و نگاهش به بچه ها بود و فکرمیکرد.😟🤔
محمد اومد سمت ما و گفت:
_بیاید چایی ای،☕️میوه ای،🍎🍐چیزی بفرمایید.کم کم دیگه باید بریم.
سهیل بلند شد و رفت پیش محمد.
ضحی هم از بازی خسته شده بود و بدو رفت پیش باباش.منم دنبالشون رفتم.
محمد و مریم و ضحی یه طرف نشستن و باهم مشغول صحبت شدن.انگار که اصلا من و سهیل نبودیم.😑سهیل هم یه طرف نشسته بود.من موندم چکار کنم.
اینجوری که اینا نشستن من مجبور بودم نزدیکتر به سهیل بشینم.😐
داشتم فکر میکردم که محمد جوری که سهیل نفهمه با اشاره ابرو گفت اونجا بشین.با نگاه بهش گفتم
_نفهمیدم،یعنی نزدیک سهیل بشینم؟؟!!!
نگاهی به سهیل انداخت و با اشاره گفت:_آره.
به سهیل نگاه کردم،سرش پایین بود و با میوه ش بازی میکرد.با بیشتر ازیک متر #فاصله از سهیل نشستم.
وقتی متوجه نشستن من شد خودشو جمع کرد.
تعجب کردم.😟آخه شب خاستگاری همه ش سعی میکرد نزدیک من بشینه.خودشم از حرکتش تعجب کرده بود،آخه به تته پته افتاده بود.🙈
محمد یه بشقاب میوه داد دستم🍎🍐 و دوباره مشغول صحبت با مریم شد.
سهیل همونجوری که سرش پایین بود آروم گفت:
_شما این آرامش رو چطوری به دست آوردین؟
-این آرامش رو ✨ #خدا✨ به من هدیه داده.خدا برای هرکاری که آدم بخواد انجام بده #روش_هایی گفته که اگه اونا رو انجام بدیم تأثیر زیادی توی زندگیمون داره،هم تو این دنیا تأثیر داره،هم اگه به #نیت اینکه چون خدا گفته انجام بدیم توی اون دنیا اثر داره.یکی از آثارش داشتن #آرامش توی زندگیه.وقتی توی زندگیت #هرکاری خدا بگه انجام میدی یعنی برات مهمه که خدا ویژه نگاهت کنه.وقتی خدا ویژه نگاهت میکنه دلت آروم میشه.
-آرامشی که با کوچکترین موجی ازبین میره؟😕
-آرامشی که با بزرگترین تلخی ها و سختی ها ازبین نمیره.👌
-یعنی سنگدل شدن؟🙁
-نه.اصلا.اتفاقا همچین آدم هایی خیلی #مهربون هستن،اونقدر که حتی راضی نمیشن دانه ای از مورچه ای بگیرن یا خار تو دست کسی بره.☝️
-متوجه نمیشم.😟
-مثلا امام حسین(ع)خیلی مهربونن. میدونید که با #دخترکوچولوش چطور رفتار میکرد،تحمل گریه های علی اصغرش سخت بود براش.شب عاشورا بوته های خارو از اطراف خیمه ها جمع میکرد که فرداش #خار تو پای بچه ها نره.اما همین امام حسین(ع) #بادشمن سرسختانه میجنگه.⚔ همین امام حسین(ع)هرچی به شهادت نزدیکتر میشه #آرامتر ونجواهاش #عاشقانه_تر میشه.چون خدا داره میبینه.آدم وقتی باور داره خدا نگاهش میکنه میگه خدایا هرچی توبگی،هرچی تو بخوای،من و هرچی که دارم فدای یه نگاه تو.نوکرتم که یه نگاه به من میکنی،منت سرمن میذاری به من نگاه میکنی،چه برسه به نعمت هایی که به من میدی.
باتمام وجودم و با تمام عشقم به خدا این حرفها رو به سهیل میگفتم؛
مثل امروز تو دانشگاه.😊👌اگه یه کم دیگه از عشق به خدا میگفتم از خوشحالی گریه م میگرفت.دیگه ادامه ندادم.
سهیل گفت:
_از کجا میدونید خدا الان،تو این لحظه، برای حالی که توش هستید چی گفته؟مثلا الان شما برای نشستن مشکل داشتید.ازکجا فهمیدید خدا برای این زاویه نشستن شما چی گفته؟
توی دلم گفتم ناقلا حواسش بوده.🙈
بهش گفتم:
_اولش باید #مطالعه کنید.ببینید خدا برای کارهای مختلف چی گفته.قبلا گفتم،مثلا برای غذاخوردن،خوابیدن و چیزهای دیگه.بعد که خوب مطالعه کنید #اخلاق_خدا میاد دستتون.هرجا توی موقعیتی قرار گرفتید که درموردش مطالعه نکرده بودید،به #قلبتون توجه کنید،ببینید دلتون چی میگه.
-مثلا من دلم میگه به ازدواج با شما اصرار کنم.به حرف دلم گوش بدم؟☺️
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈پانزدهم ✨
-مثلا من دلم میگه به ازدواج با شما اصرار کنم.به حرف دلم گوش بدم؟☺️
-گفتم #اول_مطالعه کنید تا اخلاق خدا بیاد دستتون.شما گفتید تا وقتی منو نمیشناختین به مادرتون میگفتید نمیخواید با من ازدواج کنید اما حالا چیز دیگه ای میگید.شما که ثانیه به ثانیه با من نبودید،از کجا میدونید من تو موقعیت های مختلف چطوری رفتار میکنم؟
بالبخندکمرنگی گفت:
_اخلاقتون اومده دستم.🙂
-درسته.ولی هنوز اخلاق خدا دستتون نیومده.سعی کنید #خدا رو #بیشتر بشناسید.👌
محمد بالبخند به ما گفت:
_دیگه دیر وقته.باید بریم.منم باید فردا برم سرکار.😊
وسایلو جمع کردیم که سوار ماشین کنیم.
سهیل به محمد نزدیک شد و آرام باهم صحبت میکردن.
من و مریم و ضحی هم منتظر ایستاده بودیم که حرفهاشون تموم بشه.
محمد بالبخند به سهیل گفت:
_ممنون داداش جان.لازم نیست به زحمت بیفتید.😊
بعد اومد سمت ما و گفت:
_سوار شین.
ما هم با سهیل خداحافظی کردیم و سوار شدیم.محمد هم با سهیل روبوسی وخداحافظی کرد و سوار شد...
وقتی ماشین محمد حرکت کرد،💨🚙
سهیل هنوز ایستاده بود و به رفتن ما نگاه میکرد.👀
مریم به محمد گفت:
_چی گفت که اونجوری جوابشو دادی؟
محمد باخنده گفت:😁
_به من میگه اگه شما خسته ای من زهراخانوم رو میرسونم خونه ی پدرتون.
بعد دوتایی برگشتن و به من نگاه کردن. منم خجالت کشیدم،🙈سرمو به طرف شیشه ی ماشین برگردوندم یعنی مثلا من دارم بیرون رو نگاه میکنم و حواسم به شما نیست.
اما تو دلم برای هزارمین بار #خداروشکر کردم بخاطر 🌟غیرت داداش محمدم.🌟
مریم گفت:
_فکرکنم اتفاقی که ازش میترسیدیم افتاده.😐
من و محمد سؤالی نگاهش کردیم. گفت:
_سهیل به زهرا علاقه مند شده.😕
محمد باناراحتی گفت:
_درسته.ولی فعلا عاقله.قبول کرده به دردهم نمیخورن.😒
محمد خیلی جدی به من گفت:
_دیگه #صلاح_نیست باهاش صحبت کنی.✋
گفتم:
_اگه دوباره تماس گرفت جواب ندم؟😒
محمد ترمز کرد و برگشت سمت من و گفت:
_مگه شماره تو داره؟😠😳
باحالت بی گناهی گفتم:
_نمیدونم ازکجا شماره مو گیرآورده.😥
-باهات تماس گرفته؟😡
-امروز که جوابتو ندادم،خودش تماس گرفت.اما متوجه تماس اونم نشده بودم و جواب ندادم.😔
-از کجافهمیدی سهیله؟😠
-بعد از تماسش پیام داد و خودشو معرفی کرد.
-چی گفت؟... 😠
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
📚 رمان زیبای #هرچی_تو_بخوای 🌈
✨ قسمت👈شانزدهم✨
-چی گفت؟😠
-گفت اگه ممکنه قرار امشبو کنسل نکنیم.😒
-با احترام گفت؟😠
-آره.بیا خودت ببین.🙁📱
-لازم نیست.اگه پیام داد یا تماس گرفت جوابشو نمیدی،فهمیدی؟😠☝️
-باشه.😔
تاوقتی رسیدیم خونه،دیگه حرفی ردوبدل نشد...
ضحی روی پام خوابش برده بود.آروم پیاده شدم وخداحافظی کردم.
محمد باتأکید گفت:
_دیگه نه میبینیش،نه جواب تلفن و پیامشو میدی.
گفتم:باشه.
اونقدر خسته بودم که خیلی زود خوابم برد....😴
✨خدای مهربونم بازم تحویلم گرفت وبرای 💫نمازشب💫 بیدارم کرد.
تاظهر کلاس داشتم...
دو روز در هفته بااستادشمس کلاس داشتم،یکشنبه وچهارشنبه.
خوشبختانه روزهای دیگه حتی توی دانشگاه هم نمیدیدمش.😅کلاس هام تاظهر فشرده بود ولی آخریش قبل اذان تموم شد.
رفتم مسجد دانشگاه نماز بخونم.بعدنماز یاد ریحانه افتادم.
دیروز هم دانشگاه نیومده بود.😟🤔امروز هم ندیدمش.شماره شو گرفتم. باحالی که معلوم بود سرماخورده صحبت میکرد.🤒😷بعد احوالپرسی وگله کردن هاش که چرا حالشو نپرسیدم،گفت:
_شنیدم دیروز کولاک کردی!😊
-از کی شنیدی؟😅
-حانیه بهم زنگ زد،سراغتو ازم گرفت. وقتی فهمید مریضم و اصلا دانشگاه نرفتم جریان رو برام تعریف کرد...😍ای ول دختر،دمت گرم،ناز نفست،جگرم حال اومد....😌☺️👏👏
-خب حالا.خواستی از خونه تکونی فرارکنی سرما رو خوردی؟😜
-ای بابا!دیروز حالم خیلی بد بود.مامانم حسابی تحویلم گرفت،😅سوپ وآبمیوه و.. 🍲🍺امروز حالم بهتر شده،وسایل اتاقمو خالی کرده،میگه اتاقتو تمیزکن بعد وسایلتو بچین.😁
هر دومون خندیدیم...😁😃
از ریحانه خداحافظی کردم و رفتم سمت دفتر بسیج.
جلوی در بودم آقایی گفت:
_ببخشید خانم روشن.
سرمو آوردم بالا،آقای 🌷امین رضاپور🌷 بود.سرش #پایین بود.
گفت:سلام
-سلام
-عذرمیخوام.طبق معمول حانیه گوشیشو جاگذاشته.ممکنه لطف کنید صداش کنید.
-الان میگم بیاد.
یه قدم برداشتم که گفت:
_ببخشید خانم روشن،حرفهای دیروزتون خیلی خوب بود.معلوم بود از ته دل میگفتین.میخواستم بهتون بگم بیشتر مراقب...
همون موقع حانیه از دفتر اومد بیرون.تا چشمش به ما افتاد لبخند معناداری زد😉☺️ و اومد سمت من.
-سلام خانوم.کجایی پیدات نیست؟😍
-سلام.دیروز متوجه تماس و پیامت نشدم.دیگه وقت نکردم جواب بدم.الان اومدم عذر تقصیر.😊
رو به امین گفت:
_تو برو داداش.میبینی که خانم روشن تازه طلوع کرده.یه کم پیشش میمونم بعد خودم میام.😁😍
امین گفت:
_باشه.پس گوشیتو بگیر،کارت تموم شد زنگ بزن بیام دنبالت.
گوشی رو بهش داد.خداحافظی کرد ورفت...
آخر هفته شده بود...
دیگه کلاس استادشمس نرفتم.امین رفته بود.ولی استادشمس دیگه چیزی جز درس نگفت.
مامانم به خانواده ی صادقی جواب منفی داده بود و اوضاع آروم بود.😊
بوی عید 🌸میومد. عملا دانشگاه تعطیل شده بود.
هرسال این موقع...
ادامه دارد....
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
🌸بنام تو
🕊که پژواک صدایت،
🌸رایحه عشق است
🕊توئی که
🌸یک گوشه از نگاهت
🕊تـمام هستیام
🌸را به سجده شعر
🕊بندگی میکشــــــــاند.
🌺بنام خداوند بخشنده مهربان🌺
﷽
سـ⛄️ـلام
روزتون پراز خیر و برکت💐
امروز چهارشنبه
☀️ ٣ دی ١٣٩٩ ه. ش
🌙 ٨ جمادی الاول ١۴۴٢ ه.ق
🌲 ٢٣ دسامبر ٢٠٢٠ ميلادى
🌸سلام
💓صبح زیباتون بخیر
🌸امیدوارم
💓روزی تون افزون
🌸وجودتون شادی آفرین
💓دستاتون روزی رسون
🌸آرزوهاتون دست یافتنی
💓و تنتون سالم وسلامت باشه
چهارشنبه تون پر از بهترینها🌸🍃
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
بر روی زمین و آسمانها و کرات
در بین مناجات برای حاجات
زیباتر از این جمله
ندیده است کسی
بر خاتم انبیاء محمّد(ص) صلوات
🌷 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ
وآلِ مُحَمَّدٍ وعَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌷
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
سلام_ارباب_خوبم
♥️رخســارشـهیدِکربلا را صلوات
♥️ سـالارِ قیــامِ نینــــوا را صلوات
♥️جانها به فدای نـامِ والای حسین
♥️آن نورِدوچشمِ مصطفی را صلوات
♥️اللّٰهُــمَّ صَلِّ عَلےٰمحَمَّدٍ وَّ آلِ
♥️و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🌴اللهم عجل لولیک الفرج🌴
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid
سلام مهدےجان 🌷
🤍گر نیایے تا #قیامت انتظارت مے ڪشم
💚منت عشق ازنگاہ پر شرارت مے ڪشم
🤍نازچندین سالہ چشم خمارت مے ڪشم
💚تا نفس باقیست اینجاانتظارت مے ڪشم
🦋اَلَّلهُمـّ؏جِّللِوَلیِڪَالفَرَج🦋
🦋♥♥♥️•|{ رِیْحانَةُ النَّبْی }|•♥️
#منمحمدرادوستدارم 🍃🌸
#ماملت_شهادتیم
#من_ماسک_میزنم
@oshahid