eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
بهترین‌توشه‌دراین‌عالم‌دعای‌فاطمه‌ست؛؛ خواستم‌سهمی‌برم‌از‌این‌دعا‌،گفتم‌حسن♥️
رسید‌به‌امام‌حسن... گفت‌آقامنو‌میشناسے؟! حضرت‌گفت:آره‌سالهاست‌میشناسمت... گفت:آقامن‌‌باشما‌هم‌سن‌و‌سالم، ازبچگی‌تو‌مدینه‌باشما‌بزرگ‌شدم... اما‌،من‌یدونه‌موی‌‌سفید‌ندارم!:) شماهمه‌ی‌موهاتون‌سفید‌شده..!
میخوای‌بدونی‌برا‌چی‌پیر‌شدم!؟ الهی‌هیچڪس‌جلو‌چشمش‌مادرش‌زمین‌نخوره الهی‌تو‌ڪوچه‌مامانت‌از‌شدت‌سرگیجه‌و‌سردرد راه‌خونه‌رو‌گم‌نڪنه..!💔 الهی‌جلوی‌روت‌دست‌رو‌مامانت‌بلند‌نڪنن😭
حضرت‌سرش‌رو‌انداخت‌پایین‌گفت: ما‌بنی‌هاشم‌زود‌پیر‌میشیم.. موهامون‌سفید‌میشه.. تامرد‌عرب‌رفت.. میگن‌یه‌نگاهی‌ڪرد؛ انگار‌میخواست‌نامحرمی‌نباشه هی‌زیر‌لب‌میگفت: یـا اُمـاه💔
امام‌صادق‌فرمود: مااهل‌بیت‌تو‌شدائد‌ومصائب، تو‌بدترین‌لحظه‌ها‌میگیم‌وا‌ اُماه...💔 اما‌ابی‌عبدالله‌ڪجا‌گفت‌وا‌ اُماه..!؟ اگه‌بدونی‌ڪجا‌گفت‌وا‌ اُماه... میمیرے💔
روضه‌عبدالله‌بن‌حسن‌خیلی‌جانسوزه... همچنین‌بهت‌درس‌میده..! میگه‌ولایتمداری‌یعنی‌چی!؟ پای‌امام‌ایستادن‌تا‌لحظه‌آخر‌یعنی‌چی..!؟ نوه‌علی‌بودن‌یعنی‌چی!؟
میگن‌امام‌حسین‌خیلی‌رو‌امانت‌برادرش حساس‌بود..! روز‌عاشورا‌به‌حضرت‌زینب‌گفت: دست‌این‌بچه‌رو‌رها‌نڪنی..! این‌بزرگ‌شده‌دامن‌منه.. این‌یادگار‌برادرم‌حسنِ💔 این‌یه‌سالش‌بوده‌باباش‌به‌شهادت‌رسیده...
حضرت‌عبدالله‌هم‌خیلی‌عموجونش‌‌ رو‌دوست‌داشت... عمو‌که‌نه‌براش‌پدری‌ڪرد‌اباعبدالله.... خیلی‌وابسته‌بود‌به‌آقا... از‌صبح‌عاشورا‌ڪه‌‌ابی‌عبدالله‌این‌بچه‌رو‌داد دست‌حضرت‌زینب... هروقت‌عمه‌از‌خیمه‌بیرون‌میرفت؛ هی‌میدوید‌.. هی‌به‌میدون‌نگاه‌میڪرد و‌می‌پرسید: عمه‌جان،عموم‌ڪجاست..!؟ هروقت‌ڪه‌عمو‌میرفت... تا‌بر‌میگشت‌میرفت‌تو‌بغل‌عمو‌خودشو‌جا‌میکرد...
هےمیومد‌،میدید..! عمو‌یه‌بدن‌آورده‌تو‌خیمه... عبدالله‌بن‌حسن!! همه‌چیو‌دیده‌هااا بدن‌قاسم‌رو‌دیده علی‌اڪبر‌رو‌دیده! عبدالله‌قنداقه‌غرق‌خونُ‌دیده... ڪمرخم‌شده‌عمورودیده... یه‌نگاه‌کرد،دید‌هیشکی‌‌نمونده..!
یه‌مرتبه‌دید‌عمو‌افتاده... عمو کِی افتاد!؟ وقتی‌افتاد‌که‌تیر‌حرمله‌به‌قلبش‌خورد... تیرو،ازکمردرآورد..! خون‌مثل‌ناودان‌از‌سینه‌‌آقام‌می ریزه😭 دیگه‌نتونست‌خودشُ‌رو‌اسب‌نگه‌داره... دیدن‌داره‌میگه: بسم‌الله‌و‌بالله‌و‌فی‌سبیل‌الله... عمو با صورت افتاد..😭💔 دور‌عمومحاصره‌شده..! یهو‌گرد‌وخاڪ‌شد!! میدونی‌چی‌دید!؟؟؟ دید‌موهای‌عمو‌تودست‌قاتله😭💔 دید،ابن‌کعب‌شمشیرشُ‌بالا‌برده..💔
رسیدبالاسرِعمو... دیدالانِ‌ڪه‌سر‌جدا‌بشه،دستشُ سپر کرد... دست‌ازبازو‌قطع‌شد💔 تادستش‌ازبازو‌قطع‌شد‌، افتاد‌توبغل‌عمو‌... یه‌ناله‌زد! یه‌حرفی‌زد،جیگر‌حسینُ‌کباب‌کرد..! یه‌بچه‌یازده‌ساله‌تا‌افتادتو‌بغل‌عمو‌گفت: وای‌مادرم...💔
عبدالله‌توبغل‌حسینِ... داره‌دست‌وپامی زنه..! یه‌مرتبه‌نانجیب‌صدا زد:حرمله بیا... حرمله‌تیر‌آخر‌سه‌شعبه‌شُ‌گذاشت‌تو‌چلۀکمان! مقاتل‌میگن‌یه‌طوری‌زد‌! سرِ:یادگار‌امام‌حسن... به‌سینۀ‌عمو‌دوخته‌شد ...💔😭