eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.6هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
8.16M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
من غرق دنیامم فکری به حالم کن😭 ╭═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╮    🖤🥀 ╰═⊰🍂🏴🥀🏴🍂⊱═╯
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
6.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⃣💚🦋 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى عَلِیِّ بْنِ مُوسَى الرِّضَا الْمُرْتَضَى الْإِمَامِ التَّقِیِّ النَّقِیِ‏ وَ حُجَّتِکَ عَلَى مَنْ فَوْقَ الْأَرْضِ وَ مَنْ تَحْتَ الثَّرَى الصِّدِّیقِ الشَّهِیدِ صَلاَةً کَثِیرَةً تَامَّةً زَاکِیَةً مُتَوَاصِلَةً مُتَوَاتِرَةً مُتَرَادِفَةً کَأَفْضَلِ مَا صَلَّیْتَ عَلَى أَحَدٍ مِنْ أَوْلِیَائِکَ‏ السلام علیک یا شمس الشموس و یا انیس النفوس ، السلطان یا ابالحسن یا علے بن موسے ایها الرضا [ع]
به علت در خواست اعضای محترم کانالمون کپی کلیه مطالب کانال با ذکر صلوات برای ظهور آزاد است کپی هر پست=یک صلوات برای ظهور مولایمان💚 اللهم عجل لولیک الفـرجــــ💚 ‼️مشڪݪ‌ اونجاسٺ‌ ڪہ‌ انتشار فیلم های 🔞و⛔️حلالہ 😳😕 🔻ولے بہ‌ خدا و مذهب ڪہ‌ میرسہ‌ ... میشہ‌ بدون ذڪر منبع حرام! 🚫🤨 ⁉️ ... براے زیاد شدن ممبر ڪاناݪ‌ ڪار میڪنیم یا زیاد شدن ݪشڪر امام زمان (عج)؟🥀 ⚠️ واقعاً بہ‌ ڪجا چنین شٺابان...؟🤔 @oshahid
این ذکر رو تو رکوع بخونید اللهم صل علی محمد وآل محمد وترحم علی عجزنا واغثنا بحقهم
عاقبت این شبِ تاریک سحر خواهد شد به رُخِ حضرتِ خورشید نظر خواهدشد میرسد نوبتِ آن روز که با وعده ی حق پسری منتقمِ خونِ پدر خواهد شد. بنویسید سرِ کوچه که یار آمدنی ست بعدِ پاییز و زمستان،بهار آمدنی ست. وفرجنا به🤲 شبتون مهدوی💚
⭕️به صورت جدی وارد مبارزه با فساد شدیم و در روزهای اول برکناری‌هایی داشتیم 🔻عبدالملکی وزیر کار: ✅در مجموعه‌های اقتصادی تأمین‌اجتماعی به هیچ‌وجه با فساد مماشات نمی‌کنیم. اجازه کار به مدیران ناسالم نخواهیم داد. گاهی افراد به صورت لیستی اعضای ستاد انتخابی‌شان را وارد نهادهای اقتصادی کرده‌اند و بخشی از ناکارآمدی‌ها ناشی از همین کار است.
رمان جدیدمونه😍👌☺️
•| 💕☁️ •| •| . گاهے روزگار بہ بازیهاے عجیبے دعوتت میڪند وتو را درمسیرے قرار میده ڪه اصلا تصورش هم نمیڪردی!! پانزده سال پیش هیچ گاه تصور نمیڪردم مغلوب چنین سرنوشتے بشم! ااااااااااههههه..!!!!!!.... این روزها خیلے درگیر ڪودڪیهامم. چندسالے میشه ڪه خواب آقام رو ندیدم. 😔 میدونم باهام قهره. شاید بخاطر همینہ ڪہ بے اختیار هفتہ هاست راهم رو ڪج میڪنم بہ سمت محلہ ی قدیمے و مسجد قدیمے! با اینڪه سالها از ڪودڪیهام گذشتہ هنوز گنبد و مناره ها مثل سابق زیبا و باشڪوهند. 🍁🌻من اما بہ جاے اینکہ نزدیڪ مسجد بشم ساعتها روے نیمکتے ڪه درست درمقابل گنبد سبز رنگ مسجد وسط یڪ میدون بزرگ قرار داره مے‌نشینم و با حسرت بہ آدمهایے ڪه باصداے اذان داخل صحن وحیاطش میشن نگاه میڪنم.😒 وقتے هنوز ساڪن این محل بودم شنیدم ڪه چندسالیه پیش نماز پیر ومهربون ڪودڪیهام دیگه امامت این مسجد رو به عهده نداره و از این محل نقل مڪان ڪردن به جاے دیگرے. 🍃🌹🍃 🍁🌻پیش نماز جدید رواولین بار دم در مسجد دیدمش. یڪ تسبیـــــ☘ــــح سبز رنگ بہ دست داشت و با جوونایی ڪه دوره اش ڪرده بودند صحبت وخوش وبش میڪرد. معمولا زیاد این صحنه رو میدیدم.درست مثل امروز!!! او ڪنار مسجد ایستاده بود با همون شڪل وسیاق همیشگے ومن از دور تماشاش میکردم بدون اینڪه واقعا نیتے داشته باشم این چند روز ڪارم نشستن رو این نیمڪت و تماشای او و مریدانش شده بود.! 🍃🌹🍃🌹 🍁🌻شاید بخاطر مرد مهربون ڪودڪیهام، شاید هم دیدن اونها حواس منو از که توش دست وپا میزدم پرت میڪرد. آره اگر بخوام صادق باشم دیدن اون منظره حس خوبے بهم میداد. ساعتها روے نیمڪت میدون ڪه بہ لطف مسئولین شهردارے یڪ حوض بزرگ با فواره هاے ⛲️رنگین چشم انداز خوبے بهش داده بود مینشستم و از بین آدمهاے رنگارنگے ڪه از ڪنارم میگذشتند تصویر اون جماعت ڪنار در مسجد حال خوبے بهم میداد.راستش حتے بدم هم نمیومد برم داخل مسجد و اونجا بشینم. اما من ڪجا و مسجد ڪجا؟!!!😔 . ادامہ دارد.. . ✍نویسنده : .🔭🌸.
•| 💕☁️ •| •| . 🍁🌻یادش بخیر !! بچگے هام چقدر مسجد میرفتم.اون هم تو قسمت مردونہ.!. عشقم این بود ڪه آقام بیاد خونہ و دستمو بگیره ببرتم مسجد ڪنار خودش بنشونہ. آقام براے خودش آقایے بود. 🍁یڪ محل بود و یڪ آقا سید مجتبے!🌻 همیشہ صف اول مسجد مینشست. یادمہ یڪبار پیش نماز سابق مسجد با یڪ لبخند خیلے مهربون و لهجہ ے زیباے مشهدے بهم گفت: _سیده خانوم دیگہ شما بزرگ شدے. 😊اینجا صف آقایونہ. باید برے پیش حاج خانوما نماز بخونے. 🌻🍁آقام با شرم و افتخار میخندید و در حالیکه دست منو ڪه با خجالت بہ ڪتش حلقہ شده بود نوازش میڪرد رو بہ حاج آقا گفت: _حاج اقا تا چند وقت دیگہ بہ تکلیف میرسہ قول میده بره سمت خانمها..😊 پیش نماز هم بہ صورت اخم ڪرده و دمغ من لبخندے زدو گفت:😊 -ان شالله…ان شالله.پس سیده خانوم ما بزودے مڪلف هم میشن؟! بعد دست ڪرد تو جیبش و یڪ مشت نخودچے ڪشمش دراورد و حلقہ ے دست منو بازڪرد ریخت تو مشتم گفت:☺️ -این هم جایزه ے سیده خانوم. خدا حفظت ڪنہ بابا! ان شالله عاقبت بخیرشے و هم مسیر مادرت زهرا حرڪت ڪنے… 🌹🍃🌹🍃 از یاد آورے این خاطره مو براندامم راست شد ودلم برای یڪ لحظہ لرزید.زیر لب زمزمہ ڪردم: سیده خانوووووم…..هم مسیر مادرت زهرا بشے !!!!!!! از اینڪه من دیگہ نہ سیده خانومم نه مادرم زهرا.. ڪاش همیشہ بچہ میموندم. دست در دست آقام.، صف اول نماز جماعت! ڪاش بازهم اون مرد پیر مهربون تو ڪف دستم نخودچے ڪشمش مینداخت و اجازه میداد همیشہ ڪنار آقام صف اول مسجد نماز بخونم. اینطورے شاید مسیرم عوض نمیشد! شاید براے همیشہ سیده خانوم میموندم..😢😞 . ادامه دارد. ….. . ✍نویسنده : 🔭🌸‌.
°| 💕☁️ °| °| . بعد از رسیدن بہ سن تڪلیف فڪرڪنم فقط سہ یا چهاربارتو مسجد در صف نمازگزاران خانوم ایستادم ولے آنجا بودنم هیچ لطفی نداشت. چون ڪسے منو سیده خانوم صدا نمیڪرد! چون هیبت آقام ڪنارم نبود. از طرفے چندبار این حاج خانومهایے ڪه ڪنارم نشستہ بودن از ……😕😒 یڪیشون ڪه آخرین سرے برگشت با بهم گفت :😏 -دختر تو ڪه بلد نیستے درست نماز بخونے چرا میاے صفهاے اول،نماز ما هم بهم میریزے؟.پاشو برو عقب.!!! بعد با سرعت جانمازمو جمع ڪرد بازومم گرفت بلندم ڪرد 😢 و با روبہ عقب صدا زد: -خانوم حسینے جان بیا اینجا برات جا گرفتم.😶 وبدون اینڪه بہ گره خورده تو سینہ ے من فڪر کنہ😢 و چشمهامو ببینهہ شروع ڪرد برای خانوم حسینی از نمازے من ڪردن.. و ڪه و هم بہ سمت من جلب شد و شروع ڪردن بہ .. و من در حالیکہ داشتم از شدت آب میشدم بہ سمت نمازگزاران پناه بردم و در طول نماز فقط میریختم .😭 🌹🍃🌹 اون شب آخرین حضور من در مسجد رقم خورد ودیگہ هیچ وقت نرفتم و هرچقدر آقام بازبون خوش وناخوش میگفت گوشم بدهڪار نبود ڪه نبود. میگفتم _یا میام پیش خودت نماز میخونم یا اصلن حرفشو نزن.!!!🙁 البته اگر دروغ نگم یڪبار دیگہ هم رفتم مسجد. پانزده سال پیش واسہ فوت آقام.😒 . ادمه دارد..... . ✍نویسنده داستان: 🔭🌸 .