eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
💫 هنگامی که همسرتان رامیبخشید،دیگر نبایدهرروزخطاهاواشتباهات اوراهمراه غذاگرم کنیدوسرسفره بیاورید! یادآوری هرروزاشتباهات یکی ازریشه‌های فاصله افتادن همسران هست. @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
بگو یاعلی👌👌👌👌 ایـن است شـور کودکی و عشق پیـری‌ام بر سینه‌ام نـوشته شده من 😍 پیشنهاد دانلود👆👆 @oshahid
💫 15 مردادماه سالروز شهادت سرلشگر خلبان عباس بابایی گرامی باد... 🌹شادی روح پاک شهیدان صلوات 🌹 🌸 . . @oshahid
امام هادی فرمودند: شکر گذاری ازنعمت ازخود نعمت بهتر است زیرانعمت متاع فانی است ولکن شکر نعمت نعمت جاودانه آخرت است تحت العقول ص ۴۸۳ @‌oshahid
👈گر بخواهد با اشاره 💎 خاک را "دُر" می کند ❤️عشق او هر لحظه در 💞 قلبم تبلور می کند 🕌او رئوف اهل بیت است و 🌹چنان جدش حسین(ع) 💫با نگاهی عالمی را ✨در دم "حر" می کند @oshahid
▪️▪️▪️ مردم لبنان... درد شما درد ماست، ما در کنار شما هستیم رفیق روزهای سختیم باتو می مانم😔 🖤
🚩 یک نیمه ی ماه تا محرم راه است در حسرت دیدن تو کارم آه است هرکس که شود غلام کویت"آقاست هرکس نشود بنده تو گمراه است 🗓 ❤️ @oshahid
...💫 شہــــــــــــــــــــادت داستـانِ مانـدگار آنـانے اَســت کـه دانستند...؛ دنــــیا جاے 🍃 ...♥️ @oshahid
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞 ❤ _همیشہ ترس از دست  دادنشو داشتم.... براے همیـݧ میترسیدم کہ اگہ بہ خوانوادم بگم مخالفت کنـݧ ولے رامیـݧ درک نمیکرد..... بهم میگفت دیگہ طاقت نداره.... دوس داره هرچہ زودتر منو بدست بیاره تا همیشہ و همہ جا باهم باشیم. _بهم میگفت کہ هر جور شده باید خوانوادمو راضے کنم چوݧ بدوݧ مـݧ نمیتونہ زندگے کنہ. چند وقت گذشت اصرار هاے رامیـݧ و حرفایے کہ میزد باعث شد جرأت  گفتـݧ قضیہ رامیـݧ و پیدا کنم. یہ روز کہ تو خونہ با ماماݧ تنها بودیم تصمیم گرفتم باهاش حرف بزنم. _رفتم آشپزخونہ دوتا چایے ریختم گذاشتم تو سینے از اوݧ پولکے هاے زعفرانے هم ک ماماݧ دوست داشت گذاشتم  و رفتم رومبل کناریش نشستم. _با تعجب گفت: بہ بہ اسماء خانم چہ عجب از اوݧ اتاقت دل کندے. _چایے هم ک آوردے چیزے شده❓❓چیزے میخواے❓❓ کنترل و برداشتم و تلوزیوݧ و روشـݧ کردم با بیخیالے لم دادم ب مبل و گفتم وااااا ایـݧ چہ حرفیہ ماماݧ چے قراره بشہ❓ ناراحتے برم تو اتاقم. ݧ _مادر کجا❓چرا ناراحت میشے تو ک همش اتاقتے اردلانم ک همش یا بیرونہ یا دانشگاه حالا باز داداشتو میبینیم ولے تو چے یا دائم تو اتاقتے  یا بیروݧ چیزے هم میگیم بهت مث الاݧ ناراحت میشے. پوفے کردم و گفتم  ماماݧ دوباره شروع نکـݧ. _ماماݧ هم دیگہ چیرے نگفت چند دیقہ بیـنموݧ با سکوت گذشت. ماماݧ مشغول دیدݧ تلویزیوݧ بود گفتم: _ماما❓❓ -بلہ❓❓ _میخوام یہ چیزے بهت بگم _خب بگو _آخہ.... _آخه چے❓❓ _هیچے بیخیال _ینے چے بگو ببینم چیشده جوݧ بہ لبم کردے. _راستش.راستش دوستم مینا بود یہ داداش داره _ماماݧ اخم کردو با جدیت گفت خب❓ _ازم خواستگارے کرده ماماݧ وایسا حرفامو گوش کـݧ بعد هرچے خواستے بگو گفتـݧ ایـݧ حرفا برام سختہ اما باید بگم اسمش رامیـنہ ۲۴سالشه و عکاسے میخونہ از نظر مالے هم وضعش خوبه منم هم _تو چے اسماء❓ سرمو انداختم پاییـݧ و گفتم  _دوسش دارم _ینے چے کہ دوسش دارے❓ تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے حتما باهم بیروݧ هم رفتیـݧ میدونے اگہ بابات و اردلاݧ بفهمن چے میشہ‌❓❓❓ _اسماء تو معلوم هست دارے چیکار میکنے از جام بلند شدم و با عصبانیت گفتم چیہ چرا شلوغش میکنے ینے حق ندارم واسہ آیندم خودم تصمیم بگیرم❓ _اخہ دخترم اوݧ خوانواده بہ ما نمیخورن اصلا ایـݧ جور ازدواج ها آخر و عاقبت نداره تو الاݧ باید بہ فکر درست باشے ناسلامتے کنور دارے _ماماݧ بهانہ نیار چوݧ رامیـݧ و خانوادش مذهبے نیستن،چون مسفرتاشون مشهد و قم نیست چوݧ مثل شما انقد مذهبے نیستـݧ قبول نمیکنے یا چوݧ مثل اردلاݧ از صب تا شب تو بسیج نیست❓ _ایـنا چیہ میگے دختر❓خوانواده ها باید بہ هم بخور..... حرفشو قطع کردم با عصبانیت گفتم ماماݧ تو نمیتونے منو منصرف کنـے ینے هیچ کسے نمیتونہ مـݧ خودم براے خودم تصمیم میگیرم ب هیچ کسے مربوط نیست.. _سیلے ماماݧ باعث شد سکوت کنم دختره ے بے حیا خوب گوش کـݧ اسماء دیگہ ایـݧ حرفا رو ازت نمیشنوم فهمیدے بدوݧ ایـݧ کہ جوابشو بدم رفتم اتاق و در و محکم کوبیدم _بغضم گرفت رفتم جلوے آینہ دماغم داشت خوݧ میومد بغضم ترکید نمیدونم براے سیلے کہ خوردم داشتم گریہ میکردم یا بخاطر مخالفت ماماݧ انقد گریہ کردم کہ خوابم برد فردا که بیدارشدم دیدم ساعت ۱۲ ظهره و مـݧ خواب موندم. ماماݧ حتے براے شام هم بیدارم نکرده بود گوشیمو نگاه کردم 10 تا میسکال و پیام از رامیـݧ داشتم _بهش زنگ زدم تا صداشو شنیدم زدم زیر گریہ ازم پرسید چیشده❓ نمیتونستم جوابشو بدم گفت آماده شو تا نیم ساعت دیگہ میام سر خیابونتوݧ از اتاق رفتم بیروݧ هیچ کسے نبود ماماݧ برام یادداشت هم نذاشتہ بود رفتم دست و صورتم و شستم و آماده شدم انقد گریہ کرده بودم چشام پف کرده بود قرمز شده بود _رفتم سر خیابوݧ و منتظر رامیـݧ شدم ۵ دیقہ بعد رامیـݧ رسید.... ￿ داستان ادامه داره😜 بامــــاهمـــراه باشــید🌹 💍@oshahid💍 ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
《مذنبٌ لكني احبك...》 گناهکارم ولی دوستت دارم.... ... @oshahid
🍃نشانْ ز عالمِ آوارگی نبود هنوز که‌ساخت‌عشقِ تو آواره‌ی‌جهانْ مارا صلی‌الله‌علیک‌یااباعبدالله‌الحسین🚩 @oshahid
💫 ‍ ‍ ‍ ‍ 🌸🍃 🍃خواستم از خونه برم بیرون گفتم یه چڪ ڪنم ببینم همه چے سرجاشه!! : حاضر√ : حاضر√ : حاضر√ : حاضر√ چـادر:؟ چـادر:؟ 🖤🍃میگه: اگر همگے حاضرند منم هستم وگرنه دورِ من یڪیو خط بڪش ڪه آبرو دارم!! ❤️چه ڪنم چــادر است دیگر! بدون حیا جایے با من نمے آید..😌 ✌️ 💚 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫 🖤 اینبار انبارهای استراتژی مواد غذایی نجف - اشرف ... مورد هدف یهودیان صهیونیست ‌امریکای استثمارگر وآل سعودی ملعون این مثلث شوم نفرین شده قرار گرفت... براستی هدف اصلی چیست ؟؟؟؟ پایبند مقاومتم🇱🇧✌🏻 😔🖤 🖤 🥀 @oshahid
⁉️ که اگه کارهای ساده و پیش پا افتاده رو هم با نیّتی امام زمانی انجام بدیم، جزو زمینه‌سازان ظهور به حساب میایم؟! @oshahid
💫 وقتی همسرتون آخر روز درباره مشکلاتش با شما صحبت میکنه لازم نیست به اون راه حل بدین! 🔹لازم نیست که مشخص کنین اشتباه کرده ! لازم نیست که بگین بهتر بود فلان کار رو میکرد بهتره طوری باهاش حرف بزنین که حس کنه واقعا داره شنیده میشه این حس رو بهش بدین که حق داشته ناراحت باشه ، حس کنه شما میفهمیدش ! 👈 تا میشه همدلی کنین و بهش حق بدین بذارین خونه پناهگاه بیان همه ی حس های نگفته اش باشه 👌مثلا در جواب درد و دلش میتونین بگین واقعا حق داری ... منم جای تو بودم همین کارو میکردم @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
کلیپ جدیدبرترسال۹۹ آلبوم دل ماریخت ب هم 💔 ۹۹ حاج‌مهدی رسولی💚 صوتی زیرپست بسیارزیباوشنیدنی شور✅ ویژه:ماه_محرم 👌👌👌 @oshahid
من قلبی سلاما لبیروت و قلوبنا معکم... ‹ 🖤🇱🇧 › @oshahid
💫 ✨پیامبر اکرم (صلےالله علیه و اله): خداوند ايمان هيچ بنده‌اى را نمى‌پذيرد، مگر آنکه در دلش ولایت علی (علیه السلام) و دشمنی و بیزاری نسبت به دشمنان وی باشد. 📚 إرشاد القلوب، ص ۲۰۹ @oshahid
🍃❤️ 💕💫 بعضی وقتا صدای ی نفر میتونه مث ی مسکن قوی باشه واسه همه خستگیات!!! 😍 @oshahid
💫🕊💫 🍃🌹درغدیر خم، بیاکامل شویم 🌹🍃یاعلی(ع) گوییم وصاحبدل شویم 🍃🌹باعلی ، نورخدا ، بیعت کنیم 🌹🍃عشق رادرقلب خود، دعوت کنیم 🍃🌹چونکه احمد (ص)گفت: 🌹🍃او نور جلی ست 🍃🌹بعدمن ای عاشقان ...! مولا،علی(ع)ست پیشاپیش عیدسعیدغدیرخم؛ برعلیدوستان مبارک‌💫🕊💫 🗓 2 روز تا غدیر خم ✅ در تبلیغ غدیر به عنوان یک واجب کوشا باشیم. @oshahid
❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛 ❤ @oshahid _۵دیقہ بعد رامی رسید... سوار ماشیـݧ شدم بدوݧ اینکہ حرفے بزنہ حرکت کرد. _نگاهش نمیکردم ب صندلے تکیہ داده بودم بیرونو نگاه میکردم همش صداے سیلے و حرفاے ماماݧ تو گوشم میپیچید باورم نمیشد. اوݧ مـݧ بودم کہ با ماماݧ اونطورے حرف زدم❓❓❓ واے کہ چقدر بد شده بودم _باصداے بوق ماشیـݧ بہ خودم اومدم رامیـݧ و نگاه کردم چهرش خیلے آشفتہ بود خستگے رو تو صورتش میدیدم چشماش قرمز بود مث ایـݧ کہ دیشب نخوابیده بود دستے بہ موهاش کشید وآهی ازتہ دل دلم آتیش گرفت آشوب بودم طاقت دیدݧ رامیـݧ و تو اوݧ وضعیت نداشتم _ناخودآگاه قطره اشکی از چشمام سرازیر شد رامیـݧ نگام کرد چشماش پراز اشک بود ولے با جدیت گفت: اسماء نبینم دیگہ اشک و تو چشمات اشکمو پاک کردم و گفتم:پس چرا خودت.... حرفمو قطع کرد و گفت بخاطر بیخوابے دیشبہ بیخوابے❓چرا❓ @oshahid _آره نگرانت بودم خوابم نبرد جلوے یہ کافے شاپ نگہ داشت رفتیم داخل و نشستیم سرشو گذاشت رو میز و هیچے نگفت چند دیقہ گذشت سرشو آورد بالا نگاه کرد تو چشام و گفت: _اسماء نمیخواے حرف بزنے چرا میخوام خوب منتظرم رامیـݧ ماماݧ مخالفت کرد دیشب باهم بحثموݧ شد خیلے باهاش بد حرف زدم اونقدرے ک... اونقدرے ک چی اسماء❓ اونقدرے ک فقط با سیلے ساکتم کرد دیشب انقدر گریہ کردم ک خوابم برد و نفهمیدم زنگ زدے _پوفے کرد و گفت مردم از نگرانے اما حال خرابش بخاطر چیز دیگہ بود ترجیح دادم چیزے نگم و ازش نپرسم اون روز تا قبل از تاریکے هوا باهم بودیم همش بهم میگفت ک همه چے درست میشہ و غصہ نخورم چند بار دیگہ هم با ماماݧ حرف زدم اما هر بار بدتر از دفہ ے قبل بحثموݧ میشد و ماماݧ با قاطعیت مخالفت میکرد _اوݧ روز ها حالم بد بود دائم یا خواب بودم یا بیروݧ حال حوصلہ ے درس و مدرسہ هم نداشتم میل بہ غذا هم نداشتم خیلے ضعیف و لاغر شده بودم _روزهایے ک میگذشت تکرارے بود در حدے ک میشد پیش بینیش کرد رامیـݧ هم دست کمے از مـݧ نداشت ولے همچناݧ بر تصمیمش اصرار میکرد و حتے تو شرایطے ک داشتم باز ازم میخواست با خانوادم حرف بزنم اوایل دے بود امتحانات ترمم شروع شده بود یہ روز رامیـݧ بهم زنگ زد و گفت باید همو ببینیم  ولے نیومد دنبالم بهم گفت بیا هموݧ پارکے ک همیشہ میریم _تعجب کردم اولیـݧ دفہ بود کہ نیومد دنبالم لحنش هم خیلے جدے بود نگراݧ شدم سریع آماده شدم و رفتم رو نمیکت نشستہ بود خیلے داغوݧ بود... ￿ داستان ادامه داره😜......حالتون میگیرم😂✌️ بامــــاهمـــراه باشــید🌹 💍@oshahid💍 ❤️💞❣💛❤️💞❣💛❤️💞❣💛
السلام علیک ایها الحجه الثانی عشر @oshahid
باید کتیبه کرد بر روی هر در و دیواری که.... ♥️ @oshahid
• دستِ گرمِ پدرِ فاطمه در دستِ علیست ... بعد از این، بارِ نبوّت همه در دستِ علیست! (ع)🌱🌙 @oshahid