eitaa logo
🕊💜ࢪٻحـــاݩھ‌اݪݩݕــۍ💜🕊
1هزار دنبال‌کننده
11.6هزار عکس
5.5هزار ویدیو
97 فایل
مآدرساداٺ!🙃 فڪرڪن‌مآ‌بچہ‌هاٺیم🙏 دسٺ‌محبٺ‌بڪش‌به‌سرمون؛🙃🙂🌹 اینجاهمہ‌مهماڹ‌حضرت زهرا س هستی زیرنظر مدافع حرم عمه سادات 😷 💚εαɖᵃT سادات الحسینی💚: @bs_hoseini
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚 گفتم که عمر ماه صفر رو به آخر است دیدم شروع محشر کبرای دیگر است گردون شده سیاه و فضا پر زدود و آه تاریک تر ز عرصه تاریک محشر است 😭 🖤 @oshahid
💚 به گناه بی‌شمارم، ز تو سخت شرمسارم خجلم از این که حتی نمی‌آوری به رویم من اگر تو را ندیدم تو به من گشای چشمی چه شود به یک نگاهت بدهند شستشویم؟ تو کنار من نشستی و من از تو دور ماندم قدمت به روی چشمم قدمی بیا به سویم من اگر سیاه رویم تو تمام چشم لطفی به سیاهی‌ام نبینی که سفید گشته مویم تو به من تبسمی کن تو ز من بپرس حالی که تمام عرض حالم شده عقده در گلویم 🖤 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اَربعین کرببلایی نشدم اما ڪاش آخر ماه صفر زائر مشهد باشم... أَلسَّلٰامُ عَلَیکَ یٰا عَلی اِبنِ موسَی أَلرّضٰا🖤" @oshahid
『🖤͜͡🌿』 صلی الله علیک یا سید الشهدا💔 ‏[ وَ لأََبْكِيَنَّ عَلَيْكَ ؛ بُكَاءَ الْفَاقِدِينَ ... دلم خوش است ؛ به این گاه گاه خودم ... ] ! .. 🖤 @oshahid
dcc_6b4e7393886be2c08115c69fc3befd14.mp3
3.35M
🏴 فوق العاده دلنشین🖤 🎼 مدینه ای شهر پیغمبر ....😭😭 🎤 👌👌👌 🌙 (ص) . 🏴🏴🏴🏴🏴🏴🏴 . . . . . 💚 الّلهُمَّ عَجِّلْ لِوَلِیِّکَـ الْفَرَج 💚 @oshahid
•••🦋🌹 😍💚 معبود من! کاش درک کنم چقدر عاشقم هستی! 😍👌 @oshahid
💚 مال حرام مثل پشمکه فقط حجم داره! اما فقط یه لقمه است.. یعنی هیچ برکتی نداره! 🔅حلال خور باشیم... @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💚 🖤 🥀هَـــمِه اَهـــلِ بِیـــت عَـزیزِ دِلَن اَمـا با اِمـــام حَـــسَن یِه جـــور دیـــگِه رِفیـــقَم 💚 امام_حسن (ع) کی گفته غریبی 😭 خودم نوکرتم 😔 @oshahid
💚 جمعه یعنــــی دلم از غُصه بگیـرد امــا به همین بودنت از دور قناعتـــــ بڪنم .... 🖤 @oshahid
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
๑🌿🧡๑ 💚 امروز ○بے حجابے هنر نیست ❌و بے حجابے نیست امروز ڪسے ڪہ 🧕🏼 است و بہ چادر مشڪے خود افتخار مے ڪند😌✌️🏻 داراے شجاعت، هنر 🌈و مہارت انسانے زیستن است...🙃 @oshahid
چقدر آخر این سخٺ و سنگین اسٺ تمام آسمان و زمین بےقرار و غمگین اسٺ بزرگتر ز غم مجتبے_ع و داغ رضا_ع فراق فاطمہ س با اسٺ 🖤🖤🖤🖤🖤 🏴 (ص) 🏴 (ع) 🏴 (ع) 🥀 @oshahid
💚 ⚜️جمعه ها را همه از بس که شمردم بی تو 🍂بغض خود را وسط سینه فشردم بی تو ⚜️بسکه هر جمعه غروب آمد و دلگیرم کرد 🍂دل به دریای غم و غصه سپردم بی تو ⚜️تا به اینجا که به درد تو نخوردم آقا 🍂هیچ وقت از ته دل غصه نخوردم بی تو 🖤 😔 @oshahid
💚 🌴 امیرالمومنین (ع) می فرمایند: 🌷 چون مردی از فرزندانم ظهور کند چنان گشایشی درکارمردم ایجاد میشود که حتی مردگان به دیدار یکدیگر میروند وظهورش را به یکدیگر مژده می دهند.🍃 📗 عقدالدرر...۱۹۵.باب۷ ◾▪◾▪ @oshahid 🍀 اَللّهُــمَّ عَجـِّـل لِوَلیِّــکَ الفَــــرَج 🍀
💚 روزی رسد که میزنم ای بانیِ کرم در گوشه‌ی اتاق خودم عکس گنبدت 💚 @oshahid
🖤 پـایِ دعــایم با گُنــه زنجیــر گَشته «‌ آقـا بیـــا » هایَم چه بی‌تاثیر گَشته از نـوجـوانے انتـظارت را کشیــدم حالا دگــر چشــم اِنتظارت پیر گَشته غروب جمعه‌ی بی‌تو 🌨😔 @oshahid
. ✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ پرســتو ریــز مــی خنــدد و سر و گردنــش را بــا صــدای ضعیــف مــن تــکان مـی دهـد. سـحر بـا یـک سـینی شربت و شـیرینی وارد اتـاق مـی شـود و باغیـض بـه آیسـان مـی توپـد: بـوی گنـد گرفت اتاقم! جم کن بساطتو! آیسـان گوشـه چشـمی نـازک مـی کنـد و جـواب مـی دهـد: اووو...ول کـن بابـا، بیـا تـوام بکـش! سـحر سـینی را روی میـز دراورش مـی گـذارد و کنـار مـن روی زمیـن مـی نشــیند. مهســا روی تخــت دراز کشــیده و ژورنــال هــای ســحر را تماشــا مـی کنـد. پریـا یـک لیـوان شربـت برمیـدارد و مـی پرسـد: خـب کـی راه بیفتیـم؟ پرسـتو از جـا بلنـد مـی شـود و جـواب میدهـد: فـک کنـم تـا شربتامـون رو بخوریـم و حـاضر شـیم سـاعت سـه شـه! آیسـان تاییـد مـی کنـد و یـک حلقـه ی دودی دیگـر مـی سـازد. همگـی بـه منـزل پـدری سـحر آمـده ایـم و قـرار اسـت رأس سـاعت چهـار بـه خانـه ی اسـتاد برویـم. درجلسـه ی آخـر کلاس گیتـار همـه را در روز چهارشـنبه یعنـی امـروز بـه منزلـش بـرای صرف عصرانـه دعـوت کـرد. بعـد از خـوردن شـیرینی و نوشـیدن شربت همگـی حـاضر شـدیم. من یک مانتوی بلند کـه در قسـمت بالاتنـه سـفید و ازکمـر بـه پاییـن قهـوه ای سـوخت اسـت مـی پوشـم. سـاپورت مشـکی، کفـش هـای چـرم و یـک روسری کـرم و بلنـد... @oshahid
. ✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ ترکیـب زیبایـی را ایجـاد مـی کند. مقابـل آینـه ی میـز دراور مـی ایسـتم و بـه لـب هایـم ماتیـک کمرنگـی مـی زنـم. پرسـتو پشـت سرم مـی ایسـتد و بـه چهـره ام در آینـه خیـره مـی شـود. آهـی مـی کشـد و میگویـد: خـوش بحالـت چقـد خوشـگلی. متعجب روسری ام را مرتب می کنم و می پرسم: من؟؟؟ وا! خل شدیا. آرام پس گردنم می زند _ حتما زشتی؟!چشمای آبی و موهای عسلی...خوبه بهت بگم ایکبیری؟ شانه بالا میندازم و لبخند کجی می زنم _ بنظرم خیلی معمولی ام. آیسـان پرسـتو را صـدا مـی زنـد و میگویـد: محیـا رو ولـش کـن، ازاولـش خنـگ بـود. زیـر بـار خیلـی چیـزا نمیـره. مهسـا حرفـش را رد مـی کنـد و ادامـه مـی دهـد: البتـه الان بچـم حـرف گـوش کـن شـده. ببیـن چقـدر تیـپ جدیـدش بهـش میـاد، خـوش اسـتیل، قـد بلنـد و کشـیده. پریا میگوید: خدایی خیلی معصوم و نازه. ســحر: اره.خودشــو باچــادر خفــه مــی کــرد! حیــف ایــن فرشــته نیســت خودشــو ســیاه میکــرد؟ نمیدانـم چـرا حرفهایشـان آزارم مـی دهـد، صـدای ضعیفـی درقلبـم مـدام نهیــب مــی زنــد کــه: یعنــی واقعــا بایــد بــزاری همــه ایــن خوشــگلیا رو... @oshahid
. ✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ یعنی واقعا باید بزاری همه این خوشگلیا رو ببینن!؟ سـرم را بـه چـپ و راسـت تـکان مـی دهـم و بـرای فـرار از صـدای وجدانـم بلنــد میگویــم: خــب دیگــه بســه.مثل اینکــه فقــط مــن زیبــای خفتــه ام.شــما همگــی زن شرک! همه می خندند و ازاتاق بیرون می روند. خانـواده ی سـحر اهـل نمـاز و روزه نیسـتند و باکفـش درخانـه رفـت و آمـد مـی کننـد. از خانـه بیـرون مـی رویـم و سـوار ماشـین هایمان مـی شـویم. مـن سـوار ماشـین آیسـان مـی شـوم و در را میبنـدم. قبـل ازحرکـت پرسـتو بـه سـمت مان مـی آیـد و اشـاره مـی کنـد کارم دارد. پنجـره را پاییـن مـی دهـم و مـی پرسـم: چـی شـده آبجـی؟ دســتهایش را از کادر پنجــره داخــل مــی آورد، روسری ام را چنــد ســانتی عقـب تـر مـی دهـد و کمـی موهـای لختـم را بیشـتر بیـرون مـی ریـزد. شـیطنت آمیـز مـی خنـدد و بـه طـرف ماشـینش برمیگـردد. بـه خـودم در آینـه ی بغـل ماشـین نـگاه مـی کنـم. دیگر حجابی درکار نیست. روسری ام را انگار کامل کنار گذاشته ام. رسـتمی بـه اسـتقبالمان مـی آیـد و نیشـش را تـا بناگوشـش بـاز مـی کنـد. صـدای موزیـک از خانـه اش مـی آیـد. همگـی سـلام مـی کنیـم و پشـت سرش وارد سـاختمان مـی شـویم. دوبلکـس و مـدرن با دیزاین کرم شـکلاتی... @oshahid
. ✨💕 قـبـلـه ے مــن 💕✨ محـو تماشـای وسـایل چیـده شـده چرخـی مـی زنـم و وسـط پذیرایـی می ایستم اسـتاد بـه سـمتم مـی آیـد و بالحـن خاصـی مـی گویـد: مثـل اینـکه شـما میدونسـتید چطـور بایـد بافضـای خونـه ی نقلیـم سـت کنیـد. و با حرکت پلک و ابروهایش به مانتو و روسری ام اشاره می کند. خجالـت زده نگاهـم را مـی دزدم و حرفـی بـرای زدن جـز یـک تشـکر پیـدا نمی کنـم. بــه مبــل ســه نفــره ی کنــار شــومینه اشــاره میکنــد و ارام مــی گویــد: بفرمائیــد اونجــا بشــینید محیــا جــون. باشـنیدن پسـوند جـان از وسـط سر تـا پشـت گوشـم از خجالـت داغ مـی شـود. باقدمهـای آهسـته سـمت مبـل میـروم و کنـار سـحر میشـینم. مهسـا بـه رسـتمی دسـت مـی دهـد و روی مبـل تـک نفـره کنـار مـا میشـیند. خــوب کــه دقــت میکنــم بطــری هــای مـشـروب را روی میــز مــی بینــم. چشـمهای گـرد و متعجبـم سـمت آیسـان مـی گـردد و تنهـا بـا یـک لبخنـد رستمی مواجـه مـی شـوم. رسـتمی بـه دسـته ی یکـی از مبـل هـا درسـت کنـار پریـا تکیـه میدهـد و درحالیکـه کـف دسـتهایش رابـه هـم میاملـد، آهســته و شــمرده مــی گویــد: خب،خیلــی خیلــی خــوش اومدید.چهــره هـای جدیـد مـی بینـم ...(و بـه آیسـان و سـحر اشـاره میکنـد..) البتـه ایـن نشـون میـده اینقـد بامـن احسـاس صمیمیـت میکنیـد کـه دوسـتاتون رو هـم اوردید.ازیـن بابـت خیلـی خوشـحالم. به طـرف آشـپزخانه مـی رود و ادامـه مـی دهـد: اول بـا بسـتنی شروع میکنیـم .چطـوره؟ همــه باخوشــحالی تاییــد میکننــد. برایــمان بســتنی میــوه ای مــی آورد و خــودش گیتــار بــه دســت مــی گیــرد تــا ســوپرایزش را باتمرکــز ... ادامه دارد...... @oshahid