eitaa logo
آموزش گام به گام مداحی
1.2هزار دنبال‌کننده
180 عکس
107 ویدیو
43 فایل
ارتباط با مدیر کانال لطفاً نقطه نظرات و انتقادات خود، راجع به نحوه چینش مطالب و... و حتی سؤالات خود را با ما در میان بگذارید تا در اولین فرصت رسیدگی شود.باتشکر @Shahrokh99 برای رفتن به اول کانال اینجا کلیک کنید.👇👇 https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir/4
مشاهده در ایتا
دانلود
4_5909161940235586399.mp3
2.02M
‍ کریمۀ آلِ عبایی.. ویژۀ ایام ولادت حضرت معصومه (س) و دهۀ کرامت شبیه یک رویا، یِه رویای زیبا نشسته یه مهتاب، رو دستایِ حورا ملیکۀ دنیایِ بالا دیگه می شینه جایِ زهرا داره نماز شکر می خونه فاطمه میونِ عرشِ اعلاء فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمۀ معصومه .. خدا داده کوثر، به موسی بن جعفر گُل باغ حیدر، شفیعِ به محشر زِ تبار آلِ محمد یِه خواهر آزاده اومد تو خونۀ بابَ الحوائج ملائکه در رفتُ و آمد فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمۀ معصومه .. زدم دل به دریا ، حبیبی به دلها بگفته امامت فَداها ابوها کریمۀ آلِ عبایی اسوۀ حجب و حیایی به خدا میونِ قلبِ ایران تویی که سفیرِ رضایی فاطمه، فاطمه، فاطمه، فاطمۀ معصومه .. حضرت معصومه س
‍ # روضه و توسل به باب الحوائج حضرت اباالفضل العباس اجرا شده روزِ عرفه سردابِ مقدس حضرتِ اباعبدالله کربلایِ معلی اجازه بگیرم از محضرِ ابی عبدالله ، روضۀ قمر بنی هاشم بخوانم .. آخه فرمودن هرجا روضۀ عمو جانم خوانده بشه منم میام .. علمدارِ وفادارم اباالفضل پس از تو بی کس و کارم اباالفضل قسم بر تشنگیِ بر شیرخواره گره افتاده در کارم اباالفضل .. میبینم گوشه کنار همه دارن گریه میکنن .. ان شالله آقاجانمون ببخشن ، می خوام روضۀ برادرشونُ بخوانم .. پس از تو خیمه غارت میشه عباس به طفلانم جسارت میشه عباس *سادات من معذرت می خوام* پس از تو سهم زینب بی محارم غریبی و اسارت میشه عباس دیدن حسین یه دست به عنانِ اسب گرفته ، یه دست به کمر گرفته .. هیچ جا حسین نگفت انکسر زهری .. اما تا اومد عباسشُ دید .. چه بدنی ؟.. الله اکبر .. قدِ رشیدش .... ای حسین .... تا اومد دم خیمه ، اولین کسی که از خیمه اومد بیرون ، خواهرش زینبِ .. این خواهر و برادر ، چشم تو چشمِ همدیگه شدن .. تا زینب دید حسین دستِ خالی برگسته ، هی میزد رو دستاش .. هی میزد تو صورتش .. جوابِ زینبشُ نداد ، یه مرتبه سکینه دوید .. صدا زد یا ابتا این عمی العباس ؟ .. بمیرم برات آقاجان .. هیچ جا ندیدم نوشته باشه اکبر رفته میدان بیاد ستونِ خیمه رو کشیده باشه .. قاسم رفت ، ستونِ خیمه رو نکشید .. اما وقتی جوابِ سکینه رو می خواست بده رفت ستونِ خیمۀ عباسُ کشید .. خیمه رو زمین اومد .. یعنی برید بچه ها معجرهاتونُ محکم ببندید .. بچه گوشواره هاتونُ برید در بیارید ... دستاتونُ بالا بیارید ، روزِ عرفه ست ... به اون ساعتی که صورت به زمین گذاشت ..به اون ساعتی که از رویِ اسب زمین افتاد .. به اون ساعتی که خیمه هاشُ آتش زدن .. الهی العفو .... https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰۰ "أَسْتَغْفِرُاللهَ الَّذى لا إِلـهَ إِلاّ هُو الْحَىُّ الْقَیُّومُ ، الرَّحْمنُ الرَّحیمُ ، ذُوالجَلالِ وَ الإِکْرامِ ، وَ أَسْأَلُهُ اَنْ یَتُوبَ عَلَىَّ تَوْبَةَ عَبد ذَلیل خاضِع فَقیر بائِس مِسْکین مُسْتَکین مُسْتَجیر لایَمْلِکُ لِنَفْسِهِ نَفْعاً وَ لاضَرّاً وَ لا مَوْتاً وَ لا حَیاةً وَ لانُشُورا" اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَبا عَبْدِ اللَّهِ وَ عَلَى الْاَرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِنائکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَالنَّهارُ وَ لا جَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَ الْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَولادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ. *امشب رو میخوام با مناجات شروع کنم، چون یقین دارم وقتی مناجات کردیم، توبه و استغفار کردیم، اشکمون هم بیشتر میشه، حالمون بهتر میشه، مگر قرار نیست امشب حضرت زهرا سلام الله علیها به ما نگاه کنه؟...* گدای سفره ی مردم‌ شدم غلط کردم جدا شدم زِدَرَت! گم شدم غلط گردم مرا صدا زدی و رد شدم نفهمیدم تو خوب بودی و من بد شدم نفهمیدم * شهید محسن درودی میگن: ترکش خورده بود گوشه ی چشمش، دکتر بهش گفته بود باید یه مدتی مواظب باشی گریه نکنی، گفته بود: آقایِ دکتر! چشمی که برای حسین گریه نکنه نمیخوام... امشب به این چشمات بگو کمکم کنید، مادرش داره ناله میزنه، من رو خجالت زده ی مادرش نکنید... بگو: زهراجان! من گنهکارم، اما این ناله ام رو خرجِ حسینت میکنم...* به آن زبان که تو دادی چه ها نکردم‌ من مرا ببخش شمارا صدا نکردم من رفیق بودی و من نارفیق! شرمنده شکسته ام دلتان را! رفیق! شرمنده بیا و دیده خود را ز من ندید بگیر مرا گناه زده! تو نزن ندید بگیر مرا ببخش تو حالا بخاطرِ زینب بغل بگیر گدارا بخاطرِ زینب مرا زجمع فقیرانِ خود جدا نکنی تو را به جانِ رقیه مرا را نکنی هزار شُکر که زهرا حسابمان کرده برای نوکری ات انتخابمان کرده *اگه بهت گفتن: به دعوتِ کی اومدی؟...بگو:...* به دست سینه ‌زنان برگِ دعوت زهراست به روضه آمدن ما عنایتِ زهراست کسی ز بزم تو تعدیل می شود !؟ هرگز مگر عزای تو تعطیل می شود ؟! هرگز چقدر مرگ برایِ غم تو مطلوب است در این حسینیه ها خاکمان کنی خوب است اگرچه جنسِ دلِ نوکر تو از سنگ است برای دیدن کرب و بلا دلم تنگ است دوباره فاطمه دارد بُنَیَّ می ‌خواند گرفته زمزمه دارد بُنَیَّ می‌ خواند بُنَیَّ ! مویِ سرت را که چنگ زد مادر؟ به صورتِ تو عزیزم که سنگ زد مادر؟ لباس دوخته بودم کجاست پیرهنت؟! گرفت‌ پهلوی من، وقت دست و پا زدنت ! سید پوریا هاشمی بردیا محمدی *اما از امشب بخونم، شبِ سفیرِ ابی عبدالله، مسلم بن عقیل، امشب باید برا این غریب خیلی گریه کرد....ابی عبدالله وقتی کربلا داشت شهید میشد دخترش داشت نگاش میکرد، اما مسلم غریب و تنها تویِ کوفه هیچ کسی رو نداره، هیچ محرمی کنارِ خودش نداره...* کاش می شد باز برگردی به شهرِ مادرت تا که راحت جان دهد این کفترِ نامه برت من نوشتم که بیا، ای کاش دستم می شِکست کاش می شد پیکِ من هرگز نیاید محضرت نامه هاشان را نخوانده پاره کن، آتش بزن هیچ کس اینجا نخواهد ماند، یار و یاورت https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
‍ کاش می شد باز برگردی... روضه و توسل به باب الحواج حضرت مسلم ابن عقیل سلام الله علیه اجرا شده شبِ اول محرم۱۴۰ *مظلومیتِ این آقا همین بس، که به عمر بن سعد وصیت کرد، آدم وصیتش رو به امینش میکنه، به مَحرمش میکنه، هر چی مسلم نگاه کرد دور و برش کسی رو ندید...* یک کمی هم رحم کن بر دلخوشی های رباب جانِ من برگرد، تا زنده بماند اصغرت نیزه داری نیزه اش را تیزِ تیزِ تیز کرد تا بیفتد با تمامِ آن به جانِ اکبرت مشک هایت را حسابی پُر کن اینجا آب نیست رحم کن بر آبرویِ حضرت آب آورت *اما این غصه داره مسلم رو میکُشه...* لااقل اَهل و عیالت را ببر یک جای امن گُنگ و سربسته بگویم، وای! مویِ دخترت رضا قاسمی *قربان مسلم برم که تمامِ زندگیش رو برا ابی عبدالله گذاشته، دوتا پسر بزرگاش روز عاشورا به شهادت رسیدن، دو تا کوچیکترا یک سالِ بعد نوشتن فدایِ ابی عبدالله شدن، بعضی از اربابِ مقاتل نوشتن: دخترش حمیده، روزِ عاشورا زیرِ دست و پایِ اسبا موند...یه خانوم داشت که چند وقت بعد از واقعه ی کربلا تو مدینه دق کرد، وقتی برگشت مدینه، دید والیِ مدینه خونه ی سیدالشهدا، خونه ی قمر بنی هاشم، خونه ی مسلم رو همه رو با خاک یکسان کرده، این خانوم آواره بود، چند رو خونه ی زینب، چند روز خونه ی امام سجاد، روایت میگه: ماتمکده داشت، اما حرف از مسلم نمیزد، همش میگفت: "وا ذَبیحا، وا عَطشانا، وا حسینا" عُبیدالله پلید ترین آدم هارو فرستاد برای دستگیریِ مسلم، مُحمّد بن اَشْعَث رو فرستاد، این نانجیب توی کربلا هم مامور طبل ها بود، سیصد یا چهارصد طبل رو جمع کرده بود، با هم میکوبیدن، دلِ زینب خالی میشد، اینقدر این نانجیب دلِ بچه هارو تویِ کربلا لرزونده... این نانجیب وقتی اومد برا دستگیریِ مسلم، به عبیدالله هی پیغام می فرستاد: آدم بفرست، سرباز بفرست، تا دوهزار نفر نوشتن برای دستگیری مسلم فرستاد، عبیدالله صداش در اومد: یک نفر رو میخوای بگیری این همه نیرو میخوای؟ گفت: فکر کردی من رو به جنگِ یک بقالِ کوفه فرستادی؟ نه! اینها از بچگی شجاعت رویِ پیشونیشون نوشته شده، مگه ما حریفش میشیم؟ آخرش نیرنگ کردن، یه چاله ای کندن، رویِ این چاله رو با نی پوشوندن، مسلم که حمله کرد تویِ این چاله افتاد، مردمی که چند روزِ پیش از هم سبقت میگرفتن که مسلم بره خونشون، مردمی که وقتی اسمِ ابی عبدالله می اومد همه گریه می کردن، این مردم همه پشتِ بام ها جمع شدن، تا مسلم افتاد تویِ گودال، همه با این نی های آتش گرفته رویِ سرِ مسلم میریختن، یه عده سنگ میریختن...با این وضعیت مسلم رو دستگیر کردن، وقتی رسید به دارلاماره، از در که میخواست وارد بشه، یه سرباز با لگد به پشت مسلم زد، با صورت رویِ زمین افتاد، صورت پُرِ خون شد، این لبِ بالایی با خنجر پاره شده، با این وضعیت اومد بالایِ دارالاماره، یه نانجیبی دلش سوخت، یه ظرف آبی برا مسلم آوُرد، مسلم این ظرفِ آب رو کنارِ دهان آوُرد، تا دوسه مرتبه خواست آب نوشِ جان کنه، این ظرف پُرِ خون میشد، ظرف رو رویِ زمین میریخت، دفعه ی دوم و سوم، یه نگاه کرد، گفت: قرار نیست من آب بخورم...اگه قرارِ اربابم با لبِ تشنه جون بده منم باید تشنه جان بدم... شباهت هایی داره مسلم به ابی عبدالله، غربت یکیشه، بی سر شدنش یکشیه، تشنه شهید شدنش یکیشه، اما وقتی از بالای دارالاماره بدنِ بی سرش رو انداختن رویِ زمین، روایت میگه: همه ی استخوانهای مسلم خورد شد، این هم یه شباهت به ابی عبدالله، کربلا هم گفتن: اسب هارو نعل تازه بزنیم، بر بدنِ ابی عبدالله...اهل فن میگن: اسب رو نعلِ تازه بزنی هی پاش رو رویِ زمین میزنه، اینقدر بر بدنِ ابی عبدالله زدن، وقتی زینب اومد تویِ گودالِ قتلگاه، هی فریاد میزد: گلی گم کرده ام میجویم او را... حالا شبِ اولی از بی بی زهرا مدد بگیریم...* تو شهر غربت، طوعه! پناهم دادی درا رو بستن امّا تو راهم دادی ای پیرزن! نذاشتی مُسلم صدای غربتش بپیچه چی میشد تو مدینه بودی تویِ اون کوچه کسی پناه نداد به خیرُالنساء مسیر و بست با خنده یک بی حیا به رویِ زهرا حسن میگفت: بی هیچ دلیلی می‌زد قبل از لگد دیدم که سیلی می زد به رویِ زهرا https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
‍ روضه و توسل به راوی دشتِ کربلا ویژۀ ایام شهادتِ امام زین العابدین علیه السلام روزِ شهادتِ امام زین العابدین علیه السلامِ .. دلا باید بره مدینه و قبرستانِ بقیع کنارِ آن قبورِ با خاک یکسان شده .. اَلسَّلامُ عَلَىک یا عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْنِ یَا زَینَ العابِدینَ یَا بْنَ رَسُولِ اللّهِ .. ان شالله به همین زودی از نزدیک عرضِ ادب کنیم تو حرمِ مطهرشون .. اونجا گریه کنیم برا اون آقایی که همۀ مصائبِ کربلا رو دیده .. همۀ مصائبِ کوفه و شام رو دیده .. تا قریبِ به چهل سال کارش همه گریه و ناله بود ... جوان میدید گریه میکرد .. طفلِ شیرخواره میدید گریه میکرد .. غذا میاوردن میل کنه ، تا چشمش به می افتاد روضه می خواند .. قُتِلَ ابْنُ رَسُولِ اللَّهِ جَائِعاً .. آب می آوردن بنوشه ، گریه میکرد .. صدا میزد پسرِ رسولِ خدا رو با لبِ تشنه کشتن .. ای حسین جانم .. امان از اون لحظه ای که میدید میخوان گوسفندی رو ذبح کنن .. حسینیا .. با گریه سوال میکرد ، آیا آبش دادید یا نه ؟! میگفتن آقا ما مسلمانیم .. آب ندیم ذبح نمی کنیم .. گریه و ناله اش بیشتر میشد .. میفرمود کربلا پدرِ منو با لبِ تشنه کشتن ... حسین ... سوال کردن آقا تو این سفر به شما کجا خیلی سخت گذشت ؟!! سه مرتبه فرمود الشام .. الشام .. الشام .. اونجا دیگه هم رنجِ اسارت بود و خاکستر به سر و روشون ریختن .. هم خارجی خطابشون کردن .. مقابلشون همه مزمار و نی و چنگ و دف و تار زدن .. بانگِ شادی سر هر کوچه و بازار زدن .. ان شالله غلط باشه این چیزی که منتسبِ به وجودِ نازنینشِ .. اُقاد ذَليلا في دمشق كانني مِنَ الزَنج عبدُ غاب عنه نصير *چون غلام ما رو به غل و زنجیر بسته اند ... من که حورانن کنیزند و بُوَد غِلمان غلامم* و جَدي رسول الله في كل مشهد و شَيخي اميرالمؤمنين امير فياليت اُمي لم تلدني و لم اكن يزيد يَراني في البلادِ اسير *یعنی ای کاش مادر منو نمیزایید .. تا یزید منو این سان اسیر نبینه .. * تا نمیدیدم یزید این سان اسیرِ هر دیاری کاش در این عالم فانی نمیزایید مامم https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
14000824-narimani-roze.mp3
4.66M
از پدر حالا نگارم را گرفتند... و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها رضا نریمانی•✾• "مَنْ زارَ الْمَعْصُومَهَ بِقُمْ کَمَنْ زارَنی" امام رضا جان فرمودند: کسی که را در قم زیارت کند مانند آن است که مرا کرده است. بحارالانوار جلد102 صفحه265 https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir 👇👇👇👇👇👇👇
|⇦•بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند... و توسل به حضرت معصومه سلام الله علیها به نفس سید رضا نریمانی•✾• ●━━━━━━─────── ⇆ㅤ ◁ㅤㅤ❚❚ㅤㅤ▷ㅤㅤ ↻ *بریم دَرِ خونه ی بی بی حضرت معصومه سلام الله علیهما، شبِ رحلتِ شهادت گونه ی این بی بی است، به عشقِ برادرش یه مسیرِ طولانی رو راه افتاد و اومد تا برادرش رو ببینه، بریم ان شاالله حرمش، هر جوری میتونی برا این خانُم گریه کن...* بعد از پدر حالا نگارم را گرفتند از من تمام روزگارم را گرفتند از این جدایی جانِ من بر لب رسیده هستیِ من، تاب و قرارم را گرفتند انگار قسمت نیست وصل ما دوباره در ساوه شوقِ بی شمارم را گرفتند اما خیالت تخت هر جایی رسیدم خویشان و نزدیکان کنارم را گرفتند حالم بد است اما خدا را شکر در قم با مهربانی حال زارم را گرفتند با احترام و عزت و شوکت کمی از این بار غم هایی که دارم را گرفتند حتی زمان پر زدن از این قبیله مردم همه دور مزارم را گرفتند در شام اما خواهری مضطر چنین گفت: یارب! ببین دار و ندارم را گرفتند بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند *یه زن وقتی بخواد سوارِ مرکبی بشه، وقتی ببینه نامحرم ها دارن نگاهش میکنن، خیلی خجالت میکِشه، همچین که میخواد پاش رو بالای رکاب بذاره، دور و برش رو نگاه میکنه نامحرما نبیننش... حالا حضرت زینب سلام الله علیها داره میگه: حسین جان!...* بالا و پایین رفتن از ناقه چه سخت است وقتی همه ایل و تبارم را گرفتند نیمی ز معجر سوخت، نیمی را کِشیدند اصلا تمام اعتبارم را گرفتند در گوش من مانده صدای ذوالجناحش میگفت: با نیزه سوارم را گرفتند *شنیدم نیزه به پهلوت زدن، همچین که شنیدم یهو دلم رفت مدینه، برا مادرم گریه کردم...* یک یادگاری بود، اما در خرابه بِنتُ الحُسِین آن یادگارم را گرفتند محمد جواد شیرازی یادم نرفته دور تو جنجال کردند جمعیتی را وارد گودال کردند آن ده سواری که تو را پامال کردند دیدم تنت را زنده زنده چال کردند دیر آمدم کاری زدستم بر نیآمد سر نیزه ی شمر از سَرِ تو در نیآمد دیر آمدم دیدم سرت دست کسی رفت گوشواره دخترت دست کسی رفت عمامۀ پیغمبرت دست کسی رفت هم نازنین انگشترت دست کسی رفت هم یادگار مادرت دست کسی رفت هم روسریِ دخترت دست کسی رفت دیر آمدم اول تو را نشناختم من خود را کنارِ پیکرت انداختم من ضجه زدن هایم مرا راضی نمی کرد ای کاش خولی با سرت بازی نمی کرد! محمد جواد پرچمی ای مادر! من بمیرم، میکِشی آه با فرودِ هر نیزه من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه من بمیرم، دیگه جا نیست، شده نیزه در نیزه من بمیرم پشتِ هم زد، رو تنت با سر نیزه نیزه رو نیزه، چشای هرزه، آه ای مادر من بمیرم می کِشی آه با فرود هر نیزه انگار اومد بر قلبِ من فرود خنجری که سرِ تو از پیکرت ربود اونی که سر از پیکرت برید فکری به حالِ دلِ زینب نکرده بود؟ گلوتو می بوسم، رگاتو می بوسم تو رو خدا دست و پا نزن، اینقده مادر رو صدا نزن *ای حسین...* ↫『بابُ الْحَرَم پایگاهِ متنِ روضه』 https://eitaa.com/osoolemaddahi_ir
4_5877650018587905008.mp3
4.25M
( عجل الله تعالی فرجه) دل بی قرارم میخونه خبرایی توو آسمونه خودِ خدا میگه مبارک میلاد صاحبَ الزمونه آخرین دلبره ، حجت آخره دعای فرج شد وِردِ لب هر فرشته رو عرش خدا با خط طلا اینو نوشته منتظرمهدی ، جاش پیش من ، تو بهشته ( مولا ابا صالح مدد ) تکرار آقا شمشیرِ رزمو بردار علَم رو بگیر از علَمدار بگو اَنَا بقیتَ الله اَنا بنُ حیدرِ کرار میکنه ، محشری نعره ی ، حیدری صدای ، اذونِ دولت تو ، دلنشینه به کوری یِ چشمِ هر کی که نمیتونه ببینه میگه هر موذن علی امیرالمومنینه ( مولا ابا صالح مدد ) تکرار وقتی پا تو مکه میزاره تو برق نگاش ، ذوالفقاره تا که میده تکیه ، به کعبه کار وهابیا ، زاره زاره بر ستم ، می زنه ریششو می کنه یه عمره ، که شیعه منتظره همین یه کاره بیاد اون ، دو تا رو از توی خاک در میآره به عشق فاطمه تو قبرشون ، آتیش بباره ( لعن علی عدوک یا علی ) تکرار ┈••✾•🌷🕊🌷•✾••┈
🌿🌸🍃 🌸🍃 💐 میلاد حضرت مهدی علیه السلام ✍️ حاج اصغر فرشچی (عدلی تبریزی) عزّت گولی آچوب جان گلدی گللره مهدی آدی دوشوب بو گونده دللره نرگس آناسی دورفخرایلورایللره تاپدی صفا جهان* یا صاحب الزمان الغوثُ الامان یا صاحب الزمان زهرایه ویرخبرمهدی بالان گلوب پیر اولمیه قالا حشره جوان گلوب اوغلون حسینوین قانین آلان گلوب اولدی قمرعیان* اولمز قالار جوان الغوثُ الامان یا صاحب الزمان شاد اولدی هرچمن گللر گل آچدیلار مأیوس اولوب زغن زاغیله قاچدیلار بلبل لریله گل باهم دولاشدیلار دیوان حق آچار* طاغوتیان قاچار الغوثُ الامان یا صاحب الزمان کوثربالاسی دورحسنونده یوخ مثل خلق ایلیوب بونی آللهی بی بدل بیرگوزگورنمیوب بوندان اولا گوزل نورخدادی بو* قلبه صفادی بو الغوثُ الامان یا صاحب الزمان مفهوم علمدی دنیای بینشه قرآندی ازبری سرلوح دانشه خلقتده شاهکا بو آفرینشه شاداندی شیعان *اولدی قمرعیان الغوثُ الامان یا صاحب الزمان گل اوسته آچدی گل شمس وقمرعیان گلدی عدالته بازوی پر توان سسله آدین دینه یا صاحب الزمان ادرکنی مهدیا * مهدی بیا بیا الغوثُ الامان یا صاحب الزمان قامتده سرودی لب جام کوثری حُسنی حُسین دورصولتده حیدری مخلوق عالمی ایلربو رهبری کان وفادی بو* اسمی دوادی بو الغوثُ الامان یا صاحب الزمان آیت دی خالقه واردورنجابتی دنیا بویی وقار شأن و جلالتی باعثدی روزیه عشق ومحبتی لطف ایلیوب خدا * بو اولدی مقتدا الغوثُ الامان یا صاحب الزمان اورگتماقا گلوب صدق و صداقتی اخلاص وهمتی میزان عدالتی دنیاده گتماقا راه ولایتی آئین صحبتی *جنگ و شهادتی الغوثُ الامان یا صاحب الزمان هجران غمی اولارهر دردیدن آغیر داغ لارکیمی اگرغم اوستوه یاغیر درمان دردیوه گل مهدینی چاغیر چوخ دورعنایتی * فضل وکرامتی الغوثُ الامان یا صاحب الزمان گلزارعشقیده آچدی گول مراد اولسون جهانیده خواهان عدل و داد یاز«عدلی»مَدحِنی دللرده شوریاراد زهرا بالاسیدور* جانلار فداسیدور الغوثُ الامان یا صاحب الزمان اولسون گرک بوگون دللرده بوسخن خوش گلموسن آقا یا صاحب الزمن الغوثُ الامان یا صاحب الزمان
💚سرود ولادت امام زمان عجل الله💚 🎶سبک ؛ستاره بریزید.... ای وَلی ِ اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی ِ عالَم مولا صاحب الزّمان گل نرگس،صاحب ِ مجلس،همدم و مونس خوش آمدی حجتُ ا...،یا ولیَ ا...،بقیة ُ ا...، خوش آمدی ای وَلی ِ اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی ِ عالَم مولا صاحب الزّمان ز قدوم ِ مبارکت،همه جا گشته گلفشان شده گلبانگ کائنات،ذکر ِ یا صاحبَ الزّمان ای وَلی ِ اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی ِ عالَم مولا صاحب الزّمان هل اتا و نصری مولا صاحبَ الزّمان،تو امام ِ عصری مولا صاحب الزّمان همه عالَم دل به تو بسته تا که بیایی یبن الحسن بگو ای نور ِ دل ِ زهرا پس به کجایی یبن الحسن ای وَلی ِ اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی ِ عالَم مولا صاحب الزّمان تویی روشنگر ِ وجود،تویی خورشید عالمین نُدبه خوانم به یاد تو،اَین الحسن این الحسین ای وَلی ِ اعظم مولا صاحب الزّمان،ای منجی ِ عالَم مولا صاحب الزّمان یاامام مهدی مولاجان خوش آمدی