🔴 بعدها در تاریخ خواهند نوشت درحالیکه نام سال «حمایت از کالای ایرانی» انتخاب شده بود، از بزرگترین بازار خاورمیانه در مساحت 1700 میلیون متر مربع بدون شفافیت مالی رونمایی شد که یکی از شعارهایش این بود:
«مژده به برند پوشان!
ما همه برندهای جهان را به اینجا آوردیم».
✍ #نادر_فتوره_چی
___
به کانال رسمی اصولگرایان، خانه بچههای انقلاب بپیوندید👇
🇮🇷 @OsoulgaraNews
🔴 بعدها در تاریخ خواهند نوشت کشوری تحت شدیدترین تحریمهای اقتصادی قرار داشت و نام اقتصاد خود را «اقتصاد مقاومتی» گذاشته بود، اما در همین دوران واردکننده لوکسترین خودروهای جهان بود، آنهم وقتی تنها داراییاش «نفت خام» بود و هرگز نتوانست اقتصادی مولد و صنعتی داشته باشد!
✍ #نادر_فتوره_چی
🇮🇷 @OsoulgaraNews
رفتار با شخص من که مورد اتهامیام برای 99 درصد هملباسیها و حتی پرسنل زندان «نامفهوم، ناشناخته و غریب» بود، و اگر چه که با دستبند و پابند به زندان منتقل شدم فاقد هرنوع توهین و تحقیری چه نزد پرسنل و چه نزد زندانیان مسئول بند بود.
موردی از بیاحترامی، توهین را در هیچ مرحلهای تجربه نکردم و اگرچه جزو زندانیان«کفخواب» بودم، از بدو ورود تا انتها مورد لطف و احترام هملباسیها، وکیل بند و ناظرین و البته پرسنل اداری، مامور کلانتری و افسر نگهبان بودم و نشانه آن هم اینکه موهای سرم را علیرغم پروتکل قرنطینه نتراشیدند.
این درحالیست که با معتادان، سرقتیها، «کر و کثیفها» و افغانیها به معنای دقیق کلمه در بدو امر مثل «حیوان» و «احشام» برخورد میشود.
فشافویه زندانی برای زندانیان «غیر سیاسی» و «عادی»ست که معمولا فاقد هرنوع توجه رسانهای و اعتراضات حقوق بشری هستند و این بزرگترین نقدیست که به کنشگران مدنی و فعالان حقوق بشری وارد است.
توجه به شرایط زیستی «زندانیان عادی»در فشافویه یک ضرورت عاجل، آنی و فوریست. کسی در ایران «بی پناهتر» و «مظلومتر» از آنها وجود ندارد. آنها به معنای دقیق کلمه «تحت شرایط ضد بشری» قرار دارند و طردی مضاعف را تجربه میکنند که تحمل آن، حتی برای یک شبانه روز از توان انسان خارج است.
حتی تجربه یک شب قرنطینه زندان فشافویه، بیتردید لطمات جبران ناپذیری بر جسم و روح افراد باقی میگذارد که اثر آن برای ابد باقی خواهد ماند.
بر سردر زندان فشافویه عبارت «ندامتگاه تهران بزرگ» نوشته شده است. این درحالیست که فشار وارد بر زندانی از حیث روحی و جسمی به حدی شدید است که قدرت تفکر را از فرد سلب میکند و اساسا امکانی برای «تامل و ندامت» به او نمیدهد.
بخش دیگری از «مصائب فشافویه» مربوط به «بیرون» است. خانوادههای زندانیان در محوطهای بیابانی روی خاک و نخاله مینشینند و هیچکس، که این «هیچکس» شامل چند سرباز وظیفه میشود، کوچکترین اطلاعی از بودن یا نبودن زندانی به خانواده نمیدهند یا ندارند.
مسئله عدم اطلاع به خانواده زندانی، بیش از هر چیز از آن حیث اهمیت دارد که اکثر زندانیان فشافویه از اقشار تهیدست هستند و باید با تاکسی به آنجا رفت و آمد کنند و کرایه تاکسی بین 100 تا 150 هزار تومان است و اگر زندانی آنجا نباشد، هزینه بزرگی برای آنهاست.
در زندان افرادی را دیدم که 4 روز از بازداشتشان گذشته بود و هنوز نتوانسته بودند به دلیل «تراکم جمعیت» از «حق تماس تلفنی دو دقیقه رایگان» استفاده کنند.این مسئله برای زندانیانی که از خانودههای فقیر هستند یعنی چندصدهزار تومان هزینه.
از اینکه آزاد شدم،عمیقا دچار عذاب وجدانم و تا ابد نمیتوانم شرایط دهشتناک«هم لباسی»هایم را فراموش کنم.با دیدن شرایط فشافویه و آن چشمهایی که در ناامیدی و بوی تعفن و بیپناهی دودو میزدند،زخمی عمیق و کاری بر روحم وارد شد به نحوی که با نوشیدن هر لیوان آب،بیاختیار اشکم جاری میشود.
مسئله بازداشت من، فاقد هر نوع اهمیتیست. آنرا مطلقا فراموش کنید. در برابر شرایط زندانیان قرنطینه فشافویه که بمعنای دقیق «حیات برهنه» مورد اشاره فوکو را تجربه میکنند،«جوک» است.
از دیدن حجم توجه رسانهای و لطف و محبت بزرگان و عزیزان به بازداشتم خجالت زده و تا حدی عصبانی هستم. من و پروندهام اولویت 50 هزارم این کشور و شقوق متکثر رنج بشری جاری در آن نیستیم. وضع در زندانها و علی الخصوص برای زندانیان عادی از حیث رفاهی وخیمتر از چیزیست که بتوان روایت کرد.
عنوان مطلب از کتاب "در ماگادان کسی پیر نمی شود" گرفته شده است.
✍ #نادر_فتوره_چی
___
به کانال رسمی اصولگرایان، خانه بچههای انقلاب بپیوندید👇
🇮🇷 @OsoulgaraNews