🥀🥀🥀
یا عاقبت از سینه جانم در می آید
یا اینکه بابای من از این در می آید
این گریه ها از درد نه از اشک شوق است
امشب پدر مهمانی دختر می آید
شانه زدن، جارو کشیدن، ناز کردن
از دست من تنها همین ها بر می آید
خاکستری یا گلی گلی عمه کدامش
از این دو پیراهن به من بهتر می آید
خون لبم بند آمده خوب است اما
خون سرم از زیر این معجر می آید
من گیسویم را دور دستم حلقه کردم
چون که به دست دختر انگشتر می آید
پیراهنم که سوخت قبلا پس چرا باز
دارد دوباره بوی خاکستر می آید
حتی صدای پای بابا فرق کرده است
حس می کنم مهمان من با سر می آید
#یارقیه
هدایت شده از قرارگاه مجازی جبهه انقلاب
✅ اعزام کاروان هزار نفره ی اربعین با 1/200/000 تومان
🔸خدمات کاروان؛
1⃣ تامین اتوبوس رفت از مرز مهران به شهر نجف
2⃣ سه روز اسکان در کربلا به همراه غذا
3⃣ تامین اتوبوس از شهر کربلا به مرز مهران
✅ نکته؛ اولویت با کسانی است که زودتر از دیگران فرم ثبتنام خود را تکمیل نمایند.
✅ نکته دوم؛ این خدمات فقط مخصوص خانمها و خانواده ها می باشد و از پذیرش آقایان مجرد معذوریم.
#سپاه_حسین
✅ جهت ثبتنام در پیامرسان ایتا
✅ @admin_khanalizadeh
🌷قرارگاه مجازی جبهه انقلاب🌷
🍀توصیه به خانم های مجرد برای سفر در اربعین
#توصیه_به_زائرین
#اربعین
#هوای_حسین | تمام زیباییها و تمام زشتیها
🔹آدم وقتی بخواد تمام زیباییها رو نگاه کنه باید به عاشورا نگاه کنه، بخواد تمام زشتیها رو هم نگاه کنه باز باید به عاشورا نگاه کنه.
🔸تمام نامردیها، بیمروتیها، بیانصافیها رو بخوای نگاه کنی به سپاه اشقیا و سپاه عمرسعد و یزید نگاه میکنی که به بچه ششماهه هم رحم نکردند، تمام زیباییها رو هم بخوای نگاه کنی باز به سپاه امام حسین علیه السلام نگاه میکنی. اصلاً برای همین باید تاریخ بشر رو به قبل و بعد از عاشورا تقسیم کرد.
🔺دوراهی تصمیم
📥 لینک دانلود خلاصه سخنرانی
5.46M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این مرد عراقی که دو دست خودش رو از دست داده باز هم با تمام وجود به زائران اربعین خدمت میکنه 😭😭
فکری برای وضع بد این گدا کنید (1).mp3
5.49M
⚫️ فکری برای وضع بد این گدا کنید
⚫️ همراه با #روضه_حضرت_رقیه
🎙 حجت الاسلام میرزامحمدی
#مرثیه_حضرت_رقیه
#مصائب_شام
ابر تیره روی ماه آسمانم را گرفت
کربلا از من عموی مهربانم را گرفت
وقت دلتنگی همیشه او کنارم مینشست
بیوفا دنیا انیس و همزبانم را گرفت...
روز عاشورا چه روزی بود؟ حیرانم هنوز
جانِ کوچک تا بزرگ خاندانم را گرفت
خرمنِ جسمی نحیف و آتشِ داغی بزرگ
درد رد شد از تنم، روح و روانم را گرفت
تار شد تصویر عمه، از سفر بابا رسید!
«آن مَلک» آهی کشید و بعد جانم را گرفت
✍شاعر:
#کاظم_بهمنی
🏴 یا رقیه (س)
◾️ وقتی حضرت زینب (س) با همراهان به مدینه بازگشتند زن های مدینه برای عرض تسلیت، به حضور زینب (س) آمدند آن حضرت حوادث جانسوز کربلا و کوفه و شام را برای آن ها بیان می کرد و آن ها گریه می کردند، تا اینکه به یاد حضرت رقیه (س) افتاد و فرمود: «اما مصیبت وفات رقیه در خرابه شام، کمرم را خم کرد و مویم را سفید نمود.» زن ها وقتی این سخن را شنیدند، صدایشان با شور و ناله به گریه بلند شد و آن روز به یاد رنجهای جانگداز رقیه (س) بسیار گریستند.[1]
◾️هنگامی که زن غساله، بدن رقیه (س) را غسل می داد، ناگاه دست از غسل کشید، و گفت: «سرپرست این اسیران کیست؟
حضرت زینب (س) فرمود: چه می خواهی؟
غساله گفت: این دخترک به چه بیماری مبتلا بوده که بدنش کبود است؟
حضرت زینب (س) در پاسخ فرمود: ای زن! او بیمار نبود؛ و این کبودی ها آثار تازیانه ها و ضربه های دشمنان است.[2]
◾️در روایت دیگر است که آن زن دست از غسل کشید و دست هایش را بر سرش زد و گریست. گفتند: چرا بر سر می زنی؟ گفت: مادر این دختر کجاست تا به من بگوید چرا قسمت هایی از بدن این دخترک سیاه شده است؟ گفتند: این سیاهی ها اثر تازیانه های دشمنان است.[3]
1.ناسخ التواریخ، ص ۵۰۷
2.الوقایع والحوادث، ج ۵، ص ۸۱
3.مرقاة الایقان، ص ۵۲