🍃چه کنیم تا از اصحاب امام زمان عج باشیم؟؟🍃
📝جواب از لسان گهر بار امام صادق علیه السلام :
🔰عَنْ أبِي عَبْدِاللهِ عليه السّلام قالَ:
مَنْ سَرَّهُ أَنْ يَكونَ مِنْ أَصْحابِ الْقائِمِ فَلْيَنْتَظِرْ وَلْيَعْمَلُ بِالْوَرَعِ وَمَحاسِنِ الْأَخْلاقِ وَهُوَ مَنْتَظِرٌ فَاِنْ ماتَ وَقامَ الْقائِمُ بَعْدَهُ كانَ لَهُ مِنَ الْأَجْرِ مِثْلُ أَجْرِ مَنْ أَدْرَكهُ.
▫️امام صادق عليه السّلام فرمودند:
كسي كه دوست ميدارد از اصحاب امام قائم بشمار آيد، پس در #انتظار بسر ببرد و #ورع و #پارسايي را پيشه خود سازد و به #محاسن #اخلاق بپردازد، اين چنين كسي را منتظر گويند و اگر بميرد در حاليكه امام خود را زيارت نكرده باشد، پاداش وي بسان كساني است كه در ركاب امام حضور دارند.
📚 مستدرك سفينة البحار، ج ۶، ص ۱۸۴
#انتظار #امام #زمان (عج)
#ورع #پارسايي #محاسن #اخلاق
🍃🍃🍃➖➖➖🍃🍃🍃
🌷امیرالمومنین علیه السلام نقل میکند:
روزی در محضر پیامبر صلی الله علیه و آله اینگونه دعا کردم: "خدایا مرا محتاج احدی از مخلوقاتت نکن. "
پیامبر صلی الله علیه و آله فرمود: «اینگونه نگو. زيرا هيچ كس نيست، مگر آن كه به مردم نيازمند است».
گفتم: پس چه بگويم، اى پيامبر خدا؟
فرمود: بگو:
"خدايا! مرا نيازمند بدترین مخلوقاتت قرار مده"
گفتم: اى پيامبر خدا! بدترین مخلوقات چه كسانى هستند؟
فرمود: «كسانى كه هرگاه عطا کنند منّت میگذارند و هرگاه دریغ میکنند بد میگويند[و طعنه می زنند].»
📗تنبيه الخواطر، ج ۱، ص ۳۹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ یک راه برای به یاد امام زمان بودن در طول روز
👤 استاد مسعود عالی
🔻گزارشی از دستاورد جدید نزاجا؛
♦️جهش بزرگ توپخانه ارتش با دستیابی به نسل جدید موشکهای زمین به زمین/ سامانههای جدید ایرانی به سطح رقابت با ATACMS آمریکا رسیدند +عکس
🔹فرمانده نیروی زمینی ارتش اعلام کرده که این نیرو در حال آزمایش موشک ۳۰۰ کیلومتری است که با این اقدام، برد توپخانه راکتی نزاجا به یک استاندارد و قدرت مهم جهانی دست پیدا می کند.
🔻جزئیات بیشتر در لینک زیر:
📎 hamandishi.ir/news/421046/
🎐 #مرد_میدان l #حاج_قاسم
هان، میشناسیدش؟ زِ یاران خراسانیست
از نسل سلمان است اگر نامش سلیمانیست
مردانِ حق، همپای او در جبههها ماندند
بدخواهِ او، تسلیم خواهشهای شیطانی ست
در وقت میدان، او: اَشِدّاءُ علی الکفار
با دوستان، تفسیری از آیات رحمانیست
شرحِ نگاهش با یَلانِ کارزار قدس
توصیفِ او سنگینیِ اشعارِ خاقانی ست
در صبح رجعت خوب میدانم که او هم هست
در لشکری که جمع ایرانی و افغانیست
در وصف او حتی قلم هم از نفس افتاد
راحت بگویم؛ آنچه میدانم و میدانیست
🔸فاطمه رحمانی
5.62M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📝 «راز کلمات» (قسمت اول)
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ👇
https://t.me/Masafbox/241
8.72M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📝 «راز کلمات» (قسمت دوم)
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ👇
https://t.me/Masafbox/241
7.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎬 #کلیپ استاد #رائفی_پور
📝 رمزگشایی کد داوینچی ( راز کلمات قسمت سوم)
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ👇
🌐 https://t.me/Masafbox/241
🌟🌟🌟 ارزش کار خالصانه 🌟🌟🌟
« حاج محمود نکوگویان می گفت: پدرم ( شیخ رجبعلی خیاط ) برایم تعریف می کرد که روزی از كوچهای رد میشدم، دیدم زنی مَشك آب سنگینی را با زحمت حمل میكند. یكی از همین داش مشدیها كه آنجا بود، به آن زن گفت: آبجی بده من برایت بیاورم تو از عقب سر من بیا و هر وقت به خانهات رسیدی صدا بزن! جناب شیخ میگفت: من كه از پشت سر به آنها نگاه می کردم، دیدم كه آن مرد در هالهای از نورحركت میكند! » [ کیهان فرهنگی، شماره۲۰۶ ]
رسول اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) : وقتی روز رستاخیز فرا رسد، بانگ زنی بانگ می زند؛ هر که کاری برای غیر خدا انجام داده، پاداش خود را از آن کسی که کار را برای رضایتش انجام داده بگیرد. [ نهج الفصاحه ]
شیخ عبدالکریم حامد می گفتند : « بعد از مدتها یک شب پیش خودم فکر کردم و گفتم: ما تا به حال هرچه دعا خواندیم، گفتیم این دعا این قدر ثواب دارد، این ذکر این قدر درجه و مقام دارد و اثرش این است و برای این چیزها خواندیم، امشب بیایم و این دعا را برای خدا بخوانم. دعا را خواندم و همان شب، پیغمبر اکرم ( صلی الله علیه و آله و سلم ) را زیارت کردم. حضرت فرمودند: تا حالا کجا بودی!؟ حضرت می خواستند بفرمایند: باید از اول بلوغت این گونه می بودی. »
« شيخ رجبعلی خیاط یک بار به یک مرتاض گفت: حاصل ریاضتهای تو بالاخره چیست؟ آن شخص خم شد، قطعۀ سنگی برداشت و آن را به گلابی تبدیل و به شیخ تعارف کرد. شيخ رجبعلی خیاط گفت: این کار را برای من کردی، بگو ببینم برای خدا چه داری؟! مرتاض با شنیدن این سخن به گریه افتاد. » [ کیمیای محبت، ص۱۷۱ ]
« شیخ رجبعلی خیاط می فرمود: در مسجد جمعۀ تهران، شبها می نشستم و حمد و سورۀ مردم را درست می کردم. شبی دو بچه با هم دعوا می کردند، یکی از آنها که مغلوب شد برای اینکه کتک نخورد آمد پهلوی من نشست. من از فرصت استفاده کردم، حمد و سوره اش را پرسیدم و این کار، آن شب همۀ وقت مرا گرفت. شب بعد درویشی نزدم آمد وگفت: من علم کیمیا، سیمیا، هیمیا و لیمیا دارم و آماده ام به شما بدهم، مشروط به اینکه ثواب کار دیشب خود را به من بدهی! به او پاسخ دادم: نه! اگر این ها به درد می خورد به من نمی دادی.
📚کیمیای محبت/ص ۳۷