#رفیق_آسمانی |همچون زینب کبری سلام الله علیها
🔹چه کسی محسن حججی را قبل از شهادتش میشناخت؟ آدمی که بعدها همهیئتیهایش گفتند: «او میآمد و تا ساعتها بعد از هیئت میماند و کارها را بیسروصدا انجام میداد.»
🔸خداوند میفرماید: «كَفَىٰ بِاللَّهِ عَلِيمًا»، منِ خدا دارم میبینم، کافی نیست؟! این دو سال گذشته را نگاه کنید، کدام اتفاق مثل ماجرای شهادت حججی، روح ایثار و شهادت را یک بار دیگر در مردم ما اینطور زنده کرد؟ همه را تکان داد؛ از مذهبیاش گرفته تا غیرمذهبیاش. همه به آن شجاعت و به آن مصمم بودنش افتخار کردند. میگفتند تو اسیر او بودی یا او اسیر تو بود؟!
🔹باور کنید یک سری روضهها برای من بیشتر جا افتاد. میگفتند حضرت زینب سلام الله علیها اسیر بود اما وقتی خطبه میخواند، آنها اسیرش بودند.
ـ - - - - - - - - -
🇮🇷 شهید محسن حججی
🔅 ولادت: ۲۱ تیر ۱۳۷۰
❣️شهادت: ۱۸ مرداد ۹۶
📍محل شهادت: منطقه مرزی بین سوریه و عراق
🕌 آرامگاه: گلزار شهدای نجفآباد اصفهان
ـ - - - - - - - - -
🔺 رفاقت با شهدا
4_5940356876116953259.mp3
19.28M
🎧 بشنویم | از عاشورا تا اربعین به روایت تاریخ‼️
⚫️ روایت سوزناک حوادث کربلا و آنچه بر اهلبیت(ع) گذشت...
☑️ قسمت دوم
#پادکست
31.04M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔺زندگی در "برزخ"
#استادمحمدی
🔅امیرالمؤمنین علی علیه السلام:
✍️ من أكثَرَ مِن ذِكرِ المَوتِ رَضِيَ مِن الدُّنيا بالكَفافِ
🔴كسى كه مرگ را فراوان ياد كند، از دنيا به قدر كفاف خرسند شود.
📚 مستدرک الوسائل، جلد ۱۵، صفحه ۲۳۳
#مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
طنین «آیۀ تطهیر» در صدایش بود
مدینه تشنۀ تکرار ربّنایش بود
صحیفهای که سراسر شعور و شیداییست
حدیث سلسله گیسوی آشنایش بود
گرفته بود صبورانه صبر را در بر
همیشه آینه مجذوب سجدههایش بود
حدیث تشنگی و آب را مپرس از او
که عهدنامۀ عُشّاق کربلایش بود
اگر چه آب روان بود مَهر مادر او
چه شد که آینهگردان غصههایش بود
چگونه لب بگشاید به یک تبسم سبز
کسی که حادثهای سرخ پابهپایش بود
✍شاعر:
#صادق_بخشی
🌹 لوح | مرد پولادین
🔻 رهبرانقلاب: من آقای #لاجوردی را در دورهی مبارزات، به عنوان #مرد_پولادین میشناختم
▪️سالگرد شهادت آقای اسدالله لاجوردی🌹
زهد راستین ورغبت به خدا
زهد راستين آن است كه انسان نسبت به غير خدا زاهد، يعنی بيرغبت، و نسبت به خدا راغب باشد و جز خدا را برای خدا ترك كند؛ آن خدايی كه همه چيز است و در اعماق هستی انسان حضور و ظهور، و بر آن احاطه دارد و همه هستی انسان را لذيذ و كامياب ميكند؛ لذتی كه قابل وصف نيست. اين زهد مطلوب اوليای اِلهي است؛ چنانكه از امام سجاد(عليهالسلام) نقل شده است كه در دل شب ميفرمود:
«أين الزاهدون في الدنيا أين الراغبون فی الاخرة»
کجایند بی رغبتان و زاهدان در دنیا ، کجایند مشتاقان و راغبان به آخرت
🌴شميم ولايت - صفحه ۷۷۱
قطرهٔ دوم؛ خون
🔹 اساساً یک جاهایی تا قطره خون شما روی زمین نریزد، اثبات نمیشود که قطره جوهرتان از سر وابستگی و پول و هزاران انگ دیگر نبوده است. شهید آوینی تا خونش روی زمین ریخته نشد هیچکس او را نمیشناخت.
🔺نقاط قوت و استراتژیک تشیع
#شیعه
#عاشورا
#مذهبی
#عکس_نوشت
📥 لینک دانلود سخنرانی
کشف پیکر یک شهید هنگام آمادهسازی مواکب شلمچه
👤 مسئول مشارکتهای مردمی و اسکان ستاد اربعین شلمچه خوزستان:
🔹«پیکر پاک و مطهر شهید هشت سال دفاع مقدس، هنگام آمادهسازی مواکب اربعین حسینی در شلمچه در خرمشهر کشف شد.
🔹پیکر این شهید که با لباس نظامی و پیشانیبند است، پس از کشف به محل امن منتقل شد.»
🔹چه گلهایی رفتند تا آقایان میلیارد میلیارد به جیب بزنند و وقیحانه طلبکار هم باشند. این شهدا یقه تکتکتان را میگیرند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔬 #روز_پزشک
📹 نماهنگ | رهبرانقلاب: در تواناییهای پزشکی در سطحی قرار داريم كه جا دارد ملت ايران افتخار كند
🌹من ميبينم كه اينها چقدر در كارشان ماهر هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔺دوستان لطفا یه "فاتحه" و ۳ "قل هوالله" هدیه به روح این طفل معصوم دوستداشتنی که با قرآن مأنوس بوده قرائت کنید
سوار دوچرخه بوده،یه ماشین زده بهش و به رحمت خدا رفته😔
خدا به خانواده ش صبر عنایت فرماید🤲
❗گاهی در توجیه کارهایمان می گوییم:
اکثر مردم همین کار را می کنند
ولی اگر به کلمه ی اکثرالناس در قرآن نگاه کنیم می بینیم:
👈 لایعلمون(نمی دانند)
👈 لایشکرون (شکرگذاری نمی کنند)
👈 لایومنون (ایمان نمی آورند)
و کلمه ی اکثرهم:
👈 فاسقون (فاسقند)
👈 یجهلون (جهل می ورزند)
👈 معرضون (روی برگردانند)
👈 لایعقلون (اندیشه نمی کنند)
👈 لایسمعون (نمی شنوند).
اما بندگان صالح از افراد اندک میباشند که خدای بلندمرتبه فرمود:
👈و قلیل من عبادی الشکور
(اندکی از بندگانم سپاسگزارند)
👈و ما آمن معه الاقلیل
(و همراه او جز عده ای قلیل ایمان نیاوردند)
وقلیل من الاخرین و....
"زیاد بودن" معیار بر حق بودن نیست.
🔴سرگذشت ارواح در عالم برزخ(قسمت 17)
🔵نزاع مجرمان
✅حرفهايم که تمام شد خودم را به نيک نزديک کردم و گفتم: زود برويم تا دوباره وبال گردنمان نشدهاند.
🔅نيک گفت: اگر تمايل داري مشاجره و نزاعشان را با يکديگر بشنوي، پس خوب دقت کن.
❎ وقتي گوش سپردم صداي آنها را در دل تاريکي شنيدم که چند تن از آنها خطاب به گروهي ديگر ميگفتند: اگر شما نبوديد ما مؤمن ميشديم و حالا از نور و روشنايي ايمان برخوردار بوديم.
♨️ آنها هم در جواب گفتند: مگر ما راه را براي شما بستيم؟ ميخواستيد ايمان بياوريد.
🔥ناگهان صداي رهبرشان بلند شد که ميگفت: مگر نميبينيد من هم مثل شما گرفتارم؟ چگونه توان آن را دارم که شما را نجات دهم؟
⚡️ وقتي حرف رهبرشان به اينجا رسيد، پيروانش مأيوسانه لب به نفرين گشودند و گفتند:
خدايا ما گناهي نداريم زيرا در دنيا او ما را رهبر و راهنما بود، پس عذابش را دوچندان کن.
💥هنوز مشاجره مجرمان به پايان نرسيده بود که نيک مرا به خود آورد و گفت: حرکت کن، دعوايشان پاياني ندارد. آنها در جهنم نيز هميشه⚔ با يکديگر نزاع خواهند داشت.
🌑 پس از برداشتن چند قدم ناگهان صداي دلخراشي به گوش رسيد، علت را از نيک جويا شدم، گفت: صداي يکي از مجرمان بود که سرانجام در يکي از چاههاي عميق سقوط کرد...
🔵سرعت عبور
✅مقداري که جلوتر رفتيم چندين نور ضعيف و متوسط توجه مرا به خوب جلب کرد.
🔅حدس زدم گروهي همانند ما در پرتو نور ايمانشان در حرکتند. چيزي نگذشت که به شخصي رسيديم که در پرتو نوري از نورهاي ضعيف، آهسته، قدم برمي داشت.
☘سلام کردم و جوياي حال او شدم. گفت: خسته شدم، با اينکه مدتهاست در اين غار راه ميپيمايم، ولي هنوز در ابتداي راهم.
گفتم: اينها به سبب ضعف ايمان توست! او نيز حرفم را تاييد کرد و در حاليکه همچنان آهسته ره ميپيمود، آهي از سينه برکشيد و گفت: افسوس... افسوس...
⛔️هنوز چند قدم از آن شخص دور نشده بوديم که فريادش بلند شد، خواستم برگردم اما نيک بلافاصله گفت: عجله کرد و چون نور ايمانش بسيار ضعيف بود در يکي از چالهها فرو غلطيد.
♻️گفتم: آخر چه ميشود؟ نيک ايستاد و گفت: هيچ نيکش او را نجات خواهد داد اما بسيار دير به مقصد خواهد رسيد.
🌟 وقتي حرف نيک به اينجا رسيد در يک لحظه چنان نوري بدرخشيد که چشمانمان را به خود خيره کرد.
وقتي آن نور 💫تابنده ناپديد شد با تعجب بسيار از نيک پرسيدم: چه بود؟ چه اتفاقي افتاد؟
🌻 نيک آهي کشيد و گفت: يکي از علماي دين بود که در پرتو نور ايمانش با سرعت زياد اين مسير تاريک را پيمود.
🍁من نيز از حسرت آهي برکشيدم و گفتم: خوشا به حال او، عجب نور و سرعتي داشت. در دلم غمي غريب ريشه دوانيد و سر بر زانوي غم گذاشتم و شرمگينانه گفتم: از اينکه حاصل آن همه تلاش ساليان عمرم چنين نوري است افسوس ميخورم.
✨از درون خويش فرياد برکشيدم: خدايا اي آگاه به احوال زندگان و مردگان، مرا درياب و نورم را قوي ترگردان تا از اين مسير دشوار بسي آسانتر عبور کنم.
🍃مدتي در اين حال گريستم تا اينکه احساس کردم غار روشنتر شده است، وقتي سر از زانو برداشتم نيک را نوراني تو از قبل ديدم. از جا برخاستم و با تعجب به طرفش رفتم و پرسيدم: چقدر نوراني شدي؟
🌸گفت: خداوند از منبع رحمت رحماني خويش مقداري نور ايمان به تو افزود که بي شک اجابت دعاهاي دنيايي توست که بارها رحمت الهي را براي سفر آخرت درخواست کرده بودي.
💎آنگاه ادامه داد:
براي عبور از اين برهوت پر خطر، هيچ کس نميتواند تنها به عمل نيک خود اتکا کند، چرا که در کنار عمل، رحمت خدا هم لازم است که شامل حالش گردد...
🌼با آن که خسته بودم اما به عشق وادي السلام سر از پا نميشناختم به نيک گفتم: چقدر گذرگاه اين غار طولاني است؟!
نيک همانطور که با سرعت گام برمي داشت جواب داد: اگر در مقابل گردباد شهوات مقاومت ميکردي مسير کوتاهتري نصيبت ميشد...
✍ادامه دارد..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥دلیل اصلی ساخت " زندگی پس از زندگی " از زبان عباس موزون
🏴 #سخن_نگاشت | تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی؛ از اقدامات امام سجاد(ع)
▪️ حضرت آیتالله خامنهای: #امام_سجاد به تعلیم و تغییر اخلاق در جامعه اسلامی کمر بست. چرا؟ چون طبق تحلیل آن امام بزرگوار، بخش مهمّی از مشکلات اساسی دنیای اسلام که به فاجعه کربلا انجامید، ناشی از انحطاط و فساد اخلاق مردم بود. اگر مردم از اخلاق اسلامی برخوردار بودند، یزید و ابنزیاد و عمر سعد و دیگران نمیتوانستند آن فاجعه را بیافرینند... ممکن نبود حکومتها - ولو فاسد باشند؛ ولو بیدین و جائر باشند - بتوانند مردم را به ایجاد چنان فاجعه عظیمی؛ یعنی کشتن پسر پیغمبر و پسر فاطمه زهرا سلاماللهعلیها وادار کنند.۱۳۷۲/۰۴/۲۳
#مرثیه_امام_سجاد
#مصائب_شام #کاروان_اسرا
چه جوری خاطره هام یادم بره
سنگای به روی بام یادم بره
سی سالِ دیگم اگه گریه کنم
محاله بازارِ شام یادم بره
****
خرابه برامون آشیونه بود
ماجرای غربتِ زمونه بود
حرفی از گرسنگی نمیزنم
توی "شام" شامِ ما تازیونه بود
*
آتیشِ قلبِ کباب حرمله بود
باعث رنج و عذاب حرمله بود
توی راه رباب به آب لب نمیزد
مأمورِ تقسیمِ آب حرمله بود
*
کسی میشه ببینه و جون نده؟
آه و ناله شو به آسمون نده؟
میدیدم ربابو گِریه ام میگرفت
دستاشو بسته بودن تکون نده
***
سنگِ غم شکسته بال و پرم و
تا دیدم آتیش و اهلِ حرم و
روزی صدبارمیمیرم زنده میشم
که گذاشتم توی خاک خواهرم و
✍شاعر:
#محمد_حسین_مهدی_پناه
202030_2023072048.mp3
2.99M
📼 #پادکست استاد رائفیپور
📝 «مؤمن کیست؟»
📥 لینک دانلود سخنرانی کلیپ👇
🌐 t.me/Masafbox/3803