eitaa logo
استاد محمد شجاعی
308.5هزار دنبال‌کننده
10.7هزار عکس
3.4هزار ویدیو
863 فایل
گروه رسانه منتظر رسانه رسمی استاد محمد شجاعی استاد و پژوهشگر بین‌المللی «انسان شناسی الهی» 👤 پشتیبان @poshtiban_pasokhgoo 📞 روابط عمومی ۰۲۱۵۵۹۶۱۴۱۲ ۰۲۱۵۵۹۰۸۰۳۸ 🌐 سایت montazer.ir 📢 جهان خبر @jahan_khabar 📥 آرشیو مباحث @archive_ostad_shojae
مشاهده در ایتا
دانلود
مدیران غربگرا.mp3
9.25M
من التماس می‌کنم به ملّت ایران؛ این غرب‌زده‌ها را کنار بگذارند! (امام خمینی ره) کاندیدای غرب‌زده را چگونه می‌توان تشخیص داد؟ منبع : انتخاب اصلح @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📡 پوستر بالا سرفصل‌های سخنرانی استاد شجاعی در جلسه بیست و چهارم « انسان شناسی در آئینه صحیفه سجادیه» امروز یکشنبه ۳ تیر ۱۴۰۳ در شهر مقدس می‌باشد.👆 ✘ فایل صوتی این جلسه را نیز می‌توانید در آدرس زیر در «آرشیو پخش زنده» وب سایت مدیا منتظر مشاهده نمایید: media.montazer.ir/انسان-شناسی-در-آئینه-صحیفه-سجادیه-جلس-24/ 🎞 منتظر: رسانه رسمی استاد محمد شجاعی @ostad_shojae | montazer.ir
※  بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
| آیه۳ سوره مائده خدا گفته : با علی علیه‌السلام دینم را کامل کردم، و نعمتم را به شما تمام ... و حالا این دین تازه به دل من نشست! @ostad_shojae I montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💭 خیال امام زمان علیه‌السلام صبح و شام فقط در سر کسی می‌افتد که خیالش این پایین‌ها گرفتار دلبستگی‌ها نیست ! @ostad_shojae | montazer.ir
قرب به اهل بیت ۸.mp3
10.14M
🪞 این پادکست آینه است! بشنویم، و خودمان را در این آینه ببینیم : «از من تا مودّت امام زمان علیه‌السلام چقدر فاصله هست؟» مجموعه (علیهم‌االسلام) ۸ | @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آیه‌ای که در کمتر از یک جمله، تکلیف ما رو در تمام دوراهی‌های زندگی مشخص میکنه! | منبع : عید سعید غدیر @ostad_shojae | montazer.ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ أنا خلاق روح، أنا ناجی نوح أنا معشوق، أنا فاروق، أنا فتح الفتوح أنا حبل المتین، أنا حق الیقین أنا قبله، أنا کعبه، أنا ذات مبین علی مولا علی | محمدرضا نوشه‌ور @ostad_shojae
✍ در یک کمپین فضای مجازی، که فرداشب مشترکاً میان چند کانال بزرگ و معتبر در پیام‌رسان ایتا برگزار می‌شود: _ تعداد زیادی نگین انگشتر از سنگ مرمر حرم امیرالمؤمنین علیه‌السلام _ آب زمزم _ چندین مهر از سنگ حرم سیدالشهدا _ تعداد زیادی نگین از سنگ مرمر حرم سیدالشهدا علیه‌السلام _ تعداد زیادی سنگ عقیق یمنی و بیش از ۲۰۰ هدیه دیگر که فرداشب خدمتتان توضیح خواهیم داد، عیدی این کمپین خواهد بود. ※ شما هم می‌توانید فرداشب شرکت کننده در این کمپین و برنده‌ی این عیدی‌های متبرک باشید. @ostad_shojae
※  بِسْــمِ اللهِ الرَّحْــمٰنِ الرَّحیـــمْ ※
※ اعمال روز هجدهم ذی‌الحجه ( ) blog.montazer.ir/?p=4544 @ostad_shojae
روز : «او اولین بابای «مهربان نرمو» بود به گمانم» ✍️ نُه سالم بود، شام خانه‌ی آقاجان بودیم. آقاجان کارگری بود که در زمین‌های مردم، کشاورزی می‌کرد! گرگ و میش غروب بود که آقاجان از سرکار آمد. پاهایش را لب حوض شست و آمد روی ایوان، بیسکوییت پتی بورِ پنج تومنی‌اش را داد به ما و نشاندمان روی پایش تا بیسکوییت‌مان را بخوریم. من همان‌موقع حس می‌کردم که آقاجان یک جایی‌اش درد می‌کند امّا فقط یک احساس بود. • برادرم چهار سالش بود، گفت : آقاجان «شترسواری» بازی کنیم؟ آقاجان بی‌مکث خم شد و منتظر شد تا او روی شترش جاگیر شود. خوب که مطمئن شد کج و کوله نیست بچه، حرکت کرد و دور اتاق را صدای شتر درمی‌آورد و می‌چرخید. پادشاه هر چند دقیقه یکبار از روی شترش سقوط می‌کرد و صدای غش غش شان بالا می‌رفت و دوباره از اول ... • این کارِ همیشه‌ی آقاجان بود، روزها می‌خندید و ما تمام شادی و امنیت‌مان را از او می‌گرفتیم. ولی من در فضولی‌های سحرگاهی‌ام میدیدم که آقاجان روی ایوان حافظ می‌خواند، مثنوی طالب و زهره می‌خواند و فقط گریه می‌کند!. • آن شب برخلاف همیشه اصلاً دلم نمی‌خواست بازی کنم. نشسته بودم لب طاقچه و آندو را تماشا می‌کردم و به یک عالَمه سوال فکر می‌‌کردم. • چرا آقاجانِ «مهربانِ نرمو» با همه اینقدر فرق داشت؟ چرا بقیه نرمو نیستند؟ و من آن موقع نمیدانستم آدمها کِی و چگونه نرمو می‌شوند... یک لحظه از ذهن کودکانه‌ام گذشت اگر آقاجان برود پیش خدا، چی ؟ این یک فکر بود فقط .... ✘ فردا حوالی ظهر مشغول تمرین تاتر بودیم که مربی‌مان آمد و زیر گوشم گفت : مامان تلفن کرده و گفته بروی خانه‌ی آقاجان. گفتم :الآن ؟ گفت : بله گفتم : تمرین تمام شود میروم ! گفت می‌خواهم تعطیل کنم، زودتر برو. من با یک عالمه سوال از این کار زشت آقای خلیلی، به سمت خانه آقاجان راه افتادم. • وقتش بود «آقاجانِ مهربانِ نرمو» را برای بار آخر ببوسم. آقاجان چشمانش را بسته بود، و دیگر باز نکرده بود. به همین راحتی.... تابوت آقاجان را که از در بردند بیرون، همه دنبالش رفتند، من اما نرفتم. گریه‌ام نمی‌گرفت، برخلاف تصورم اصلاً غصه نداشتم، من آقاجان را د‌اشتم کنار خودم درحالیکه او را برده بودند. • باز نشستم روی ایوان و فکر کردم : که من یک روزی می‌فهمم چرا آقاجان با بقیه فرق داشت؟ امروز آمدم گپ روز بنویسم: دیدم موضوعی که بچه‌ها برای امروز انتخاب کرده‌اند «هنر شاد کردن دیگران» است. که یکی از اعمال «عید غدیر» به حساب می‌آید. • به خودم آمدم دیدم همان کودک نُه ساله لب طاقچه‌ام که دارد آقاجانش را تماشا می‌کند و به کلمه‌ی «مهربانِ نرمو» فکر می‌کند! و دیدم جواب سوالم را بلدم : آدم همنشینی‌اش که با کسی زیاد می‌شود: فکر کردنش، نگاهش، حرف زدنش، حرکاتش هم به او شبیه می‌شود! آقاجان هر سحر با کسی می‌نشست و دم به دمِ هم می‌دادند و نجوا می‌کردند و این عشق گریه‌اش را درمی‌آورد که من نمی‌دیدمش! ولی این بیداری‌ها و همنشینی‌ها اثرش را می‌گذاشت! او هم مهربان شده بود و هم نرم! ولی نه مثل بقیه... مثل خدا! حالا می‌فهمم چرا «علی علیه‌السلام» برای یتیمان کوفه با همه فرق میکرد! او اولین بابای «مهربان نرمو» بود به گمانم. @ostad_shojae
امام‌تان را شاد کنید.mp3
10.23M
امام صادق علیه‌السلام در نامه‌ای به حاکم اهواز، چند روش‌ِ شاد کردنِ دل اهل بیت علیهم‌السلام را، اینگونه نوشتند...! | منبع : جلسه ۴۸ از مبحث سبک زندگی شاد @ostad_shojae | montazer.ir