eitaa logo
کانال رسمی استاد هاشمی نسب
277 دنبال‌کننده
142 عکس
75 ویدیو
59 فایل
کانال رسمی حجة الاسلام و المسلمین استاد سيد محمود هاشمی نسب نشر آثار و بیان معارف اعتقادی از منظر آیات و روایات و نقد افکار انحرافی در مباحث اعتقادی این کانال توسط شاگردان استاد و زیر نظر ایشان اداره می شود کانال تلگرام👇 https://t.me/ostadhasheminasab
مشاهده در ایتا
دانلود
☀️ وجه تسمیه حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها به زهرا 💠 تابش نور چهره مبارک حضرت بر اهل مدینه از ابان بن تغلب نقل می‌کند که گفت: «از امام جعفر صادق پرسیدم: «یا ابن رسول اللَّه! برای چه فاطمه اطهر، زهرا نامیده شد؟ » 🔷 فرمود: «برای اینکه نور حضرت زهرا روزی سه مرتبه برای امیرالمؤمنین علیه السّلام می‌درخشید. نور صورت آن بانوی معظمه در وقت نماز صبح، آن هنگام که مردم هنوز در رختخواب خود بودند می‌درخشید. سفیدی آن نور داخل اتاق‌های اهل مدینه می‌گردید و حیاط خانه هایشان سفید می‌شد. آنها از مشاهده این منظره در شگفت می‌شدند، نزد پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله می‌آمدند و درباره سرچشمه نور می‌پرسیدند. پیامبر خدا آنان را به سوی خانه زهرای اطهر روانه می‌کرد. زمانی که آنها به طرف خانه آن بانو می‌رفتند، می‌دیدند که او بر سر سجاده عبادت نشسته و نور صورت وی از محراب عبادتش ساطع می‌شود. آنگاه در می‌یافتندآن نوری که دیده اند، از نور فاطمه بوده است. 🔷 هنگامی که ظهر می‌شد و فاطمه اطهر آماده نماز ظهر می‌گردید، نور زرد خاصی از پیشانی وی می‌درخشید و داخل خانه‌های اهل مدینه می‌شد به گونه ای که در و دیوار خانه ها، لباس و رنگ چهره هایشان زرد می‌گردید. وقتی درباره سرچشمه آن نور می‌پرسیدند، پیامبر خدا صلی اللَّه علیه و آله آنان را به سوی خانه زهرای اطهر روانه می‌کرد. زمانی که آنها به سمت خانه آن بانوی مکرمه می‌رفتند، مشاهده می‌کردند که او در میان محراب عبادت ایستاده و نور زردی از پیشانی وی ساطع می‌شود. آنگاه در می‌یافتند آن نوری که دیده اند، از نور پیشانی مبارک آن حضرت بوده است. 🔷 زمانی که آفتاب غروب می‌کرد، صورت حضرت زهرای اطهر سرخفام می‌شد و نوعی نور سرخ از آن ساطع می‌گردید و آن بانو بابت این نعمت، شکر حضرت پروردگار را به جای می‌آورد. نور سرخی که از چهره وی می‌درخشید، داخل خانه‌های مردم می‌گردید، به شکلی که حیاط خانه‌های آنان به رنگ سرخ فام در می‌آمد. مردم که از مشاهده آن منظره تعجب می‌کردند، به حضور رسول خدا می‌شتافتند و درباره سرچشمه آن نور می‌پرسیدند. پیامبر خدا آنان را به طرف خانه زهرای اطهر می‌فرستاد. هنگامی که آنها به خانه فاطمه زهرا می‌رسیدند، می‌دیدند که آن بانوی معظمه بر سر سجاده عبادت نشسته و سرگرم تسبیح و تمجید پروردگار است و نور قرمزی از صورت وی می‌درخشد. آنگاه در می‌یافتند آن نوری که دیده اند، از نور چهره آن بانوی مکرمه بوده است. آن نور تا زمان ولادت امام حسین علیه السّلام همچنان با او بود و در صورت ما امامان نیز هر کدام پس از دیگری خواهد بود، تا روز قیامت. »   📚بحارالانوار - جلد ۴۳، صفحه ۱۱ ------------------ @ostadhasheminasab
✳️ احادیث مذمّت صوفیه (١) ⏮️ بخش بعدی 🔷 در بطلان هرعقیده ای همین مقدار کافی است که آن عقیده با تعالیم و قواعد دین اسلام سازگار نباشد یا اینکه لوازمی داشته باشد که با شرع منافات دارد مثل مسلک بهائیت و دیگر نیاز به دلیل به خصوص نیست، با توجه به اینکه صوفیه قائل به وحدت وجود و موجود، و فنای عارف در ذات حق هستند، تمام روایات متواتری که خدا را غیر مخلوق و بدون شباهت و مباین با ممکنات می‌داند دلیل بر بطلان عقائد عرفا و صوفیه است. [۱] 🔷 بنابراین احادیث مذّمت صوفیه بر چند دسته است. ۱- روایاتی که دلالت بر تباین میان ذات خالق و مخلوق می‌کند. مانند این روایات: عن امیرالمؤمنین (علیه السّلام): «مباین لجميع ما احدث في الصفات» [۲] خداوند با همه آنچه که ایجاد کرده [ ممکنات] در صفات مباينت و جدایی دارد. عن الإمام الباقر (علیه السّلام): إن الله خلوٌ من خلقه و خلقه خلوٌ منه. [۳] خداوند از مخلوقات خالی است ومخلوقات هم از او خالی هستند عن أمیرالمؤمنین (علیه السّلام): لأنّه خلاف خلقه فلا شبه له من المخلوقين. [۴] زیرا که او بر خلاف مخلوقات است و شباهتی بین او و مخلوقات وجود ندارد. ۲- آیات و روایاتی که ثمرات فاسد وحدت وجود مردود می‌شمارد و ما در کتاب «تأملی در نظریه اصالت وجود و وحدت وجود» چهل ثمره فاسد برای آن بیان کرده ایم. ۳- احادیثی که نام صوفیه را به خصوص برده است ادامه دارد... --------------------------------- 📚 منابع : [۱]: ما روایاتی که دلالت بر تباین میان خالق و مخلوق می‌کند را به ده طائفه دسته بندی کردیم مراجعه نمایید به کتاب «تأملی در نظریه اصالت الوجود و وحدت وجود». [۲]: التوحيد ص ۶۹ [۳]: الكافی ج ۱ ص ۸۳ [۴]: التوحید ص ۵۲ ------------------- @ostadhasheminasab
✳️ احادیث مذمت صوفیه (٢) ⏭️ بخش قبلی ⏮️ بخش بعدی احادیثی که نام صوفیه را به خصوص برده است. 🔹۱- عَنِ اَلرِّضَا عَلَيْهِ السَّلاَمُ أَنَّهُ قَالَ: مَنْ ذُكِرَ عِنْدَهُ اَلصُّوفِيَّةُ وَ لَمْ يُنْكِرْهُمْ بِلِسَانِهِ وَ قَلْبِهِ فَلَيْسَ مِنَّا وَ مَنْ أَنْكَرَهُمْ فَكَأَنَّمَا جَاهَدَ اَلْكُفَّارَ بَيْنَ يَدَيْ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ. [۱] از حضرت رضا (علیه السّلام) روایت است که هر کس در نزد او از صوفیه یاد شود و او با زبان و قلب خود آنان را انکار نکند از ما نیست و هر کس آنان را انکار نماید گویا با کفار در نزد رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) جهاد نموده. » 🔹۲- عن محمد بن الحسين بن أبي الخطّاب قال: كنت مع الهادی علی بن محمد (علیهما السّلام) في مسجد النبي (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ)، فأتاه جماعة من أصحابه منهم أبوهاشم الجعفری و كان رجلا بليغا وكانت له منزلة عظيمة عنده (علیه السّلام)، ثم دخل المسجد جماعة من الصوفية وجلسوا في جانب مستديرا و أخذوا بالتهليل فقال (علیه السّلام): لا تلتفتوا إلى هؤلاء الخداعين فائهم حلفاء الشياطين و مخربوا قواعد الدين، يتزهّدون لراحة الأجسام و يتهجّدون لتصييد الأنعام،..... أورادهم الرقص و التصدية و أذكارهم الترنّم و التغنية، فلا يتبعهم إلّا السفهاء ولا يعتقد بهم إلّا الحمقاء، فمن ذهب إلى زيارة أحد منهم حيا أو ميتا فكأنّما ذهب إلى زيارة الشيطان وعبدة الأوثان، و من أعان أحدا منهم فكأنّما أعان يزيد و معاوية و أبا سفيان، فقال له رجل من أصحابه (علیه السّلام): وإن كان معترفا بحقوقكم؟ قال: فنظر اليه شبه المغضب وقال: دع ذا عنك، من اعترف بحقوقنا لم يذهب في عقوقنا، أما تدري انهم أخس طوائف الصوفية والصوفية كلّهم من مخالفينا و طريقتهم مغايرة لطريقتنا وإن هم إلّا نصاری و مجوس هذه الأمّة اولئك الذي يجهدون في إطفاء نور الله والله يتم نوره ولو كره الكافرون. [٢] راوی میگوید با امام هادی (علیه السّلام) در مسجد پیامبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) بودم عده ای از اصحاب آن حضرت که در میان آنها ابوهاشم جعفری بود وارد شدند (ابوهاشم مردی بلیغ (سخنور) بود و جایگاه بزرگی در نزد امام (علیه السّلام) داشت سپس جماعتی از صوفيه داخل مسجد شده در گوشه ای به طور دایره وار نشستند و شروع به گفتن لا اله إلّا الله نمودند حضرت هادی (علیه السّلام) فرمودند: به این گروه نیرنگ باز توجه نکنید اینان هم قسم شیاطین وم تخریب کنندگان پایه‌های دین هستند اینان برای راحتی جسد خود اظهار زهد می‌کنند و برای صید نمودن چهار پایان تهجد دارند.... اوراد آنان رقص و کف زدن است و اذکار ایشان ترنم و غناست از اینان جز سفيهان پیروی نکند و جز احمقان به آنان اعتقاد نورزند هرکس که به زیارت یکی از آنان برود چه در حال حیات آنان و چه بعد از موتشان پس گویا به زیارت شیطان و عبادت کنندگان بت‌ها رفته و هر کس احدی از آنان را یاری کند پس گویا یزید و معاویه و ابوسفیان را یاری نموده، مردی از اصحاب حضرت پرسید اگر چه اینان معترف به حقوق شما باشند؟ حضرت همانند شخص غضبناک به او نگاه کرده فرمودند: این حرف را کنار بگذار هرکس که اعتراف به حقوق ما بنماید کاری که سبب آزار ما باشد انجام نمی دهد آیا نمی دانی که اینان پست ترین طوائف صوفیه اند و همه صوفیه از مخالفين ما هستند و روش آنان مغایر با روش ماست و اینان همان نصاری و مجوس این امّت هستند اینان کسانی اند که در خاموش نمودن نور خدا تلاش می‌کنند در حالی که خدا نور خود را برپا می‌دارد و گر چه کافران را خوش نیاید. » ------------------------------- 📚 منابع : [۱]: مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص: ۳۲۳ [٢]: سفينة البحار، ج۵، ص۱۹۹ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------ @ostadhasheminasab
✳️ احادیث مذمت صوفیه (٣) ⏭️ بخش قبلی ⏮️ بخش بعدی 🔷 ٣- عن الإمام الحسن العسکری (علیه السّلام) انّه قال لأبي هاشم الجعفری: یا أبا هاشم سيأتي زمان على الناس وجوههم ضاحكة مستبشرة وقلوبهم مظلمة منکدرة، السنّة فيهم بدعة و البدعة فيهم سنّة، المؤمن بينهم محقّرو الفاسق بينهم موقّر، أمراؤهم جائرون و علماؤهم في أبواب الظلمة سائرون، أغنياؤهم يسرقون زاد الفقراء و أصاغرهم يتقدّمون على الكبراء، كلّ جاهل عندهم خبير و كلّ محيل عندهم فقير، لا يميزون بين المخلص و المرتاب ولا يعرفون الضأن من الذئاب، علماؤهم شرار خلق الله على وجه الأرض لأنّهم يميلون إلى الفلسفة والتصوّف، وأيم الله انهم من أهل العدوان والتحرّف، يبالغون في حبّ مخالفينا و يضلّون شيعتنا و موالينا، فإن نالوا منصبا لم يشبعوا عن الرشا و إن خذلوا عبدوا الله على الرياء، إلّا أنّهم قطاع طريق المؤمنين و الدعاة إلى نحلة الملحدين، فمن أدركهم فليحذرهم و ليصن دينه وإيمانه، ثم قال: يا أبا هاشم، هذا ما حدّثني أبي عن آبائه عن جعفر بن محمد (علیهم السّلام) و هومن أسرارنا فاكتمه إلا عن أهله [۱] «امام عسکری (علیه السّلام) به ابوهاشم جعفری فرمودند: ای ابوهاشم زود است زمانی بیاید که چهره‌های مردم شاد و قلب هایشان ظلمانی و مکدّر باشد سنت در میان آنان بدعت و بدعت در میان آنان سنت باشد مؤمن در بین آنان تحقیر می‌شود و فاسق محترم، امیران آنان ظالم و علماء شان به خانه‌های ظالمان رفت و آمد می‌کنند اغنیاء توشه فقرا را می‌دزدند و کوچکان بر بزرگان پیشی می‌گیرند هرجاهلی را خبره می‌پندارند و هر چارہ جوئی را فقیر می‌پندارند بین مخلص و شاکّ تفکیک قائل نمی شوند گرگ را از میش باز نمی شناسند علمایشان بدترین خلق خدا بر روی زمین می‌باشند زیرا که آنان به فلسفه و تصوف میل می‌کنند و به خدا قسم که آنان از دشمنانند و از حق برگشته اند و مبالغه در دوستی مخالفین ما دارند موالیان و شیعیان ما را گمراه می‌کنند اگر به منصبی برسند از رشوه گرفتن سیر نمی شوند و اگر فرو گذارده شوند (یعنی اگر منصبی به ایشان نرسد) از روی ریا عبادت می‌کنند آگاه باشید که آنان راهزنان راه مؤمنین هستند و دعوت کنندگان به کیش ملحدان، پس هرکس آنان را ملاقات نمود از آنها برحذر باشد و دین و ایمان خود را حفظ کند سپس فرمود: ای ابوهاشم این آن چیزی است که پدرم از قول پدرانش از حضرت جعفر بن محمد (علیهم السّلام) برای من نقل کرد و آن اسرار ماست پس پنهان کن آن را مگر از اهل آن. » 🔷 ۴- عن الامام الرضا (علیه السّلام) قال: لا يقول بالتصوّف أحد إلّا لخدعة أو ضلالة أو حماقة. [٢] حضرت رضا (علیه السّلام) فرمودند: کسی عقیده صوفیه معتقد نمی شود مگر برای نیرنگ زدن به دیگران یا از روی گمراهی یا حماقت ---------------------------------- 📚 منابع : [۱]: سفینة البحار ج۵، ص: ۱۹۸ [٢]: همان ج۵، ص: ۲۰۰ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------ @ostadhasheminasab
✳️ احادیث مذمت صوفیه (۴) ⏭️ بخش قبلی ۵- عن النبي (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) انّه قال: لا يقوم الساعة على أمّتي حتّى يقوم قوم من أمّتي اسمهم الصوفية ليسوا منّی وانّهم يحلقون للذكرو بيرفعون أصواتهم يظنّون انّهم على طريقتي بل هم أضلّ من الكفّار وهم أهل النار لهم شهيق الحمار. [١] از وجود مقدس رسول اکرم (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) روایت شده است فرمودند: قیامت برپا نخواهد شد تا اینکه به پاخیزند گروهی از امت من که نام ایشان صوفیه است آنان از من نیستند اینان برای ذکر حلقه می‌گیرند برای ذکرو صداهای خود را بلند می‌کنند گمان می‌کنند بر سنت من هستند چنین نیست بلکه از کفار گمراه ترند ایشان اهل آتش هستند همچون بانگ الاغ فریاد می‌کشند) ۶- «وَ فِی الصَّحِیحِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِی نَصْرٍ الْبَزَنْطِیِّ عَنِ الرِّضَا (علیه السّلام) أَنَّهُ قَالَ: قَالَ رَجُلٌ مِنْ أَصْحَابِنَا لِلصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ (علیه السّلام) قَدْ ظَهَرَ فِی هَذَا الزَّمَانِ قَوْمٌ یُقَالُ لَهُمُ الصُّوفِیَّةُ فَمَا تَقُولُ فِیهِمْ قَالَ إِنَّهُمْ أَعْدَاؤُنَا فَمَنْ مَالَ فِیهِمْ فَهُوَ مِنْهُمْ وَ یُحْشَرُ مَعَهُمْ وَ سَیَکُونُ أَقْوَامٌ یَدَّعُونَ حُبَّنَا وَ یَمِیلُونَ إِلَیْهِمْ وَ یَتَشَبَّهُونَ بِهِمْ وَ یُلَقِّبُونَ أَنْفُسَهُمْ وَ یُأَوِّلُونَ أَقْوَالَهُمْ أَلَا فَمَنْ مَالَ إِلَیْهِمْ فَلَیْسَ مِنَّا وَ إِنَّا مِنْهُمْ بِرَاءٌ وَ مَنْ أَنْکَرَهُمْ وَ رَدَّ عَلَیْهِمْ کَانَ کَمَنْ جَاهَدَ الْکُفَّارَ بَیْنَ یَدَیْ رَسُولِ اللَّهِ (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ). [٢] «در روایتی صحیح، بزنطی از حضرت رضا (علیه السّلام) نقل می‌کند که فرمودند: مردی از اصحابمان به حضرت صادق (علیه السّلام) عرضه داشت در این زمان گروهی ظاهر شده اند که به آنان صوفی می‌گویند شما نسبت به آنان چه می‌فرمایید؟ حضرت فرمودند: اینان دشمنان ما هستند هرکس به آنها میل نماید از آنان خواهد بود و با آنها محشور می‌شوند و زود است ظاهر شوند گروه‌هایی که ادعای محبّت ما را دارند و به صوفیه میل کنند و خود را شبیه آنان کنند و لقب‌ها برای خود می‌گذارند و گفتار صوفیه را تاویل کنند آگاه باشید هرکس به سوی ایشان میل کند از ما نیست و ما از ایشان بیزار هستیم و هر کس که آنان را انکار نموده و رد نماید همانند کسی است که با کفار در نزد پیامبر (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) جهاد کرده است. » ---------------------------- 📚 منابع: [١]: سفينة البحار، ج۵، ص: ۲۰۰ [٢]: مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، ج۱۲، ص: ۳۲۳ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------ @ostadhasheminasab
💡علل تاریخی ترویج تصوف 🔶استاد عبدالباقی می‌گوید: «مدعیان مهدویت که اکثر از میان صوفیان برخاسته بودند، در اشاعه تصوف تاثیر عمده ای داشته اند. در قرن هفتم / سیزدهم تصوف در آناطولی پیشرفت وسیعی کرده بود. از یکسوسهل انگاری سلجوقیان درباره ادیان و مذاهب از سوی دیگر ترکتاز مغول و از جهتی دیگرهم ناامنی، عواملی بودند که در اشاعه تصوف تاثیر داشتند. ایلغار مغول موجب شده بود که مشایخ پر نفوذ و عالم و شاعر چون: فخرالدین عراقی ۱۲۸۹/۵ م نجم الدين دایه ۱۲۴۷/۵۶۴۵ م، اوحدالدین کرمانی ۵۶۳۵/ ۱۲۳۷ م به آناطولی مهاجرت کنند و بالنتيجه طریقت و افکار آنان در آن دیار رواج پیدا کند. طریقت‌های مختلف در آناطولی پیدا شده بود: طریقت کازرونیه، و طریقت اکبریه - پیروان و یاران صدر الدين قونيوی ۵۶۷۳/ ۱۲۷۴ م شارح فصوص و پسر خوانده صوفی نام آور ابن العربی ۵۶۳۸/ ۱۲۴۰ م که بعد از مرگ صدر الدين در بلاد شام پراکنده شدند و همچنین طریقت رفاعی که در آن روزگار طریقت احمدی نامیده می‌شد و بوسیله بازی با مارو کدم و آتش و فرو کردن سیخ درتن خود و دیگر کارهای خارق العاده مردم را دور خود جمع می‌کرد، از طريقتهای شناخته و شایع در آناطولی بودند. علاوه بر طریقت‌های فوق، فرقه‌های دیگری نیز مانند: قلندریه، جامیه، حیدریه، ادهميه و سلسله ابدال روم که از ملامتیه کهن بودند و خراسانیان یا واصلان خراسان نام داشتند و از بابایی‌ها منشعب شده بودند، در آناطولی کنار هم می‌زیستند و به علت داشتن عقاید شیعی- باطنی" و ظاهر یکسان، شباهت زیادی به همدیگر داشتند. اهل فتوت نیز که با تشکیلاتیسری و اقتصادی در دوره ساسانیان به ظهور رسیده بودند، در سرتاسر آناطولی پراکنده شده بودند. تقریبا در هر مرکز تجمعی، خانقاهی (یا زاویه ای از اهل فتوت پیدا می‌شد. گذشته از آناطولی و عراق، اهل فتوت در سوریه و مصر نیز نفوذ زیادی داشتند. چنانکه بنی عباس که روز به روز ناتوان تر می‌شدند و برای حفظ دستگاه خلافت دستاویزی می‌جستند، در صدد بهره جستن از این نیروی معنوی برآمدند. تا جایی که الناصر لدين الله ۵۶۲۲/ ۱۲۲۵ م پیشوایی این فرقه را به دست آورد و جانشینان او نیز از این طریق دست برنداشتند. مقریزی می‌نویسد که بیبرس از مماليك مصر ۱۲۷۷/۵۶۷۶ م ایلچیانی را که در سال ۱۲۶۳/۵۶۶۲ م از جانب برکه فرمانده سپاه مغول آمده بودند، به تشکیلات جوانمردان پذیرفت. علاقه مردم به تصوف، موجب جلب عنایت مالکان بزرگ، وزیران و پادشاهان بدین طریقت شده بود. چنانکه عزالدین کیکاووس اول در زمان الناصر لدين الله خلیفه عباسی، شیخ مجد الدين اسحاق را به بغداد فرستاد و بوسیله او از خلیفه لباس فتوت خواست. خلیفه هم همراه منشور سلطنت، لباس و اجازت نامه فتوت و عمامه ای سیاه برایش روانه کرد. و در زمان سلطنت علاء الدین کیقباد اول، شهاب الدين سهروردی ۵۶۳۲/ ۳۵- ۱۲۳۴ م از جانب خلیفه به قونیه اعزام شد و برای پادشاه اسبی و عمامه ای ارمغان آورد. علاء الدین با علما و صوفیان قونیه در آق سرای از شیخ استقبال کرد و در مراسم تودیع وی شخصا تا قريه" زنجیرلی" که يك ساعت با قونیه فاصله داشت - شیخ را بدرقه کرد و همراه شیخ نقدینه کلانی که از خراج ارمنیان و مسیحیان فراهم شده بود، برای خلیفه فرستاد. » [۱] 🔶 بعضی از محققان آثار صوفیه می‌نویسد : «صلاح الدّین ایوبی دستگاه خلفای فاطمی را برچیده بود. ایوبیان سعی داشتند روحیه دینی را به گونه ای در مردم تقویت کنند که هم محکمی در مقابل مسیحیت اروپاییان باشد و هم سدّی در برابر تشیع اسماعیلیان. از این رو مساجد و مدارس دینی را در همه جا بر مبنای مذاهب اهل سنّت تأسیس و تقویت می‌کردند و از سوی دیگر به ترویج تصوّف اهتمام می‌ورزیدند. صلاح الدّین ایوبی خانقاهی بزرگ در مصر ایجاد کرد که در پی آن خانقاهها و رباطهای دیگر در نقاط مختلف ساخته شد. پیامدهای جنگهای صلیبی و به دنبال آن آشوبهای بعد از مرگ صلاح الدين و درگیریهای فرزندان و برادران او بر سر تقسیم حکومت، اوضاع اجتماعی را نابسامان و زمینه‌های روحی را برای ترك دنیا و گرایش به زهد و تصوف، بسیار آماده و مساعد کرده بود. (نگاه کنید به: شعر عمر بن الفارض، ص ۴۱ - ۵۵). » [٢] ------------------------------- 📚 منابع : [۱]: مولانا جلال الدين، متن کتاب، ص: ۴۸ عبد الباقی گولپینارلی / توفيق سبحانی [٢]: شرح نظم الدر (شرح قصيده تائیه ابن فارض) ؛ مقدمه ؛ ص ۲۴ (اكرم جودی نعمتی») 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------ @ostadhasheminasab
عن علیٍّ أميرالمؤمنين عليه السّلام فی حدیثٍ أنّه قال ؛ إنَّ فاطِمَةَ بِنْتَ رَسُولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ لَمْ تَزَلْ مَظلُومَةً ، مِنْ حَقِّها مَمنوعَةً ، وَ عَنْ ميراثِها مَدْفُوعَةً ، لَمْ تُحْفَظْ فيها وَصِيَّةُ رَسولِ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ ، وَ لا رُعِیَ فيها حَقُّهُ وَ لا حَقُّ اللهِ عزّ وَ جلّ ، وَ كَفى بِاللهِ حاكِماً وَ مِنَ الظّالِمينَ مُنْتَقِماً. أميرالمؤمنين عليه السّلام فرمودند : فاطمة دختر رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ همواره مورد ستم قرار گرفت و از حقّش محروم ، و از ميراثش جلوگيرى شد ، وصيّت رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ در حقّش رعايت نشد ، و حقّ رسول خدا صَلَّی اللهُ عَلَیْه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ و حقّ خداى عزّ و جلّ درباره وى مراعات نگردید . حاكميت خداوند و انتقام‏گيرى او از ستمگران ما را بس است. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۳، ص۲۰۹ ، حدیث ۳۳ ، عن أمالی الطوسی. ------------------ @ostadhasheminasab
عَنْ أَبِی عَبْدِالله علیه السّلام قَالَ ؛ إِنَّ الله تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَمْهَرَ فَاطِمَةَ رُبُعَ الدُّنْيَا ، فَرُبُعُهَا لَهَا ، وَ أَمْهَرَهَا الْجَنَّةَ وَ النَّارَ ، تُدْخِلُ أَعْدَاءَهَا النَّارَ وَ تُدْخِلُ أَوْلِيَاءَهَا الْجَنَّةَ. وَ هِیَ الصِّدِّيقَةُ الْكُبْرَى ، وَ عَلَى مَعْرِفَتِهَا دَارَت الْقُرُونُ الْأُولَى. إمام صادق علیه السّلام فرمودند : خداى تبارک و تعالی ربع دنيا را مهريه فاطمة قرار داد ، پس يك چهارم دنيا مِلك فاطمة سلام الله عليها ميباشد ، و نيز بهشت و دوزخ را مهريه زهراء عليها السّلام قرار داده ، زهراء دشمنان خويش را در دوزخ و دوستان خود را در بهشت داخل مينمايد. فاطمة صدّيقة كبری است و قرون گذشته بر معرفت او در دَوَران بوده است. 📚بحار الأنوار، ج۴۳، ۱۰۵. ----------------- @ostadhasheminasab
از حضرت امام باقر علیه‌السلام روایت شده است که به این مضمون فرمودند: 🔥 «هیزم‌هایی که آن دو نفر برای آتش زدن امیرالمؤمنین و حضرت زهرا و امام حسن و امام حسین علیهم‌السلام جمع کرده بودند، اکنون نزد ما اهل‌بیت است و ما آن را از یکدیگر ارث می‌بریم (و دست به دست می‌شود تا برسد به قائم ما)؛ و حضرت مهدی علیه‌السلام (در دوران ظهور) آن دو ملعون را با همان هیزم‌ها خواهد سوزاند...» 💠 «ثُمَّ يُحْرِقُهُمَا بِالْحَطَبِ الَّذِي جَمَعَاهُ لِيُحْرِقَا بِهِ عَلِيّاً وَ فَاطِمَةَ وَ الْحَسَنَ وَ الْحُسَيْنَ (عَلَيْهِمُ السَّلَامُ)؛ وَ ذَلِكَ الْحَطَبُ عِنْدَنَا نَتَوَارَثُهُ...» 📚 دلائل الامامة (طبری)، ص۴۵۵ ----------------- @ostadhasheminasab
💠 ورود تصوف در تشیع 🔹برخی از محققان آثار صوفیه می‌گوید: «ظهور بهاء الدّین حیدر بن علی بن حیدر علوی حسینی آملی، معروف به سید حیدر آملی (۷۲۰ ه. ق. - ۷۸۲ ه. ق. یا پسان تر)، در تاریخ تشیع و تصوّف، رخدادی عظیم بشمارست. سید حیدر- که از شاگردان فخر المحقّقين حلّی است- در نوشتارهایش می‌کوشید وحدت تصوّف و تشیع را اثبات کند و نشان دهد که «شیعی» و «صوفی» دو نام يك معنایند. وی که در گسترش دبستان صوفيانه ابن عربی بسیار اثرگذار بوده، از منتقدان ابن عربی هم محسوبست و اهتمام به گونه ای پالایش شیعیانه تصوّف محيي الدينی داشته. برخی گفته اند تشکیل یافتن سلسله نقشبندیه (در نیمه دوم سده هشتم هجری) که خرقه خویش را به ابوبکر می‌رسانیدند، واکنشی بود در برابر سید حیدر آملی و اقدام او در یکی اعلام کردن «تشیع» و «تصوّف». به نظر می‌رسد از حوالی سده هفتم هجری اندك اندك عالمان و شریعتمداران امامی هم نرمش و پذیرش بیشتری در برابر «تصوّف» و مظاهر آن نشان دادند. » [١] 🔹 آية الله شیخ مرتضی رضوی: «برخی از سنیان که با افکار رهبانی حسن بصری و شاگردانش آشنا بودند، به آن گرائیدند و به سرعت بودائیات را رواج دادند. در میان شیعیان تا قرن هشتم، برای نفوذ بودائیات، راهی نبود. گاهی کسی با عنوان شیعه به آن می‌گرائید اما فوراً از دایره تشیع رانده می‌شد. در قرن هشتم، توسط سید حیدر آملی که هوس کرده بود اسماعیلیان پراکنده و بی سروسامان مناطق البرز مرکزی را زیر مدیریت خود در آورد، به میان شیعیان نیز نفوذ کرد. تشیع نتوانست سید حیدر را نیز از دایره خود طرد کند. به تدریج بودائیت به درون شیعه نیز نفوذ کرد و راه «معرفة الله بالله» به معنی بودائی آن، جای راه قرآن و سنت را گرفت و عرفان نامیده شد. صوفیان کوشیدند که دست آویزهائی از قرآن و حدیث برای راه بودائی خود، فراهم کنند. و پیش تر به شرح رفت که بزرگ ترین مستمسك شان ذیل دعای عرفه بود که يك صوفی مصری آن را بردعای امام حسين (علیه السّلام) افزوده است محى الدين (مسیحی جاسوس و جاده صافکن جنگ‌های اندلس، جنگ‌های صلیبی، حمله مغول) آموزه‌های بودائی را از صوفیان سنی گرفت و در قالب خشن ترو نسبت به اسلام براندازتر، در آورد. ملاصدرا آموزه‌های ضد دینی محی الدین را با ارسطوئیات درهم آمیخت و به اصطلاح حکمت متعالیه را درست کرد که عقل را نیز به خدمت بودائیات گرفت و التقاطی ترین بینش در تاریخ بشر را ایجاد کرد. و بر « معرفة الله بالله» با معنی «من الحق الى الحق» اصرار ورزید، و راه قرآن و سنت را تحت عنوان «من الخلق الى الحق» باصطلاح برای خالی نبودن عریضه با تصوف درهم آمیخت. » [٢] 🔹استاد حسن زاده آملی: «اگر کتاب کبیر اسفار را مدخل و یا شرح فصوص و فتوحات بدانیم، ناطق به صوابیم و هرگاه فرضا تحقيقات و لطائف ذوقی و وجدانی این مکاشف بزرگ، محي الدين و براهین استوار صدرالمتألهین در پیرامون آنها از اسفار برداشته شود، دیگر اسفار، حکمت متعالیه نخواهد بود و همان مسائل رائج می‌ماند» [٣] 🔹استاد جوادی آملی: «حکمت متعالیه همواره هم خود را مصروف این مهم داشته است تا آنچه را که مشهود عارفان است در محور مفهوم‌های حصولی در ظرف برهان ارائه دهد. » [۴] 🔹استاد جلال الدین آشتیانی: «تأثیر افکار محى الدين در آراء و عقائد ملاصدرا اظهر من الشمس است» [۵] ---------------------------------- 📚 منابع : [١]: سراج السالكين منتخب مثنوی معنوی، ص: ۳۱ [٢]: نقدهای علامه طباطبائی بر علامه مجلسی (حواشی بر بحارالانوار)، ص: ۳۱۶ [٣]: عرفان و حکمت متعالیه ص۳۵-۳۶ [۴]: تحرير تمهيد القواعد ج۳ ص۳۱۵ [۵]: رسائل فلسفی به تصحیح و مقدمه آشتیانی ص ۳۸ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی --------------------- @ostadhasheminasab
🔰 تلاش استعمار در ترویج صوفی گری 🔷 استاد مصباح یزدی: «در این باره اگر مسائل و جریانات نیم قرن اخیر ایران به ویژه از سال ۴۲ به بعد را بررسی کنیم، می‌بینیم که اکثریت اگر نگوییم همه مشایخ متصوفه روابط خوبی با دربار و درباریان داشته اند. طی این مدت بسیاری از کسانی که به مقامات عالی رسیدند، از نخست وزیر گرفته تا وزرا و نمایندگان مجلس و سایر مناصب مهم و کلیدی، از طرفداران فرقه‌های مختلف متصوفه بوده اند. از سال ۴۲ به بعد، رژیم گذشته به ترویج تصوف و بناکردن خانقاه‌های با شکوه و احیای فرقه‌ها و مذاهب باطل و تشکیلات متعدد فراماسونری نمود و کمکهای مالی فراوانی در اختیار آنها قرار داد. نمونه‌های متعددی از این قبیل وجود دارد که در تاریخ ثبت و ضبط و اسناد عینی و خدشه ناپذیر آن در دست است. دکتر اقبال یکی از این نمونه‌ها است که به یکی از فرقه‌های معروف متصوفه وابسته بود. از زمان او خانقاه‌های مجللی در ایران ساخته شد و تبلیغات گسترده ای برای ترویج مشرب صوفی گری صورت گرفت. در این دوره، کتابهای متعددی از صوفیه پیاپی چاپ و منتشر شد. پس از انقلاب، برخی از این قبیل کتابها، با چاپ و کاغذ عالی در خارج از کشور چاپ و به داخل قاچاق و توزيع می‌شود. هم اکنون بسیاری از کتابهای تبلیغی صوفیه چاپ فرانسه، آلمان، امریکا و برخی دیگر کشورهای اروپایی است. آقایان شیوخ و قطب‌هایی که در آن کشورها تشریف دارند و در خانه‌های بسیار مجلل و با وضعی بسیار تشریفاتی و مرفه به گذران عمر مشغولند، ترتیب چاپ این کتابها را می‌دهند و آنها را برای هدایت و ارشاد مردم مستضعف می‌فرستند! این حضرات که دلشان برای این مردم کباب است و از اینکه مردم ما از حقایق و دقایق عرفانی دور و محرومند بسیار دل نگران و ناراحتند، لطف فرموده و با هموار کردن انواع رنجها و سختیها بر خود، این کتابها را با هزاران زحمت نوشته، چاپ کرده و برای ما می‌فرستند! » [۱] -------------------------- 📚 منابع : [۱]: در جستجوی عرفان اسلامی ص ۱۰۸ - ۱۱۰ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------- @ostadhasheminasab
🔴 ماجرای عیادت سیاسی خلفای غاصبین از حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها در آخرین روزهای عمر شریف حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها، حال عمومی ایشان بدتر شده و کسالت شدید آن حضرت و سخنانشان در بستر بیماری و روی‌گردانی ایشان از اهل شهر و به خصوص جملات‌شان در ملاقات زنان انصار، تأثیر زیادی بر عواطف اهل مدینه و مسلمین گذاشته است. در عین حال، دستگاه خلافت به شدّت نیازمند بازسازی آبروی از دست رفتۀ خویش پس از جنایاتی که در حقّ یگانه دختر رسول خدا انجام داده است می‌باشد! 👈 ابوبکر و عمر چندین نوبت به بهانۀ عیادت، به خانه حضرت فاطمه علیهاالسلام مراجعه کرده‌اند، که البته آن حضرت اجازۀ ورود به آن دو را نداده‌اند! با دستور ابوبکر، عمر با مراجعه به امیرالمؤمنین علیه‌السلام، از حضرت می‌خواهد که شفیع شده و اجازۀ ملاقات را از حضرت صدیقه سلام‌الله‌علیها بگیرند؛ حضرت زهرا علیهاالسلام سخن همسر مظلوم و امام زمان غریبشان را می‌پذیرند و امر را به ایشان می‌سپارند. حضرت فاطمه زهرا سلام‌الله‌علیها که به علّت بیماری، توان برخاستن از بستر را نداشتند، با ورود آن دو خبیث، در همان حال آرمیده در بستر و ملحفۀ ضخیمی که رویشان کشیده بودند، صورت شریف خود را به سوی دیوار بر می‌گردانند! ابوبکر و عمر که همراه جمعی از مردم وارد خانه شده‌اند، به حضرت زهرا علیهاالسلام سلام می‌کنند، اما جواب سلام خود را نمی‌گیرند؛ چرا که جواب سلام مسلمان واجب است نه کافر! سپس شروع به عذرخواهی و طلب بخشش می‌کنند؛ ابوبکر چنین می‌گوید: ⭕️ «ای دختر رسول خدا! به خدا قسم بستگان پیامبر را بیشتر از خاندان خودم دوست دارم و محبت من نسبت به تو، بیش از محبتم به دخترم عایشه است! دوست داشتم روزی که پدرت وفات کرد، من هم می‌مُردم! اما چه کنم که از پدرت شنیدم "ما پیامبران ارث نمی‌گذاریم!" (و به همین خاطر، فدک را از تو غصب کردم!)» حضرت بدون توجه به سخنان آنان، رو به امیرالمؤمنین علیه‌السلام می‌کنند و می‌فرمایند: 🔹 «با آن دو نفر، سخنی نمی‌گویم تا زمانی که پاسخ این سؤالم را با صداقت و راستی بدهند!» آنان قسم می‌خورند که جز حق نگویند؛ سپس حضرت می‌فرمایند: 💠 «شما دو نفر را قسم می‌دهم که آیا نشنیدید رسول خدا صلّی‌الله‌علیه‌وآله دربارۀ من فرمود: "فاطمه، قطعه‌ای از وجود من است؛ هر کس فاطمه را بیازارد، مرا آزرده و هر کس مرا بیازارد، خداوند را آزرده است؟! و هر کس مرا پس از مرگم بیازارد، گویی مرا در حال حیاتم آزرده است؟!"» آنان گفتند: آری شنیده‌ایم و تصدیق می‌کنیم! آنگاه حضرت فرمودند: 🔻 «الحمدلله که تکذیب نکردید! خدا را شاهد می‌گیرم و تمام کسانی که در اینجا هستند گواهی خواهند داد که شما دو نفر، مرا در حال حیات و مرگم آزردید و با شما سخن نخواهم گفت تا وقتی که خداوند را ملاقات کنم و شکایت شما را به محضرش بگویم!» ابوبکر که در جمع، آبرویی برای خود نمی‌بیند، با سروصدای فراوان شروع به گریه و فریاد می‌کند و می‌گوید: ♨️ «ای کاش مادر مرا نزائیده بود!!» عمر به او پرخاش می‌کند و می‌گوید: ‼️ «وای بر این مردم که مثل تویی پیر خرفت، حکومتشان را به دست گرفته است! که با ناراحتی یک زن، داد و فریاد می‌کند و با رضایتش، خوشحال می‌شود!!» حضرت صدیقه کبری سلام‌الله‌علیها بدون اعتنا به این جزع و فزع‌های نمایشی، ابوبکر را خطاب قرار داده می‌فرمایند: ☄ «به خدا قسم در هر نمازی که می‌خوانم، تو را لعن و نفرین می‌کنم!» آن دو بدون کسب هیچ نتیجه و با رسوایی بیشتر، از خانۀ حضرت خارج می‌شوند! سپس حضرت زهرا علیهاالسلام به امیرالمؤمنین علیه‌السلام وصیت و تأکید می‌کنند که این دو نباید بر جنازۀ ایشان نماز بخوانند. 📚 منابع عامه: الإمامة والسياسة (ابن‌قتيبة‌دینوری)، ص۲۰ 📚 منابع شیعه: علل الشرائع (شیخ‌صدوق)، ج۱، ص۱۸۶ بحار الانوار (علامه‌مجلسی)، ج۲۸، ص۳۵۷ 🔹 مصادیق لعن را از حضرت زهرا سلام‌الله‌علیها بیاموزیم و بعد از هر نماز، آن دو خبیث و دیگر غاصبین و ظالمین به حقّ اهل‌بیت علیهم‌السلام را لعن و نفرین کنیم و با این لعن و تبرّی خود، به خداوند متعال تقرّب بجوئیم. 🔥 «اَللّهُمَّ العَن اَوّلَ ظالِمٍ ظَلَمَ حَقَّ مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد وَآخَرَ تابِعٍ لَهُ عَلَی ذَلِک.» ------------------ @ostadhasheminasab
عدم تشیع مشایخ صوفیه 🔷 مرحوم محقق اردبیلی (قدس سرّه) می‌نویسد: «باید دانست که بعضی از سنیان بنابر آنکه خواسته اند که صوفیه را صاحب مرتبه وانمایند ایشان را از روی شاگردی و خدمتکاری به امامان ما منسوب ساخته اند و بعد از این در محلش بیان خواهد شد که سلسله صوفیه به ابوهاشم کوفی منتهی می‌شوند و اوتابع معاويه و به ظاهر جبری و در باطن مانند معاويه ملحد و دهری بود و جمعی از متأخرين شيعه گول سنیان خورده اند و صوفیه را از اهل حق پنداشتند و ندانستند که برفرض که ایشان شاگردان و خادمان ائمه باشند خوبی ایشان از این بیرون نمی آید که اگر از این خوبی ایشان بیرون آید لازم می‌آید که اصناف معتزله و اشاعره و ابوحنیفه و مالك وشافعی و احمد حنبل و تابعان ایشان همه نیکان و رستگاران باشند؛ زیرا که نسبت شاگردی ایشان به امامان ما (علیهم السّلام) - - ثابت است و یقین است که جميع صحابه در مسائل و احکام رجوع به او می‌نمودند و حل مشکلات همه، او می‌کرد و هرگز او را بغیر از رسول خدا به دیگری احتیاج نیفتاده که چیزی استفاده نماید یا بپرسد. » [۱] 🔷 استاد جلال الدین آشتیانی: «ابن عربی، مانند بسیاری از طوایف مختلف اهل سنت و جماعت که در زمره مشایخ و اقطاب و اتباع ارباب تصوف اند، از ارباب سنت و جماعت است. این گفته که هرصوفی شیعی است و هر شیعی نیز عارف بر اصل و اساس صحیح استوار نیست، و نباید از روی تعصب به قول نادرست معتقد شد. » [۲] ----------------------------- 📚 منابع : [۱]: حديقة الشيعة، ج۱، ص: ۲۵۰ [۲]: مقدمه شرح فصوص (قیصری) ص ۱۲ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------ @ostadhasheminasab
💠 وجه تسمیه حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها به فاطمه 👈 در روایات وارده از ائمه اطهار علیهم السلام در وجه تسمیه حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها به فاطمه وجوه متعددی بیان شده است که در ادامه به برخی از آن وجوه مختصرا اشاره می گردد. 👈 لفظ فاطمه از ریشه (فطم) به معنای جدایی و انقطاع از چیزی گرفته شده است ١- انقطاع از شر یونس بن ظبیان روایت می‌نماید که امام صادق (علیه‌السّلام) از من پرسید: آیا می‌دانی که تفسیر فاطمه چیست؟ گفتم: مولای من! خودتان تفسیرش را بفرمایید. ایشان فرمودند: فاطمه (سلام‌الله‌علیها) از هرگونه بدی و زشتی جدا شده بود (فطمت من الشر) و اگر امیرالمؤمنین علیه‌السّلام با او ازدواج نمی‌نمود، از ابتدای خلقت، هیچ شخص هم‌تراز و صلاحیت داری برای ازدواج با او پیدا نمی‌شد. 📚 بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۰ ٢- انقطاع از دیگر زنان از حضرت صادق عليه السلام مرويست كه فرمود سميت فاطمه لانقطاعها عن نساء زمانها فضلا و دنيا و حسبا يعني فاطمه ناميده شد بجهت اين كه از زنان زمان خود منقطع بود و جدا بود بواسطه فضل و دين و حسب و البته آنچه مفيد است فضل و دين و شرف و حسب است. 📚 ریاحین الشریعه ج ١ ص ۴٢ ٣- انقطاع او و دوستانش از آتش جهنم امام رضا علیه‌السّلام به نقل از پدرانشان از پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم روایت می‌نمایند که ایشان فرمودند: به این دلیل اسم دخترم را "فاطمه" انتخاب نمودم، چون خداوند او و دوستانش را از آتش جهنم جدا نموده است. 📚 بحار الانوار، ج۴۳، ص۱۲ ۴- انقطاع خلق از کُنه معرفت حضرت رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم در حق فاطمه علیها السلام فرمود من عرفها حق معرفتها ادرك ليلة القدر وانما سميت فاطمه لأن الخلق فطموا عن كنه معرفتها و في خبر آخر انما سيمت فاطمه لان اعدائها فطموا عن حبها 🔹مرحوم شیخ ذبیح الله حالتی در کتاب ریاحین الشریعه در توضیح این حدیث می نویسد : معرفت حضرت فاطمه ي زهرا سلام الله علیها دو قسم است اول معرفت اسم و حسب و نسب و جمله قليله از حالاتش و اين قسم از معرفت از اين حديث معلوم است كه رسول صلي الله عليه و آله و سلم دست فاطمه را گرفت و فرمود (من عرفها فقد عرفها و من لم يعرفها فهي فاطمه بضعه مني و روحي التي بين جنبي) آنجناب در اين تعريف خواسته است اتحاد خودش را به فاطمه زهرا سلام الله علیها كه دلالت بر كمال فضل و شرف او مي‌كند به مردم بفهماند يعني فاطمه را بدين گونه بشناسيد و او را چون روحي در قالب و قلب من بدانيد و اين قسم از معرفت نتيجه اش اين است كه با روح و قلب و پاره تن پيغمبر بايد مردم عمل بنمايند آنچه با پيغمبر عمل مي‌كردند و حرمت جان پيغمبر حرمت پيغمبر است و احترام جزء اعظم احترام كل است. و قسم دوم معرفت به کنه و حقيقت و احاطه تامه ي بتمام مقامات و كمالات و فضائل و فواضل اوست و اين قسم از معرفت براي احدي حاصل نمي شود و حديث (و هي الصديقه الكبري و علي معرفتها دارت القرون الاولي) همان معرفت اجماليه است و عجز انسان از ادراك هر شيئي و شخصي بواسطه كثرت اوصاف و آيات اوست و هر قدر اوصاف موصوف زيادتر است موصوف قدر و شأنش در انظار عظيم تر مي‌نمايد و چون انسان ناقص بواسطه فقدان آن مقامات عاليه در مقام داني و سافل است بمقام عالي نرسد و نتواند او را بشناسد پس چگونه ما حقيقت نبوت را مي‌توانيم بشناسيم مانند اسم عظم و ليله القدر؟ ۵- انقطاع از دنیا و لذات و شهوات آن قال النبي صلي الله عليه و آله و سلم سميت فاطمه فاطمه لفطمها عن الدنيا و لذاتها و شهواتها يعني بجهت انقطاع و انفطام او از دنيا و لذات و شهوات آن او را فاطمه ناميدند كانه از وقتي كه آن ملك نازل شد و او را فاطمه خواند دنيا را نخواست و اعراض از ماسوي الله كرد، و من المهد الي اللحد روي دلش بسوي آخرت و پروردگارش بود چون محبت دنيا از دلش بريده شده بود مالك محبت حق شد و از اين جهت در دنيا با آنهمه قدرت و كمال كرامت در آن زمان قليل با نهايت سختي و عسرت گذرانيد. 📚 ریاحین الشریعه، ج ١، ص ۴٣ ------------- @ostadhasheminasab
🛑 دعای سفارش شده حضرت زهرا سلام الله علیها در روز شنبه اَللَّهُمَّ افْتَحْ لَنَا خَزآئِنَ رَحمَتِکَ، وَ هَبْ لَنَا اللَّهُمَّ رَحمَةً لَا تُعَذِّبُنا بَعدَهَا فِی الدُّنیَا وَ الآخِرَةِ، وَارزُقنَا مِن فَضلِکَ الوَاسِعِ رِزقًآ حَلَالًآ طَیِّبًّا،وَ لَا تُحَوِّجنَا وَ لَا تُفْقِرْنَا إلَی أحَدٍسِوَاکَ، وَ زِدنَا لَکَ شُکرًا، وَ إلَیکَ فَقرًا وَ فَاقَةً، وَ بِکَ عَمَّن سِوَاکَ غِنًا وَ تَعَفُّفًا، اللَّهُمَّ وَسَّعْ عَلَینَا فِی الدُنیَا، اَللَّهُمَّ إنَّا نَعُوذُ بِکَ اَن تَزْوِیَ وَجهَکَ عَنَّا فِی الحَالٍ، وَ نَحنُ نَرغَبُ إلَیکَ فِیهِ؛ اللَّهُمَّ صَلِِّ علَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ اَعطِنَا مَا تُحِبُّ، واجْعَلْهُ لَنَا قُوَةً فِیمَا تُحِبُّ، یا اَرحَمَ الرَّاحِمِینَ خداوندا! گنجینه های رحمت خویش به روی ما بگشای؛ رحمتی به ما عطا کن که بعد از آن در دنیا و آخرت ما را عذاب نکنی . و از فضل وسیع خویش رزقی حلال و طیّب روزی ما کن؛ و ما را به احدی غیر از خودت محتاج و نیازمند مگردان، و توفیق شکرگزاری هرچه بیشتر به ما مرحمت کن و ما را نسبت به خود نیازمند و از غیر خود بی نیاز و عفیف کن! پروردگارا، وسعت (در ایمان و روزی) را در دنیا برایمان عطا کن! معبودا، پناه می آورم برتو از اینکه لحظه ای روی از ما برگردانی، در حالی که مشتاق توّجه و عنایت توایم! پروردگارا! بر محمّد و آل محّمد درود بفرست و آنچه خود می پسندی برای ما عطا کن و نیروی ما را در آنجا که خودت دوست داری صرف کن، ای مهربانترینِ مهربانان! --------------------- @ostadhasheminasab
⭕ آراء متعارض در باره ابن عربی (١) ⏮️ بخش بعدی ♦️آقای محمد حسین طهرانی درباره مذهب و مرام ابن عربی که شيخ مشايخ صوفیه است سخنان متعارضی را بیان کرده اند که به طور خلاصه ذکر می‌کنیم: ۱- ابن عربی سنّی مالکی مستضعف بوده و حقّانیت اهل البيت (علیهم السّلام) به او واصل نشده سپس درادامه می‌نویسد: «آیا از يك عالم سنّی مذهب مالکی مرام که از بدو امرش در محیط عامّه و مدارس و مکتبه‌های آنان رشد و نما کرده است و با علمای شیعه و مکاتب ایشان سرو کار نداشته است و در مدینه و کوفه نبوده است، بیش از این را می‌توان توقّع داشت؟... برای وی (ابن عربی) دعا کنید تا پرده جهلش بکلّی پاره شود و صریحا شیخین را از خلفای غاصب و طلحتين را از متجاوزان به حقّ امام مفترض الطاعة بداند... روزی بحث ما با حضرت استادنا الأكرم حضرت علّامه فقید طباطبائي قدّس الله نفسه بر سر همین موضوع به درازا انجامید. چون ایشان می‌فرمودند: چطور می‌شود محيي الدّين را اهل طريق دانست با وجودی که متوکّل را از اولیای خدا می‌داند؟! عرض کردم... در این صورت باید در نظیر این نوع از مطالب، او را از زمره مستضعفین به شمار آوریم ایشان لبخند منکرانه ای زدند و فرمودند: آخرمحيى الدّين از مستضعفین است؟! » [۱] ۲- ابن عربی شیعه است می‌نویسد: «کلام شیخ در (فتوحات) بر وجهی که سابقا مذکور شد دراعتقاد او به امامت و وصایت ائمه اثنا عشر نسبت به سید البشر صلوات الله عليهم صریح است» [٢] ۳- «کسی که بر فتوحات مکیه محيي الدين وارد باشد... می‌بیند که حاوی بعضی از مکاشفات او نیز هست که با متن واقع و معتقد شیعه تطبیق ندارد» [٣] ۴- در موضع دیگر می‌نویسد: اثبات تشیع وی مشکل است ولی در ضمیروی از محبّت اهل بیت (علیهم السّلام) سروری بوده و بالجمله اگر چه امثال این گونه عبارات با وجود کلمات متضافره دیگری که مرجح سئیت اوست، اثبات تشیع وی مشکل است ولی بعد از ملاحظه تضاعيف این عبارات که دفاتر و تصانیف او به آنها مملوّ و مشحون است، يقين عادی حاصل می‌شود به اینکه ضمیر وی را از محبّت آن ارواح مقدسه سروری بوده و قلبسلیمش از مشکوه انوار طاهره اکتساب نوری نموده چنانچه این (مناقب ائمه اثنی عشر) را جمعی از نتائج خاطر او شمرده و آن تصنیف شریف را بر سلامت ارادت وی آیت محکم دانسته و برقوّت ایمان او برهان اعظم گرفته اند» [۴] ♦️ استاد مطهری می‌گوید: «محيي الدين عربی، اندلسی است و اندلس جزء سرزمینهایی است که اهالی آن نه تنها سنی بودند بلکه نسبت به شیعه عناد داشتند و بویی از ناصبی گری در آنها بود. علتش این است که اندلس را ابتدا امويها فتح کردند و بعد هم خلافت اموی تا سالهای زیادی در آنجا حکومت می‌کرد. امویها هم که دشمن اهل بیت بودند ولهذا در میان علمای اهل تسنن، علمای ناصبی، اندلسی هستند و شاید در اندلس شیعه نداشته باشیم و اگر داشته باشیم خیلی کم است. محيي الدين، اندلسی است ولی روی آن ذوق عرفانی ای که دارد و معتقد است زمین هیچ گاه نمی تواند خالی از ولیّ و حجت باشد، نظر شیعه را قبول کرده و اسم ائمه (علیهم السّلام) را ذکر می‌کند تا می‌رسد به حضرت حجت و مدعی می‌شود که من در سال ششصد و چند محمّد بن حسن عسکری را در فلان جا ملاقات کردم. البته بعضی از حرفهایی که زده ضد این حرف است و اصلاً سنی متعصبی است» [۵] ------------------------------------ 📚 منابع : [۱]: روح مجرد ص۴۳۳ [۲]: همان ص ۳۲۶ [٣] همان ص۳۵۳ [۴] روح مجرد ص۳۳۰ [۵] مجموعه آثار ج ۴ ص ۸۰۴ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------ @ostadhasheminasab
⭕ آراء متعارض درباره ابن عربی (٢) ⏭️ بخش قبلی ⏮️ بخش بعدی ♦️ استاد جلال الدين آشتیانی: «نامش أبو عبد الله، محمد بن علی بن محمد بن العربي الحاتمي الطائی است.... در مذاهب چهارگانه نازل ترین را انتخاب فرموده - بلکه محیط و زمان بر أو تحمیل نموده است. و آن مسلك حنبلی است که مؤسس آن احمد بن حنبل است. حنابله در حدی از انحطاط فکری قرار دارند که معتقدند موجود باید محسوس باشد و آن چه محسوس نیست وجود ندارد. و از این رو برای خداوند نیز جسمانیت قایل شده اند. » [١] «شیخ اعظم.. خصم الدِّ شیعه امامیه است. » [٢] «شیخ اعظم به طور کلی با شیعه، خصوصاً فرقه امامیه، عظّم الله شأنهم، سر سازش ندارد. او گویا مطلقاً آثار أئمه شیعه را ندیده است. » [٣] و نیز می‌نویسد: «ابن عربی که در کتب مفضله خود غثّ و سمین را درهم آمیخته، متوکّل عباسی و برخی اشرار را از اقطاب می‌داند و با آب و تاب نقل می‌کند که رجبیون، خذلهم الله (رفضه) شیعیان مولی الموالي (علیه السّلام) را بصورت خنازیر مشاهده کرده اند، ولی در آثار قونوی و تلمیذ خاص او سعيد الدين فرغانی واتباع او از این هفوات دیده نمی شود. » [۴] ----------------------------- 📚 منابع : [١] شرح فصوص الحکم (قیصری) پیشگفتار ص ۱۲ [٢] همان ص۴۳ [٣] مقدمه شرح فصوص (قیصری) ص ۴۵ [۴] مقدمه شرح فصوص (قیصری) ص ۲۸ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی -------------------- @ostadhasheminasab
🛑 دعای سفارش شده حضرت زهرا سلام الله علیها در روز یکشنبه اََللّهُمَّ إِجْعَلْ أَوَّلَ یَوْمی هَذا فَلاحاً وَ آخِرَهُ نَجاحَاً وَ أَوْسَطَهُ صَلاحَاً، اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ،‌وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَنابَ إِلَیْکَ فَقَبِلْتَهُ،‌وَ تَوَکَّلَ عَلَیْکَ فَکَفَیتَهُ، وَ تَضَرَّعَ إِلَیْکَ فَرَحِمْتَهُ . « خداوندا! ابتدای این روزم را رستگاری و آخرش را پیروزی و میانه اش را صلاح مقرّر فرما! خدایا! بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله وسلم ) درود فرست، و ما را در زمره آنان قرار ده که به سوی تو، انابه می کنند و تو آن را پذیرفته ای، و به تو توکل می کنند و تو آنان را کفایتی و به سوی تو تضرع می کنند و تو آنان را بخشیده ای .» -------------------- @ostadhasheminasab
🛑 دعای سفارش شده  حضرت زهرا سلام الله علیها در روز دوشنبه اََللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ قُوَةً فی عِبادَتِکَ، وَ تَبَصُّرَاً فی کِتابِکَ، وَ فَهْمَاً فِی حُکْمِکَ، اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ لاتَجْعَلِ الْقُرآنَ بِنا ماحِلاً، والصِّراطَ زائِلاً وَ مُحَمَّداً صَلّی اللهُ عَلیْهِ وَ آلِهِ عَنّا مُوَلِّیَاً . « خداوندا! من از تو قدرتی خواهم در عبادت تو، و بصیرتی در قرآن تو، ‌و فهمی از احکام و دستورات تو، خداوندا! بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله و سلم ) درود فرست،خدایا به خاطر اعمالمان قرآن را دشمن ما قرار مده و بر اثر  رفتارمان ما را از صراط ملغزان و روی محمد(صلی الله) از ما بر مگردان. ------------------- @ostadhasheminasab
⭕ آراء متعارض درباره ابن عربی (٣) ⏭️ بخش قبلی ♦️ استاد جلال الدین آشتیانی : «شیخ اعظم، برخلاف شاگرد عظیم خود،... اقوالی را مستند به شیعه، و به قول أو خصوصاً الإمامية من الشيعة دانسته که کذب محض است و شیخ آنها را واقعی پنداشته، در حالی که او خود بدون تحقیق در سند أحادیث و روایاتی را که وضّاعين با كمال وقاحت از قول حضرت ختمی مقام جعل کرده اند (و آثار جعل از ظاهر و معنای آن روایات هویداست) نازل در شأن خلفا، خصوصاً خليفه دوم، دانسته، و آن مجعولات را چندان با آب و تاب نقل و با ابتهاج شرح و تفسير می‌کند که اشخاص ساده لوح را تحت تأثیر قرار می‌دهد. عجب آن که به نقل تهمتی که شیاطین از دشمنان محبّان اهل بیت (علیهم السّلام) بر آنان بسته اند پرداخته است، به خيال آن که لا بد همه محققان از تابعان اهل بیت مسخر شیطان اند!... در همان کتاب (فتوحات) بعد از ذکر اقسام «خواطر» و تقسیم شیاطین و بیان «مداخل الشيطان في نفوس العالم» و «الغلوّ في حبّ آل البيت» پرداخته است به ذکر مطاعن شيعه، خصوصاً امامية من الشيعة، و گفته است: «وأكثر ما ظهر ذلك في الشيعة ولا سيما الإمامية منهم. فدخلت عليهم شياطين الجن أولاً بحب أهل البيت و استفراغ الحب فيهم و رأوا أن ذلك من أسنى القربات إلى الله. و كذلك هولووقفوا ولا يزيدون عليه إلّا أنّهم تعدّوا من حبّ أهل البيت إلى طريقين. منهم من تعدى إلى بعض الصحابة وسَبِهم حيث لم يقدِّموهم، وتخيلوا أن أهل البيت أولى بهذه المناصب الدنيوية، فكان منهم ما قد عرف واستفاض! وطائفة زادت إلى سب الصحابة القدح في رسول الله صلى الله عليه وسلم وفي جبريل (علیه السّلام) و في الله جلّ جلاله! حيث لم ينُصّوا على رتّبتهم وتقديمهم في الخلافة للناس حتى أنشد بعضهم: «ما كان من بعث الأمين أميناً» [۱]! از هیچ دیوانه ای چنین کلامی شنیده نشده است. ♦️... شیخ اعظم در مقام نقل حدیث، جمله «في الحديث الصحيح المنقول عن أبي هريرة عن النبي صلّى الله عليه و سلم» را ورد زبان خود قرار داده است. در حالی که أبوهریره چندان شهرت در نقل حديث ضعيف دارد که علمای مصر أو را «بازرگان حديث» نام داده اند. أبوهریره را عمریهودی زاده می‌دانست و از نقل حديث منع می‌کرد. و البته خليفه به عللی واهی نقل حدیث را در زمان خودمطلقاً ممنوع ساخته بود. » [١] ♦️و نیز می‌گوید: «أنت تعلم أن في كتاب الفصوص مواضع نقض وإشكال، لا يمكن توجيهها وتصحيحها. والقول بأن الشيخ مأمور معذور، ليس إلّا استناد الخبط والاشتباه إلى الله أو إلى الرسول! لأن المؤلّف قد صرّح في أوائل كتابه أنّ الملقي على خياله أو قلبه هو الرسول أو الله. » [٢] ✍️ «در کتاب فصوص اشکالاتی وجود دارد که امکان توجیه و تصحیح آنها نیست و این گفته که شیخ مامورِ معذور است جز نسبت دادن اشتباه به خدا یا رسول مطلب دیگری نیست زیرا مؤلف خود در اوائل کتاب تصریح می‌کند که تنها خدا و رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) بر قلب و خیال من القاء می‌کنند. » «مکاشفات او (ابن عربی) مانند واردات قلبی او، متنوع و القائات او گاهی مضطرب است و خالی از تشویش نیست و حتّی در مکاشفاتش تناقض هست» [٣] ✍️ شگفت آنکه استاد آشتیانی با آن همه نواقص و کاستی‌ها و عنادی که نسبت به شیعه در ابن عربی شمردند در موردی دیگر او را جزو نوادر بشمار می‌آورد: «ابن عربی، معروف به «شيخ أكبر»، یکی از أكابر ارباب عرفان، و در دوران اسلامی در عرفان و تصوف نظری بزرگترین عارف است، و در عرفان عملی نیز از نوادر به شمار می‌رود. » [۴] عجیب تر آنکه استاد آشتیانی با همه نقد و اشکالاتی که بر شیخ العرفا (ابن عربی) نمود سخنان عرفا را بر سخنان انبیاء و ائمه (علیهم السّلام) ترجیح می‌دهد و می‌گوید: «كلمات عرفا در اسرار راجع به مبدأ و معاد دلپذیرتر از مبانی کلمات حکما و طريقه انبیاء عظام وائمه کرام است. » [۵] این بدان معنی است که نظرات غیر معصوم دلپذیرتر از سخنان معصومین (علیهم السّلام) می‌باشد!!! ---------------------------- 📚 منابع : [١]: همان ص ۴۷ [٢]: شرح فصوص الحکم (قیصری)، ص: ۶۰۷، پاورقی. [٣]: مقدمه شرح فصول الحكم ص ۱۳ [۴]: شرح فصوص الحکم (قیصری) ص۱۱ [۵]: شرح فصوص (قیصری) مقدمه آشتیانی ص ۷۴ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی --------------------- @ostadhasheminasab
💠 چرا حضرت صدیقه کبری سلام الله علیها را طاهره نامیدند؟ مراتب اربعه طهارت در حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها 🔹اين لقب از اوصاف ذاتيه فاطمه زهرا عليهاسلام است و مشتق از طهر (به ضم) و آن پاكي از حيض است و طهارت بمعني پاك شدن و اصل آن نظافت است والمطهر المنزه والطهورين الماء والتراب و منه (وانزلنا من السماء ماء طهورا) 🔹و صدوق در كتاب (علل الشرايع) و (امالي) از حضرت صادق روايت كرده كه فرموده : فاطمه را در نزد خداوند سبحان نه اسم است از آن جمله طاهره است 🔹و مرحوم كفعمي فرموده طاهر از اسماء الله است يعني منزه از اشياء و امثال و اضداد و انداد و از صفات ممكنات و حالات مخلوقات از حدوث و زوال و سكون و انتقال و چون در اين عالم اسماء الله را مظاهري است مظهر اسم طاهر فاطمه زهراست كه در مخلوق مانندي ندارد و از زنان ديگر ممتاز است 🔹و حضرت باقر عليه السلام مي‌فرمود : فاطمه را طاهره ناميدند لطهارتها من كل دنس و طهارتها من كل رفث و مارأت يوما قط حمرة و لا نفاسا و معني رفث در آيه ي شريفه (ولا رفث ولا فسوق) فحش گفتن است و در اين حديث اشاره است كه فاطمه از اخلاق ذميمه هم طاهره بوده علاوه بر ادناس ظاهري 🔹و متعلق طهارت يا طهارت ظاهر است از اخباث يا طهارت جوار حست از معاصي يا طهارت نفس است از اخلاق رذيله رديه يا طهارت سر است از ما سوي الله و تمام اين مراتب اربعه در آن طاهره ي مطهره بوجه كمال موجود بود. 📚 ریاحین الشریعة، ج ١، ص ١٩ ----------------- @ostadhasheminasab
✴️ اشتباه اتباع ابن عربی ♦️استاد حسن زاده «و لكن جناب شیخ أكبر را باید معذور داشت که مأمور بود چنان که در مفتتح فصوص الحکم بدان تنصیص فرمود که: «أما بعد فإنّي رأيت رسول الله - (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) - في مبشرة أريتها في العشر الآخر من المحرم سنة سبع و عشرين وستمائة بمحروسة دمشق و بیده - (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) - کتاب فقال لي: هذا کتاب فصوص الحکم خذه واخرج به الى الناس ينتفعون به» [١] «اما بعد همانا من رسول خدا (صلّی اللَّهِ علیه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ) را دیدم در مبشره ای که آن را در دهه آخر محرم سال ششصد و بیست و هفت در محروسه دمشق در حالی که در دست او کتابی بود به من گفت این کتاب فصوص الحکم است آن را بگیر و به مردم عرضه کن تا به آن نفع برند. » ♦️استاد جلال الدین آشتیانی: «يك عیب اساسی در کار اتباع ابن عربی آن است که چشم بسته آن چه مرشد آنها نوشته است قبول کرده اند. از جمله آن که در «فصّ اسحاقی» شیخ برخلاف ظواهر کتاب و سنت، بلکه نص صریح، اسحاق را ذبیح دانسته است. اتباع أو عذر آورده اند که الشيخ (رض) معذور فيما ذهب إليه لأنه به مأمور. حال آن که به حکم قواعد شرعی و عقلی شیخ را باید مورد مؤاخذه قرار می‌دادند. وجه صحیح آن است که هیچ دلیل شرعی و عقلی بر عصمت شیخ از اشتباه وجود ندارد. » [٢] -------------------------------- 📚 منابع : [١]: ممد الهمم ص ۶۴۴ [٢]: مقدمه شرح فصوص قیصری ص۶ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی --------------------- @ostadhasheminasab
🛑دعای سفارش شده حضرت زهرا سلام الله علیها در روز سه شنبه اََللّهُمَّ اجْعَلْ غَفْلَةَ النّاسِ لَنا ذِکْراً، وَ اجْعَلْ ذِکْرَهُمْ لَنا شُکْرَاً، وَاجْعَلْ صالِحَ ما نَقُولُ بِأَلْسِنَتِنا نِیَّةً فی قُلُوبِنا .اََللّهُمَّ إِنَّ مَغْفِرَتَکَ أَوْسَعُ مِنْ ذُنُوبِنا، وَ رَحْمَتَکَ أَرْجَی عِنْدَنا مِنْ أَعْمالِنا .اََللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ وَفِّقْنا لِصالِحِ الإَعْمالِ وَالصَّوابِ مِنَ الْفِعالِ . « خداوندا! غفلت مردم از ما را مبدل به یاد خود فرما، و یادشان را برای ما عامل شکرگذاری قرار ده، و قول نیکی که به زبان می گوییم،‌نیت قلبی مان قرار ده. بارخدایا! بخشش تو از گناه ما وسیعتر است، و رحمتت  امیدوار کننده تر از اعمال ماست . خداوندا! بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم ) درود فرست، و ما را بر انجام اعمال نیک و افعال درست موفق گردان. ------------------- @ostadhasheminasab
هدایت شده از منبر
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔹هرچه در فاطمیه عزاداری شود، کم است، زیرا... 🎥 آیت الله العظمی وحید حفظه الله سلام الله علیها ▶️@Menbarvaezin
🛑 دعای سفارش شده حضرت زهرا سلام الله علیها در روز پنج شنبه اَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ الْهُدَی وَالتُّقی وَالْعِفافَ وَالْغِنَی، وَالْعَمَلَ بِما تُحِبُّ وَ تَرْضی. اَللّهُمَّ إِنّی أَسْئَلُکَ مِنْ قُوَّتِکَ لِضَعْفِنا، وَمِنْ غِناکَ لِفَقْرِنا وَ فَاقَتِنا، وَ مِنْ حِلْمِکَ وَ عِلْمِکَ لِجَهْلِنا. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ أعِنّا عَلی شُکْرِکَ وَ ذِکْرِکَ، وَ طاعَتِکَ وَ عِبادَتِکَ، بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الّراحِمینَ. « خداوندا! من از تو هدایت و تقوا و عفت و بی نیازی و عمل به آنچه را که تو دوست می داری و بدان رضایت می دهی، می خواهم. پروردگارا! از تو مسألت دارم که ما را قدرتی دهی تا ضعف و نیستی مان را بهبود بخشیم، و از صبر و علمت بهره ای دهی تا جهلمان را درمان کنیم . "خداوندگارا! بر محمد و آل محمد ( صلی الله علیه وآله و سلم ) درود فرست، و ما را بر شکر و ذکر و فرمانبرداری و عبادتت یاری فرما، به رحمتت سوگند ای مهربانترین مهربانان.» --------------------- @ostadhasheminasab
♠️ تحقیر عقل در مکتب عرفا (١) ⏮️ بخش بعدی ♦️استاد مطهری: «عرفا بیش از اندازه عقل را تحقیر کرده اند و گاهی- نه خیلی۔ تا حد بی اعتبار بودن عقل هم جلورفته اند.... ولی در مرحله تحقیرعقل گاهی تا حد افراط هم جلورفته اند؛ یعنی اساساً تفکر و تعقل و منطق و استدلال و برهان را سخت بی اعتبار معرفی کرده اند، تا آنجا که آن را «حجاب اکبر» هم نامیده اند. » [١] ✍️ در تایید کلام استاد مطهری، مواردی از سخنان عرفا در تحقیرعقل را ذکر می‌نمائیم : ١- شبستری می‌گوید [٢]: به قیاسات عقل یونانی نرسد کس به ذوق ایمانی عقل خود کیست تا به منطق و رای ره برد تا جناب پاك خدای گربه منطق کسی ولی بودی شیخ سنت ابوعلی بودی ورچه او را دو صدشفا باشد چون حبیب اعجمی کجا باشد؟ ابلهی باصفا و قلب سلیم بهتراز زیرکی و رأى سقيم ۲- استاد آشتیانی: «بزرگان فرموده اند: فکرونظر ومبدأ ادراکات علوم حصولی، حجاب، و علم حاصل از این طریق، حجاب اکبراست» [٣] ۳- ابن عربی می‌نویسد: لِّأن العلم الصحيح لا يعطيه الفكرولا ما قرّرته العقلاء من حيث افكارهم. [۴] «فکر و آنچه که عقلاء با فکرشان تقریر کرده اند موجب علم صحیح نمی شود» ----------------------------------- 📚 منابع : [١] مجموعه آثارج۲۳ ص ۲۱۳ [٢] نسیم گلشن ص ۲۴ [٣] مقدمه فصوص (قیصری) ص۱۳۸ [۴] فتوحات ج ۱ ص ۲۱۸ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی --------------------- @ostadhasheminasab
♠️ تحقیر عقل در مکتب عرفا (٢) ⏭️ بخش قبلی ۴- ابن عربی: [العلم النظري والعلم الوهبی] «و تختلف الطريق في تحصيلها بين الفكروالوهب و هوالفيض الإلهي و عليه طريقة أصحابنا ليس لهم في الفكر دخول لما يتطرق إليه من الفساد و الصحة فيه مظنونة فلا يوثق بما يعطيه و أعنى بأصحابنا أصحاب القلوب و المشاهدات والمكاشفات لا العباد ولا الزهاد ولا مطلق الصوفية إلّا أهل الحقائق والتحقيق منهم ولهذا يقال في علوم النبوة و الولاية إنها وراء طور العقل ليس للعقل فيها دخول بفکر لكن له القبول خاصة عند السليم العقل الذي لم يغلب عليه شبهة خيالية فكرية يكون من ذلك فساد نظره. » [١] « راه و روش علم نظری باعلم إعطائی اختلاف دارد، علم نظری از راه تفکر حاصل می‌شود ولی در علم وهبی فیض الهی لازم است و همین فیض الهی طريقه اصحاب ماست که آنان اهل فکر نیستند چرا که در فکر اشتباه راه دارد و صحت آن در حدّ گمان است مقصودم از اصحاب ما اصحاب قلوب و مشاهدات و مکاشفات است نه عابدان و نه زاهدان و نه همه صوفیه مگر آنها که اهل حقیقت و تحقیقند. و لذا در مورد علم نبوت و ولایت گفته می‌شود که آن علم وراء حدّ عقل است و عقل نمی تواند در آن راهی بوسیله فکر داشته باشد بلکه فقط آن عقل سلیمی که شبهه خیالی فکری براو غالب نشده باشد، می‌تواند قبول نماید. » ♦️استاد مطهری در ردّ گفتار صوفیه می‌گوید: يك حمایت فوق العاده ای از عقل را در متون اسلام می‌بینیم و در هیچ دینی از ادیان دنیا به اندازه اسلام از عقل یعنی از حجّیت عقل و از سندیت و اعتبارعقل حمایت نشده است. شما اسلام را با مسیحیت مقایسه کنید. » [٢] ✍️در تایید کلام استاد مطهری تعداد اندکی از آیات و روایات در زمینه حمایت از عقل را ذکر می‌کنیم: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الْأَعْمَى وَالْبَصِيرُ أَفَلَا تَتَفَكَّرُونَ » [٣] . «بگو آیا کور و بینا مساوی هستند آیا فکر نمی کنید؟ » «لَقَدْ أَنْزَلْنَا إِلَيْكُمْ كِتَابًا فِيهِ ذِكْرُكُمْ أَفَلَا تَعْقِلُونَ » [۴] «به تحقیق فرستادیم به سوی شما کتابی که مایه تذکر شماست پس آیا تعقل نمی نمایید؟ » عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ قَالَ: لَمَّا خَلَقَ اَللَّهُ اَلْعَقْلَ... قَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي مَا خَلَقْتُ خَلْقاً هُوَ أَحَبُّ إِلَيَّ مِنْكَ وَ لاَ أَكْمَلْتُكَ إِلاَّ فِيمَنْ أُحِبُّ أَمَا إِنِّي إِيَّاكَ آمُرُ وَ إِيَّاكَ أَنْهَى وَ إِيَّاكَ أُعَاقِبُ وَ إِيَّاكَ أُثِيبُ. » [۵] «امام باقر (علیه السّلام) فرمودند: هنگامی که خدا عقل را آفرید... فرمود: به عزت و جلالم سوگند مخلوقی محبوب تر از تو خلق نکردم و هرکه را که دوست دارم تو را به طور کامل به او می‌دهم همانا من تنها تو را امر می‌کنم و تنها تو رانهی می‌نمایم و تنها تو را کیفر و تو را پاداش می‌دهم» عَن أبِي الحَسنِ الرِّضَا (علیه السّلام) قَالَ: « ذُكِرَ عِنْدَهُ أَصْحَابُنَا وَ ذُكِرَ اَلْعَقْلُ قَالَ فَقَالَ (علیه السّلام) لاَ يُعْبَأُ بِأَهْلِ اَلدِّينِ مِمَّنْ لاَ عَقْلَ لَهُ... إنَّ اللهَ خَلَقَ العَقلَ... فَقَالَ وَ عِزَّتِي وَ جَلاَلِي مَا خَلَقْتُ شَيْئاً أَحْسَنَ مِنْكَ أَوْ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْكَ بِكَ آخُذُ وَ بِكَ أُعْطِي » [۶] از حضرت رضا (علیه السّلام) نقل شده است که در نزد ایشان، در مورد شیعیان و در مورد عقل سخن گفته شد، حضرت فرمودند: دینداری که عقل ندارد اعتنایی به او نیست... همانا خداوند عقل را خلق فرمود... پس فرمود به عزت و جلالم سوگند چیزی نیکوتر از تو یا محبوب تر از تو نیافریدم. همانا به واسطه تو میگیرم و به واسطه تو عطا می‌کنم» عن أمير المؤمنين (علیه السّلام): « العَقلُ أقوَى أَسَاس» [٧] «قوی ترین أساس (پایه) عقل است. » ---------------------------------- 📚 منابع : [١]: الفتوحات المكية ج۱ص ۲۶۱ [٢]: مجموعه آثار ج۲۳ ص ۱۸۴ [٣]: الأنعام: ۵۰ [۴]: الأنبياء: ۱۰ [۵]: الکافی، ج۱، ص۱۰ [۶]: الكافي ج۱، ص: ۲۷ [٧]: غرر الحكم ص۳۵ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------- @ostadhasheminasab
🛑 دعای سفارش شده حضرت زهرا سلام الله علیها در روز جمعه در طلب قرب بخداوند متعال اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِنْ أَقْرَبِ مَنْ تَقَرَّبَ إِلَیْکَ، وَ أَوْجَهِ مَنْ تَوَجَّهَ إِلَیْکَ، وَ أَنْجَحِ مَنْ سَأَلَکَ وَتَضَرَّعَ إِلَیْکَ. اَللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ کَأَنَّهُ یَراکَ إِلی یَوْمِ الْقِیامَةِ الَّذی فِیهِ یَلْقاکَ، وَلا تَمُتْنا إِلاّ عَلی رِضاکَ . اَللّهُمَّ وَاجْعَلْنا مِمَّنْ أَخْلَصَ لَکَ بِعَمَلِهِ وَ أَحَبَّکَ فی جَمِیعِ خَلْقِکَ. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، وَاغْفِرْ لَنا مَغْفِرَةً جَزْمَاً، حَتْماً، لا نَقْتَرِفُ بَعْدَها ذَنْباً، وَ لا نَکْتَسِبُ خَطیئَةً وَلا إِثْمَاً. اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَآلِ مُحَمَّدٍ، صَلاةً نامِیَةً دَائِمَةً زاکِیَةً مُتَتابِعَةً مُتَواصِلَةً مُتَرادِفَةً بِرَحْمَتِکَ یا أَرْحَمَ الرّاحِمین. خداوندا! ما را از جمله کسانی قرار ده که بیش از همه به تو نزدیکی جسته اند، و از آنان که بیش از همه روی به سوی تو دارند، و از کسانی که درخواستشان بیش از همه روا گشته و به پیشگاهت تضرع و فروتنی آورده اند. خدایا! ما را تا روز قیامت، در زمره آنان قرار ده که گویی تو را می بینند،‌قیامتی که در آن، تو را ملاقات خواهند کرد، و ما را نمیران مگر بر رضای خودت. خداوندا! ما را از کسانی قرار ده که به عمل خویش اخلاص به پیشگاهت آورده و در میان همه خلق و آفریدگانت، تو را دوست می دارند. « خداوندا! بر محمد و آل محمد (صلی الله علیه وآله و سلم ) درود فرست، و ما را با آمرزشی قطعی و حتمی بیامرز که پس از آن نه گناهی به انجام رسانیم و نه خطایی مرتکب شویم . خدایا! بر "محمد و آل محمد" (صلی الله علیه و آله و سلم ) درود فرست، درودی که همواره فزونی یابد و دائمی و پاک و بسیار و بدون فاصله و در پی هم باشد به رحمتت سوگند ای مهربانترین مهربانان.»      《 ️أللَّھُـمَ ؏َـجِّـلْ لِوَلیِڪْ ألْـفَـرَج》 -------------------- @ostadhasheminasab
❎ گفتار متعارض در میزان بودن عقل ♦️استاد جوادی آملی: «بزرگان اهل معرفت، همچون عارف نامدار ابن عربی، می‌توانند از راه شهود به بخشی از اسرار عالم آگاه شوند و اموری را کشف کنند لیکن کشف آنان برای دیگران حجت نیست و ما راهی برای اثبات آن نداریم. اهل شهود اگر بتوانند مشهودات خود را معقول و برهانی کنند، براهین آنان بر میزان صحت و سقم، یعنی علوم متعارفه یا اصول منتهی به آن عرضه می‌شود و در صورت تأیید پذیرفته خواهد شد. » [۱] ❌ایشان بر خلاف کلام مذکور در موضعی دیگر می‌گوید: «عقل، نازل تراز شهود است و حقیقت مجرد را با شهود عرفانی می‌توان فهمید، نه با عقل برهانی. » [۲] ♦️استاد مطهری می‌گوید: «روش سلوکی عرفانی. روش عرفان و تصوّف فقط و فقط بر تصفیه نفس بر اساس سلوك الى الله وتقرب به حق تا مرحله وصول به حقیقت تکیه دارد و به هیچ وجه اعتمادی به استدلالات عقلی ندارد. این روش پای استدلالیان را چوبین می‌داند. » [۳] ♦️استاد حسن زاده آملی: «بسیار حکیم فلسفی را می‌شناسیم که علاوه براین که از مبانی فلسفه آرامش خاطر نیافتند، بدغدغه و اضطراب افتادند، تا این که سرانجام سر به آستانه عرفان فرود آوردند و آرام شدند..... و از این گونه بیانات اهل عرفان که قائل بوحدت شخصیت وجودند و مبانی مسائل عرفانی را فوق عقل می دانند در اینکه عقل از طریق نظر و استدلال بمقصود نمی رسد. » [۴] ♦️ آقای محمد حسین طهرانی می‌نویسد: «کسی که رجوع به عقل را منکر شود باید جزو بهایم محسوب گردد» [۵] ❌جالب آنکه آقای محمد حسین طهرانی نیز مانند سایر صوفیه درباره برهان عقلی این چنین می‌گوید : «آری! آن عیان و شهود از دلیل و برهان برترو عالی رتبه تراست چون معتقدند که دلیل، عصای مرد نابینا است. پای استدلالیان چوبین بود پای چوبین سخت بی تمکین بود» [۶] «هرکه خواهد به دلائل، خدا دان شود هرچند تمهید مقدّمات ادلّه و براهین زیادہ تر خواهد نمود، مقرّر است که از حقّ دورتر خواهد شد و موجب ازدیاد حیرت وضلال خواهد بود» [٧] «قشريين و صاحبان پوسته بدون مغزولت، آنانکه اهل ظاهرند و اهل تفکرو اندیشه اند و بس، و این به جهت آن می‌باشد که این دسته نسبت به انبياء و اولیای کمّلین که ایشان اولوالالباب هستند همچون پوست و قشرند نسبت به مغز ولب» [٨] ------------------------------------ 📚 منابع : [۱]: تسنیم ج ۲ ص ۱۰۴ [۲]: دین شناسی ص۱۸۱ [۳]: مجموعه آثار ج ۵ ص۱۴۹ [۴]: نصوص الحکم بر فصوص الحکم ص۴۸۱ [۵]: الله شناسی ج ۳ ص ۲۵۴ [۶]: الله شناسی ج ۳ ص ۲۱۱ [٧]: همان ج ۲ ص ۱۶۰ [٨]: همان ج ۳ ص ۳۹ 📚 تعارض و نقد در آراء فلسفی و عرفانی ------------------- @ostadhasheminasab
4_5953961876516768694.pdf
370.6K
🔰استاد سیدمحمدجواد (زید عزه) 💢فاطمیه💢 🔸 مدخل شهادت حضرت فاطمه (سلام الله علیها) کتاب دانشنامه فاطمی (سلام الله علیها)،جلد اوّل، صفحات ۳۳۶-۳۶۰ 🔶مدخلی خواندنی پیرامون: 1⃣ مظلومیت اهل بیت علیهم السلام از دیدگاه پیامبر صلّی الله علیه و آله 2⃣بررسی سه هجوم به بیت وحی و کیفیت آن 3⃣گزارشهای مستند پیرامون احراق بیت و صدمات و لطمات وارده بر حضرت زهرا سلام الله علیها 4⃣بررسی وقایع هجوم تا شهادت 5⃣بررسی گزارشهای مختلف روز شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها و ترجیح روز سوم جُمادی الثانی به عنوان قول مختار نویسنده 6⃣بازتاب شهادت حضرت در اشعار 7⃣اشاره به برخی شبهات درباره شهادت حضرت و جوابهای اجمالی آن 🆔@masire_feghahat