eitaa logo
استاد مجاهدی 🌹🍃 و شاگردان
172 دنبال‌کننده
741 عکس
564 ویدیو
17 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
هرگزقسم به جان عزیزش نخورده ام دلتنگ مادرم شده ام جان مادرم .
به‌ سر آمد شب هجران و سحر نزدیک است صبر کن، صبر که هنگام ظفر نزدیک است رحمى اى باد خزان! کز اثر همّت اشک نونهالى که نشاندم، به ثمر نزدیک است همه را در رخ یاران، نگران می‌بینم مگر این قافله را وقت سفر نزدیک است وقت آن‌ است که همت طلبیم از درِ دوست که بس از قافله دوریم و خطر نزدیک است گرچه دور است ره کعبه‌ى مقصود، ولى آزمودیم که بر اهل نظر نزدیک است ناله‌هاى جرس قافله پرشور شده است همسفر! کعبه‌ى مقصود مگر نزدیک است؟ هست تا گوهر دین در صدف غیب نهان صدف چشم‏ ترِ ما به گهر نزدیک است گفتم از هجر رخت جان به لب آمد، گفتا ناله‌‌‏ى سوخته‌جانان به اثر نزدیک است پر و بال من و "پروانه" بسوزید چو شمع که سر آمد شب هجران و سحر نزدیک است
به پیر خرد پیشه ای دوش گفتم سؤالی در اندیشه ما نشیند اگر پاسخ پرسش من نگویی دل بیقرار من از پا نشیند علی از چه رو خاکی آمد ولیکن به چرخ چهارم مسیحا نشیند؟ کجا حق تعالی پسندد که مولا به پایین و عیسی به بالا نشیند؟ بگفتا چه کم گردد از مرغ قدسی اگر بر سربام دنیا نشیند؛ به مهر فلک بین چسان پرتو او به روی خس و خار و خارا نشیند ز قدر علی ذره ای کم نگردد مسیح ار که در آسمان ها نشیند که جای گهر نیست جز قعر دریا ولی موج بر روی دریا نشیند @ostadmojahedi @mohammadalimojahedi
اداره هنرهای ادبی؛ معاونت مهر دفتر تبلیغات برگزار می‌کند: محفل هفتگی شعر حوزه《مشارق》 با حضور: سید محمدجواد زمان: دوشنبه، ششم تیرماه، ساعت ۱۸ مکان: قم، خیابان شهدا(صفاییه)، نبش کوچه ۱۷، معاونت مهر دفتر تبلیغات.
در حقیقت رنگ غم تغییر کرد آخرین انگور هم تغییر کرد در میان چشم انگور سیاه جای آب و جای سَم تغییر کرد در زد آقا از صدای در زدن زود رنگ متّهم تغییر کرد پس به روی زن نیاورد و نشست اینچنین نوع کرم تغییر کرد دانه ی انگور را برداشت و… گفت شاید که “زنم” تغییر کرد زن ولی وقت تعارف هم که شد “یا جوادی” گفت و کم تغییر کرد دم که پایین رفت آقا خوب بود حال او در باز دم تغییر کرد چون حسن مثل حسین و مثل خویش حالتش در هر قدم تغییر کرد
در عــالم جـــود جـــاودان است جواد بر آل عـــلی عــزیز جـــان است جواد یا فـــــــــاطمه گریه کن به حال پسرت جان داده به غربت و جوان است جواد (ع) 🏴
من به لطف نگاهت ای باران سوی مشهد زیاد می ‌آیم دست بر روی سینه هربار از سمت باب ‌الجواد می‌ آیم
گر "هشت" رضا و "نه" جواد است چه غم؟ بگذار که هشتم گرو نه باشد... ‌
عشق باید ڪه پس از این،سخن آغاز ڪند "مرتضی" در بزند ، "فاطمه" در باز ڪند… ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
بخشی از یک ترکیب بند خدا نوشته تو را  تا جمال او باشی که روز و شب تو خدا را به گفتگو باشی برای شیعه همیشه ، تو آبرو باشی و غصه های علی را تو شستشو باشی   نیافریده خدا جز تو را برای علی که عاشقانه بسازی تو پا به پای علی   چه همسری ! که تویی تیغ ذوالفقار علی کسی ندیده کسی را چنین کنار علی فدای لحن فصیح ات ، بخوان نگار علی! بخوان ! که خطبه ی نغزت شده قرار علی     چه خطبه ای؟! که به واقع چو تیغ عریان است شبیه تیغه ی نهج البلاغه بران است   @hadi_ghasemi313
حالی که شادمانه به من دست می دهد امروز بی بهانه به من دست می دهد چیزی شبیه زمزمه ی چشمه سارهاست شوری که از ترانه به من دست می دهد از جست و خیز قاصدک ، این قاصد بهار احساس یک جوانه به من دست می دهد این لذتی که می برم از خنده های صبح از گریه ی شبانه به من دست می دهد حسی غریب ، وقت تماشای یک غروب از دور غمگنانه به من دست می دهد رنجی که تار می کشد از زخم زخمه ها از مردم زمانه به من دست می دهد از گریه ای که خفته در این خنده های تلخ یک حالت دو گانه به من دست می دهد *** وقتی که در فضای حرم سیر می کنم شوقی کبوترانه به من دست می دهد در طوف آخرست که احساس می کنم او از شکاف خانه به من دست می دهد 🍃🌹 ┏━━━🍃🌺🍃━━━┓ @ostadmojahedi ┗━━━🍂━
سروده میلاد عرفانپور در وصف مادر شهید ژاپنی ازسرزمین آفتاب آمد از سرزمین معبد و بودا در جستجوی آفتاب بی‌غروب ما آن‌زن که از روز ازل آیینه‌ صبح تماشا بود نامش پر از عطر گل یاس نامش کنیز نام زهرا بود از سرزمین آفتاب آمد از سرزمین معبد و بودا تا در شهیدستان ایران شهد شهود شرقی‌اش ممتاز باشد با مادران سرزمین عشق ایران همراز باشد از سنگلاخ سختی دوران آزاد شد آرام شد، این رود آری بهشت او دیدار فرزند شهیدش بود @Farsna