اسطوره های واقعی
📣🌹دوره آموزشی #صراط_اقوم📣 🌹 ✨دعوت به سفری شگفتانگیز در تاریخ نور و هدایت!✨ آیا آمادهاید تا با ۱۴
.
فقط ۲ روز تا پایان ثبت نام و #شروع دوره فوق #صراط_اقوم 👆👆 باقیست(شنبه ۲۰ بهمن) لطفا عزیزانی که ثبت نام خود را نهایی نکرده اند سریعتر🏃🏃🏃 اقدام کنند تا ان شاءالله لینک کانال مربوطه تقدیم گردد.
#آیدی_ثبت_نام
@tablighvaforosh
#توجه #توجه
بزرگواران توجه فرمایند این طرح، کار بسیار بزرگ و زمانبری هست و نیاز شدید به حمایت و انگیزه بخشی شما عزیزان هست، لذا توقع داریم بصورت #حداکثری در این طرح شرکت فرمائید تا قوت قلب ما باشید.متشکرم.
دوره #کاملا_رایگان"ارتباط دختر و پسر در ازدواج" استاد عزیزی
https://eitaa.com/dorehaye_amozeshi_rayegan/34877
لطفاااا #نشر #نشر #نشر
2025_02_06_14_48_13_128kbs.mp3
25.01M
فایل صوتی #پخش_زنده (لایو) معرفی دوره #صراط_اقوم( تاریخ زندگانی ۱۴معصوم ) توسط استاد دوره #سرکار_خانم_رمضانی
آیدی ثبت نام
@tablighvaforosh
#شروع_دوره :۲۰ بهمن ۱۴۰۳
اسطوره شماره ۴۷
#خانم_مرضیه_دباغ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
رفته رفته زخمها و جراحتهای من عفونت کرد و بوی مشمئز کننده آن تمام سلول را فرا گرفت، به طوری که مأموران تحمل ایستادن در آن سلول را نداشتند. مأموران که از مقاومت ما عصبانی بودند، شبی آمدند و با درنده خویی رضوانه را با خود بردند و فریادها و استغاثههای من راه به جایی نبرد. دیگر تاب و توانی برایم نمانده بود. نگران و مشوش ثانیهها را سپری میکردم. برایم زمان چه سخت و سنگین در گذر بود. بی قرار و بی تاب در آن سلول یک در یک و نیم متر این طرف و آن طرف میشدم و هرازگاهی از سوراخ کوچک (دریچه) روی در، راهرو را نگاه میکردم. کسی متوجه رفت و آمدها نبود؛ چه کسی را بردند؟! چه کسی را آوردند؟! هیچ! برای ما مشخص نبود برای هیچکس، هیچکس
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۴۷
#خانم_مرضیه_دباغ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
چون مارگزیدهای به خود میپیچیدم. آن شب تا صبح پلک روی پلک نگذاشتم، خوف داشتم که آنان دست به کاری حیوانی بزنند، میترسیدم، میلرزیدم و فرو میریختم… آخر خدایا این چه وضعی است؟ این چه مصیبتی است؟ چطور تاب بیاورم! گل زندگیم را پرپر کنند! خودت دریاب! خودت از این شکنجهگاه جهنمی نجاتش بده! صدای جیغها و نالههای جگرسوز رضوانه قطع نمیشد. سکوت شب هم فریادها را به جایی نمیرساند. ناگهان همه صداها قطع شد… خدایا چه شد؟! هراس وجودم را گرفت، دلهره، راه نفس کشیدنم را بند آورد! تپش قلبم به شماره افتاد! خدایا چه شد؟! چه بر سر رضوانه آوردند؟!
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۴۷
#خانم_مرضیه_دباغ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
ساعت ۴ صبح که چون مرغی پرکنده هنوز خود را به در و دیوار سلول میزدم صدای زنجیر در را شنیدم به طرف در سلول خیز برداشتم. وای خدایا این رضوانه است که تکه پاره با بدنی مجروح و خونین، دو مأمور او را کشان کشان بر روی زمین میآورند. آن قطعه گوشت که به سوی زمین رها شده رضوانه! جگر پاره من است.
هر آنچه که در توان داشتم، به در کوفتم و فریاد کشیدم، آنچنان که که کنگره آسمان به لرزه درآمد، هرچه که به دستم میرسید دندان میکشیدم، آنقدر جیغ زدم که بعید میدانم در آن بازداشتگاه جهنمی کسی صدایم را نشنیده و همچنان در خواب باشد
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۴۷
#خانم_مرضیه_دباغ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
وقتی دیدم سطلهای آبی که بر روی او میپاشند، او را به هوش نمیآورد و بیدارش نمیکند؛ دیگر دیوانه شدم، سر و تن و مشت و لگد بر هر چیز و همه جا میکوفتم، فکر میکنم زبانم بریده بود که خون از دهانم میآمد… دیگر نای فریاد و تحرک نداشتم بهت زده به جسم بی جان دخترم از آن سوراخ در مینگریستم… ولی هنوز از قلبم شرحه شرحه خون میجوشید...
ساعت ۷ صبح آمدند و پیکر بی جانش را داخل پتویی بردند. تصور اینکه رضوانه جان از کالبد تهی کرده و مرده باشد، منفجرم میکرد، چنان که اگر کوه در برابرم بود متلاشی میشد. به هر چیز چنگ میزدم و سهمگین به در میکوفتم و فریاد میزدم: «مرا هم ببرید! میخواهم پیش بچهام بروم او را چه کردید؟ قاتلها، جنایتکارها و…»
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
اسطوره شماره ۴۷
#خانم_مرضیه_دباغ
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
تلاوت ملکوتی مرحوم آیتالله ربانی شیرازی
در همین حیص و بیص صوت زیبای تلاوت قرآن میخکوبم کرد: «وَاسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ وَإِنَّهَا لَکَبِیرَةٌ إِلَّا عَلَی الْخَاشِعِینَ» (آیه ۴۵ سوره مبارکه بقره: از شکیبایی و نماز یاری جویید و به راستی این [کار] گران است مگر بر فروتنان) آب سردی بر این تنوره گر گرفته ریخته شد، صوت قرآن چنان زیبا خوانده میشد که گویی خدا خود سخن میگفت و خطابم قرار میداد و مرا به صبر و نماز فرا میخواند. بر زمین نشستم و تازه به خود آمدم و دریافتم که از دیشب تاکنون چه اتفاقی روی داده است. صدا، صدای آیت الله ربانی شیرازی بود خیلی سوزناک دلداریم میداد.
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
284499715_670762010.mp3
11.67M
ماجرای نازل شدن تورات به حضرت موسی
قوم بنی اسرائیل وقتی به بت پرستها رسیدن رو کردن به حضرت موسی و با پر رویی تمام گفتن
#قصه_حضرت_موسی
#قسمت_نهم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
داستان حضرت موسی ۱۰.mp3
10.27M
داستان بارش مرغ بریــــــانی از آسمان
حضرت موسی عصبانی شدن و به قومشون گفتند: خداوند از آسمان براتون غذا میفرسته
چرا بهانه میارین چرا هر روز یه ادایی درمیارین چرا اینقدر اذیت میکنین؟!
#قصه_حضرت_موسی
#قسمت_دهم
#اسطوره_های_واقعی
❇️❇️❇️❇️❇️❇️
لینک کانال اسطوره های واقعی
https://eitaa.com/joinchat/3463905380Ceeda6f443e
2025_02_06_14_48_13_128kbs.mp3
25.01M
فایل صوتی #پخش_زنده (لایو) معرفی دوره #صراط_اقوم( تاریخ زندگانی ۱۴معصوم ) توسط استاد دوره #سرکار_خانم_رمضانی
آیدی ثبت نام
@tablighvaforosh
#شروع_دوره :۲۰ بهمن ۱۴۰۳