eitaa logo
اتاق کنجی من
353 دنبال‌کننده
129 عکس
14 ویدیو
1 فایل
دل نگاره های ریحانه ابوترابی پیامتونو اینجا بفرستید https://harfeto.timefriend.net/16981809751214
مشاهده در ایتا
دانلود
یک نفر دارد به طور پیوسته یک چیزی را با یک چیزی به یک جایی میکوبد! نه کوبیده میشود که ولش کند، نه کوبیده نمیشود که ولش کند! نه در ضربه هایش شدت و ضعفی اعمال میکند که حوصله ی همسایه بغلی سر نرود! ساعت یک و چهل و هشت دقیقه ی بامداد است و من به این فکر میکنم که در گرامیداشت روز جهانی همسایه، حتما یک جلد کتاب "بیشعوری" به نام نَبرده! اهدا خواهم کرد. https://eitaa.com/otaghekonji
مرا مجبور کن اصلا به توفیقات اجباری امان از من اگر من را به حال خویش بگذاری خودم از دیدن روی خودم همواره بیزارم تو هم بر خالق من بودنت، انگار ناچاری سحرها خیره بر دستان خود اقرار میکردم تو هم از دست های خالی آلوده بیزاری؟ صدایم میزدی، اما نگاهت هم نمیکردم چه اصراری! چه اصراری!چه انکاری! چه انکاری! هزاران بار رفتم باز هم سرخورده برگشتم ولی باز است آغوشت به استغفار تکراری دلی دارم که قدر عمر غمگینم ترک دارد دلم را روی دست آورده ام! گفتی خریداری! گذشته بر دلم هر لحظه و در پیش رو دارم چه طوفان های سنگینی! چه باران های بسیاری! دلم تنگ است اما دست هایم تنگ تر ازآن ندارم توشه ای جز اشکِ بر سجاده ام جاری... میان اشک خود میسوزم و با خویش می‌گویم خدایا دوستت دارم... خدایا دوستم داری؟ ر. ابوترابی https://eitaa.com/otaghekonji
حوصله خودم را ندارم و نمیدانم کجای اتاق بذارمش که به من نچسبد! آی آقای موزونِ زندگی پس از زندگی! من آن دنیا نرفته ام! اما در همین دنیا دقیقا حس میکنم یک جسم خسته ی نچسب ِ زیگیل ِ کنه ی اعصاب خورد کن چسبیده به من و ولم نمیکند. هیچجوره نمیتوانم خودش را از خودم بکنم. با این جسم باید 125 مرتبه در روز ظرفشویی پر را خالی کنم. حال را تمیز کنم. نکن نکن کنم.بحث کنم. و همواره دنبال کثیفی ها و بی نظمی های خانه بگردم. و هی تصاعدی زیاد و زیادتر شوند. حوصله ی خودم را ندارم چه برسد به بقیه... https://eitaa.com/otaghekonji
الان دوست داشتی کجا بودی و چکار میکردی؟ توی بهار خواب خانه ی بیست متری! کفش دراز میکشیدم و ماه را تماشا میکردم. بی هوا به ریحانه زنگ میزدم و بی سلام میگفتم توی آسمانت ماه داری؟ بی سلام و بی تعجب میگفت آره میگفتم ماه تو هم دارد کوچک میشود؟ میگفت آره. میگفتم باشه. خداحافظ میگفت خداحافظ و قطع میکردم بعدش گریه میکردم و میخوابیدم. https://eitaa.com/otaghekonji
آنقدر برگ ریخته از شاخسار من پاییز هم آمده در انحصار من https://eitaa.com/otaghekonji
باید به چشم های ترم اقتدا کنند این ابر های غم زده ی بی بخار من https://eitaa.com/otaghekonji
هی امر کن به گریه و هی اشک میچکم ای رنج، ای همیشه خداوندگار من https://eitaa.com/otaghekonji
افتاده است از نظرم باز، آینه... از بس نشسته بر سر و رویش غبار من https://eitaa.com/otaghekonji
همواره بامنی و رهایم نمیکنی... ای غم، رفیق محترمم، یار غار من... https://eitaa.com/otaghekonji
گاهی میان گریه ی خود خنده میکنی آب و هوای ابری ناپایدار من https://eitaa.com/otaghekonji
تا دیدمت میان دلم انقلاب شد ای چشم هات، رهبر بنیانگذار من https://eitaa.com/otaghekonji
ای عشق! پا به جاده ی مرگت گذاشتم ای سطح لیز صیقلی شیبدار من... https://eitaa.com/otaghekonji