eitaa logo
🇵🇸دختࢪےچادࢪےام🇵🇸
772 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.1هزار ویدیو
58 فایل
•﷽• •ٺوآدم نیستے🧕 •این ࢪاخدادࢪگوش مݩ گفتہ🌻🌱 •ببیݩ بیرون زدھ از زیرچادربال پروازت💕 شـــــ🌿ـڔۉطـ https://eitaa.com/shorotdokhtarychadoryam ناشناس نظرت بگو جانا😍 https://harfeto.timefriend.net/17114397532647
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱 💕 *^🌙🦋^* توکل‌دنیاهیچکی‌وجودنداره که‌بیشترازتوبخوامش:)! ›♥️🖇 https://eitaa.com/ourgod
فرمودند : شب‌جمعہ مشغول مطالعه بودم، به این دعا رسیدم: 🍃← بسم الله الرحمن الرحیم اَلْحَمْدُ لله مِنْ اَوَّلِ الدُّنْیا اِلی فَنائِها وَ مِنَ الآخِرَه اِلی بَقائِها, اَلْحَمْدُاللهِ عَلی کُلِّ نِعْمَه، اَسْتَغْفِرُالله مِنْ کُلِّ ذَنْبٍ وَ اَتُوبُ اِلَیْه، وَ هُوَ اَرْحَمُ الرّاحِمینَ  →🍃 بعد یڪ هفتہ مجدد خواستم آنرا بخوانم، ڪہ در حالت مڪاشفه از ملائکه ندایے شنیدم که، ما هنوز از نوشتن ثواب قرائت‌قبلے فارغ‌نشده‌ایم . قصص العلماء، ص ۸ لطفا‌‌همگی‌یک‌سلام‌خدمت‌ائمه؏‌بدید‌ السلام‌علیکم ایهاائمة‌الهدی‌؏ و یک فاتحه نثار همه ائمه ؏ و اولیا و انبیا و شهدا و رفتگان کنین برای فرج اقا مخصوص دعا کنید التماس دعا https://eitaa.com/ourgod
🖋دوباره بابل📝 بیست پنج چشم باز کردم... پرچم‌های رنگارنگ🏴󠁧󠁢󠁳󠁣󠁴󠁿🇹🇷🇮🇪 روی پل، یعنی رسیده ایم. _ چیز زود!😮 چیزی نگفت. ضبط ماشین🎞📀 برای صدمین بار می‌خواند:( چیزی نگفتی و گفتی نگویم و... رفتی که قصه پرابهام تر شود...) هر بار که این ترانه تمام می‌شد، دکمه تکرار را زده بود. دست گذاشتم روی شانه‌اش :(خسته نیستی 😢🤔؟) صدایش لرزید🤒🤕 :(رسیدیم الحمدلله .)سرم را کج کردم. چشم‌هایش سرخ‌شده بود 😭. کمی اخم 😠کرده بود لابد تا اشکی نریزد .ترسیدم. پرسیدم :(محسن جان😧 ! چی شده😱؟) شانه‌هایش لرزید. کنار اتوبان نگه داشت . سرش را گذاشت روی فرمان 🚆و طوفان🌪 شد . دلم از جا کنده شد .رفتم جلو . دستش را گرفتم :(به خدا الان قلبم می‌ایسته... کسی طوری ش شده؟😱😢) سرش را بلند کرد. با دستش محکم صورتش را پاک کرد. دستم را فشار داد :(ببخشید. از موقعی که خواب🛏 بودی تا حالا خودم را نگه‌داشتم.) با صدایش پر از بغض شد :(دیگه نتونستم.) داشت دیوانه‌ام می‌کرد:( بگوچی شده😭؟) _ اون دوستم بود، تو شاه‌چراغ... کبوترخانه... صدایش لرزید:( شهید شد.) از بعد از کبوترخانه را دیگر نشنیدم .ماتم برد.😳 تکیه دادم به صندلی. سرم سنگین شد. محسن انگار با خودش حرف می‌زد:( ای‌بی معرفت... داداش داداش می‌کردی، الکی بود؟ داداش که داداشش ول نمی‌کنه. من باید خبر تو رو از این و اون بگیرم ؟ آخ !گفتی من تو هپروت بودم...) صدای پسر جوان دوباره توی گوشم پیچید :(این دفعه دلم ) صدا چقدر سنگین روحانی شده بود. صدا هم مثل نگاه، خیلی چیزها را لو می‌دهد و آن صدا... وای زهره! کسی به شیشه زد .باران امان نمی‌داد و پشت شیشه را ببینم . محسن شیشه را پایین کشید.🚗 ادامه دارد... نویسنده:دختررهبری https://eitaa.com/ourgod
••°••○°●•○🌿 بانـــــو مراقبـ خودٺـــــ باش..✌️😉 https://eitaa.com/ourgod
وقتی نگاهت به من دوخته شده مگر میتوان دست از پا خطا کرد؟ تو هم هم کمکم کن گناهی که رفاقت با تو و امام زمانم را خدشه دار میکند کنار بگذارم... 🌹♥️تــولــدت‌مبــارک‌داداش‌احمــد26ســالگـی‌زمینـی🎈 💎 ۱۳۷۴/۰۶/۰۹💎 https://eitaa.com/ourgod