فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اندلس را بیاد بیاوریم
سوقط تمدنهای دینی از کجا اغاز شد
محول کردن امور به نا اهلان و نامحرمان
پرده دری فواحش
پرده در فواحش با شعار
زن فاحشگی ازادی
منصوب کردن طیف اموی یا همان ازاد شده های
انقلاب
منظور انتم طلقا
انتصاب کننده ها و تایید کننده ها
مراقب امضا خود باشید
تا انقلاب سرنوشتی چون اندلس
و یا شهاد امام حسین منجر نشود
او ی س
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
والله ان قطعتومو یمینی
انی اوحامی ابدا عن دینی و انقلابی و ولایت فقهی و شهدایی و ایرانی
عزاداری جانبازان قطع عضو در مراسم
امام حسین عایه سلام
جانبازان شاخصی که با
هدیه چشمان و دستان خود
از نظام مقدس اسلامی
پاسداری گردن و میکنن
انتشار
مستحب موگد
کانا ل
او ی س
هدایت شده از عبدالرحیم انصاری | تحلیلگر سیاسی
🔺فارن پالیسی میگوید یک پنجم اقتصاد دنیا توسط آمریکا تحریم شده و این روند موجب زوال قدرت سیاسی و اقتصادی آمریکا میشود. ادعای فارن پالیسی به این معنی است که آمریکا هر چه دامنه تحریمها را گسترش میدهد، در واقع خود را از فرصت های اقتصادی و سیاسی بیشتری در جهان محروم میسازد.
📳 تحلیلهای #عبدالرحیم_انصاری در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3846373644Cf97d213295
هدایت شده از عبدالرحیم انصاری | تحلیلگر سیاسی
🔺ایران تسلط خود بر خلیج فارس و منطقه را با جهاد و خون بدست آورده است؛ قدرت جمهوری اسلامی چیزی نیست که با F16 آمریکایی کمرنگ شود. رونمایی از موشک کروز ابومهدی هشداری جدی به ایالات متحده بود تا بداند در صورت گستاخی هیچ ناوی، کوچک یا بزرگ، از موشکهای دارای قُطر جان سالم به در نمیبرد.
📳 تحلیلهای #عبدالرحیم_انصاری در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3846373644Cf97d213295
هدایت شده از عبدالرحیم انصاری | تحلیلگر سیاسی
🔺️چیزی نیست، فقط بدبختیم!
🔹اخیرا مطلبی راجع به برنامه "مهلا" نوشتم و سعی کردم مسئله را با نگاه منصفانه ای نقد کنم؛ با ذکر برخی ایراداتِ برنامه و برشمردن ضعف های مجری سعی کردم بگویم هدف سازندگان "مهلا" تخریب دین نیست، هرچند در عمل ممکن است این اتفاق افتاده باشد.
🔹اما اینکه چرا چنین اتفاقاتی رخ میدهد، موضوعی است که به ما برمیگردد؛ مایی که راه را گم کرده ایم؛ مایی که عکس شهدا را میبینیم، و عکسشان عمل میکنیم؛ مشکل بدون رودربایستی بدبختی ما است که میخواهیم دیده شویم، حال آنکه شهدا و پاکان ما از دیده شدن گریزان بودند.
🔹یک روز عزیزی سوژه ای را برایم فرستاد و گفت کمک کن با این موضوع مطلب خوب و تاثیرگذاری بنویسم؛ نظراتم را گفتم و یک سری ویرایش در متن انجام دادم؛ گفت خیلی خوب شده، اما فایده ندارد؛ گفتم چرا؟ گفت ضرب ندارد، نمیگیرد! منظورش از ضرب نداشتن این بود که به کسی بر نمیخورد، و مقصودش از نمیگیرد هم این بود که بازتابی نخواهد داشت، و بقول توییتری ها فیو استار نمیشود! به ایشان گفتم اصل مطلب خوب است یا نه؟ گفت خوب است؛ گفتم مگر هدف ما غیر از انتشار مطالب خوب، با کیفیت و تاثیرگذار است؟ گفت بله ولی..!
🔹القصه! آن مطلب را رها کرد، مطلب بی کیفیت اما ضرب داری نوشت که بقول خودش بگیرد! الان یادم نیست گرفت یا نگرفت، لیکن مراد بیشتر آنهایی که در رسانه و فضای مجازی فعال هستند، بیش از کیفیت مطالب، متاسفانه جنجالی شدن آنها است، که آن هم البته با اهداف خاصی صورت میگیرد؛ یکی دنبال مطرح شدن خود است، دیگر دنبال درآمد است؛ و آن یکی میخواهد رسانه اش معروف شود؛ و اینگونه است که حقیقت قربانی امیال بی ارزش ما خواهد شد. یعنی اگر یک سلبریتی بی سواد یا یک چهره جنجالی، با دانشی اندک را مهمان برنامه کنیم و میلیون ها بازدید کننده داشته باشیم، نزد ما بهتر است از آنکه میزبان یک استاد فرهیخته و با دانش باشیم! حال آنکه اگر هدف ما روشنگری باشد، از میان هزاران بیننده فقط ۱۰ نفر هم قانع شوند، برنامه به اهدافش رسیده است؛ اما اگر میلیونها بیننده داشته باشیم، و همه آنها را با خوراک اطلاعاتی غلط [خصوصا در یک برنامه دینی] مسموم کنیم، هم خودمان را بدبخت کرده ایم، هم خائن به خلق هستیم، و هم مدیون خدا و رسولش شده ایم!
🔹ما نمیگوییم شما برنامه نسازید یا سلبریتی دعوت نکنید؛ اما از سلبریتی چیزی بپرسید که بلد باشد؛ حوزه تخصصش باشد؛ با خواننده، محرم را از جنبه موسیقایی به بحث بنشیند؛ با فعال حوزه کودک درباره محرم و کودکان حرف بزنید؛ و برای گفتگوهای عمیق در حوزه دین و مذهب استادش را دعوت کنید! اینکه نه خودتان بار علمی دارید، نه مهمانتان انسان عالمی است، بسیار خطرناک است.
🔹کاش آنقدر آدم بشویم که تب دیده شدن در ما فروکش کند. برخی اقدامات واقعا با هدف خیانت صورت نمیپذیرند، اما انسان گاهی در دوراهی بدبختی و سعادت، بدبختی و هلاک را انتخاب میکند که تاوان سنگینی دارد!
#عبدالرحیم_انصاری
📳 تحلیلهای #عبدالرحیم_انصاری در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3846373644Cf97d213295
هدایت شده از عبدالرحیم انصاری | تحلیلگر سیاسی
🔺اینکه نزدیک به ۳۰ درصد از مردمان یک جامعه در اندیشه فرار باشند، از یک رخداد ویرانگر حکایت دارد. این آماری است که شبکه صهیونیستی i24 از جامعه اسرائیل ارائه کرده است. از عوامل موثر در کوچ اجباری صهیونیستها نبود امنیت و بی ثباتی سیاسی در سرزمین های اشغالی است.
📳 تحلیلهای #عبدالرحیم_انصاری در ایتا:
https://eitaa.com/joinchat/3846373644Cf97d213295
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
.
♻️ خوشحالی آلزیاد
🔰 حمید رسایی: چه کسی فکر میکرد جمله "هذا يَوْمٌ فَرِحَتْ بِهِ آلُ زِيادٍ وَ آلُ مَرْوانَ بِقَتْلِهِمُ الْحُسَيْنَ" در زیارت عاشورا حالا در سال ۱۴۰۲ هم مصداق پیدا کند؟! جماعتی ضد دین اینگونه با تصویر و صدای نوحه اهل بیت، ابراز خوشحالی کنند!
وقتی میگوییم کل ارض کربلا و کل یوم عاشورا یعنی بعد از ۱۴۰۰ سال دو صف، دو جبهه رو در روی هم شکل میگیرد با همان مختصات دو جبهه ۱۴۰۰ سال و تو باید بگردی حسین زمانت را پیدا کنی و دست بیعت بدهی والا دستت در دستان یزید زمان خواهد بود حتی اگر فقط نظاره گر باشی!
انتهای مسیر #زن_زندگی_آزادی به کشف حجاب و دشمنی با جمهوری اسلامی ختم نمیشود و پایانش دشمنی با حسین(ع) است.
👈 یادداشتهای حمید رسایی را (اینجا) بخوانید
هدایت شده از حمید رسایی ✔️
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ ما هیئت امام حسین سکولار نداریم.
🔹 این متن را بخوانید: eitaa.com/rasaee/9782
🔺برای دیدن یادداشتهای حمید رسایی عضو کانال شوید🔻
eitaa.com/joinchat/389677056C798a6dc5a1
هدایت شده از کانال خبری رجانیوز
🎥 ۵ مرداد، سالروز عملیات مرصاد
🔹مهران تا تهران در سه روز، آرزوی منافقین بود که با مرصاد به کابوس تبدیل شد.
✅ @Rajanews
هدایت شده از اویس
مخمد:
باسمه تعالی
يك روز از دفاع مقدس و بچههاي تخريب
دقيقاً يادم هست ولي اين روز مصادف بود با دومين روز تهاجم خبيثترين موجودات كره زمين عليه كشور ايران اسلامي، عمليات مرصاد را ميگويم از داستان روز اول که جهت انهدام گردنه پاطاق به کرند رفتیم و با فرمانده وقت منطقه غرب کشکر اختلاف نظر پیدا کرده و مشاجره بدی با هم داشتیم و ناباورانه دچار اشتباه شده بود و نظر کارشناسی ما را نیز نپذیرفت ميگذرم که برگشتیم گرمانشاه و فردای انروز جهت رفع خستگی و گرد غبار روز قبل
با بچههاي تخريب قرارگاه نجف صبح زود و قبل از طلوع افتاب جهت استحمام به حمام عمومي شهر قهرمان كرمانشاه رفته بوديم كه پس از گذشت چند دقيقه متوجه سر و صداي متصدي حمام شديم كه فرياد ميزد كه حمام تعطيل است و دوشها را خالي كنيد.
با تعجب و كمي عجله مستحبات لازم را انجام و وارد بخش ورودي حمام شديم كه ديدم كه مسئول حمام در پاسخ به سوال خانمي كه ميپرسيد چرا حمام تعطيل است ميگفت عراقيها به چهار زبر رسيدند، پرسيدم چهار زبر كجاست گفت 25 كيلومتري كرمانشاه. با تعجب پرسيدم 25 كيلومتري؟! گفت آري با خود و بچهها گفتم او اشتباه ميكند مگر ما ديشب و ديروز در كرند با شهيد شوشتري و يعقوبي در خصوص پدافند از دشت ذهاب صحبت نميكرديم كه كارمان در پشت تنگه پاتاق با آنان به مشاجره رسيد. بچهها گفتن چرا، آخر ما روز قبل تا تنگه پاتاق رفته بوديم و در آنجا با پسر مرحوم شهيد غفاري نيز ملاقات داشتيم بله هادي غفاري را ميگويم كه آن روز از ولايت دفاع ميكرد و متأسفانه امروز در زمين آنها (منافقين) بازي ميكند، بگذريم گفتم بچه سريع به پادگان برويد و كليه تجهيزات را براي انهدام پلها و گردنهها آماده كنيد و خودم جهت پرس و جو و تصميمگيري به قرارگاه نجف رفتم. ديدم اوضاع شلوغ است خودم را سريع به آقا مرتضي رساندم از ايشان كسب تكليف كردم. دستور ايشان اين بود برو منطقه را بازديد كن و اگر مرا پيدا نكردي با حسن شعباني هماهنگ شو و اگر او را پيدا نكردي خودت تصميم بگير، از اين كه مرتضي تصميم انهدام پل، جاده، تأسيسات را بعد از خود به خودم واگذار كرد كمي تعجب كردم ولي آقا مرتضي است ديگر تصميماتش هميشه يا بيشتر در بحران كارساز بوده است.
مسئول تخريب سپاه چهارم شيرزاد را كه پيدا كردم يك سر به بچهها زدم و ديدم دارند خرج گود و كولههاي تخريب را آماده ميكنند دستورات لازم را به آنها دادم سپس با شيرزاد به سمت چهار زبر كه از اين پس يا تنگه مرصاد ناميده ميشود حركت كرديم در مسير بچههاي تخريب ل43 امام علي را در محل پلي جهت تخريب آن به خط كرديم، به تنگه مرصاد كه رسيديم دستورات لازم را به مسئول تخريب سپاه هشتم در خصوص تخريب پل كوچك در سراهي كوزران به كرمانشاه دادم پس از آن جهت ايجاد خندق به خط اول نبرد يعني در خط الرأس جاده كه بچهها خاكريز زده بودن رسيديم.
غوغايي بود آن خط تمامي كفر و نفاق و اسلام ناب محمدي آنجا بود شجاعت بچههاي بسيج تماشايي بود عاشوراي و كربلايي از يك طرف سپاه كفر و نفاق به سركردگي عبيداله زياد زمانه صدام و عمرسعد و شمر زمانه و هندهاي جگرخوار منافق مسعود و مريم و ارذال و اوباش آنها ياد شعري افتادم از شهيد قريشي به دست منافقين در مغازهاش در كرج به شهادت رسيد كه در محاصره سوسنگرد مظلوم كه مصادف بود با ايام محرم در سال 59 افتادم كه اين چنين سرود، بيا در شهر سوسنگرد ميدان را تماشا كن - بود جنگ سپاه كفر، ايمان را تماشا كن بيا در تنگه مرصاد ايمان را تماشا كن - غوغايي بود و خداي كه ناظر بر مجاهدان خويش بود آيا نبرد مرصاد همان است كه در فيلم آويني از حاج سيد گرفته شده هرگز اين صحنهها كه در تنگه بود و در جايي ديگر را ملائك ثبت و ضبط كرده و انشاءاله در قيامت نشان داده خواهد شد. بگذريم، با شيرزاد؟! راه افتاديم به سمت كرمانشاه از او پرسيدم كه جاي ديگري براي نفوذ كفار و منافقين وجود دارد ايشان گفتش آري پشت شهر كرند تنگهاي است كه به پادگان آموزشي تيپ نبي اكرم به فرماندهي برادر ناصح ميرسد و از آنجا به گهواره و از آنجا به سمت كرمانشاه با خود گفتم يا صاحب الزمان خودت كمك كن فكر كردم براي بررسي آنجا و تصميمگيري دير است آقا مرتضي هم كه اختيار داده است پس آمدم كرمانشاه و نيروهاي تخريب قرارگاه نجف بچهها جهت اجراي عمليات به خط كردم سه خودرو تويوتا و يك موتور، هونداي 250 موتوري كه هميشه آن را براي روز مبادا آماده و به روز نگهداري ميكردم بدور از چشم عشق موتورهاي بچههاي تخريب به رانندهها گفتم كه با فاصله 50 متري از هم حركت كنيم كه مصداق ستون جنگي را پيدا كنيم كه براي كساني كه از محل نبرد به هر نحو كه بر ميگشتن نقطه اميدي باشيم مانند يك شمع در تاريكي مطلق و در آن بحران چراغها روشن فلاشرها هم چشمك زنان به سمت مقصد حركت كرديم به گهواره كه رسيديم ديديم به به چه پلي! البته از آن پلهاي نبود كه دهان تخريب چيان
هدایت شده از اویس
را آب
بياندازد ولي بدك هم نبود – پل را بررسي و دستورات لازم را جهت حفظ پل به كساني كه در اطراف آن مستقر بودند دادم از آنجا كه از درگيري در گهواره خبري نبود ستون خود را به سمت پادگان آموزش كه به نام مقدس امام خميني (ره) بود راه افتاديم به پادگان كه رسيديم تمامي تمهيدات ورود به يك پادگان مشكوك را رعايت كرديم پس از تصرف پادگان ابتدا آنچه مهمات و سلاح در آن بود را برداشته و سپس آشپزخانه و انبار آن را مورد تهاجم سريع قرار داديم به به چه گوشتي؟! انباردار از سربازان دريغ كرده بود به دست با كفايت ما فتح و به اسارت در آمد.
پس از اين پيروزي چشمگير به سمت تنگه كرند حركت كرديم به نزديكترين محل از تنگه ميرسيديم بچهها را سامان دادم و براي شناسايي نقاط حساس حركت كرديم.
از دور ديديم ستوني به ما نزديك ميشود دستور موضع و دفاع دادم وقتي بيشتر دقت كردم و آنها هم نزديك شدند ديدم بچههاي خودي هستند، يگانهاي موسوم به تيپ روح اله از بچههاي كميته در اينجا بود كه با جواني مواجه شدم پيش رفته و سلام كردم گفتم برادر شما گفت من حسنم، شعباني، فرمانده سپاه چهارم بعثت خودم و بچهها دل گرمتر شديم به او گفتم شما منطقه را ميشناسي گفت نه گفتم به بچهها استراحت بده با هم برويم شناسايي. حسن دستور استراحت و موضعگيري را صادر كرد با او و دو تا از بچهها يكي عباس و عبداله كه پسر خاله هم بودن رفتيم موضع شناسايي كنيم.
اولين انتخاب ما ارتفاعي بود كه مشرف به جاده كرند سرپل كه جاده مواصلاتي منطقه به سمت قصرشيرين بود. نيروهاي لازم را در آنجا مستقر كرديم سپس براي تأمين جناح چپ به بالاي ارتفاعي كه تنگه كرند مشرف بود رفتيم پس از بررسي مشاهده گرديد كه منافقين نيروهاي عمده خود را جهت گرفتن جناح جديد در آنجا مستقر كردند، سريع به عقب برگشتيم و بخش نيروهاي باقي مانده جهت دفاع در منتهي اليه آن ارتفاع مستقر نموديم و بخشي از نيروها به علاوه بچههاي تخريب را جهت پشتيباني و احتمالات غيرقابل پيشبيني در احتياط قرار داديم.
پس از تصميمْگيريهاي لازم خودم و يكي از بچههاي تخريب جهت شناسايي جاده به سمت جادهاي در منتهي اليه دره حركت كرديم در آنجا يك ديواره و يك آب رو (موسوم به پل كه ميتوانست پيشروي آنها را كند و يا جلوگيري نمايد) را شناسايي كرديم و برگشتيم. حالا نوبت دشمن ديرين و دوست ديرين انسانها بود كه ميبايست به آنها حمله كنيم پس از انتخاب موضع مناسب و تهيه لوازم وسايل لازم را براي اين عمليات آماده كرديم چوب، سنگ، آتش، ميخ و مهمات
و آن دوست و دشمن كسي نبود جز گوشت به اسارت در آمده از پادگان آموزشي، همين طور كه مشغول عذاب گوشت توسط آتش بوديم ناگاه هواپيماهاي عراقي كه جهت پشتيباني از وطن فروشان (منافقين) در آسمان ظاهر شده و اقدام به بمباران كور در منطقه كردند.
پس از ترك هواپيماها صداي تيراندازي شديد و تبادل آتش شنيده شده سريعاً جهت بررسي از نيروها جدا شده و به همراه سرتيمهاي تخريب به محل درگيري شتافتيم پس از تشخيص نقطه درگيري سريعاً خود را به نيروهاي درگير رسانديم متوجه شديم خوشبختانه برادران بسيج هوشياري خود را حفظ كرده و در مقابله با منافقين موفق بوده و تعدادي از آنان را به اسارت در آوردهاند. بلافاصله اسرا را به محلي كه من و برادر شعباني به عنوان محل هدايت بچهها تعيين كرده بوديم برده و شروع به بازجويي از آنان كرديم.
ابتدا از ظاهر آنها متوجه شديم كه اينان خيلي هم منافق نيستند چرا كه چهره نفاق چهرهاي است كه با كمي دقت متوجه آن ميشديد چرا كه خداوند متعال فرموده مؤمنين من اثر سجود دين در چهرههاي آنان با نورانيت كه دارد و خداوند در چهره او به واسطه ايمان قرار ميدهد او را از منافق و كافر و مشرك جدا ميكند، بگذريم از اسيران سوال كرديم كه چه خبر؟ ابتدا از دادن جواب طرفه ميرفتند، يكي از آنها گفت كه شما هم از ما هستيد، با تعجب پرسيدم يعني چه؟ گفت يعني اين كه شما داريد ما را امتحان ميكنيد؟ پرسيدم امتحان؟ چه امتحاني؟ گفت شما هم از برادران مجاهد هستيد كه لباس نيروهاي ايراني را پوشيدهايد؟ هر چه جلوتر ميرفتيم بر تعجب همه ما افزون ميشد. گفتيم بيشتر توضيح بده او گفت مگر شما از سازمان منافقين نيستيد و داريد ما را امتحان ميكنيد؟ گفتيم چه امتحاني؟ گفت امتحان اين كه آيا ما به شما خيانت ميكنيم يا خير؟
متوجه شديم كه كلكي در كار است؟! و آن حيله اين است كه اين اسرا فكر ميكنند كه ماها نيروهاي سازمان منافقين هستيم كه شروع كرديم براي آنها دليل آوردن كه ما پاسداريم، بسيجي هستيم، و از بچههاي كميته اينجا هستيم، و شروع به ارائه نشاني شديم كه مثلاً آيا از اين امكانات كه ما داريم شما هم داشتهايد يا خير و غيره و ذالك توانستيم آنها را قانع كنيم كه ما نيروي كشور جمهوري اسلامي هستيم.