🍃🌸در محضر شهید
آبی گوارا
🗻در فکه کنار یکی از ارتفاعات، تعدادی شهید پیدا شدند که یکی از آنها حالت جالبی داشت.
🔮او در حالی روی زمین افتاده بود که دو دبه پلاستیکی ۲۰لیتری آب در دستان استخوانی اش بود.
✒یکی از دبه ها ترکش خورده و سوراخ شده بود. ولی دبه دیگر، سالم و پر از آب بود.
〽درِ دبّه را که باز کردیم، با وجود این که حدود ۱۲ سال از شهادت این بسیجی سقا می گذشت، آب آن بسیار گوارا و خنک مانده بود.
+ میگفت:
بهشت و جهنم هر آدمی پدر مادرشه...
اگه میخوای ببینی
از کدوم دسته ای و جات کجاست
ببین چه جوری باهاشون رفتار میکنی...!🎈
@p_bache_mazhabiya
#پستویژه💐
#پسر_علوے😌
یک عده پسر اُمل و خشک مغز هستند
ڪہ باید آنها را پرستید😍
در مسیر خانہ تا دانشگاه👨🎓🚶♂
ناموس ڪسے را سایز نمیگیرند☺️
اینها آنقدر افراطے هستند😕
ڪہ جواب لبخند دخترها را با اخم غلیظ میدهند😠💕
چشمانشان یا سنگ فرش را متر میڪند❣
یا سقف آسمان را 💙 اینها همان پسران تندرو نچسب هستند اینهارا باید پرستید💖
#دختر_زهرایے
✨ڪیمیاے حجاب✨💛
چادرت را گر بپوشے "دلرباتر" میشوی🙃
گل نیندازے به صورت با "حیاتر" میشوی😌
تارمویت ارزشش بالاتراز هر "گوهر"یست☺️
چادرت را گر بپوشے "ڪیمیاتر" میشوی
@p_bache_mazahbiya
「پـاتـوقـمـون🎙」
در دوران تحصیل برای كمك به بابای پیر مدرسه 👴
كه كمر و پاهایش درد می كند
نیمه های شب ـ قبل از اذان صبح
به مدرسه می رود 🚶
و كلاس ها و حیاط را تمیز می كند🍃
و به خانه برمی گردد...🏡
مدتها بعد بابای مدرسه و همسرش در تردید می مانند كه جن ها به كمك آنها می آیند... 😳
و در نیمه شبی « عباس» را می بینند
كه جارو در دست مشغول تمیز كردن حیاط است... ☺️
خاطره ای از شهید عباس بابایی
#در_کمک_ازهیچ_کاری_دریغ_نمیکرد