🤔پرسش
❔آیا راست است که در قرآن آمده است که پیر زنان لزومی ندارد که حجاب بگیرند ❗️امروز پیرزنی را دیدم که بدون روسری آمده بود بیرون او را توصیه به حجاب کردم گفت در قرآن آمده است ❕❕
💠پاسخ💠
👌قرآن می فرماید ؛
« زنان از کار افتاده ای که امید به ازدواج ندارند ، گناهی بر آنها نیست که لباسهای خود را بر زمین بگذارند به شرط اینکه در برابر مردم خود آرایی نکنند ، و اگر خود را بپوشانند برای آنها بهتر است »
🔶نور 60
👌این آیه زنان پیر و سالخورده را از رعایت حجاب استثناء می کند و در واقع این استثناء دو شرط دارد ؛
1⃣به سن و سالی برسند که معمولا امیدی به ازدواج ندارند و جاذبه جنسی را از دست داده باشند .
2⃣در حال برداشتن حجاب خود را زینت نکنند .
❕روشن است که با این دو قید مفاسد کشف حجاب در مورد آنان وجود نخواهد داشت ، و به همین دلیل اسلام این حکم را از آنان برداشته است .
🗯البته منظور آیه برهنه شدن و بیرون آوردن تمام لباس ها نیست بلکه تنها کنار گذاشتن لباس های رویین که در برخی روایات تعبیر به چادر و روسری شده است جایز است .
👌امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« منظور روسری و چادر است ، در برابر هرکس که باشد اما خود آرایی و زینت نکند »
📚الکافی ج5 ص522
👌البته چنان که در پایان آیه مذکور نیز آمده است ، این یک حکم الزامی نیست بلکه اگر آنها نیز مانند زنان دیگر پوشش را رعایت کنند ، ترجیح دارد زیرا به هر حال احتمال لغزش هر چند به صورت نادر در مورد این گونه افراد نیز است .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❔امروز مرسوم است که پسران جوان مانند دختران ابروهای خود را بر می دارند و خودشان را زیبا می کنند ❗️بر اساس روایات اهل بیت آیا این کار که سوالی خیلی از افراد است اشکال دارد ❕❕
💠پاسخ💠
👌در روایات بیان شده است که هیچ یک از مردان و زنان حق ندارند خودشان را شبیه به جنس مخالف کنند .
🔶امام باقر علیه السلام فرمود ؛
« رسول خدا مردانی را که خودشان را به زنان تشبیه می کنند و زنانی را که خودشان را به مردان تشبیه می کنند را لعن کردند »
📚الخصال ج2 ص587
🔷از امام صادق یا امام کاظم علیهما السلام نقل است که فرمودند ؛
« ناپسند می دانم که مرد خودش را به زنان تشبیه کند »
📚وسائل الشیعه ج5 ص25
🗯امام صادق علیه السلام فرمود ؛
« رسول خدا نهی می کرد که مردان خودشان را به زنان تشبیه کنند »
📚همان مدرک
❕بر این اساس ، اگر با ابرو برداشتن ، مرد شبیه زنان شود و شبیه سازی به زنان عرفا محقق شود ، این عمل جایز نیست و اگر تنها پاک سازی و تمیز کردن مقدار از ابرو باشد به گونه ای که شبیه ساختن به زنان صدق نکند ، اشکالی ندارد .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#اعتقادی_قیامت
#مواقف_گردنه_حساب
🤔#پرسش
❔ می گویند در قیامت پنجاه #موقف است ❕این مواقف چه مواقفی هستند ❕❕
💠#پاسخ💠
👌امیر مومنان علی علیه السلام فرمودند ؛
« بدان پیش روی تو گردنه #صعب العبوری است که سبکباران ( برای عبور از آن ) حالشان از سنگین باران بهتر است ، و کندروان #وضعشان بسیار بدتر از شتاب کنندگان است و ( بدان که ) نزول تو بعد از آن گردنه به یقین یا به بهشت است و یا به دوزخ ...»
📚#نهج البلاغه نامه 31 بخش هجدهم
🔶امام #صادق علیه السلام فرمود؛
«در قیامت پنجاه #موقف ( محل توقف برای رسیدگی به اعمال) است که هر #موقفی به اندازه 1000 سال از سال هایی است که شما می شمارید»
📚امالی #مفید ص274
📚امالی #طوسی ص111
🔷شیخ #صدوق می نویسد ؛
« عقیده ما در مورد عقبه هایی که بر طریق و راه محشر قرار دارد این است که هر یک از آنها به نام یکی از فرائض #دینی نامگذاری شده است و انسان موظف است که از آنها عبور کند ، هر گاه به خاطر کارهای نیک و در پرتو رحمت الهی از یکی از آنها بگذرد ، به #عقبه دیگر می رسد که باید از آن نیز عبور کند ، و به این ترتیب باید از همه #موقف ها و عقبه ها بگذرد و در غیر این صورت به دوزخ سقوط خواهد کرد »
📚#الاعتقادات_الامامیه ص71
🔶شیخ #مفید نیز می نویسد ؛
« عقبه های قیامت همان احکام #دینی است که انسانها باید در روز قیامت پاسخگوی آنها باشند...مقصود از عقبه و #گردنه که در قرآن و روایات آمده است همان دستورات الهی است که از آنجا که رعایت آنها همراه با تحمل #مشکلات و دشواری ها است از آنها به عقبه تعبیر شده است »
📚بحار الانوار ج7 ص129
❕بنابراین #مواقف پنجاه گانه قیامت دقیقا برای ما مشخص نیست همین قدر می دانیم که این مواقف به نام هر یک از #فرائض و واجبات دینی از جمله نماز و روزه و حج و زکات و ولایت و ...است که بندگان در هر یک از آن مواقف مورد #سوال و باز خواست قرار می گیرند.
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓آیا راست است که گاهی وحی بر پیامبر قطع می شد و مشرکین پیامبر را مسخره می کردند که خدایش او را رها کرده و پیامبر محزون می شد تا جایی که قصد خودکشی داشت❕❕
💠پاسخ💠
👌در این شکی نیست که مدت زمانی وحی بر پیامبر گرامی نازل نمیشد و اصطلاحا مساله انقطاع وحی پیش آمد .
🔶ابن عباس می گوید:
« پانزده روز گذشت و وحی بر پیامبر نازل نشد . مشرکان گفتند پرودگار محمد او را رها کرده است و دشمن داشته اگر راست می گوید ماموریت او از سوی خدا است باید وحی به طور مرتب بر او نازل می شد در این هنگام بود که سوره ضحی نازل شد»
📚مجمع البیان ج10 ص504
❗️خداوند جهت پاسخ به مشرکین این آیات را نازل کرد؛
« قسم به روز در آن هنگام که آفتاب بر آید و سوگند به شب در آن هنگام که آرام گیرد که خداوند تو را هرگز وانگذاشته و مورد خشم قرار نداده است...»
🔶ضحی 1 تا 3
🗯در بعضی از روایات آمده است که جمعی از مسلمانان به پیامبر عرض کردند که چرا بر شما وحی نمی شود؟
🔶حضرت پاسخ دادند:
« چگونه وحی بر من نازل شود در حالی که شما مفاصل انگشتان خود را پاکیزه نمی کنید و ناخنهای خود را نمی گیرید»
📚بحار الانوار ج18 ص255
👌البته این روایت نمی تواند تمام علت برای فلسفه انقطاع وحی باشد بلکه می توان گفت:
❕« هدف از انقطاع وحی آن بود که روشن شود که پیامبر هر چه دارد از ناحیه خدا دارد و حتی در نزول وحی از خود اختیاری ندارد . هر زمان خدا بخواهد وحی قطع می شود و هر زمان بخواهد برقرار می گردد و شاید انقطاع وحی به همین منظور بود تا پاسخی باشد به آنها که از پیامبر تقاضای معجزات اقتراحی و بر طبق میل خود داشتند یا به او پیشنهاد می کردند که فلان حکم یا فلان آیه را تغییر ده و او می فرمود من در این امور اختیاری ندارم »
📚تفسیر نمونه ج27 ص100
❕در برخی روایات جعلی اهل سنت آمده است که پیامبر گرامی پس از انقطاع وحی محزون می گشت و قصد خود کشی می کرد تا آن که جبرئیل می آمد و پیامبر را از خود کشی کردن مانع می شد.
👌بخاری در صحیح نقل می کند:
« وحی بر پیامبر نازل نمی شد و پیامبر شدیدا محزون می گشت تا جایی که تصمیم می گرفت خود را از بالای کوه بر زمین بیفکند . هر زمان به لبه کوه نزدیک می شد تا خود را پرت کند جبرئیل در برابرش ظاهر می شد و می گفت تو پیامبر خدا هستی . پیامبر از این سخن آرامش می گرفت و از قصد خود کشی منصرف می شد .باز اگر انقطاع وحی رفع نمی شد پیامبر جهت خود کشی به بالای کوه می رفت تا خود را پرت کند و جبرئیل می آمد و با گفتن این که تو پیامبر خدا هستی او را مانع می شد»
📚صحیح بخاری ج10 ص359 ناشر جمهوریه مصر العربیه
🔴ما این روایت را مردود و جعلی می دانیم که با عصمت پیامبر منافات دارد و به هیچ عنوان قابل اعتنا نمی باشد .
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش
❓آیا چنین حکمی در اسلام است که در خواستگاری مرد می تواند به بدن زن و موهایش نگاه کند در حالی که هنوز نامحرم هستند❕اگر هست آیا چنین حکمی قابل قبول است❕❕
💠پاسخ💠
❗️در روایات ما بیان شده است که کسی که می خواهد با زنی ازدواج کند می تواند قبلا به او موها و دست ها و زیبایی های او نگاه کند ، نگاهی که وضع قیافه و اندام او را مشخص کند البته باید این نگاه کردن بدون لذت و تلذذ باشد و صرفا برای آگاهی صورت گیرد.
📚وسائل الشیعه ج20 ص87 باب 36
🔶امام صادق علیه السلام فرمود:
« مانعی ندارد هنگامی که مرد می خواهد با زنی ازدواج کند به او نگاه کند و به صورت و پشت سر او بنگرد»
📚الکافی ج5 ص365
🔶و فرمود:
« مانعی ندارد به صورت و دست های او نگاه کند در صورتی که قصد ازدواج با او را داشته باشد»
📚الکافی ج5 ص365
🗯در روایت دیگر آمده است که از امام صادق علیه السلام سوال شد که آیا مرد می تواند به موها و زیبایی های زنی که قصد تزویج او را دارد نگاه کند؟
❕امام فرمود :
« اشکالی ندارد در صورتی که این نگاه از روی لذت و شهوت نباشد ( و صرفا برای آگاهی باشد)»
📚الکافی ج5 ص365
🔴فلسفه این حکم این است ؛
🔶که انسان با بصیرت کامل همسر خود را انتخاب کند و از ندامت و پشیمانی های آینده که پیمان زنا شویی را به خطر می افکند جلوگیری شود چنان که امام صادق علیه السلام خطاب به یکی از افراد که می خواست با زنی ازدواج کند فرمود:
« قبلا به او نگاه کن که این سبب می شود مودت و الفت میان شما پایدار شود»
📚وسائل الشیعه ج20 ص90
👌این نیز روشن است که این حکم مخصوص به مواردی است که انسان به راستی می خواهد درباره زنی تحقیق کند که اگر شرایط در او جمع بود با او ازدواج کند اما کسی که هنوز تصمیم بر ازدواج نگرفته ، تنها به احتمال ازدواج یا به عنوان جستجو گری نمی تواند به زنان نگاه کند.
📚تفسیر نمونه ج17 ص394
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
#امام_حسین_ع_و_شرکت_در_سپاه_عثمان_و_معاویه
🤔#پرسش
❔امام حسين هم عضو سپاه معاويه و هم سرباز عثمان .در كتاب تاریخ ابن خلدون، نوشته ابن خلدون ج ١ ص ١٢٨ كه يكى از كتب معتبر تاريخى است و خود ابن خلدون نيز شيعه بوده است چنين آمده است:
عبد الله بن ابى سرح از جانب عثمان فرمان داشت كه آفريقا را به تصرف آورد. اين فرمان به سال بيست و پنجم هجرى صدور يافت. عثمان به او گفته بود كه: اگر خداوند ترا پيروز گردانيد يك پنجم از خمس غنايم از آن تو باشد. او نيز سپاهى تعبيه كرد و به سردارى عقبة بن نافع بن عبد القيس و عبد الله بن نافع بن الحارث به افريقيه روان داشت شمار سپاهيان او ده هزار تن بود. مردم آفريقا به پرداخت جزيه و خراج رضا دادند ولى اينان نتوانستند به درون آن نفوذ يابند، زيرا شمار سپاهيانشان بسيار بود. پس عبد الله بن ابى سرح، از عثمان يارى طلبيد. عثمان در اين باب با صحابه مشورت كرد آنان اين راى را بپسنديدند و لشكرى گران از مدينه روانه نمود كه بعضى از صحابه چون ابن عباس و ابن عمر و پسر عمرو بن العاص و پسر جعفر طيار و حسن و حسين و ابن الزبير در ميان آنان بودند. اين سپاه با عبد الله بن ابى سرح در سال بيست و ششم هجرى روان شدند.
❕در كتاب تاريخ مدينة دمشق كه يك كتاب بسيار معتبر تاريخى است
در مورد شركت حسين بعنوان سرباز معاويه در لشكر خليفه چنين نوشته است؛
حسين على بن ابيطالب بن عبدالمطلب بن هاشم ... به فرمان معاويه براى فتح قسطنطنيه همراه با سپاهى كه فرمانده آن يزيد بن معاويه بود، رفت
#منبع: تاريخ مدينة دمشق، لابن عساکر، ج ١٤ ص ١١١
چنانچه خوانديد، حسين به عنوان سرباز معاويه در سپاهى كه قصد فتح قسطنطنيه را داشت شركت كرده بود و جالبتر از همه اينكه، يزيد بن معاويه دوشادوش اين امام و در كنار او فرمانده سپاه بود.
بگذاريد به يك كتاب تاريخ نامدار و بسيار معتبر ديگر سر بزنيم.
▪️كتاب البداية والنهاية، نوشته ابن کثیر، در جلد ٨ صفحه ١٦١
نوشته است؛
هنگامی که حسن وفات کرد حسین نزد معاویه ميرفت و در تمام سال او را اطعام و اکرام می کرد. حسين بن على در سال ٥١ هجرى همراه يزيد بن معاويه در سپاهى بود كه در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
❕سند تاريخى در اين قسمت نامش هست الوافي بالوافيات كه در اينمورد چنين آورده است:
#ترجمه:
ابن علی بن ابی طالب ، حسین بن علی بن ابی طالب و پسر دخترش فاطمه الزهرا به سوى معاویه آمد و در ارتشى که امیرش یزید بن معاویه بود به قسطنطنیه رفتند.
#منبع:
الوافي بالوفیات، للصفدي، ج ١٢ ص ٢٦٢
در اين سند تاريخى اشاره شده است كه حسين در سپاه خليفه كه فرمانده آن يزيد بن معاويه بود در فتح قسطنطنيه شركت داشت.
سند تاريخى ديگر از كتابى است به نام شرح احقاق الحق كه چنين نوشته است:
#خلاصه_ترجمه:
پس از آوردن نام راويان اين روايت تاريخى ميگويد:
حسين بن على بن ابيطالب و نوه پيامبر به سوى معاويه رفته و به فرمان او براى فتح قسطنطنيه روان شد
#منبع:
شرح إحقاق الحق، للمرعشي، جلد ٢٧ ص ١
💠#پاسخ💠
👌این که امام حسن یا امام حسین علیهما السلام در فتوحات زمان خلفا یا در زمان معاویه شرکت کرده باشند ، از جعلیات و مطالب بی اساسی است که دلائل متعددی بر رد این مساله گواهی می دهد ؛
1⃣چگونه ممکن است که علی علیه السلام اجازه نبرد حسنین در نبرد حساس صفین را نمی دهد ، اما به آنان اجازه حضور در فتوحات خلفاء را می دهد ❗️
❕در نهج البلاغه می خوانیم ؛
« على عليه السلام در يكى از روزهاى جنگ صفّين، آن گاه كه ديد فرزندش حسن عليه السلام به كارزار مى شتابد، فرمود: «اين جوان را برايم نگاه داريد كه مبادا توانم را ببرد. مرا دريغ مى آيد كه اين دو (حسن و حسين) به كام مرگ روند و نسل پيامبر قطع شود».
📚نهج البلاغة ، خطبة 207، كشف الغمّة: ج 2 ص 237 نحوه، بحار الأنوار: ج 32 ص 562 ح 467.
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« منافقان به محمّد بن حنفيّه گفتند: چرا امير مؤمنان، تو را در جنگ، جلو مى اندازد و حسن و حسين را نه؟ گفت: چون آن دو، چشمان اويند و من دست راست او، و او با دست راستش از چشمانش دفاع مى كند. »
📚نثر الدرّ ، ج 1 ص 406، ذوب النضّار: ص 55، كشف الغمّة: ج 2 ص 237 ، بحار الأنوار: ج 42 ص 99 و ج 45 ص 348؛ شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد: ج 1 ص 244، ربيع الأبرار: ج 3 ص 521
❕در نقل دیگر آمده است ؛
« مردى به محمّد بن حنفيّه گفت: چرا پدرت تو را در ميدان جنگ، پيش مى اندازد و به جاهايى مى فرستد كه حسن و حسين را نمى فرستد؟ پاسخ داد: چون آن دو، گونه هاى اويند و من دستش. با دستش، گونه هاى خود را حفظ مى كند. »
📚تهذيب الكمال: ج 26 ص 152، سير أعلام النبلاء: ج 4 ص 117،
🔸ادامه 👇
🔸ادامه 👇
❕در نقل دیگر آمده است که محمد حنفیه خطاب به علی علیه السلام عرض کرد ؛
« مرا سه بار به كام مرگ فرستادى و خداى متعال، مرا سالم نگاه داشته است و هر گاه به سويت باز گشتم تا مهلتم دهى، مهلتم ندادى؛ ولى به اين دو برادرم، حسن و حسين، هيچ فرمانى نمى دهى؟ امام على عليه السلام سر محمّد را بوسيد و فرمود: «پسر عزيزم! تو پسر منى و اين دو، پسران پيامبر اند. آيا آن دو را از كشته شدن محافظت نكنم؟». محمّد گفت: چرا، اى پدر عزيزم! خدا مرا فداى تو و آن دو كند »
📚ذوب النضّار ص 56، بحار الأنوار ج 45 ص 348
2⃣چگونه ممکن است که امام حسن و حسین علیه السلام در لشگر عثمان در فتح آفریقا شرکت کند ، در حالی که رابطه آنان با عثمان و حکومتش بسیار متشنج و ناصواب بوده است ، چنان که می بینیم از قضاياى به ثبت رسيده در دوران عثمان ، اقدام آنان در مشايعت كردن ابو ذر به هنگام تبعيدش به ربذه است، با آن كه عثمان، از اين كار، منع كرده بود.
👌از ابن عبّاس نقل شده است ؛
❕وقتى ابو ذر به ربذه تبعيد شد، عثمان دستور داد كه در ميان مردم، جار بزنند كه هيچ كسى حق ندارد با او حرف بزند و بدرقه اش كند و دستور داد كه مروان بن حكم، او را بيرون ببرد. مروان، ابوذر را بيرون آورد. همه از ابو ذر، دورى كردند، جز على بن ابى طالب عليه السلام، عقيل برادر على، حسن عليه السلام و حسين عليه السلام، و عمّار كه با او بيرون شدند تا بدرقه اش كنند.
❕حسن عليه السلام با ابو ذر شروع به سخن گفتن كرد. مروان به وى گفت: اى حسن! خاموش! آيا نمى دانى كه امير المؤمنين [عثمان]، از سخن گفتن با اين مرد، نهى كرده است. اگر نمى دانستى، بدان. على عليه السلام به سوى مروان، حمله ور شد و با تازيانه بر سر شتر او زد و گفت: «دور شو، خدا به آتش بچسباندت!». مروان، خشمگين به سوى عثمان بازگشت و ماجرا را باز گفت، و خشم او بر على عليه السلام، شعله كشيد. آن گاه حسين عليه السلام با ابو ذر حرف زد و گفت: عمو جان! خداوند متعال، توانايى دارد كه آنچه را كه تو مى بينى، تغيير دهد و خدا در هر روزى، در كارى است. اين قوم، دنيايشان را از تو باز داشتند و تو دينت را از آنها باز داشتى. تو چه بى نيازى از آنچه تو را باز داشتند و آنها چه محتاج اند به آنچه تو از آنها باز داشتى! از خداوند، برايت شكيبايى و پيروزى طلب مىكنم، و به خدا پناه ببر از آز و بى تابى، كه شكيبايى، از دين و بزرگوارى است و آز، روزى را جلو و بىتابى، اجل را به تأخير نمى اندازد »
📚 شرح نهج البلاغة ابن أبي الحديد: ج 8 ص 252؛ الكافي: ج 8 ص 206 ح 251 _ بحار الأنوار: ج 22 ص 412.
3⃣ملحد می گوید ابن خلدون شیعی در تاریخش نقل کرده است که امام حسن و امام حسین علیهما السلام در لشکری که قصد فتح آفریقا را در زمان عثمان داشتند ، شرکت داشته اند ❗️
👌در حالی که ابن خلدون سنی مالکی مذهب ، بدون هیچ گونه سندی ، این مساله را نقل می کند ، روشن است که چنین نقلی ضعیف و غیر قابل استدلال است ❗️گذشته از آنکه سایر مورخین که جریان فتح آفریقا را مطرح کرده اند ، از حضور حسنین ع سخنی به میان نیاورده اند .
❕ملحد در کمال وقاحت و جهالت و برای فریب مخاطبین ، دست به دروغگویی می زند و مدعی می شود که ابن خلدون شیعه بوده است ، در حالی که هرکس اندک آشنایی نسبت به ابن خلدون و تاریخش داشته باشد ، می داند که او مالکی مذهب و قاضی مالکیان بوده است ، چنان که این مساله مورد تصریح علمای اهلسنت قرار دارد و او را چنین معرفی می کنند ؛ « بن خلدون الحضرمی الاشبیلی المالکی » « ولی قضاء المالکیه »
📚درر العقود الفریده فی تراجم الاعیان المفیده ، ج 1 ص 121 _ شذرات الذهب ، ج 1 ص 71
4⃣ملحد می گوید رابطه امام حسین ع با معاویه خوب بوده است تا جایی که امام حسین در سپاه معاویه به فرماندهی یزید در نبرد قسطنطنیه شرکت کرده است ، در حالی که کمی اندک سواد تاریخی داشته باشد ، می داند که امام حسین ع معاویه را دشمن خود می دانست و یزید را نیز انسان پست و فرومایه ای محسوب می کرد و حکومت معاویه را بزرگترین فتنه توصیف می کرد ، بنابراین معقول نیست که ایشان در لشکر معاویه شرکت کرده باشد .
❕درنقلی آمده است كه امام حسين عليه السلام اموالى را كه از يمن براى معاويه مى بردند به تصرف در آورد و خطاب به معاویه نوشت ؛
« از حسين بن على عليه السلام، به معاوية بن ابى سفيان؛ امّا بعد! گذر كاروانى به ما افتاد كه از يمن همراه با اموال، پوشاك، عنبر و عطريّات، به سوى تو مى آمد، تا آنها را در خزانه دمشق جاى دهى و فرزندان پدرت را با آن سير كنى. من بدانها نياز داشتم، از اين رو آنها را تصرّف كردم. والسلام» معاويه با شنيدن اين خبر سخت برآشفت »
📚شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 18، ص 409 و ناسخ التواريخ، ج 1، ص 195.
🔸ادامه 👇
👌بلاذرى دانشمند معروف اهل سنّت نقل مى كند ؛
« وليد بن عتبه (فرماندار مدينه) مانع ملاقات مردم عراق با امام حسين عليه السلام شده بود. امام عليه السلام به وليد فرمود: اى كسى كه به خويشتن ستم نموده، و پروردگارت را نافرمانى كردهاى! چرا مانع ملاقات من با مردمى مىشوى كه قدر و منزلت مرا مى شناسند، در حالى كه تو و عمويت (معاويه) نسبت به آن جايگاه جاهليد؟». وليد در پاسخ گفت: اى كاش حلم و بردبارى ما در برابر تو، سبب نشود كسانى غير از ما نسبت به تو دست به كار جاهلانه اى بزنند. تندى هاى زبانت را مى بخشم تا زمانى كه دست به اقدامى نزنى؛ كه در آن صورت كارى مخاطره آميز انجام داده اى و اگر مى دانستى كه پس از ما چه بر تو خواهد گذشت (چرا كه همه مثل من بردبار نيستند) همين گونه كه امروز ما را دشمن مى دارى، دوست خواهى داشت »
📚انساب الاشراف، ج 3، ص 156- 157، ح 15.
❕در نقل دیگر آمده است که فرمود ؛
« اى معاويه ... اگر ما پيروان تو را به قتل برسانيم نه آنان را كفن مى كنيم و نه بر آنان نماز مى خوانيم و نه آنان را به خاك مى سپاريم (چرا كه آنان را مسلمان نمىدانيم!). به من خبر رسيده كه تو نسبت به پدرم على عليه السلام دشمنى مى ورزى (و ناسزا مى گويى) و به دشمنى با ما برخاسته اى و نسبت به بنى هاشم عيب جويى مى كنى. هر زمان كه چنين اعمالى انجام مى دهى، به خويشتن مراجعه كن، سپس از وجدان خود حق را بپرس (و عيوب خود را بنگر) خواه به ضرر تو باشد يا به نفع تو ... به خدا سوگند! تو در دشمنى با ما، از مردى (عمرو عاص) اطاعت كردى كه سابقه اى در اسلام ندارد، نفاق او تازگى نداشته و قصد خيرى براى تو ندارد. به هر حال، يا خودت براى خويش چاره اى بينديش و يا اين كارها را رها كن!».
📚مناقب ابن شهر آشوب، ج 2، ص 88- 89، ح 163 و بحارالانوار، ج 44، ص 129- 130، ح 19.
❕امام ع در نامه ای به معاویه نوشت ؛
« من در حال حاضر، قصد جنگ و درگيرى با تو را ندارم (به خاطر پيمان صلحى كه ميان تو و برادرم امام حسن عليه السلام امضا شده است) و براى ترك مبارزه با تو و با حزب ستمكارت- كه حرام خدا را حلال شمرده اند، همان گروه ستم پيشه و ياران شيطانِ رانده شده- از خداى خود بيمناكم ، ....در گفته هايت خطاب به من چنين آمده بود كه: «اين امّت را در فتنه و آشوب ميانداز!» (پس بدان كه) من براى امّت اسلامى فتنه اى بزرگتر از فرمانروايى تو سراغ ندارم! از جمله سخنانت خطاب به من اين بود كه: «ملاحظه خودت و دينت و امّت محمّد را بنما (و از مخالفت و قيام بر ضدّ من بر حذر باش)!». به خدا سوگند! من كارى را برتر از جهاد با تو سراغ ندارم؛ پس اگر چنين كارى كنم، مايه تقرّب و نزديكى من به پروردگار خواهد بود و اگر دست به كارى نزنم، از خداوند (براى ترك جهاد) استغفار مى كنم و از او- در آنچه را دوست دارد و بدان خشنود است- طلب توفيق مى نمايم....همچنين جوانكى شراب خوار و سگ باز را (اشاره به يزيد است) به ولايت عهدى خود رسانده اى. با اين كار، خودت را خوار كرده و دينت را نابود ساخته و مردم را تباه كردهاى! والسلام »
📚الامامة و السياسة، ج 1، ص 202- 204 و الغدير، ج 10، ص 160
5⃣نقلی که معاند بر اساس کتاب تاریخ دمشق استناد کرد نیز سندا ضعیف است ، زیرا ابن عساکر که متوفای 571 ق است ، بدون هیچ گونه ارایه سندی مدعی می شود که امام حسین در لشگری به رهبری یزید بن معاویه در فتح قسطنطنیه شرکت کرده است .
❕روشن است که نقل مذکور بدون سند بوده که قابل استدلال نمی باشد ، گذشته از آن که امثال ابن اثیر و بلاذری نقل کرده اند که لشگری که به بلاد روم رفت ، تحت فرماندهی سفیان بن عوف بوده است نه یزید بن معاویه و امام حسین ع هم در آن شرکت نداشته است و یزید نیز در ابتدا از شرکت در آن نبرد امتناع می کرد و با لشگر به بلاد روم نرفت که بعد با حکم معاویه خود را به آنان ملحق کرد ؛
📚الکامل ج 3 ص 459 _ انساب الاشراف ج 5 ص 86
6⃣سایرین که مدعی شده اند امام حسین ع در فتح قسطنطنیه حضور داشته است ، با استناد به سخن ابن عساکر چنین مطلبی را بیان کرده اند .
❕ابن کثیر در البدایه و النهایه بدون ارائه هیچ گونه سندی مدعی این امر می شود که روشن است نقل بدون سند هیچ ارزشی ندارد . صفدی نیز در الوافی بالوفیات بدون هیچ گونه ارائه سندی نقل مذکور را می آورد که نقل او نیز بدون سند و ضعیف و خلاف نقلی است که ابن اثیر و بلاذری ذکر می کنند .
👌در کتاب شرح احقاق الحق نیز در رابطه با تاریخ ولادت امام حسین ع نقل مذکور از منابع اهلسنت ( بغیه الطلب ج 6 ص 2572 ) بیان می شود که مولف کتاب بغیه الطلب ، مطلب مذکور را از ابن عساکر نقل می کند و ما گفتیم نقل ابن عساکر هم بدون سند و ضعیف است و هم بر خلاف مستندات تاریخی دیگر است .
#پرسمان_اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش
❔با توجه به سوره فیل و منابع تاریخی گفته شده است که کشوری که ابرهه از آن آمده حبشه(یمن)بوده است لشکر فیل سوار و چنین موجودات عظیمی چگونه از صحرای بزرگ میان این دو کشور عبور کرده اند؟این شبهه را بسیار پرسیده اند و بنده از پاسخ به آن ناتوان بوده ام❔
💠پاسخ💠
❗️خلاصه داستان؛
👌نوشته اند که ابرهه پادشاه یمن که رهبری لشکر هفتاد هزار نفری را بر عهده داشت برای خوش خدمتی به پادشاهان مسیحی خود کلیسای بسیار زیبا و مهمی را بنا کرد که مانند آن در آن زمان در کره زمین وجود نداشت و به دنبال آن تصمیم گرفت مردم جزیره عربستان را به جای کعبه به سوی آن فراخواند و آنجا را کانون عرب کرده و مرکزیت مهم مکه را به آنجا منتقل کند.
❗️پس از مقاومت مردم در برابر این خواست ابرهه، او تصمیم گرفت کعبه را نابود کند و همگان را متوجه کلیسای تازه تاسیس خود کند.
👌او با لشکر عظیم خود روانه کعبه شد و در بین راه هر کجا می رسیدند اموال و شتران مردم را غارت کرده تا به کعبه رسیدند و نهایتا با تدبیر الهی تحت حمله پرندگان ابابیل واقع شده و از بین رفتند.
❗️لشکر ابرهه معروف و مشهور شده است به « اصحاب الفیل»« لشکر فیل»
📚سیره ابن هشام ج1 ص43
📚الکامل ج1 ص260
📚بحار الانوار ج15 ص130
👌خداوند نیز از این جریان در سوره فیل یاد می کند.
❗️حال چندین سوال مطرح است؛
❓چگونه این لشکر عظیم با تعداد بی شماری از فیل ها این فاصله را از یمن تا مکه طی کردند آیا هدایت این همه فیل کار آسانی است❔
❓فیل ها موجودات سنگین وزنی هستند که نیاز به آب و غذای فراوان دارند.در آن صحرای عربستان چگونه آب و غذای این همه فیل را فراهم می کردند❔
👌پاسخ ؛
🔶این اشکالات از این جا ناشی شده است که گمان شده است که به تعداد لشکریان فیل بوده است یعنی حدود چندین هزار فیل با لشکر عظیم ابرهه بوده است اما این فرض صحیح نمی باشد.
❗️مورخان و مفسران می نویسند که تعداد فیل های همراه آنان یا یک عدد بوده و یا هشت عدد و یا ده عدد و یا دوازده عدد بوده است.
📚منابع پیشین
📚تفسیر نمونه ج27 ص334
❗️بی شک انان که برای لشکر هفتاد هزار نفری خود آب و آذوقه فراهم می کردند برایشان مشکلی نبوده است که برای چند عدد فیل نیز آب و آذوقه لازم را فراهم کنند گذشته از آنکه آنان به هر جا وارد میشدند اموال و حیوانات مردمان را به عنوان غنیمت به تصرف خود در می آوردند و شبه جزیره عربستان آن قدر بی آب و غذا نیست که نتواند پاسخگوی نیاز چندین فیل باشد و الا باید مردم آنجا از گرسنگی و تشنگی هلاک می شدند.
❗️این که به آنها « اصحاب الفیل» می گفتند به خاطر همان چند فیلی است که آنها با خود از یمن آورده بودند تا مخالفان خود را مرعوب ساخته و شترها و اسب ها از مشاهده آنها رم کنند و در میدان جنگ نمانند
📚تفسیر نمونه ج27 ص336
❗️البته آنچه از روایات ما استفاده می شود آن است که آنان تنها یک فیل داشتند به نام «محمود» که ابرهه سوار بر او بود .
👌شیخ کلینی روایت می کند که وقتی عبدالمطلب از دیدار ابرهه بازگشت خطاب به فیل اوعرضه داشت:
«ای محمود .فیل سرش را تکان داد.
❗️از او سوال کرد ایا می دانی که چرا این لشکر همراه تو به این جا آمده اند❔
👌فیل با اشاره سرش فهماند خیر
👌عبدالمطلب گفت تو را آورده اند تا با کمک تو خانه پرودگارت را خراب کنند آیا تو چنین می کنی❔
❗️با سرش اشاره کرد خیر
📚الکافی ج1 ص372
❗️نقل می کنند که ابرهه می خواست فیل را به سوی کعبه حرکت دهد اما او حرکت نمی کرد اما هنگامی که سر او را به سوی یمن باز می گرداندند به سرعت حرکت می کرد
📚تفسیر نمونه ج27 ص334
👌شیخ مفید نقل می کند:
«آنان فیلی داشتند به نام« محمود »که او را زینت به جواهرات کرده بودند و ابرهه به وسیله آن فیل به تمام پادشاهان جهان فخر می فروخت و آن فیل در برابر عبدالمطلب خضوع کرد»
📚امالی ج1 ص78
👌از این روایات استفاده می شود که تنها فیلی که با آنها بوده است همان فیل معروف به نام « محمود» بوده که تحت تصرف پادشاه و رهبرشان بوده است و بدین جهت به انان اصحاب فیل می گفتند.
❗️با توجه به آنچه گذشت روشن است که حرکت دادن یک فیل و تهیه آب و غذا برای او کار زیاد مشکلی برای آن لشکر عظیم نمی باشد.
🔷بنا براین چه بگوییم تعداد فیل ها یک عدد بوده و چه بگوییم دوازده عدد بود هیچ اشکالی بر داستان واقع نمی شود.
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش
❔آیا کشتار یهودیان بنی قریظه توسط مسلمین صحت دارد که حدود 600 یا هفتصد نفر از مردان آنان را سر بریدند❔آیا این حکم عادلانه بود که پیامبر اجرا کرد❓
👌پاسخ:
❗️توجه به نکاتی چند لازم است:
1⃣نخستین سالی که پیامبر گرامی وارد شهر مدینه شد برای پایان دادن به تمام دسته بندی ها و اختلافات داخلی پیمانی را منعقد ساخت که براساس آن یهودیان مدینه متعهد شده بودند هرگز بر علیه مسلمین و پیامبر اقدامی نکنند و به آنان صدمه ای وارد نکنند و اسلحه و مرکب در اختیار دشمنان قرار ندهند که اگر بر خلاف آن عمل کنند پیامبر با آنان همانند دشمن رفتار خواهد کرد ودر ریختن خون آنها و ضبط اموال و اسیر کردن زنان و فرزندان آن ها دستش باز باشد.
📚بحار الانوار ج19 ص110
2⃣تمام طوایف سه گانه یهود با عناوین مختلف پیمان را نقض کرده و آن را نادیده گرفتند.بنی قینقاع مسلمانی را کشتند و بنی النضیر نقشه کشتن پیامبر را طرح کردند.پیامبر نیز آنان را از محیط مدینه بیرون کرد.
❗️یهود بنی قریظه نیز در جریان جنگ احزاب شهر مدینه را دچار ناامنی کردند و برای ترساندن مسلمانان به خانه های آنان ریختند و اگر مراقبت پیامبر نبود چه بسا شهر به دست انان سقوط می کرد و مجاهدان مسلمان کشته و اموالشان اسیر و زنان و اولاد آنان اسیر می شدند.
3⃣بنی قریظه راضی شد که سعد معاذ برای انان حکم دهد.سعد حکم داد که مردان آنان که در توطئه شرکت داشته کشته شده و زنان و کودکان آنها اسیر شوند و اموالشان در اختیار مسلمین قرار گیرد.
4⃣سعد معاذ این حکم را به دلائل زیر صادر کرد؛
🔷1-یهودیان بنی قریظه، چندی پیش با پیامبر پیمان بسته بودند که اگر بر ضد مصالح اسلام و مسلمانان قیام کنند، و دشمنان آئین یکتاپرستی را یاری نمایند، و فتنه و آشوبی برپا کنند، و بر ضد مسلمانان تحریکاتی بنمایند، مسلمانان در کشتن آنها آزاد باشند. او با خود فکر می کرد که اگر من آنها را طبق این پیمان موأخذه کنم، نظری بر خلاف عدالت نداده ام.
🔶2 -گروه پیمان شکن، در سایه سرنیزه های نیروهای عرب مدتی شهر مدینه را دچار ناامنی کرده، و برای ارعاب مسلمانان به خانه های آنها ریختند، و اگر مراقبت پیامبر نبود، و گروهی را برای استقرار امنیت در شهر، از لشکرگاه به داخل شهر اعزام نمی کرد، چه بسا نقشه های بنی قریظه عملی می شد، و آنان در این صورت مردان جنگنده مسلمانان را اعدام می کردند، و اموال آنها را ضبط و زنان و اولاد آنها را به اسارت درمی آوردند، سعدمعاذ با خود فکر کرد که اگر من در حق آنها چنین داوری کنم، سخنی بر خلاف حق و عدالت نگفته ام .
🔶 3-سعد معاذ، رئیس قبیله اوسیان با بنی قریظه هم پیمان بود و دوستی نزدیکی با هم داشتند .احتمال دارد که او از قوانین جزائی یهود اطلاع داشته است.متن تورات یهود اینست که: «هنگامی که به قصد نبرد آهنگ شهری نمودی، نخست آنها را به صلح دعوت نما، و اگر آنها از در جنگ وارد شدند، شهر را محاصره کن و همینکه بر شهر مسلط گشتی همه مردان را از دم تیغ بگذران ولی زنها و کودکان و حیوانات و هر چه در شهر موجود است، همه را برای خود به عنوان غنیمت بردار» .
📚تورات سفر تثنیه فصل20
❗️شاید سعاد معاذ تصور کرد من که قاضی انتخابی طرفین هستم، اگر متجاوزان را با قوانین مذهبی خود آنها مجازات نمایم، کاری جز عدالت و انصاف انجام نداده ام.
🔷4 -ما تصور می کنیم که بزرگترین علت این رأی، این بود که سعد معاذ با دیدگان خود مشاهده کرده بود که رسول خدا بنا به درخواست خزرجیان، از تقصیر طائفه بنی قین قاع گذشت، و فقط اکتفاء کرد که از محیط مدینه بیرون روند.این گروه هنوز خاک اسلام را درست تخلیه نکرده بودند، که کعب اشرف، راه مکه را پیش گرفت و بر کشتگان «بدر» اشکهای تمساحانه ریخت و از پای ننشست تا قریش را برای جنگ مصمم ساخت.در نتیجه، جنگ احد پیش آمد و هفتاد تن از فرزندان اسلام در این راه شربت شهادت نوشیدند.
👌و همچنین بنی النضیر، مورد عفو و بخشودگی پیامبر قرار گرفتند، ولی در برابر آن، با تشکیل یک اتحادیه نظامی، جنگ احزاب را به وجود آوردند، که اگر کاردانی پیامبر اسلام، و نقشه خندق نبود، در همان روزهای نخست، تار و پود اسلام را به باد می دادند، و بعدها نامی از اسلام باقی نمی ماند و هزاران نفر کشته می شدند.
🗯❗️ادامه پاسخ👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇
🗯سعد معاذ این مراتب را از نظر خود می گذراند.تجربه های گذشته، اجازه نمی داد که او تسلیم عواطف گردد، و مصالح هزاران تن را فدای دوستی و مصالح یک اقلیت نماید.زیرا به طور مسلم، این گروه در آینده این بار با تشکیل یک اتحادیه وسیع تر، نیروهای عرب را بر ضد اسلام شورانیده و با نقشه های دیگر هسته مرکزی اسلام را به خطر می افکندند.روی این جهت، موجودیت این گروه را صد در صد به ضرر اجتماع مسلمانان تشخیص داد، و یقین داشت که اگر این دسته از تیررس مسلمانان بیرون روند، لحظه ای آرام نخواهند گرفت، و مسلمانان را با خطرات بزرگی روبرو خواهند ساخت.
❗️اگر این جهات نبود، ارضاء افکار عمومی برای سعد معاذ فوق العاده ارزنده بود و رئیس یک ملت «اوس» پیش از هر چیز به پشتیبانی مردمش نیازمند است، و آزردن آنها و رد سفارشهای آنان، بزرگترین لطمه ایست که به رئیس یک جمعیت متوجه می گردد.ولی او تمام این درخواستها را بر خلاف مصالح هزاران مسلمان تشخیص داد، از اینرو، نارضایتی عموم را برای خود خرید، و از حکم خرد و منطق سربرنتافت.
📚فروغ ابدیت ص643
5⃣گزارش هایی که درباره تعداد کشته شدگان خبر می دهد متفاوت است.
❗️قرآن می گوید:
«گروهی از آنان را به قتل می رساندید و گروهی را اسیر کردید »
🔷احزاب26
👌آیه اشاره دارد که گروهی از بنی قریظه کشته شدند نه تمام آنها . تنها همان ها کشته شدند که بر علیه اسلام و مسلمین توطئه کردند چنان که ابن جوزی می نویسد:
«سعد حکم کرد هرکس که بر علیه مسلمین توطئه کرده است کشته شود»
📚الوفا ص695
👌قرآن نیز می گوید:
« هیچ کس بار گناه دیگری را به دوش نمی کشد»
🔷فاطر 18
❗️اگر عده ای از مردان آنان بر علیه اسلام توطئه کردند باید همان سران فتنه مجازات شوند و دلیلی برای مجازات سایرین نمی باشد.
6⃣علامه سید جعفر عاملی می نویسد:
«اقوال در تعداد کشته شدگان آنان مختلف است و از 300 نفر تا 1000 نفر نوشته اند.و در این باره دوازده قول نقل شده است و این کثرت قول نشان دهنده این است که تعداد کشته شدگان دقیقا روشن نیست .از سوی دیگر اهداف سیاسی و تعصبات دینی برای نشان دادن دشمنی اسلام با یهود موثر در ورود تحریف به این قضیه است.
❗️آنچه از مستندات به دست می آید آن است که مقتولین تنها توطئه گران بوده اند و نهایتا عدد آنها بین صد تا دویست نفر بوده اند
📚الصحیح من سیره النبی ج12 ص148
❗️با توجه به این نکات شبهات وارده حول این جریان و واقعه رفع می شود.
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
❓پرسش
این موضوع که زن ها حق طلاق ندارند، مستند به آیات قرآن است یا خیر؟
💠پاسخ💠
1⃣نخست باید توجه کرد که قرار نیست تمامی احکام و دستورات خداوند در قرآن آمده باشد .سنت نبوی و اهل بیت نیز همطراز قرآن در بیان احکام و معارف می باشد و خود قرآن حجیت سنت آنان را اعلام داشته و می فرماید:
« ما قرآن را بر تو ( پیامبر) نازل کردیم تا تو آیات آن را برای مردم تبیین کنی»
🔷نحل 44
🔶ومی فرماید:
« آنچه پیامبر برای شما آورده و به آن فرمان داده بگیرید و عمل کنید و آنچه شما را از آن نهی کرده است خودداری کنید»
🔶حشر 7
2⃣آیه ای که صریحا حق طلاق را منحصر به مرد بداند در قرآن نمی باشد مگر آنکه بگوییم مقتضای این سخن خداوند که می گوید:« الرجال قوامون علی النسائ»
🔷نسائ34
❗️این است که حق طلاق در اختیار آنان می باشد .
🔶آیاتی که مردان را در طلاق دادن مورد خطاب قرار می دهد نیز می تواند دلالت بر این مطلب کند .
🔷می فرماید:
« هنگامی که زنان را طلاق دادید ...»
🔶بقره232
🔷می فرماید:
« اگر زنان را قبل از آمیزش جنسی یا تعیین مهر طلاق دهید ...»
🔶بقره 237
🔷می فرماید:
« هر زمان خواستید زنان را طلاق دهید در زمان عده طلاق گویید و حساب عده را نگه دارید»
🔷طلاق1
3⃣در روایات صریحا بیان شده است که حق طلاق بالاصاله اختصاص به مردان دارد.
🔶امام صادق فرمود:
« طلاق به دست مرد می باشد»
📚الکافی ج5 ص403
📚وسائل الشیعه ج22 ص98
🔶حضرت علی نیز فرمود:
« طلاق در دست زوج می باشد »
📚دعائم الاسلام ج2 ص227
📚مستدرک الوسائل ج15 ص311
4⃣توجه به این نکته نیز لازم است که خداوند برای زنان معین نموده تا اگر بخواهند خودشان زمام طلاق را بدست گیرند به این معنی که در ضمن عقد ازدواج شرط کنند که وکیل در امر طلاق باشند خواه به صورت مطلق یعنی هر موقع که دلشان خواست طلاق بگیرند و خواه به صورت مشروط که مثلا اگر مرد رفت زن دیگری گرفت زن وکیل باشد که خود را طلاق دهند .بنابراین نابرابری در این مساله بین مردان و زنان ایجاد نمی شود.
❗️جهت دیدن روایات در مستند این حکم رجوع شود؛
📚وسائل الشیعه ج22 ص92 باب 41 روایات شماره 14- 15- 16-17
5⃣همچنین اگر مرد حقوق واجب زن را ادا نکند و او را در مضیقه قرار دهد حاکم شرع طلاق زن را صادر می کند و از این طریق نیز مردان نمی توانند ظلمی به زنان وارد کند.
🔷امام باقر فرمود:
« کسی که پوشاک و مواد غذایی همسرش را فراهم نمی کند لازم است که امام و حاکم شرع بین آن دو جدایی اندازد و طلاق زن را صادر کند»
📚الفقیه ج3 ص441
6⃣اگر زوج برای مدت قابل توجهی غایب شود و خبری از او نشود حاکم شرع می تواند طلاق زن را صادر کرده و او را از مضیفه و سختی رهایی دهد.از این جهت نیز مشقتی برای زنان ایجاد نمی شود.
📚وسائل الشیعه ج22 ص156 باب23
7⃣طلاق در اسلام از جمله چیزی هایی می باشد که خداوند بسیار آن را ناپسند می داند چنان که پیامبر گرامی فرمود:
« هیچ خانه ای نزد خداوند مبغوض تر از خانه ای نمی باشد که با طلاق خراب شود»
📚الکافی ج5 ص328
👌لذا در اسلام سعی شده است که با جعل احکام و قوانین متعدد طلاق گرفتن را به حد اقل برساند .یکی از این احکام که برای این هدف جعل شده است این است که حق طلاق به دست مردان باشد زیرا؛
👌 جنس زن برای انجام وظایفی متفاوت با مرد آفریده شده است وبه همین دلیل احساسات متفاوتی دارد.
❗️ قانون آفرینش وظیفه حساس مادری وپرورش نسلهای نیرومند را برعهده او گذارده به همین دلیل سهم بیشتری از عواطف واحساسات به او داده است درحالی که طبق این قانون وظایف خشن وسنگین تر اجتماعی بر عهده جنس مرد گذارده شده است وسهم بیشتری از تفکر به او داده شده است بنابراین اگر بخواهیم عدالت را اجرا کنیم باید پاره ای از وظایف اجتماعی را که نیاز بیشتری به اندیشه و مقاومت وتحمل شداید دارد بر عهده مرد گذارده شود ووظایفی که عواطف واحساسات بیشتری را می طلبد بر عهده زنان وبه همین دلیل مدیریت خانواده بر عهده مرد ومعاونت آن بر عهده زن گذارده شده است
❗️قوانینی از جمله حق طلاق که دراختیار مرد است از همین جا سرچشمه میگیرد ونتیجه مستقیم همین واقعیت است
📚تفسیر نمونه،ج2 ص157
❕غلبه احساسات در زن موجب می شود به سرعت در برخورد با مشکلات زندگی به طلاق روی آورد و نظام خانواده از هم بپاشد در حالی که اقدام مرد برای طلاق به طور معمول دیر تر و با تاخیر تر همراه با تامل بیشتر است لذا برلی صیانت بهتر از خانواده و حفظ بقای آن حق طلاق بالاصاله به مردان واگذار شده است .
🔶با توجه به نکات مطرح شده روشن میشود که اگر مردان نیز بخواهند از حق طلاق سوئ استفاده کنند شارع با آنان مقابله کرده و مانع از پایمال شدن حقوق زنان شده است.
📝پرسمان اعتقادی
#سایت_ما
ipasookh.ir
🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁