قضای نمازهای یومیه از حیث جهر و اخفات چگونه خوانده می شود و وظیفه زن در جهر و اخفات نمازهایش چیست؟
👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻👇🏻
قضای نمازهای جهری، جهری است و قضای نمازهای اخفاتی، اخفاتی؛ بر زن ها بلندخواندن واجب نیست، ولی اگر نامحرم صدای آنان را می شنود، طبق نظر مشهور باید آهسته بخوانند.
آیات عظام: رهبری، مکارم، زنجانی: بنابر احتیاط مستحب آهسته بخواند.
نکته: جهر در نماز به معنای بلند خواندن نماز است به گونه ای که جوهره صدا ظاهر باشد بگونه ای که عادتا اگر کسی در کنار انسان باشد به راحتی صدای انسان را بشنود. و اخفات به معنای آهسته خواندن نماز است به طوری که جوهره صدا ظاهر نباشد.
توضیح المسائل مراجع مسأله ۹۹۲ و۹۹۳ و ۹۹۴
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
می دانیم که خداوند غنی و بی نیاز است. با این وجود قرض دادن به خداوند در آیه «من ذا الذى یقرض الله قر
هیچ منافاتی میان تعبیر به قرض دادن به خداوند و غنی مطلق بودن آن وجود ندارد. چراکه قرض دادن به خداوند به خاطر فقر و نیاز او نیست. بلکه قرض گرفتن او تکریم و تشویق قرض دهندگان است. امیرالمومنین(علیه السلام) در این باره می فرمایند:
«مَعْشَرَ الْعِبَادِ وَ أَنْتُمْ سَالِمُونَ فِي الصِّحَّةِ قَبْلَ السُّقْمِ ... ؛ اى جمعيّت انسانها پروا كنيد! حال كه تندرستيد نه بيمار، و در حال گشايش هستيد نه تنگ دست، در آزادى خويش پيش از آن كه درهاى اميد بسته شود بكوشيد، در دل شبها با شب زنده دارى، و پرهيز از شكم بارگى به اطاعت برخيزيد، با اموال خود انفاق كنيد، از جسم خود بگيريد و بر جان خود بيفزاييد، و در بخشش بخل نورزيد كه خداى سبحان فرمود:
«اگر خدا را يارى كنيد، شما را پيروز می گرداند و قدمهاى شما را استوار می دارد» و فرمود: «كيست كه به خدا قرض نيكو دهد؟ تا خداوند چند برابر عطا فرمايد، و براى او پاداش بى عيب و نقصى قرار دهد؟» درخواست يارى از شما به جهت ناتوانى نيست و قرض گرفتن از شما براى كمبود نمی باشد، در حالى از شما يارى خواسته كه: «لشكرهاى آسمان و زمين در اختيار اوست و خدا نيرومند و حكيم است» و در حالى طلب وام از شما دارد كه گنجهاى آسمان و زمين به او تعلّق دارد و خدا بى نياز و حميد است. بلكه خواسته است شما را بيازمايد كه كدام يك از شما نيكوكارتريد، پس به اعمال نيكو مبادرت كنيد، تا با همسايگان خدا در سراى او باشيد كه هم نشينان آنها پيامبران، و زيارت كنندگانشان فرشتگانند، و چنان گرامى داشته می شوند كه صداى آهسته آتش را نشنوند، و بر بدنهايشان هيچ گونه رنج و ناراحتى نرسد. «اين بخشش خداست به هر كس بخواهد مى دهد و خدا صاحب بخشش بزرگ است.» من آنچه را می شنويد می گويم، و خداوند را به يارى خود و شما می خوانم كه او كفايت كننده و بهترين وكيل است.»(1)
یکی دیگر از دلائل این تعبیر قرآنی این است که خداوند پاداش قرض دهنده را خود تضمین میکند و اجر او را چندین برابر خواهد داد. بنابراین گویا قرض دهنده به خداوند قرض داده است و از او سود پول و پاداش خود را خواهد گرفت. سود و پاداشی که نه تنها ربا و حرام نیست بلکه عنایت ویژه خداوند و اجر معنوی عمل است.
همچنین دلیل دیگر آن میتواند این نکته باشد که فقرا احساس ذلت و خواری نکنند و در حقیقت قرض را از دست خداوند گرفته اند نه از دست بنده ای از بندگان او.
📚 پی نوشت:
1. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق: صبحی صالح، هجرت، قم، ص 267.
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
از آنجایی که نقل شده افزایش پیدا کردن رزق و روزی ممکنه سبب غرور و غفلت آدمی شود. یا نفس آدمی به سرمس
افزایش رزق و روزی، و به طور کلی دنیا و مظاهر آن مذموم نیست، زیرا خداوند در قرآن کریم، به کرّات به مظاهر دنیا قسم یاد می کند، حتی دوست داشتن دنیا و مظاهر آن نیز مذموم نیست. طبیعی است که انسان فرزند، پدر و مادر و خانه و ... را دوست داشته باشد، بلکه آنچه که مذمت شده هدف واقع شدن دنیاست، به نحوی که برای به دست آوردن دنیا، حق و ناحق شود، نزول و رشوه و اختلاس و ... و در یک کلمه خدا فراموش شود.
به عنوان مثال:
ورزش کردن برای یک دانش آموز، ناپسند نیست. حتی دوست داشتن ورزش هم مذموم نیست. زمانی ورزش ناپسند خواهد بود که تمام فکر و ذهن آن محصل را درگیر کند به نحوی که از درس خواندن غافل شود.
«چیست دنیا از خدا غافل شدن
نی قماش و نقره و فرزند و زن
مال را کز بحر دین باشی حمول
نعم مال صالح خواند آن رسول
آب در کشتی هلاک کشتی است
آب در بیرون کشتی پشتی است
چون که مال و ملک را از دل براند
زان سلیمان خویش جز مسکین خواند».(1)
پس نوع نگاه انسان به دنیا موضوعیت دارد. گاهی اوقات همین لباس خشن و غذای اندک و گوشه نشینی هم حجاب انسان می گردد، و باعث فراموشی خدا و آخرت و ایجاد حالت عجب و ریا و... می گردد. گاهی هم داشتن مال فراوان، چون هدف نیست و وسیله است برای رسیدن به کارهای آخرتی، هیچ مانعیتی ایجاد نمی کند.
آن دنيايى بد و مذموم است كه هدف و غايت انسان قرار گيرد و انسان به آن «نگاه استقلالى» داشته باشد؛ اما دنيايى كه در جهت كسب آخرت و مقامات معنوى مورد استفاده واقع شود و با«نگاه ابزارى» به آن، وسيلهاى براى رسيدن به قرب الى الله قرار گيرد نه تنها مذموم نيست كه توصيه هم مىشود.
حضرت امیر (علیه السلام) می فرمایند: «مَنْ اَبْصَرَ بِها بَصَّرَتْهُ وَ مَنْ اَبْصَرَ اِلَيْها اَعْمَتْه (2) كسى كه (به ديده عبرت) به آن نگريست دنيا او را آگاه كرد، و كسى كه به سوى (زينتهاى آن) خيره شد دنيا او را نابينا گردانيد.»
اگر با ديده عبرت بين به دنيا نگاه كرديم، دنيا پندها و درسهاى فراوانى به ما خواهد داد، اما اگر در خود آن خيره شديم و غرق در لذتها و شهوات آن گشتيم ما را كور خواهد كرد.
عينك براى آن است كه انسان بهتر ببيند. راه بهتر ديدن با عينك هم آن است كه از پشت شيشههاى آن به اشيا و دنياى اطرافمان نگاه كنيم. اگر كسى به جاى نگاه از پشت عينك، به خود عينك و شيشههاى آن خيره شود چه خواهد شد؟ آيا چيزى و كسى و جايى را خواهد ديد؟ هرگز.
بر همین اساس است که در اسلام سفارش به کار و فعالیت های اقتصادی شده است تا جامعه اسلامی، یک جامعه توانمند، مستقل، پویا و توانگر باشد.
البته دستورات اسلامی را باید به نحو جمعی ملاحظه نمود، اسلام عزیز همان طوری که به تلاش اقتصادی و دعا برای افزایش رزق و روزی توصیه می نماید، در عین حال تاکیدات فراوانی نیز نسبت به انفاق، باقیات الصالحات، رسیدگی به حال محرومان و نیازمندان، خدمت به خلق و... دارد. تا نشان دهد که انباشت مال و سرمایه موضوعیت ندارد، بلکه باید تلاش شود تا از این ابزار، آخرت خود را آباد نماییم.
یا اگر بحث قناعت را مطرح می نماید، روشن باشد که این امر مربوط به قناعت در مصرف است نه قناعت در تولید.
بنابراین افزایش رزق و روزی و دعای برای به دست آوردن آن، به خودى خود بد نيست، آنچه این امور را بد جلوه می دهد، استفاده ناصحيح برای به دست آوردن دنیا می باشد.
📚 پی نوشتها:
1. مولوی، مثنوی معنوی، دفتر اول.
2.شريف الرضي، محمد بن حسين، نهج البلاغة (للصبحي صالح)، هجرت، قم، 1414ق،ص106.
🔰 @p_eteghadi 🔰
14_SEMO-Mohammadi-Pasokh_Be_Soalate_Eteghadi_(51).mp3
4.79M
پرسش و پاسخ اعتقادی
🔹حجه الاسلام #محمدی
جلسه 51 - نقش امام حسین (ع) در جلوگیری از انحرافات
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓با توجه به فرمودهی امام رضا(ع) که به اباصلت هروی میفرماید: ... هر کسی نزد قبرم نماز بخواند مورد مغفرت و رحمت الهی قرار خواهد گرفت، آیا نماز خاصی وجود دارد که میتوانیم در حرم حضرت بخوانیم؟ یا منظور هر نمازی است؟
🎤در ارتباط با این پرسش باید گفت:
در برخی از روایات، به صورت کلی توصیه به نماز و دعا در کنار قبور امامان(ع) شده است که طبیعی است در اینگونه موارد، زائر در خواندن نماز مخیر است و میتواند هرگونه نمازی را که میخواهد بخواند.[1]
در برخی روایات، توصیه به نمازی با آداب و کیفیت خاص شده است که در این موارد لازم است همانگونه که سفارش شده است خوانده شود.
متن روایت مورد پرسش این است:
«عَنْ عَبْدِ السَّلَامِ بْنِ صَالِحٍ الْهَرَوِیِّ قَالَ سَمِعْتُ الرِّضَا ع یَقُولُ إِنِّی سَأُقْتَلُ بِالسَّمِّ مَظْلُوماً وَ أُقْبَرُ إِلَى جَنْبِ هَارُونَ وَ یَجْعَلُ اللَّهُ تُرْبَتِی مُخْتَلَفَ شِیعَتِی وَ أَهْلِ مَحَبَّتِی فَمَنْ زَارَنِی فِی غُرْبَتِی وَجَبَتْ لَهُ زِیَارَتِی یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ الَّذِی أَکْرَمَ مُحَمَّداً ص بِالنُّبُوَّةِ وَ اصْطَفَاهُ عَلَى جَمِیعِ الْخَلِیقَةِ لَا یُصَلِّی أَحَدٌ مِنْکُمْ عِنْدَ قَبْرِی رَکْعَتَیْنِ إِلَّا اسْتَحَقَّ الْمَغْفِرَةَ مِنَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ یَوْمَ یَلْقَاهُ ...». [2]
عبد السلام هروی(ابا صلت) میگوید: از امام رضا(ع) شنیدم که میفرمود: به زودی با زهر ستم کشته خواهم شد و در کنار هارون به خاک سپرده میشوم، و خدای متعال مزار مرا محل آمد و رفت شیعهی من و اهل محبت من قرار خواهد داد. پس هر کس مرا در غریبیام زیارت نماید بر من واجب است که در قیامت به دیدار او آیم و قسم به آنکس که پیامبر(ص) را با نبوت کرامت بخشید و او را از میان تمام مردم برگزید، هیچکس از شما نزد قبر من دو رکعت نماز نمیخواند، مگر در روز ملاقات با پروردگار، سزاوار بخشش او خواهد شد.
با توجه به سیاق روایت که در مورد زیارت و میزان ثواب آن بیان شده است و نیز با توجه به تأکید بر کلمهی «رکعتین» و دو رکعتی بودن نماز، میتوان گفت که روایت، ناظر به نمازهای مستحبی است که برای زیارت آنحضرت(ع) به پا داشته شده و ثوابش نثار آن امام(ع) میشود.[3] و در این روایت، جز همان دو رکعت نماز عادی مستحبی، به خصوصیت دیگری برای آن نماز اشاره نشده است.
البته خواندن نمازهای واجب نیز در مکانهای مقدس بر ارزش آن خواهد افزود، اما آنچه از این روایت برداشت میشود، خواندن دو رکعت نماز ساده مستحبی است.
📚 منابع
[1]. «ثواب نماز در مسجد الحرام و مسجد النبی»، 44496؛ «استحباب خواندن نمازهای واجب و مستحب در مکانهای متعدد»، 55273.
[2]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق، مصحح، لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 227، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق.
[3]. ر. ک: «خواندن نماز زیارت بعد از زیارت ائمه اطهار»، 37163؛ «غسل و نماز زیارت»،4530.
🔰 @p_eteghadi 🔰
❓آیا خداوند بیشتر آیات قرآن را در پاسخ به احساسات پیامبر(ص) نازل کرد؟
🎤اگرچه قرآن کریم به تدریج و با توجه به نیازها و حوادث پیرامونی نازل شد،[1] و از طرفی، احساسات پیامبر(ص) نیز در جهت هدایت مردم به راه خیر و سرانجامی نیک بود، اما نباید گمان کرد هر آنچه پیامبر(ص) در دلش میخواست، بدون درنگ وحى نازل میشد و خواستههای آنحضرت را در قالب آیه و سورهای عرضه میکرد؛ زیرا آیات متعددی وجود دارد که در خلاف جهت احساسات پیامبر(ص) است؛ مانند:
گروهى از منافقان نزد پیامبر(ص) آمدند و پس از بیان عذرهاى گوناگون و حتى سوگند خوردن، اجازه خواستند که آنها را از شرکت در جنگ تبوک معذور دارد، و پیامبر به این عده اجازه داد، اما خداوند در قرآن، پیامبرش را مورد عتاب قرار داد[2]:
«عَفَا اللَّهُ عَنْک لِمَ أَذِنْتَ لَهُمْ حَتَّى یتَبَینَ لَک الَّذِینَ صَدَقُوا وَ تَعْلَمَ الْکاذِبِینَ»؛[3]
خداوند تو را ببخشد! چرا به آنها اجازه دادى؟! پیش از آنکه چهره راستگویان برایت روشن شوند و دروغگویان را نیز بشناسى؟!
پیامبر اسلام(ص) آنچنان نسبت به مردم، دلسوز و در انجام رسالت خویش اصرار و پافشارى داشت که وقتی کفار و مشرکان در برابر ندای توحیدی مقاومت میکردند، از روی دلسوزی بسیار برای سرانجامشان ناراحت میشد؛ لذا خدای متعال به ایشان میگوید: شاید از اینکه آنها ایمان نمیآورند، میخواهی خودت را هلاک سازى؟!
«لَعَلَّک باخِعٌ نَفْسَک أَلاَّ یکونُوا مُؤْمِنینَ».[4]
از آنجا که پیامبر(ص) گاه به جهت عشق به فراگیرى قرآن و حفظ آن براى مردم، به هنگام دریافت وحى عجله میکرد و مهلت نمیداد تا جبرئیل کاملا سخن خود را تمام کند،[5] در قرآن چنین به او تذکر داده میشود: «وَ لا تَعْجَلْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یقْضى إِلَیک وَحْیهُ»؛[6] و پیش از آنکه وحی به پایان رسد در خواندن قرآن شتاب مکن.
«ما کانَ لِنَبِی أَنْ یکونَ لَهُ أَسْرى حَتَّى یثْخِنَ فِی الْأَرْضِ تُرِیدُونَ عَرَضَ الدُّنْیا وَ اللَّهُ یرِیدُ الْآخِرَةَ...»؛[7] هیچ پیامبری را شایسته نیست که اسیرانى داشته باشد تا در زمین کشتار بسیارى کند، شما عوارض دنیا را میخواهید ولى خداوند پاداش آخرت را (براى شما) میخواهد...
این آیه بر خلاف نظر اولیه پیامبر(ص) نازل شد.
«لا یحِلُّ لَک النِّساءُ مِنْ بَعْدُ وَ لا أَنْ تَبَدَّلَ بِهِنَّ مِنْ أَزْواجٍ وَ لَوْ أَعْجَبَک حُسْنُهُنَّ إِلاَّ ما مَلَکتْ یمینُک...»؛[8] پس از این، دیگر هیچ زنى بر تو حلال نیست و نباید که همسران دیگری را جانشین همسران موجود نمایی، اگرچه از زیبایى آنان شگفتزده شوی، مگر کنیزان.
و ...
📚 منابع:
[1]. «نزول قرآن، مراتب و فلسفۀ تدریجی بودن آن»، 4595؛ «سال اتمام نزول قرآن»، 2995.
[2]. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، تهران، ج 7، ص 428، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[3]. توبه، 43.
[4]. شعراء، 3.
[5]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 51 – 52، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش؛ ر. ک: «منع پیامبر(ص) از تکرار کلمات جبرئیل هنگام نزول قرآن»، 85870.
[6]. طه، 114.
[7]. انفال، 67.
[8]. احزاب، 52.
🔰 @p_eteghadi 🔰
#حدیث
💠 امام رضا عليه السلام:
🔸پس از ادای واجبات، هیچ کاری نزد خدای بزرگ، برتر از خوشحال کردن دل مومن نیست!
📚بحارالانوار ، جلد 78، صفحه 347
🔰 @p_eteghadi 🔰
پرسمان اعتقادی
کوهی که در سوره اعراف مورد اشاره قرار گرفته است و با خاک یکسان شد آیا همان کوه طور بود؟ اگر همان کوه
طور به معنی کوه است و طور سینا کوهی است که در زمین سیناء قرار دارد. این کوه از مشاهیر جبال جهان است و ذکرش در قرآن بسیار آمده و موسی پیغمبر علیه السلام در آنجا نور الهی را بر سر درخت دید و شرف تکلیم یافت.(1) در قرآن طور سینین هم آمده است. خداوند کناره راست آن کوه را به بنی اسرائیل وعده داده بود که بدانجا مسکنشان دهد.
طُور سِیناء کوه یا مجموعهای از کوهها در کشور مصر است که در قرآن و تورات از آن یادشده است. در طور سینا وقایع مختلفی از جمله صحبت کردن خداوند با حضرت موسی(علیه السلام)، میقات چهل روزه، میقات به همراه هفتاد نفر ازبنی اسرائیل و مرگ موسی(علیه السلام)، رخ داده است پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله) علت تقدس طور سینا را مواردی از جمله صحبت کردن خداوند با حضرت موسی(علیه السلام)، در آنجا دانسته است.
جمعی از بنی اسرائیل با اصرار و تأکید از موسی (علیه السلام)، خواستند که خدا را مشاهده کننند، و اگر او را مشاهده نکنند هرگز ایمان نخواهند آورد، موسی (علیه السلام)، هرچه آنها را نصیحت کرد، فایده نداشت، سرانجام موسی ـ علیهالسلام ـ از میان آنها هفتادنفر را برگزید و همراه خود به میعادگاه پروردگار (کوه طور) برد، موسی ـ علیهالسلام ـ در کوه طور تقاضای بنیاسرائیل را چنین به خدا عرض کرد:
«رَبِّ أَرِنِی أَنْظُرْ إِلَیکَ؛(2) پروردگارا خودت را به من نشان بده تا تو را ببینم.»
خداوند فرمود: «هرگز مرا نخواهی دید، ولی به کوه بنگر اگر در جای خود ثابت ماند، مرا خواهی دید.»
ناگاه موسی (علیه السلام)، دید تجلّی خداوند باعث شد که کوه نابود شود، و همسان زمین گردد، موسی (علیه السلام)، از مشاهده این صحنه هولانگیز، چنان وحشتزده شد که مدهوش بر روی زمین افتاد. وقتی که به هوش آمد، عرض کرد: پروردگارا! تو منزّه هستی، من به سوی تو باز میگردم و توبه میکنم، و من از نخستین مؤمنان هست(3).
ودر آیه 155 سوره اعراف می فرماید : «موسی از قوم خود هفتاد نفر از مردان را برای میعادگاه ما برگزید وقتی که آنها را به کوه طور برد زمین لرزه آنها را فراگرفت و همه آنها هلاک شدند».(4)
این همان تجلّی قدرت خدا بر کوه بود، چرا که قوم موسی (علیه السلام)، از موسی (علیه السلام)، خواسته بودند از خدا بخواهد که خود را نشان دهد، با اینکه خداوند دیدنی نیست، تجلّی خدا بر کوه طور و هلاکت هفتادنفر از قوم موسی (علیه السلام)، و مدهوش شدن خود موسی (علیه السلام)، همه مجازات آنها بود که چرا چنین تقاضایی کردهاند و هم نشان دادن قدرت الهی بود، تا آنجا با دیدن جلوههای قدرت الهی، با چشم باطن خدا را بنگرند.
علامه شعرانی در کتاب نثر طوبی در مورد محل این کوه می گوید: بسیاری از علمای نصاری با نهایت دقتی که کرده اند و اشاراتی که از تورات و کتب خود به نشانههای کوه و علائم آن استنباط نمودهاند گویند در نواحی شام و فلسطین موضع حقیقی طور سیناء را به طور یقین تشخیص ندادهایم امام مردم آن نواحی کوهی را به نام طور سیناء می شناسند. نزد آنها جائی مشهور است که بالای آن کلیسائی به نام کاترین ساختهاند و گویند «ژوستی نین» امپراطور روم اولین بار بنای آن کرده است.(5)
بنا براین حضرت موسی(علیه السلام) برای عبادت کردن و ارتباط با خداوند، به کوه طور می رفته است؛ ولی در باره آن کوهی که خداوند بر آن تجلی می کند و با خاک یکسان می شود، بین مفسران و اندیشمندان قرآنی اختلاف است و برخی آن را کوه عظیم دیگری به نام «کوه زبیر» می دانند. در هر حال، آن کوه، طور باشد یا زبیر یا ...، بنابر نظر مفسران و استناد به روایات، با خاک یکسان شده و چیزی از آن باقی نمانده است. افزون بر این اگر امروزه کوهی با نام کوه طور، معروف است، لزوما معنا ندارد که این کوه، عینا همان کوهی باشد که مورد اشاره آیه است. ممکن است بعدا به وجود آمده و به مناسبت منطقه یا ...، چنین نامی بر او نهاده اند. (6)
📚پی نوشت ها:
نزهة القلوب، حمدالله مستوفی چ اروپا، ص198 .
مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم،علامه مصطفوی، مرکز نشر آثار علامه مصطفوی ۱۳۶۰ش، ج۵، ص۲۹۳.
اعراف / 143.
اعراف/ 155 .
نثر طوبی، علامه شعرانی،انتشارات اسلامیه، ج2، ص 94
برای آگاهی بیشتر ر.ک: تفسير الميزان، علامه طباطبایی، ترجمه موسوی همدانی،قم، انتشارات اسلامی، ج 8، ص 305
🔰 @p_eteghadi 🔰