✅پاسخ:
هر چیزی که چیز دیگر را بپوشاند یا هر مانع و فاصله میان دو یا چند چیز را «حجاب» گویند.1 حجاب، از نظر اصطلاح جدید، پوشش مخصوص زنان است و در اسلام به این معنا است که زنان در معاشرت با مردان مو و بدن خود را بپوشانند و به جلوهگری و خودنمایی نپردازند. حجاب به این معنا چندین بار در قرآن آمده است2:
یک بار در سوره احزاب آیه 53 خداوند در مورد زنان پیغمبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) میفرماید: «مِنْ وَراءِ حِجابٍ...»؛ یعنی چون از زنان پيغمبر متاعى خواستيد از پس پرده بخواهيد.
بار دیگر در سوره نور آیه 31، در خصوص پوشيده بودن زن از نامحرم فرموده است: « «وَ قُلْ لِلْمُؤْمِناتِ يَغْضُضْنَ مِنْ ابْصارِهِنَّ وَ يَحْفَظْنَ فُرُوجَهُنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا ما ظَهَرَ مِنْها وَلْيَضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلى جُيُوبِهِنَّ وَ لا يُبْدينَ زينَتَهُنَّ الَّا...؛ و به زنان مؤمن بگو: ديدگان خويش را (از نگاه هوس آلود) فرو گيرند و دامان خويش را حفظ كنند و زيور خويش را آشكار نكنند، مگر آنچه پيداست و مقنعههاى خويش بر گريبانها بيندازند و زيور خويش را آشكار نكنند مگر برای...»
و همچنین در سوره احزاب آیه 59 به طور عمومی نیز خداوند میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِينَ يُدْنِينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلابِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ...؛ اى پيامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو جلبابها (روسرىهاى بلند) خود را بر خويش فرو افكنند، اين كار براى اينكه (از كنيزان و آلودگان) شناخته شوند و مورد آزار قرار نگيرند بهتر است... .»
چرا خداوند حجاب را بر خانمها واجب کرده است؟ آیا حجاب مانعی برای پیشرفت خانم در جوامع بشری نیست؟
فلسفه پوشش در اسلام را میتوان از جنبههای گوناگون بررسی کرد و برای تأیید و تأکید بیشتر از مثالهای نقض کمک گرفت:
1ـ فطری
خداوند حکیم، انسان را به گونهای آفریده که میل به برخی امور را به صورت درونی و فطری دارد. این امور فطری، ابزاری برای رسیدن به کمال حقیقی و سعادت واقعی وی هستند.3 میل به پوشش و حجاب نیز یکی از امور فطری است که نه تنها بانوان بلکه آقایان نیز از آن برخوردارند، اما از آنجایی که ویژگی های جسمی این دو صنف از انسان(مذکر و مؤنث) با یکدیگر متفاوت است4 این میل فطری در خانمها نسبت به آقایان شدیدتر بوده و اسلام نیز به مقتضای فطرت بانوان، محدودۀ پوشش و حجاب را برای آنها بیشتر از آقایان مشخص کرده است تا بدین وسیله راه پیشرفت و ترقی برای شان فراهم شود.
عوامل متعددی موجب خاموش شدن ندای فطرت و غفلت از آن میگردد، میل به پوشش، ثمرۀ حیا است؛ حیایی که در روایات اسلامی همراه و قرین عقل قرار داده شده است5؛ بنابراین اگر به هر دلیلی نور عقل کمرنگ گردد6 و شهوت غالب شود بی حیایی و به دنبال آن بی عفتی بروز میکند. عفت، حالتی درونی است که مانع غلبۀ شهوت بر انسان میشود7 و زمینۀ گرایش به پوشش و حجاب را فراهم میسازد. از نظر اسلام، حجاب هم شامل پوشش ظاهری و هم تقوا و عفاف درونی است.8 عفاف از فطرت سرچشمه میگیرد و بهترین عامل برای کنترل اعمال و رفتار است9 و مصادیق مختلفی از جمله عفت در کلام، عفت در نگاه، عفت در راه رفتن، عفت در پوشش ظاهری و ... را شامل میشود. رابطه میان عفاف و حجاب را میتوان بدین گونه ترسیم کرد که هر عفافی حجاب است، ولی هر حجابی عفاف نیست، پس اگر کسی با داشتن پوشش ظاهری به تبَرّج و خودنمایی بپردازد، حکم حجاب را رعایت نکرده است.
داستان رانده شدن آدم ابوالبشر و همسرش حوا (علیهماالسلام) به خوبی فطری بودن حجاب را نشان میدهد؛ زیرا هنگامی که آنها از میوۀ ممنوعه خوردند و به عریان بودن خود پی بردند به دنبال چیزی میگشتند که خود را با آن بپوشانند10 و همچنین تمام امت های قبل از اسلام، مانند زرتشتیان، براهمه، بودائیان، یهودیان، مسیحیان و اعراب به مسأله پوشش خصوصا برای زنان توجه ویژه داشتند.11
2ـ روانى
اگر میان زن و مرد حریمی نبوده به نحوی که دارای آزادی و معاشرت های بی بند و بار باشند، هيجانها و التهابهاى جنسى شان زیاد میشود وبه دلیل اینکه غريزه جنسى، غريزهاى نيرومند، عميق و دريا صفت است، هر چه بيشتر اطاعت شود، سركشتر مىشود، همچون آتش كه هر چه بيشتر به آن هيزم دهند، شعلهورتر مىگردد12.
👇👇
اسلام به قدرت عجیب اين غريزه آتشين توجه كامل كرده و تدابير لازم را براى تعديل آن انديشيده است. از طرفى به زنان و مردان دستور مىدهد كه در معاشرتها از نگاه و چشمچرانى بپرهيزند13؛ زیرا نگاه، اولين قدم به سوى اين ورطه هولناك است و بعد بخصوص به زنان دستور مىدهد كه بدن، زينتها و زيباييهاى خود را از مردان بيگانه بپوشند و در اجتماع به جلوهگرى و دلربايى نپردازند14 تا باب استفاده جنسى در اجتماع و خارج از خانواده بسته بماند؛ زیرا اگر اين باب باز شود، به علت نامحدود بودن تقاضا و انجام ناشدنى بودن آن، منجر به احساس محروميت و شكست و اختلالات روحى و بيماريهاى روانى مىگردد.15
3ـ خانوادگى:
تحکیم پیوند خانواده و صمیمیت بین زن و شوهر در صورتی با موفقیت انجام میشود که لذتجویی و بهره برداری جنسی در محیط خانواده باشد؛ بدین منظور حجاب و پوشش در خارج از خانه برای جلوگیری از کامجویی نامحرمان واجب است.16
4ـ اجتماعى:
اگر خواستههای جنسى از محيط خانه به اجتماع کشانده شود، نيروى كار و فعاليت را ضعيف مىكند. جامعهاى كه محيط كارىاش به لذتجوييهاى شهوانى آلوده باشد و زنان با آرايشهاى مهيّج و محرّك، به جلوهگری مقابل همکاران آقا بپردازند، افراد بيش از آنكه به فكر كار و وظيفه باشند، در فكرهاى ديگر خواهند بود.17
5ـ ارزشى و احترام زن:
دین مبین اسلام به ارزش و احترام زن در اجتماع اهمیت داده و با قرار دادن پوشش و ايجاد حريم براى زن شأنیت انسانی وی را حفظ کرده است تابدین وسیله، کالا و ابزاری براى خوشگذرانی هوسبازان نباشد18 و از مزاحمت افراد سبک سر در أمان بماند. زن هر اندازه متينتر، باوقارتر و عفيفتر حركت كند و از خودنمايى و خودآرايى در اجتماع بپرهيزد، بر احترامش افزوده مىگردد 19و اگر توجهی هم به آنها باشد، احترام نیست، بلکه سوء استفاده و بهره برداری غیرمستقیم است.
6ـ عبادی
هرگاه انسان به عبودیت و بندگی خود واقف باشد با جان و دل و بدون چون و چرا به فرامین معبود خود عمل میکند. حجاب از فرامین الهی است که حق الله محسوب میشود نه حق زن و یا شوهرش یا سایر اعضای خانواده که رضایت آنها مجوزی برای بیحجابی باشد. آیه الله جوادی آملی در این باره میفرماید:«حرمت زن نه اختصاص به خود زن دارد نه شوهر و نه ويژه برادر و فرزندانش ميباشد، همه اينها اگر رضايت بدهند قرآن راضي نخواهد بود، چون حرمت زن و حيثيت زن به عنوان حق اللَّه مطرح است و خداي سبحان زن را با سرمايه عاطفه آفريد كه معلّم رقّت باشد و پيام عاطفه بياورد، اگر جامعهاي اين درس رقّت و عاطفه را ترك نمودند و به دنبال غريزه و شهوت رفتند به همان فسادي مبتلا ميشوند كه در غرب ظهور كرده است».20
نتیجه:
با توجه به پاسخهای فوق روشن میگردد:
1. حجاب و پوشش برای زن نه تنها هیچ مانعیتی برای فعالیت های اجتماعی او ندارد بلکه موجب حفظ شخصیت انسانی اش میگردد.
2. روی آوردن به پوشش و لباس، امری درونی و فطری انسان است، رعایت آن موجب سلامت، نشاط و پویایی جامعه و استحکام خانواده میشود.
برای اطلاعات بیشتر به منابع زیر رجوع شود:
1. شهريار تهرانى؛ آيا حجاب ضرورت دارد؟، 2. محسن قرائتى و محمد محمدىاشتهاردى؛ پوشش زن در اسلام، 3. مهدى مهريزى؛ حجاب، 4. على محمدى آشنايى؛ حجاب در اديان الهى، 5. محمدرضا اكبرى؛ حجاب در عصر ما، 6. مقالات كنگره اسلام و زن؛ حجاب و آزادى، 7. محمد مهدى شمسالدين؛ حدود پوشش و نگاه در اسلام، 8. رسول جعفريان؛ رسائل حجابيه، 9. مرتضى مطهرى، مسئله حجاب.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سیر_مطالعاتی_اعتقادی
🎥 من خیلی دوست دارم اعتقاداتم قوی بشه و بتونم جواب شبهات رو بدم؛ سیر مطالعاتی که در این رابطه باید باشد رو با معرفی چند کتاب به من بگید؟ ممنون میشم.
پرسمان اعتقادی #استادمحمدی
🔰 @p_eteghadi 🔰
#حدیث
امام حسین علیه السلام
شایسته شأن مؤمن نیست که ببیند کسی خدا را معصیت میکند، ولی به او اعتراض نکند.
کنزالعمال،ج۳
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
در پاسخ به اين پرسش لازم است، به بحث نظام علّي و معلولي حاكم بر عالم توجه شود. شكي نيست كه قانون عليّت يك قانون جهان شمول بوده، هيچ مخلوقي از حكم اين قانون خارج نيست؛ بنابراین موجودات و فعل و انفعالات مادّي هم ، داراي علل خاصّ خودند؛ به قول شاعر همواره « گندم از گندم برويد جو ز جو » و « از كوزه همان برون تراود كه در اوست.» بر اين اساس از زمين خوب و حاصلخيز گياه خوب مي رويد و در زمين نامرغوب، گياه نامرغوب رشد مي كند. « وَ الْبَلَدُ الطَّيِّبُ يَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذي خَبُثَ لا يَخْرُجُ إِلاَّ نَكِدا ـــ سرزمين پاكيزه گياهش به فرمان پروردگار مىرويد؛ امّا سرزمينهاى بد طينت ، جز گياه ناچيز و بىارزش، از آن نمىرويد.»1 اگر دو درخت مثل هم، در دو زمين متفاوت از نظر مرغوبيت خاك كاشته شوند، يقينا دو نتيجه متفاوت خواهيم داشت؛ يعني در اين عالم ، هر علّتي ، معلول مخصوص به خود را دارد و محال است از يك علّت خاصّ ، غير معلول خودش پديدار شود همانطور که هر معلولي نيز علّت ويژهي خود را دارد و محال است، يك معلول خاصّ از علّتي غير از علّت خاصّ خود به وجود آيد. اين همان قانون كلّي عليّت است كه عالم بر اساس آن سامان يافته و اساساً همين قانون است كه عالم هستي را عالم كرده است. فرد حرام زاده نیز براساس قانون علیت به وجود آمده است و آنچه عنوان حرامزاده بودن او را موجب مي شود، والدين هستند.2 و فرزند کاملا بیگناه و بر فطرت اسلام به دنیا میآید: « كل مولود يولد علي الفطره»؛ هر نوزادي برفطرت توحيد زاده ميشود.3 پس مانند هر فرد دیگری میتواند در مسیر کمال حرکت کند و بر حسب فطرت الهی میل به سوی نیکی ها و ارزشهای متعالی نیز دارد.
در طول تاریخ نیز بسیاری از انسان هایی که در محیط سالم رشد کردهاند، به سوی انحرافات گرویدهاند، مثل پسر حضرت نوح و در مقابل افرادی وجود دارند که در محیط های فاسد علیه تمالات نفسانی خود قیام کرده و به اصلاح گراییدهاند، مثل آسیه همسر فرعون؛ پس نمیتوان گفت که شخص حرامزاده ، نمیتواند مراحل کمال را طی کند، بلکه او نیز مانند افراد دیگر دارای اراده و اختیار است و میتواند مسیر صحیح بندگی را طی کند و به کمال برسد، اما به خاطر اينکه انتخاب مسير صحيح بندگي خداوند، براي اين افراد ممکن است، قدري سختتر از ديگران باشد، همين تفاوت وضعيت نيز به گونهاي جبران شده است؛ يعني اين تفاوت به طور دقيق در ميزان مسئوليتها و تکاليف آنها و نوع محاسبه اعمالشان در نزد خداوند مورد توجه قرار ميگيرد و خداوند اين تفاوت را به دقت هرچه تمام تر جبران مينمايد. چنان که در حديثي از پيامبر اكرم(ص) آمده: «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا؛ با فضيلت ترين اعمال آن اعمالي است كه دشوارتر باشد.» و روشن است که قرار گرفتن در مسير بندگي خداوند براي اين افراد دشوارتر از ديگران است.4
بنابراین تأثیر عوامل غیر اختیاری در روحیات و اعمال و کنش انسانها، هرگز سلب کننده اختیار و آزادی اراده آنها نیستند و از طرف دیگراین عوامل نمی توانند فطرت پاک الهی آدمی را – که او را به سوی خدا و فضایل و پاکی ها فرامی خواند - از بین ببرند. عدالت خدا نیز بر این اساس است که از هر کس با توجه به شراط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، بازخواست کند، لذا شدت و تخفیف عذاب و پاداش خداوند، نیز با ملاحظه این عاملها است.
نتیجه:
1. والدين هستند که عنوان حرامزاده بودن را موجب مي شوند و فرزند کاملا بیگناه و بر فطرت توحیدی به دنیا میآید.
2. حرامزاده بودن موجب سلب اختيار انسان نشده و علّت تامّه ارتكاب گناه نميشود.
3. فرد حرامزاده نیز مانند افراد دیگر دارای اراده و اختیار است و میتواند مسیر صحیح بندگی را طی کند و به کمال برسد.
4. عدالت خدا بر این اساس است که اعمال هر کسی با توجه به شراط محیط و عوامل ژنتیکی و امکاناتی که در اختیار دارد، محاسبه میگردد.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 کتاب #حماسه_حسینی: جلد اول
📗کتاب حماسه حسینی: جلد اول، مجموعهاى مشتمل بر کلیه سخنرانیها و یادداشتهاى استاد شهید مرتضی مطهرى درباره حادثه کربلا است.
❇️حادثهای که در آن امام حسین (ع) امر به معروف و نهی از منکر کرد تا به سیره جدّش و پدرش علی بن ابی طالب (ع) رفتار کند.
◀️بخش اول: تحریفات در واقعه تاریخی کربلا ؛ 🔸جلسه اول : معنی تحریف و انواع آن
🔸جلسه دوم : عوامل تحریف
🔸جلسه سوم : تحریفات معنوی حادثه کربلا
🔸جلسه چهارم : وظیفه ما در برابر تحریفها
◀️بخش دوم: حماسه حسینی
🔸 جلسه اول : دو چهره حادثه کربلا
🔸جلسه دوم : نهضت حسینی حماسه ای مقدس
🔸جلسه سوم : نهضت حسینی عامل شخصیت یافتن جامعه اسلامی
◀️بخش سوم: عنصر تبلیغ در نهضت حسینی (تبلیغ در اسلام)
🔸جلسه اول : مفهوم تبلیغ
🔸جلسه دوم : وسائل و ابزار پیام رسانی
🔸جلسه سوم : روش تبلیغ
جلسه چهارم : روشهای تبلیغی نهضت حسینی
🔸جلسه پنجم : حادثه کربلا تجسم عملی اسلام
🔸جلسه ششم : نقش اهل بیت سیدالشهدا در تبلیغ نهضت حسینی
🔸جلسه هفتم : شرایط مبلغ و تاثیر تبلیغی اهل بیت امام حسین (ع) در مدت ااسارتشان
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
بنابر دلایل عقلی و نقلی، خداوند متعال مانند ما جسم نیست که از اشیاء پیرامون خود، متأثر و منفعل شود1، بلکه موجودی کامل و بینهایت است که همه کمالات از جمله «مهر و محبت» را به صورت مطلق و کامل داراست2. برای تبیین «مهربانیِ» خداوند توجه به نکات زیر لازم است:
1. هررحمت و مهربانی كه در مخلوقات ميبينيم، جلوهاي از محبت الهي است، براي مثال مهر مادري، نمونه بارزي از اين محبت است؛ بنابراین قطعا خدای مهربان، درک کاملی از احساسات بشری مانند دردها و رنجهایشان دارد؛ اما این درک به معنای درک ناقص و حسی بشری نیست؛ بلکه نوعی احاطه علمی و رحمانی است.
2. خداوند به همه مخلوقات، علم و احاطه دارد؛ ازاینرو به تک تک آنها و خواستههایشان توجه داشته و یک لحظه هم از آنها غافل نیست. چنانکه در قرآن میفرماید: «إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ؛ او ازآنچه در دلهاست؛ آگاه است».(فاطر/38)
3. توجه خالق به مخلوقاتش، همان لطف و افاضة رحمت به آنهاست که لحظهای قطع نمیشود3. چنانکه در قرآن کریم، با صفت «الرحمن الرَّحِيم؛ بسیار آمرزندة مهربان» (حمد/3) و در کلام معصومین علیهم السلام با « أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ؛ مهربانترین مهربانان»4 توصیف شده است و علاوه بر این، مهربانترین انسانها را برای هدایت بندگانش فرستاده است.5
«رحمت» برای خداوند به معنای خیررسانی و احسان به موجودات است6 که یا به صورت «رحمانیه»7 است؛ یعنی شامل تمام انسانها میشود؛ چه مؤمن باشند یا نباشند، تضرع و زاری و درخواست از خدا داشته باشند یا خیر و... که این رحمت در مصادیقی همچون ارسال پیامبران برای هدایت انسانها8، نزول باران9، توان یافتن انسان در تسخیر پدیدههای طبیعی10، دفع بلاها از انسان11، و... ظهور میکند یا به صورت «رحیمیه»12 است که همان رحمت خاص خداوند به مؤمنان است که در دنيا درقالب مواردی مانند توفیق عبادت و طاعت، فراگیری معارف الهی، انجام عمل صالح و حیات طیبه بوده و در آخرت رسیدن به بهشت و رضوان الهی است.13
4. صفت «رحمت الهی» با «حکمت» قرین است؛ یعنی بیهدف و بیهوده نیست؛ بلکه تا آنجا که به مصلحت انسان و مطابق حکمت الهی است، به بندگان رحم میکند و آنها را مورد عطوفت و مهربانی قرار میدهد؛ پس اگر در مواردی به حسب ظاهر، دعا مستجاب نشود، به معنای بیتوجهی یا عدم درک خدا از رنج انسان نیست. چنانکه در سوره بقره آیه 216 میفرماید: «عَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ؛ چه بسا چیزی را خوش نداشته باشید، حال آن که خیرِ شما در آن است یا چیزی را دوست داشته باشید، حال آنکه شرِّ شما در آن است و خدا میداند و شما نمیدانید».
بر این اساس، هدف خداوند حکیم از آفرینش انسانها، تکامل و سعادت ابدی آنهاست و به دلیل آن که شرایط انسانها با یکدیگر تفاوت دارد؛ ممکن است یکی را با بیماری و دیگری را با سلامتی، یکی را با فقر و دیگری را با ثروت، یکی را با اندوه و دیگری را با شادی و ... در مسیر تکامل و سعادت ابدی قرار دهد؛ اما چون انسانها علم کافی به صلاح و فساد خود ندارند، در چنین مواقعی، حیران و سرگردان میشوند و با گریه و زاری چیزی را از خدا میخواهند که نه تنها هیچ سودی برایشان ندارد؛ بلکه خسران مبین است، مانند کودکی که از مادرش چاقوی تیز را می خواهد؛ اما برخلاف گریه و زاری کودک، مادر از دادن آن خودداری میکند، چون میداند ممکن است کودک با چاقوی تیز به خودش آسیب برساند، یا پزشکی که برای خروج غدة سرطانی مجبور به جراحی بدن بیمار میشود، هرچند که بیمار از این کار کراهت دارد
👇👇👇👇