⭕️ #حدیث
🔸امام حسین (ع):
🔹هر یک از دو نفـرى که میان آنها نزاعى واقع و یکـى از آن دو رضایت دیگرى را بجـویـد، سبقت گیـرنـده اهل بهشت خـواهـد بــود.
(کشف الغمه فی معارف الائمه (ط-القدیمه) ج ۲، ص ۳۳)
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
ماجرای نافرمانی شیطان از دستور الهی باز میگردد به زمانی که خداوند آدم علیه السلام را آفرید و آنگاه به همه فرشته ها فرمود:« اسْجُدُوا لِآدَمَ؛ به آدم سجده کنید » (اعراف/11) پس همه ملايکه سجده کردند، به جز ابلیس که استکبار ورزید. قرآن کریم، علت سرپیچی شیطان از فرمان الهی را «تکبر» معرفی کرده و میفرماید:« فَسَجَدَ الْمَلائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ إِلَّا إِبْلِيسَ اسْتَكْبَرَ؛ پس فرشتگان همه با هم سجده كردند. مگر ابليس كه تكبّر ورزيد » ( ص/ 76)
چگونه قابل فرض است که موجودی با شش هزار سال عبادت، نسبت به معبود خود استکبار ورزد و از امتثال فرمان او سرپیچی کند؟ برای پاسخ به این سوال لازم است معنای دو واژۀ « عبادت» و «استکبار» و رابطۀ بین آنها بررسی شود:
1ـ عبادت از ماده «عبد» به معنای «نهایت فروتنی و طاعت» است؛ برخلاف «عبودیت» که به معنای «اظهار فروتنى و طاعت» است. راغب در مفردات تاکید میکند که عبادت از عبودیت بلیغتر است1؛ بنابراین شیطان در مقام عبودیت قرار داشت، عابد بود، ولی عبد نبود. هدف خداوند نیز از خلقت جن و انس، عبادت است، نه صرف عبودیت؛ یعنی هدف اصلی، رسیدن به نهایت فروتنی و طاعت در مقابل خداست که این امر محقق نمیشود، مگر زمانی که به وابستگی وجودی و نیازمحض بودن (فقر) خود پی ببرند. ابلیس با این که شش هزار سال خداوند را عبادت کرد؛ اما خضوع و خشوع درونی برای او حاصل نشد و به نیازمندی وجودیاش نسبت به معبود آگاه نگشت؛ از این رو در قلب خود احساس بزرگی و برتری داشت و همین امر موجب شد که به آدم علیه السلام سجده نکند. به تعبیر قرآن کریم، ابلیس، امتناع استکباری داشت: « أَبى وَ اسْتَكْبَرَ؛ سر پیچید و تکبّر ورزید »(34/ بقره)؛یعنی با این که موجود ذلیل و پستی بود؛ ولی برابر خدای عزیز و أعلی ادعای استقلال کرد.2 آیت الله جوادی آملی تأکید می کند خودبرتربینی و فخر فروشی ابلیس ناشی از کفر رقیقی است که از دیر زمان در درون وی نهفته بود و به هنگام امتحان سر برآورد. پس با اینکه به ظاهر شش هزار سال خدا را عبادت کرد و در صف موحدان قرار داشت؛ اما موحد ناب و مخلص نبود. 3
2ـ «کبر» به معنای حالتى در فرد است که خود را بزرگ می پندارد. تکبر و استکبار هم از این ماده هستند. استكبار به معنای زیاده خواهی و برترى جوئی است؛ به طوري كه از فرد، عمل ناپسندی که شایسته او نیست، صادر میشود.4 وقتی خداوند از ابلیس میپرسد چرا به آدم علیه السلام سجده نکردی، وی به مقایسه ماهیت وجودی خود با آدم علیه السلام پرداخته و خلقت خود را که از آتش بوده، برتر از خلقت آدم علیه السلام که از خاک است، معرفی میکند. همانطور که در قرآن آمده است:« قَالَ مَا مَنَعَکَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُکَ قَالَ أَنَا خَیْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِی مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِینٍ؛ خدا گفت: وقتى تو را به سجده فرمان دادم، چه چيز تو را از آن بازداشت؟ گفت: من از او بهترم، مرا از آتش آفريدهاى و او را از گِل» (اعراف/12) یکی از بزرگترین اشتباهات ابلیس این بود که با نظر به پیدایش مادی انسان، مىپنداشت آتش برتر از خاک است و شاید این پندار غلط به ظاهر و در عمل، موجب امتناع وی از سجده بر آدم علیه السلام شد؛ اما در واقع از اعتراض و انکار او نسبت به حکمت و عدالت خداوند تبارك وتعالي خبر می دهد؛ زیرا به گمان او، این فرمان الهی نوعی تقدم «مرجوح» بر «راجح» است. 5
امیرالمومنین علی علیه السلام نیز در خطبه قاصعه (خطبه 192) علت تمرد و سرپیچی شیطان را کبر و خودبرتربینی وی دانسته و میفرماید:«فَاعْتَبِرُوا بِما کانَ مِنْ فِعْلِ اللّهِ بِإِبْلِیسَ إِذْ أَحْبَطَ عَمَلَهُ الطَّوِیلَ وَ جَهْدَهُ الْجَهِیدَ، ـ وَ کانَ قَدْ عَبَدَ اللّهَ سِتَّةَ آلافِ سَنَة... ـ عَنْ کِبْرِ ساعَة واحِدَة ...؛ پند و عبرت گیرید از آنچه خداوند با ابلیس رفتار کرد، در آن هنگام که اعمال و عبادات طولانى و تلاش و کوششهاى او را ـ که شش هزار سال بندگى خدا کرده بود... ـ به خاطر ساعتى تکبر بر باد داد.»
نتیجه
با توجه به رابطه معنا عبادت و استکبار میتوان دریافت:
1ـ عبادت واقعی زمانی محقق میشود که فرد در درون خود احساس خضوع و خشوع برای خدا داشته باشد و این احساس نیز مبتنی بر پی بردن به بزرگی و عظمت خدا و کوچکی و پستی خود است؛ یعنی بداند که خداوند تبارك وتعالي تمام کمالات را در كاملترين وجه خود داراست و سایر موجودات تحت سیطره وجودی او قرار داشته و از فیض کمالاتش بهره میبرند.
2ـ درست است که ابلیس، شش هزار سال خدا را عبادت کرد و به کمالات خدا نیز در ظاهر اقرار داشت؛ اما او فقط در مقام عبودیت قرار داشت؛ یعنی تظاهر به خضوع و خشوع میکرد، درحالی که قلب او خاشع نبود و احساس فزون طلبی داشت و همین «تکبر درونی» موجب نافرمانی و تمرد از فرمان الهی گردید.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
کتاب آموزش عقاید آیت الله مصباح یزدی ( دوره کامل سه جلدی)
کتاب آموزش عقاید نوشته محمد تقی مصباح یزدی است که با نام آیت الله مصباح یزدی شناخته میشود. این کتاب به بررسی و آموزش عقاید اصلی و پایهای دین اسلام، یعی خداشناسی، نبوت امامت و معاد میپردازد. این کتاب سه جلدی در یک مجلد به چاپ رسیده است
#معرفی_کتاب
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
منشأ و سرچشمه مباحث مربوط به عالم ذر، قرآن کریم و آیاتی از آن است که دلالت برعهد و میثاق گرفتن از انسان میکند. آیه ذر یا آیه میثاق در قرآن کریم چنین آمده است: «وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتُ بِرَبِّكُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا... 1؛ ای پیامبر! به خاطر بیاورید هنگامی که پروردگارت از پشت و صلب فرزندان آدم نسل آنان را برگرفت و آنان را گواه بر خویشتن ساخت و فرمود: «آیا من پروردگار شما نیستم؟» گفتند: "آری گواهی میدهیم"...»
میثاق عالم ذر؛ پيمانى است كه خداوند از آدميان گرفته است؛ آنها در این میثاق اقرار كردهاند؛ او پروردگار آنان است. از اين ميثاق با تعابير ديگرى نيز ياد كردهاند، مانند عهد الست، پيمان فطرت، ميثاق توحيد و توحيد فطرى2.
آرای گوناگونی درباره عالم ذر و تفسير آيه آن وجود دارد كه هر كدام را جمعى يا بعضى از دانشمندان اسلامى پذيرفتهاند:
1. نظريه محدثان و بعضى از مفسران متقدم: آيه ذر مربوط به عالم ذرّ است و همانگونه كه در روايات هم آمده، خداوند همه افراد بشر را در عالمى به صورت ذرّات كوچكى گرد آورد و در حالى كه داراى عقل و شعور بودند و قادر بر تكلّم و سخن گفتن، از آنان براى ربوبيت خود اقرار گرفت و خود انسانها شاهد برخويشتن بودند. اين آيه گفتگويى كه بين خدا و افراد بشر در آن عالم صورت گرفته است را منعكس مىكند؛ بنابراین طبق این نظر عالم ذر، عالمی قبل از این دنیا بوده است. 3
2. نظريه متكلمان و بسيارى از مفسران بخصوص مفسران متأخر (مکارم شیرازی) آيه مربوط به پيمان فطرى انسانها است و منظور از عالم ذر «عالم استعدادها»، «پيمان فطرت»، تكوين و آفرينش است؛ به اين ترتيب كه به هنگام خروج فرزندان آدم به صورت «نطفه» از صلب پدران به رحم مادران كه در آن هنگام ذراتي بيش نيستند، خداوند استعداد و آمادگي براي حقيقت توحيد به آنها هم در فطرتشان و هم در عقل و خردشان داده است؛ پس تمام انسانها بر اساس فطرت و عقل خود، خدا و ربوبيت او را مىشناسند، بر آن اعتراف دارند و با زبان حال نه زبان مقال، توحيد و يگانگى خدا را فرياد مىزنند و اين گفتگو كه در آيه آمده يك گفتگوى تكوينى است كه با زبان بىزبانى صورت گرفته و گفتگوى واقعى نيست. براساس این نظریه، آیه شریفه بیانی تمثیلی از فطرت است و عالم ذر واقیعت تمثیلی و تشبیهی دارد4.
3. منظور از عالم ذر همان عالم ارواح است، يعنى در آغاز خداوند ارواح انسانها را قبل از اجسادشان آفريد و مخاطب ساخت و از آنها اقرار بر توحيد خويش گرفت. 5
4. نظریه علامه طباطبایی: موجودات، داراى دو نوع وجودند؛ يك وجود جمعى در نزد خدا كه در قرآن به عنوان ملكوت از آن ياد شده، و ديگر وجودات پراكنده كه با گذشت زمان تدريجاً ظاهر مىشوند. ایشان معتقد است: مقصود آیه، بعد ملکوتی انسانها است؛ یعنی، جایگاه شهود و میثاق، جهان ملکوت است. با توجه به ظاهر آیه که فرمود «وَ إِذْ أَخَذَ؛ یعنی به یاد بیاور»، استفاده میشود که: اولاً، قبل از این جهان محسوس، عالم نامحسوس دیگری وجود داشته که در آنجا میثاق انجام گرفته است. ثانیاً، صحنه اخذ میثاق بر عالم مادی و جهان طبیعت مقدم است. ثالثاً، چون این دو جایگاه با هم متحدند و از هم جدا نیستند، خداوند به انسانی که در جهان مادی زندگی میکند، امر مینماید که به یاد آن جنبه ملکوتی نیز باشند؛ چرا که وقتی به یاد آن باشد، آن پیمان فطری را حفظ میکند. از نظر علامه عالم ذر، روح این عالم است که به آن «عالَم غیب» نیز گفته میشود؛ بنابراین براساس این نظر، عالم ذر، عالمی قبل از این دنیا و عالم ملکوت است6.
5. نظریه استادجوادی: عالم ذر یک واقعیت خارجی است نه واقعیت تمثیلی؛ ثانیاً عالم ذر پیش از این دنیا نیست، بلکه در همین دنیا( که دار تکلیف است) واقع شده است. مراد از آیه، بیان واقعیت خارجی است و خداوند متعال به زبان عقل و زبان انبیا و وحی، از انسان پیمان گرفته است؛ یعنی در برابر درک عقلی که حجت باطنی خداست و مطابق با محتوای وحی که حجت ظاهری است، خدا از مردم پیمان گرفته است که معارف دین را بپذیرند7.
از میان نظریههایی که بیان شد، برخی از آنها بر این باورند که عالم ذر یک عالم تمثیلی و غیر واقعی است؛ برخی دیگر نیز معتقدند که عالم ذر جهانی پیش از این دنیا و واقعی میباشد که خداوند از انسانها در آنجا پیمان گرفته است. بعضی دیگر معتقدند که اولاً عالم ذر یک واقعیت خارجی است نه واقعیت تمثیلی؛ ثانیاً عالم ذر پیش از این دنیا نیست، بلکه در همین دنیا واقع شده است. در میان این نظریهها برخی از آنها با اشکالات اساسی مواجه هستند و از سوی مفسران نقد شدهاند8.
👇👇👇👇
عالم ذر در آیات
بیش از ده آیه در سورههای قرآن آمده است که گفته شده به عالم ذر اشاره دارند. این آیات، عبارتند از: سوره اعراف، آیه ۱۷۲: این آیه مهمترین و صریحترین آیات است، سوره تغابن، آیه2، سوره یونس، آیه74، سوره نجم، آیه56، سوره انعام، آیه110، سوره رعد، آیه20، سوره حج، آیه5، سوره روم، آیه30، سوه واقعه، آیه10-11، سوره بقره، آیه138 و سوره انعام، 158.
عالم ذر در روایات اسلامی
روایات فراوانی در منابع مختلف اسلامی در کتب شیعه و اهل سنت در زمینه «عالم ذر» نقل شده است، به عنوان مثال در تفسیر برهان ۳۷ روایت و در تفسیر نورالثقلین ۳۰ روایت در ذیل آیات فوق نقل شده است. اگر روایات را با دقت تجزیه و تحلیل کنیم و اسناد و محتوای آنها را بررسی کنیم، مشخص میشود که این روایات، غالبا از طریقهای متعدد و محتواى آنها نيز كاملًا با هم متفاوت است؛ براى اطلاع بيشتر از احاديثى كه درباره عالم ذر آمده است به پنج كتاب زير مىتوانيد مراجعه كنيد: بحارالانوار، جلد 3، از صفحه 277 به بعد، مرآة العقول، جلد 7، از صفحه 36 به بعد و تفسير برهان، جلد 2، از صفحه 46 به بعد و تفسير نورالثقلين، جلد 2، صفحه 93، به بعد و تفسير درالمنثور، جلد 3، صفحه 141 به بعد.9 در این جا به عنوان نمونه یکی از آن احادیث آورده میشود:
امام صادق (علیهالسلام) درباره عالم ذر میفرمایند: «فطرت الله، اسلام است که خداوند هنگام پیمان گرفتن آنان را بر فطرت توحید آفرید و فرمود: آیا پروردگار شما نیستم؟ در آنجا کافر و مؤمن حضور داشت.»10
بر اساس این حدیث، مراد از عالم ذر همان فطرت انسانی است. انسانهای بدوی و متکامل در این احساس مشترک اند که همه بنده و خداوند پروردگار آنهاست و انسانها هرگز از این پیمان و شناخت غافل نبوده و نیستند.
نتیجه:
1. منشأ مباحث مربوط به عالم ذر، قرآن کریم و آیاتی از آن است که دلالت برعهد گرفتن از انسان میکند.
2. برخی از مفسرین بر این باورند که عالم ذر یک عالم تمثیلی و غیر واقعی است؛ برخی دیگر معتقدند که عالم ذر جهانی پیش از این دنیا میباشد که خداوند از انسانها در آنجا پیمان گرفته است. برخلاف این دو دیدگاه بعضی معتقدند که اولاً عالم ذر یک واقعیت خارجی است نه واقعیت تمثیلی؛ ثانیاً عالم ذر پیش از این دنیا نیست بلکه در همین دنیا واقع شده است. نظر علامه نیز این است که عالم ذر، جهانی قبل از این دنیا و عالم ملکوت است.
منبع:
http://www.pasokhbesoalat.ir/
🔰 @p_eteghadi 🔰
✅پاسخ:
خداوند فاعل حکیم است و همه افعال و احکام او هدفمند است، بنابراین حجاب و پوشش نیز که به عنوان یک حکم الهی از سوی شارع حکیم، تشریع شده، دارای حکمت عقلائی است. گرچه همه حکمتهای آن برای ما معلوم نیست، اما میتوان به برخی فلسفه و فایده حجاب پی برد؛ که در سه بعد فردی، خانوادگی و اجتماعی به آن اشاره میشود:
1- ابعاد فردی حجاب
- شناخته شدن به نیکی و مصون ماندن از آزار
از مهمترین دلایل عقلی برای پوشش زنان، «شناخته شدن به نیکی» و نیز «محفوظ ماندن از آزار» است ، خداوند متعال در مورد ضرورت پوشش میفرماید: «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ وَ بَناتِكَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنينَ يُدْنينَ عَلَيْهِنَّ مِنْ جَلاَبِيبِهِنَّ ذلِكَ أَدْنى أَنْ يُعْرَفْنَ فَلا يُؤْذَيْنَ وَ كانَ اللَّهُ غَفُوراً رَحيماً؛ هان اى پيامبر! به همسرانت، و دخترانت و زنان مؤمنين، بگو تا جلباب (روپوشهای) خود پيش بكشند، این برای شناخت آنها (به عفت، پاکدامنی، فضیلت، مسلمانی، کمال و ...) نزدیکتر است، پس در نتيجه اذيت نمىبينند و خدا همواره آمرزنده رحيم است. » (الأحزاب/ 59) علامه طباطبایی در تفسیر این آیه مینویسد: «پوشاندن همه بدن به شناخته شدن به این که اهل عفت، حجاب، صلاح و سدادند، نزدیکتر است، در نتیجه وقتی به این عنوان شناخته شدند، دیگر اذیت نمیشوند؛ یعنی اهل فسق و فجور متعرض آنان نمیگردند.»1
- ایجاد احساس ارزشمندی
از نظر روانشناسی، قطعیترین عامل رشد انسان، «میزان ارزشی» است که هر فرد برای خود قائل است. به عبارت بهتر، نافذترین عامل رشد روانی و شخصیتی انسان، میزان حرمتی است که برای خود قائل میشود. درجه ارزیابی فرد از خویش، «حرمت خود»خوانده میشود و در واقع باز خوردی از مورد قبول بودن و نبودن به شمار میآید. این قضاوت در قالب رفتارهای کلامی و غیرکلامی بروز میکند و گسترهای است که فرد خود را در آن پهنه توانا، مهم، موفق و با ارزش یا ناموفق و بیارزش میداند.2
زن محجبه، با دور نگه داشتن خود از دسترس دیگران، سطح ارزشمندی خود را ارتقا میبخشد تا آن جا که مرد، نیازمندانه به آستان وی روی میآورد. بی تردید اگر زنان این مفهوم را به طور کامل درک کنند، به پوشیده داشتن و مخفی ساختن بدن خویش بیشتر گرایش نشان میدهند3 و پی خواهند برد که راه احساس ارزش مندی، در دسترس بودن دائمی نیست.
- پیشگیری از قربانی شدن
نقش قربانی جرم در وقوع عمل مجرمانه موجب شده است که جرم شناسان تئوریهایی را در این مورد مطرح کنند. به طور کلی امروزه دو تئوری عمده به بیان علل بزهدیدگی زنان و قربانیان جرم میپردازند که یکی از آن دو نظریه سبک زندگی است. مطابق این دیدگاه، علل بزهدیدگی برخی زنان شیوه یا سبک زندگی است که آنها را در معرض تهاجم بیشتری قرار میدهد، برای نمونه مجرد زیستن، رفت و آمد شبانه، معاشرت بی ضابطه با مردان جوان و زندگی در شهرهای بزرگ از شیوههای زندگی است که نرخ بزهدیدگی زنان را افزایش میدهد.4 هم چنین پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما و آرایشهای تند؛ اثرات نامطلوب و تحریک کننده در مردان دارد5 که این امر میتواند وسوسه و زمینه اعمال خشونت آمیز برای ارضای میل جنسی را درآنها برانگیزاند.
👇👇👇
- پیشگیری از طمع ورزی افراد بیمار دل
خداوند در قرآن، با خطاب به زنان پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم به یکی از دلایل عقلی حجاب تصریح فرموده است: «یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفاً؛ ای همسران پیامبر! شما مانند سایر زنان نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونهای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند و سخن شایسته بگویید»(احزاب/32)
شهید مطهرى در این باره مىگوید:«حرکات و سکنات انسان گاهى زباندار است. گاهى وضع لباس، راه رفتن و سخن گفتن زن معنادار است و به زبانِ بى زبانى مىگوید: دلت را به من بده، در آرزوى من باش، مرا تعقیب کن؛ گاهى بر عکس، با زبان بى زبانى مىگوید: دست تعرّض از این حریم کوتاه است.6» زنی که حجاب خود را حفظ نمیکند و در سخن گفتن با مردان نامحرم، مراقبت نکند، باعث میشود افراد بیمار دل در او طمع کنند اگرچه خودش چنین هدفی نداشته باشد، اما زنان محجبه با رعایت حجاب خود پیام حیا و عفاف را به مخاطب خود ارسال میکنند.
2- ابعاد خانوادگی حجاب
- حفظ و تحکیم بنیان خانواده
نهاد خانواده، از مقدسترین نهادهاى اجتماعى است. خانواده در ایجاد جامعه سالم، نقش بىبدیل دارد. بدون تردید باید در ایجاد یا حفظ هر چیزی که موجب تحکیم پیوند خانوادگی و صمیمیت رابطه زوجین گردد، حداکثر تلاش انجام شود و با هر چه موجب سستی این کانون شود، مبارزه کرد. مهمترین کارکرد حجاب، نقشی است که در پایبندی همسران به پیمان مقدّس ازدواج دارد. حجاب در سلامت و استمرار پیوند خانوادگى، عاملی غیر قابل انکار است؛ زیرا حجاب و پوشش باعث میشود زن از نگاههای آلوده مردان هوس باز و گرفتار شدن به دام روابط آزاد محفوظ بماند و به زندگی و خانواده خود وفادار باشد. از طرف دیگر شیوع بی حجابی و بی بندوباری، باعث میشود مردان به جای توجّه و محبت به همسران خود ، به دنبال لذّت جویی از زنان دیگر باشند. وقتی مردی پیوسته چشمش به زنانی میافتد که پوشش نامناسب داشته، خود را آراستهاند، همسرش را با آنها مقایسه میکند تا جایی که دیگر زیبایها و فضیلتهای همسرش را نمیبیند و از ازدواج خود، احساس خسارت میکند و از زندگی مشترکش ناراحت و دلسرد میشود و ممکن است به آلودگی سوق پیدا کند. این همه نتیجهای جز سستشدن بنیان خانواده و قرارگرفتن در ورطۀ طلاق ندارد.
3- ابعاد اجتماعی حجاب
- حفظ امنیت و آرامش روانى جامعه:
غریزه جنسى، یکی از غرایز خدادادى در وجود انسان است که در صورت کنترل، مىتواند علاوه بر تداوم و استمرار نسل بشر، موجبات امنیت روانى انسانها را فراهم کند و این نیاز را در مسیر درست و در راستای رشد جامعه قرار دهد. زنان به دلیل جاذبههاى بیشتر، وظیفه خاصى دارند و آن این که بدن خود را از مردان بیگانه بپوشانند و در اجتماع با آرایشهاى تحریک آمیز، ظاهر نشوند و به جلوهگرى نپردازند تا زمینه انحراف مردان و به ویژه جوانان فراهم نشود. تحقیقات علمى در فیزیولوژى و روانشناسى در باب تفاوتهاى جسمى و روحى زن و مرد ثابت کرده است که مردان نسبت به محرکهاى چشمى شهوت انگیز، حساستر از زنان هستند
اسلام جهت ثبات و پایدارى جامعه، تدابیر زیادى برای تعدیل غریزه جنسی اندیشیده و در این زمینه هم براى زنان و هم براى مردان، تکالیف خاصى معین کرده است. خداوند به مردان مىفرماید: «قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم؛ به مؤمنان بگو چشمهاى خود را (از نگاه به نامحرمان) فرو گیرند و عفاف خود را حفظ کنند» و خطاب به زنان نیز مىفرماید: «و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهنّ و یحفظن فروجهنّ؛ و به زنان با ایمان بگو چشم2هاى خود را (از نگاه هوس آلود) فرو گیرند و دامان (عورت) خویش را حفظ کنند»(نور/ ۳۰) از سویی به پوشش مردان و زنان توجه بسیار شده است، خداوند مىفرماید: «یا بنى آدم قد انزلنا علیکم لباسا یوارى سوءاتکم و ریشا؛ اى فرزندان آدم! لباسى براى شما فرستادیم که اندام شما را مىپوشاند و مایه زینت شما است» (اعراف/ ۲۶)
👇👇👇
- حفظ شخصیت زنان از نگاه ابزارى
یکی از ویژگیهای جنس زن، جذابیت است، اما حقیقت زن، تنها زیبایی و جذابیت جنسی نیست، بلکه شخصیتی با همان هویت و کرامت انسانی. حجاب با پوشاندن جذابیتها و زیباییهای ظاهری زن باعث میشود که توجهها به سمت شخصیت انسانی زن جلب شود و تمرکز نگاهها از ظاهر به باطن کشیده شود.7 بر همین اساس حفظ پوشش به نوعی احترام گذاردن به شخصیت زن است. به گونهای که بیش از این که دل رباییهای او جذابیت داشته باشد، شایستگیهای علمی و شخصیتی زن مورد توجه قرار میگیرد.8 هنگامى که جامعه، زن را بدون حجاب بخواهد، نگاه ابزاری به او افزون شده و طبیعى است روزبه روز تقاضاى آرایش و خودنمایى بیشتری از او دارد.
- تقویت و آزادی فکر و زمینه سازی رشد علمی
حجاب، آزادی فکر را برای انسان به ارمغان میآورد. بدحجابی، فکر را آلوده به شهوت میکند و فکر شهوتآلوده منشأ هیچ حرکت سودمندی نخواهد بود. حجاب کامل مانع تضعیف عقل در شخص و رونق عقلمداری در جامعه میشود. به دلیل آن که هر جامعه و ملتی خواهان پیشرفت است، ناگزیر از مسلح کردن خود به سلاح علم است. برای این کار بایستی زمینۀ دانایی را فراهم و موانع آن را برطرف کرد. شهوت، فکر را اسیر میکند و قدرت تفکر و تعقل را از آن میگیرد و جامعه را از رشد علمی و اکتشاف و اختراع محروم میکند؛ بنابراین رشد علمی با پوشش، بهویژه در محیطهای علمی، ارتباط مستقیم دارد.
- حفظ نیروی فعال در محیط سالم
لازمه افزایش بهرهوری نیروی فعال در جامعه، ایجاد فضایی مناسب در محیط کار جهت تمرکز بر فعالیتهای کاری است و به هر مقدار این فضا آمادهتر باشد، بهرهوری نیز افزایش خواهد یافت. اسلام مىخواهد انواع لذتهاى جنسى به محیط خانواده و در چهارچوب شرع و قانون اختصاص یابد و اجتماع تنها محیطی براى کار و فعالیت باشد.
نتیجه:
گرچه حجاب حکمی شرعی است که آیات قرآن و روایات بر آن تاکید کردهاند، اما میتوان دلایل عقلی بر ضرورت آن برشمرد. این دلایل در سه جنبه فردی، خانواده و جامعه قابل بررسی است. فطری بودن پوشش، شناخته شدن به نیکی ،مصون ماندن از آزار، احساس ارزشمندی، تحکیم بنیان خانواده، حفظ امنیت جامعه و جلوگیری از گسترش فساد، حفظ نیروی فعال و پویا در جامعه، آزادی فکر و اندیشه از جمله این دلایل است.
🔰 @p_eteghadi 🔰