eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💠 حدیث روز 💠 🚩 نحوه عزاداری حضرت ولی عصر(عج) برای سیدالشهدا (ع) 🔻امام مهدى عليه‏السلام در زيارت ناحيه مقدّسه: لأَندُبَنَّكَ صَباحا و مَساءً و لأَبكِيَنَّ عَلَيكَ بَدَلَ الدُّمُوعِ دَما ◼️ هر صبح و شام بر تو گريه و شيون مى‏كنم و در مصيبت تو به جاى اشك، خون مى‏گريم . 📚 بحارالأنوار، ج ۱۰۱، ص ۲۳۸ ‌ ‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰
طبق مبنای اهلسنت امام حسین ع واجب القتل بود !!!! 🤔 : ❓شيعيان تلویحاً وتصریحاً امام حسین ﴿رُضْوان اللهِ ؏َـلَیْه﴾ را مهدور الدم و واجب القتل میدانند. 🩸پرده اول: امام حسین رُضْوان اللهِ ؏َـلَیْه برای طلب خلافت به کوفه رفت. 🩸پرده دوّم: برحسب حدیث نهج البلاغه؛ اگر با یک شخص بیعت صورت گرفت؛ کسی دیگر حق اعتراض ندارد و الا باید کشته شود! ﴿فِإِنْ شَغَبَ شَاغِبٌ اسْتُعْتِبَ، فَإِنْ أَبَى قُوتِلَ. وَ لَعَمْرِی لَئِنْ کَانَتِ الاِْمَامَهُ لاَ تَنْعَقِدُ حَتَّى یَحْضُرَهَا عَامَّهُ النَّاسِ فَمَا إِلَى ذلِکَ سَبِیلٌ، وَلکِنْ أَهْلُهَا یَحْکُمُونَ عَلَى مَنْ غَابَ عَنْهَا، ثُمَّ لَیْسَ لِلشَّاهِدِ أَنْ یَرْجِعَ، وَ لاَ لِلْغَائِبِ أَنْ یَخْتَارَ﴾ ﴿فَإِنْ خَرَجَ عَنْ أَمْرِهِمْ خَارِجٌ بِطَعْن أَوْ بِدْعَةٍ رَدُّوهُ إِلَى مَاخَرَجَ منه، فَإِنْ أَبَى قَاتَلُوهُ عَلَى اتِّبَاعِهِ غَيْرَ سَبِيلِ الْمُؤْمِنِينَ، وَوَلاَّهُ اللهُ مَا تَوَلیا﴾ ⇣⇣پس⇣⇣ ❌درنتیجـه: حسب مبناۍ اهل تشیع امام حسین﴿؏﴾ باید به قتل میرسید چون همزمان با خلافت یزید،ادعای خلافت ڪرد. 💠💠 👌روشن است که طبق نصوص مسلم تاریخی شیعه و اهلسنت , امام حسین علیه السلام در برابر یزید قیام کرد تا او را از حکومت به زیر بکشد : 👌متاسفانه طبق مبنای اهلسنت و تصریح علمای بزرگشان , امام حسین ع به خاطر قیام در برابر حاکم وقت یعنی یزید مهدور الدم بوده و قتلش واجب بوده است , چنان که اهلسنت از پیامبر نقل می کنند که فرمود : " به زودی فتنه هایی رخ خواهد داد , هرکس قصدش آن بود که اجتماع مسلمین را بشکند او را با شمشیر بزنید , فرقی نمی کند هر کس که می خواهد باشد "" «إِنَّهُ سَتَكُونُ هَنَاتٌ وَ هَنَاتٌ فَمَنْ أَرَادَ أَنْ يُفَرِّقَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ، وَ هِيَ جَمِيعٌ، فَاضْرِبُوهُ بِالسَّيْفِ، كَائِنًا مَنْ كَان‏ " 📚صحيح مسلم، ج‏3، ص: 1479 👌یا در نقل دیگر فرمود چنین فردی باید کشته شود : " فاقتلوه " 📚همان ص ١٤٨٠ 👌یا نقل می کنند که فرمود : " اگر برای دو خلیفه بیعت گرفته شد یکی از آنان باید کشته شود " " «إِذَا بُويِعَ لِخَلِيفَتَيْنِ، فَاقْتُلُوا الْآخَرَ مِنْهُمَا». 📚همان ص١٤٨٠ 👌یا نقل دیگر : « دست خدا بر سر جماعت است، و شيطان همراه كسى است كه با جماعت مسلمانان ناسازگارى كند. ، کسی که از جماعت مسلمین جدا شود را بکشید » « یفرق امر امه محمد من کان فاقتلوه » 📚سنن نسائی ، ج 7 ص 92 _ المعجم الکبیر ج 17 ص 146 🔸یا در نقل دیگری از پیامبر می آورند : «مَنْ رَأَى مِنْ أَمِيرِهِ شَيْئًا يَكْرَهُهُ فَلْيَصْبِرْ عَلَيْهِ فَإِنَّهُ مَنْ فَارَقَ الجَمَاعَةَ شِبْرًا فَمَاتَ، إِلَّا مَاتَ مِيتَةً جَاهِلِيَّةً» «هر کس از امیر و حاکم خود چیزی را ببیند که ناخوشایندش باشد، باید بر آن صبر کند. چرا که اگر کسی به اندازه یک وجب، از جماعت مسلمین جدا شود، و سپس بمیرد، به مرگ جاهلی مرده است. » 📚صحیح بخاری ج 8 ص 87 _ صحیح مسلم ج 6 ص 21 👌و نقل می کنند که فرمود ؛ « پس از من پیشوایانی بر مسند قدرت خواهند نشست که از هدایت من بهره نبرده اند و به سنت من عمل نکرده و در میان آنها افرادی خواهند بود که در شکل و پوست آدمیزاد اما قلب آنها قلب شیطان است . به سخنان آنان گوش ده و از فرمانشان اطاعت کن اگر شما را مورد ضرب و شتم قرار داده و اموال شما را غارت کردند وظیفه شما اطاعت و فرمانبرداری آنهاست» " «يَكُونُ بَعْدِي أَئِمَّةٌ لَا يَهْتَدُونَ بِهُدَايَ، وَ لَا يَسْتَنُّونَ بِسُنَّتِي. وَ سَيَقُومُ فِيهِمْ رِجَالٌ قُلُوبُهُمْ قُلُوبُ الشَّيَاطِينِ فِي جُثْمَانِ إِنْسٍ قَالَ قُلْتُ: كَيْفَ أَصْنَعُ؟ يَا رَسُولَ اللَّهِ! إِنْ أَدْرَكْتُ ذَلِكَ؟ قَالَ «تَسْمَعُ وَ تُطِيعُ لِلْأَمِيرِ. وَ إِنْ ضُرِبَ ظَهْرُكَ. وَ أُخِذَ مَالُكَ. فَاسْمَعْ وَ أَطِعْ». 📚صحیح مسلم ج 6 ص 20 _ سنن بیهقی ج 8 ص 159 _ کنزالعمال ج 5 ص 309 ❕احمد بن حنبل می گوید ؛ « شنیدن و اطاعت کردن برای امیر و حاکم مومنین واجب است ، چه حاکم نیکوکار باشد و چه بدکار و فاجر و هرکس بر امام مسلمین خروج کند و در حال خروج بر او بمیرد ، به مرگ جاهلیت مرده است » " السمع والطاعة للأئمّة وأمير المؤمنين البر و الفاجر ومن خرج على إمام من أئمّة المسلمين وكان الناس قد اجتمعوا عليه وأقرّوا له بالخلافة بأي وجه من الوجوه، أكان بالرضا أو بالغلبة فقد شق الخارج عصا المسلمين وخالف الآثار عن رسول اللَّه، فإن مات الخارج عليه، مات ميتة جاهلية " 📚تاریخ المذاهب الاسلامیه ، ابی زهره ، ج 2 ص 322 💠ادامه 👇
💠ادامه 👇 ❕یا در کتاب شرح عقیده الطحاویه که از کتب مشهور در حوزه های اهلسنت است آمده است ؛ " « جایز نمی دانیم خروج بر حاکمان و ولاه امرمان را ، اگرچه آنان اهل جور و ستم باشند » " ولا نرى الخروج على أئمّتنا ولا ولاة أمرنا وإن جاروا " 📚شرح العقیده الطحاویه ص 110 ❗️بنابراین طبق اعتقاد اهلسنت , امام حسین ع به خاطر قیام و خروج در برابر یزید خارج از اسلام شده و قتلش واجب بوده است , چنان که عالم بزرگ اهلسنت , ابن عربی مالکی در مورد امام حسین ع می گوید : "ولا قاتلوه إلّابما سمعوا من جدّه؛ " و او را نكشتند مگر به خاطر آن چه كه از جدش شنيده بودند ( که کسی که بر حاکم خروج می کند باید کشته شود ) " 📚العواصم من القواصم: 245 ❗️یا برخی دیگر از علمای اهلسنت با بی شرمی یک اصل اعتقادی اهلسنت را چنین بیان می کنند : " در اختلاف بین حسین و یزید آن که درست عمل کرده و اشتباه نکرده یزید بوده و آن که اشتباه کرده حسین بوده است چرا که او علیه کسی خروج کرده که ( از سوی معاویه ) برای او بیعت گرفته شده بود و مردم باید از او اطاعت می کردند " " من الاعتقادات العامة التي غلبت على جماعة منتسبين إلى السنة أن يقولوا : إن يزيد كان على الصواب وأن الحسين رضي الله تعالى عنه أخطأ في الخروج عليه ولو نظروا في السير لعلموا كيف عقدت له البيعة وألزم الناس بها " 📚الفروع و تصحیح الفروع , مقدسی ج ٦ ص ١٥٤ _ مطالب اولی النهی فی شرح غایه المنتهی ج ٥ ص ٦٥٨ _ روح المعانی ج ٢٦ ص ٧٣ 👌یا عالم دیگر اهلسنت و مفتی اهل شام یعنی ابو الیسر عابدین می گوید : " بیعت یزید شرعی بود و کسی که بر او خروج کرد ( امام حسین ) باغی بود " "بيعة يزيد شرعية ، ومن خرج عليه كان باغياً " 📚اغالیط المورخین ص ١٢٠ 🔸یا عالم دیگر سنی مسلک محمد خضری نیز می گوید امام حسین ع به خاطر خروج بر یزید و ایجاد اختلاف خطای بزرگی را مرتکب شد : " « الحسين أخطأ خطأً عظيماً في خروجه هذا الذي جر على الأمة وبال الفرقة " 📚محاضرات فی تاریخ الامم الاسلامیه ج ٢ ص ١٢٩ 👌متاسفانه این جماعت نادان چشم خود را بر روی آیات قرآن بسته اند . آیاتی که با صراحت دستور به قیام و خروج در برابر حاکم فاسدی چون یزید را می دهد . 👌نکته پایانی : ❕وهابی می گوید لزوم کشتن کسی که بر علیه حاکم وقت قیام کند در نهج البلاغه هم آمده است !!!! 🔸وهابی نادان توجه ندارد که آن سخن امیر مومنان ع از روی جدل و استدلال به مسلمات در نزد اهلسنت بوده است تا امثال معاویه را طبق اعتقاد خود معاویه مجاب به اطاعت کردن از خود کند تا دست از طغیان بکشند. 🔰 @p_eteghadi 🔰
📚«خون شریک» ✨مستند داستانی از زندگی شهید مدافع‌حرم میرزا مهدی صابری، به قلم «مریم علی‌بخشی» منتشر شد. 📌 | میرزامهدی از افغانستان بود. در قم به دنیا آمد و بزرگ شد. دانشجو بود و همزمان بنایی می‌کرد که خبر سوریه به گوشش رسید. یک‌سال‌ونیم زمان گذاشت تا مادرش راضی شود. در سوریه طوری درخشید که مسئولیت مخابرات را به او سپردند. جایگاهی که فقط بر عهدهٔ ایرانی‌ها بود. لقبش «باکلاس» بود و همه دوست داشتند رفیقش باشند. وقتی برای مرخصی برگشت ۲۰ روز طول کشید تا دوباره از مادر رضایت بگیرد. این بار همراه گردان ویژه در سه عملیات دشوار و ویژه جنگید. در نهایت هم رفت جایی به قول خودش بالایِ بالایِ بالایِ بالایِ ابرها. در «» در کنار روایتی از زندگی شهید میرزامهدی صابری دقیق و مفصل از عملیات‌ها می‌خوانید، تاریخچه‌ای از داعش و جبهه النصره و چگونگی حضور ایرانی‌ها و افغانستانی‌ها در سوریه نیز پیش روی شماست. 💠برشی از کتاب: «زیر پوست تَل، خون‌ِ افغانستانی، ایرانی، سوری ریخته بود روی زمین. خون‌ها‌ داشتند نرم و آهسته از لای سنگ‌ها و از روی خاک‌ها راه می‌کشیدند برسند به هم، و قاتی شوند. انگار قرار بود با هم شریک شوند و در نبودنِ صاحبان‌شان کاری کنند.» ● «خون شریک» ● مستند داستانی از زندگی شهید مدافع‌حرم میرزا مهدی صابری 🔰 @p_eteghadi 🔰
🏴 سبب راستین ▫️ ما وقتی در جهان، زندگی و خواهیم داشت كه 1️⃣ نظام هستی را بشناسیم 2️⃣ جایگاه انسان را در نظام هستی بشناسیم 3️⃣ پیوند انسان و جهان را هم خوب ارزیابی كنیم و با سامان یافتن این مثلث، خود را بشناسیم. ▫️ عدّه زیادی بر این باورند كه این نظام هستی به وسیله سلسله علل و معلول می ‌گردد و هر كاری علّتی دارد و خدای سبحان این علل است، سلسله جنبان این علل است، اوّلین علّت اوست بقیه علل و اسباب بعدی‌ اند و همان تفكر جهان ‌بینی، در مسائل اخلاقی و سیاسی و اجتماعی اینها اثرگذار بوده و می باشد؛ یعنی گاهی كار را به دیگری واگذار می ‌كنند، او را به عنوان علّت قریب می ‌شناسند؛ گاهی نیازی دارند به كسی مراجعه می‌ كنند و از او به عنوان واسطه در فیض یا سبب قریب كمك می ‌طلبند یعنی او را سبب می ‌دانند گرچه خداست. این تقریباً یك است که از نظر موحّدان جهان‌ بین، یك نگاه میانی است؛ ولی وجود مبارك مانند سایر ائمه (علیهم السلام) را مظاهر و آیات الهی می ‌دانند و اگر از غیر خدا به عنوان سبب یاد می‌ شود بازگشتش به این است كه به نظر ما اینها سبب ‌اند؛ ولی همان خدای سبحان است كه ﴿وَمَا بِكُم مِّن نِّعْمَةٍ فَمِنَ اللَّهِ﴾. ▫️ ما لازم نیست راه های طولانی را طی بكنیم و بگوییم این شیء مسبَّب از آن سبب قریب است، آن مسبَّب از سبب دیگر است و چون تسلسل باطل است به رأس سلسله برسیم؛ آیا ما باید تسلسل را باطل كنیم و به نقطه آغازین برسیم یا در همین قدم اوّل می ‌توانیم خدا را ثابت كنیم؟ یعنی این مجاری واقعاً اسباب ‌اند واقعاً علل‌ اند منتها خدای سبحان رأس علل است كه تا این سلسله را طی نكنیم به خدا نمی ‌رسیم یا همه اینها مجاری فیض ‌اند و در عین حال كه خدای سبحان اینها را وسیله قرار داد، خدای سبحان به هر كدام از اینها، از كسی یا چیزی كه سبب قریب اینهاست نزدیك تر است؟ اهل‌بیت (علیهم السلام) این راه دوم را كه است نه راه فلسفه و كلام به ما آموختند و در دعاهای نورانی امام سجاد این مطلب شكوفاتر است. لازم نیست ما سلسله را طی كنیم و بگوییم چون تسلسل باطل است در رأس سلسله خداست، بلكه خدا را در همین قدم اول باید بكنیم و بیابیم. آپارات: https://aparat.com/v/Yy0Sa 📚 دیدار اعضای برگزار کننده همایش حضرت امام سجاد علیه السلام با آیت الله العظمی جوادی آملی تاریخ: 1390/09/02 🔰 @p_eteghadi 🔰
💠 وارث مسیح ▫️ در بعضی از زیارت‌ ها وقتی ما به حرم مطهّر مشرّف شدیم، به آن حضرت عرض می ‌كنیم: «لَبَّیكَ‏ ... إِنْ كَانَ لَمْ یجِبْكَ بَدَنِی عِنْدَ اسْتِغَاثَتِكَ وَ لِسَانِی‏ عِنْدَ اسْتِنْصَارِكَ»؛ یابن رسول الله! آن وقتی كه شما فرمودید: «هَل مِن ناصِر» اگر من نبودم تا شما را یاری كنم، هم ‌اكنون قلب من، سمع من و بصر من تابع شماست و اجابت می ‌كند. حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیه) وارث عیسای مسیح است كه می ‌گوییم: «السَّلَامُ‏ عَلَیكَ‏ یا وَارِثَ‏ عِیسَی‏ رُوحِ‏ اللَّهِ‏»؛ عیسای مسیح فرمود: ﴿مَنْ أَنْصاری إِلَی اللَّهِ﴾ و حسین ‌بن‌ علی فرمود: «هَل مِن ناصِر ینْصُرُنی». نصرت عیسی در مسیر بود، لذا وجود مبارك عیسای مسیح گفت: ﴿مَنْ أَنْصاری إِلَی اللَّهِ﴾. ▫️ عیسای مسیح فرمود: ﴿مَنْ أَنْصاری إِلَی اللَّهِ﴾ و حسین ‌بن‌ علی (سلام الله علیهما) كه وارث عیسی (علیه السلام) است می ‌گوید: «هَل مِن ناصِر ینْصُرُنی»؛ یعنی من در راه قدم بر می ‌دارم، تكاثری ‌ها توفیق یاری كوثر را ندارند؛ من به و دعوت كردم، كسانی كه اهل حكمت و موعظه نیستند یار و یاور من نیستند؛ این «وَجْهُ‏ اللَّه» را كسی یاری می ‌كند كه «وَجِیه عِنْدَ اللَّه» باشد. ▫️ هر چه ما و را در جهان بیشتر گسترش دهیم، سالار شهیدان حسین‌ بن ‌علی (صلوات الله و سلامه علیه) را بهتر اجابت كردیم. 📚 .ویژه برنامه نهضت سید الشهدا در مقام عقل و عدل تاریخ: محرم 1393 🔰 @p_eteghadi 🔰
🏴 وطن حقیقی ▫️ فرمود: «مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا»؛ فرمود درست است شما در سرزمینی زندگی می‌ كنید اما این سرزمین, وطن شما نیست این است! شعری از مرحوم شیخ بهایی به یادگار مانده است: این وطن مصر و عراق و شام نیست ٭٭٭ این وطن شهری است كان را نام نیست ▫️ مرحوم شیخ بهایی بعد از مرحوم شیخ اشراق بود، این حرف را اول شیخ اشراق زد كه اینکه گفتند: «حُبُّ الوّطَن مِنَ الاّیمان» درست است این وطنِ زمینی محبوب ماست و باید برای حفظ آن با بیگانه‌ ها مبارزه كنیم، ولی وطن اصلی ما جایی است كه مصر و عراق و شام نیست؛ اما اصل این حرف از مرحوم شیخ اشراق هم نیست این حرف از وجود مبارك (سلام الله علیهما) است كه مردم! شما یك وطن دارید و آن است شما باید توطین كنید یعنی وطن‌ شناس باشید (یك)، خود را به وطن برسانید (دو)، در وطن مستقر بشوید (سه)؛ فرمود: «مَنْ کانَ باذِلا فینا مُهْجَتَهُ وَ مُوَطِّناً عَلى لِقاءِ اللّهِ نَفْسَهُ فَلْیَرْحَلْ مَعَنا»؛ این راهِ حسین ‌بن ‌علی است! ▫️ اگر كسی با این وضع به رفت و در و سوگ و ماتم شركت كرد، خدا را شاكر باشد كه زیارت او مقبول است؛ اما اگر _ خدای ناكرده _ به دنبال بعضی از بازی‌ ها و بعضی از اموری كه قابل دفاع نیست حركت كرد، این باید متأثّر باشد. راه باز است كه ما كاملاً كنیم كه كدام زیارت مقبول است كدام عبادت مقبول است و كدام سوگواری و ماتم مقبول است. 📚 سخنرانی محرم تاریخ: 1392/08/24 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔳 جايگاه گريه و اشك نزد قرآن و انبياء 🔳 🔲 گريه و اشك مورد تأييد قرآن 🔲 ⚫️آيات بسياري از كلام الله مجيد در مدح گريه و بكاء صادر شده و از اين موضوع مي توان به عنوان تأييد قرآن بر اشك و گريه و اندوه نام برد كه به چند نمونه از آن به عنوان شاهد اشاره مي كنيم تا مشخص گردد آيا به طور كلي اشك در قرآن جايگاهي ممدوح دارد يا مذموم؟ 🔳آياتي كه به چشمان گريان اشاره مي كند: ▪️فَلْيَضْحَكُوا قَلِيلا وَلْيَبْكُوا كَثِيراً جَزَاءً بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ التوبه (9): 82 ▪️پس كم بخندند و بسيار گريه كنند. ▪️در آيه فوق خداوند به عملي امر مي فرمايد كه اگر خداوند به آن رضايت نمي داشت آن را مورد امر قرار نمي داد. 🔳خداوند متعال در مدح أنبياء خود اين گونه مي فرمايد: ▪️إِذَا تُتْلَي عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَنِ خَرُّوا سُجَّداً وَبُكِيّاً مريم (19): 58 ▪️چون آيات خدا بر آنها خوانده مي شد سجده كنان و گريه كنان مي افتادند. 🔳خداوند تعالي در صفات كساني كه موهبت علم به آن ها عنايت شده است اين گونه مي فرمايد: ▪️وَيَخِرُّونَ لِلْأَذْقَانِ يَبْكُونَ وَيَزِيدُهُمْ خُشُوعاً الإسراء (17): 109 ▪️مي افتند بر چانه ها، مي گريند و بر خشوع آنها مي افزايد. 🔳و يا خداوند سبحان در توصيف مؤمنان به هنگام نزول آيات قرآن اين گونه مي فرمايد: ▪️تَرَي أَعْيُنَهُمْ تَفِيضُ مِنْ الدَّمْعِ المائده (5): 83 ▪️مي بيني كه چشمشان پر از اشك مي گردد. ⚫️پس آن گونه كه ملاحظه شد در قرآن كريم گريه و ريزش اشك كه نتيجه انعطاف و تأثّرات روحي است نه تنها مذموم شمرده نشده است، بلكه مورد مدح و ستايش پروردگار قرار گرفته است، زيرا از فطريّات بشر و جزئي از شخصيّت مثبت انسان محسوب مي شود. 🔲 گريه و اشك در سيره انبياء 🔲 ⚫️اقتدا و تأسّي به سيره عملي پيامبران بزرگ الهي بدون شك يكي از عناصر مهمّ در موضوع بحث ما (عزاداري و گريه بر امام حسين عليه السلام ) و مشروعيّت آن از منظر عقل و نقل است، زيرا سيره عملي پيامبران قوي ترين شاهد بر مشروعيّت ديني اعمال ما مي باشد، 🔳چرا كه خداوند متعال تأسّي به آنان و پيروي از روش آنان را بر همگان واجب فرموده است: ▪️قَدْ كَانَتْ لَكُمْ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ فِي إِبْرَهِيمَ. الممتحنه (4): ▪️قطعاً براي شما در پيروي از إبراهيم سرمشقي نيكوست. ▪️لَّقَدْ كَانَ لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَهٌ حَسَنَهٌ. ألاحزاب (21): ▪️قطعاً براي شما در اقتدا به رسول خدا سرمشقي نيكوست. ⚫️بنابراين، نقل وگزارش بخشي از زندگي پيامبران كه مربوط به تأثّرات روحي آنان هنگام روبرو شدن با حوادث تأثّر برانگيز مي شود، مي تواند ما را در رسيدن به پاسخي قانع كننده كمك كند. 🔳حال به مواردي از اين قبيل اشاره مي كنيم: 🔳الف ـ گريه يعقوب پيامبر در فراق فرزند ▪️سرگذشت حضرت يوسف از ابتدا تا پايان ماجرا همانند يك تراژدي خوفناك و تأثر برانگيز نقل شده است. ▪️آن هنگام كه آتش حسد در دل برادران يوسف زبانه مي كشد و طرح نا پديد ساختن او را مي كشند تا زماني كه در دل چاه قرار مي گيرد و با پيراهن پاره پاره و آغشته به خون برادر، پدر را از دريده شدن به وسيله گرگ با خبر مي كنند و به دنبال آن تأثّر و اندوه بي حدّ و اندازه يعقوب در غم از دست رفتن فرزند و گريه هر صبح و شام تا آنجا كه خداوند از زبان حضرت يعقوب اين چنين مي فرمايد: ▪️وَقَالَ يَأَسَفَي عَلَي يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ يوسف(84): ▪️گفت اي دريغ بر يوسف، و در حالي كه اندوه خود را فرو مي خورد، چشمانش از اندوه سپيد شد. ▪️يعقوب از فراق فرزندش با اين كه مي دانست او زنده است و به آغوشش باز مي گردد، ولي با اين حال تأثرات روحي او را رها نمي كند، و براي تسكين رنج هاي روحي و رواني پناهگاهي جستجو مي كند و عرض مي كند: ▪️قَالَ إِنَّمَآ أَشْكُواْ بَثِّي وَحُزْنِي إِلَي اللَّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللَّهِ مَا لَاتَعْلَمُونَ.يوسف(6): 86. ▪️شكايت و اندوه خود را پيش خدا مي برم، و از عنايت خدا چيزي مي دانم كه شما نمي دانيد. ⚫️آيا پرداختن به داستان زندگي دو تن از پيامبران الهي با كلمات و جمله بندي هاي متأثّر كننده با هدفي جز تحريك عواطف و نشان دادن زشتي كار حسدورزان چيز ديگري مي تواند باشد؟ 🔳 از اين دليل قرآني، جواز گريه و زاري بر اولياء الهي و شكوه و شكايت از اعمال سردمداران ظلم به پيش گاه خداوند استفاده مي شود و به عنوان سيره يكي از پيامبران الهي دليلي محكم و قرآني بر اصل مشروعيّت عزاداري و گريه بر مصيبت ها مورد بهره برداري قرار مي گيرد. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⁉️ داستان کربلا دروغی بیش نیست تا کاسبی کنند؟! 🎙 استاد محمدی شاهرودی 📎 📎 📎 علیه السلام 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ سوال ⁉️ مگر شما نمی گویید که قبر امام حسین علیه السلام را شخم زده و کشت و کار کردند پس از کجا معلوم اونجا قبر امام حسین علیه السلام باشد؟ 🎙 استاد محمدی شاهرودی 📎 📎 📎 علیه السلام 🔰 @p_eteghadi 🔰
﷽ 📍 بالاترین مرتبه و درجۀ برای امام حسین(ع)، ثَارَ اللِه بودن است❗️ 📌یک سنخ ابتلائات هستند که اولیای خاص خداوند پیدا می‌کنند. برای آن‌ها معیار ارزشی مطرح نیست. سرآمدش امام‌حسین(ع) بود. پیغمبراکرم(ص) فرمودند: «إِذَا أَحَبَّ اللَّهُ عَبْداً ابْتَلَاهُ وَ إِذَا أَحَبَّهُ الْحُبَّ الْبَالِغَ افْتَنَاهُ فَقَالُوا وَ مَا افْتِنَاؤُه‌ قَالَ لَا يَتْرُكُ لَهُ مَالًا وَ لَا وَلَداً»؛ هرگاه بنده، خدا را دوست داشته باشد، ابتلا پیدا می‌کند. آنجایی که حبّ بالغ باشد، افتنا می‌کند. بعد سؤال کردند که افتنا یعنی چه؟ فرمود: برای او مال و ولدی را باقی نمی‌گذارد. حبّ بالغ؛ یعنی اگر خداوند حبّ شدیدی نسبت‌به کسی داشته باشد. از حبّ شدید تعبیر به حبّ بالغ می‌کنیم. اگر خدا عاشق کسی بشود، این کار را با او می‌کند. مصداق روایت هم خیلی روشن است. چند روایت را در کنار هم گذاشتم و نتیجه گرفتم. بنابراین، صحنۀ امام‌حسین(ع) صحنه‌ای نبود که بگوییم: به مرتبه‌ای از مراتب و درجات رسیده است. درجه را برای انبیا(ع) گفتم که برای اولیا، کرامت است. نمی‌شود از نظر ارزشی معیار گذاری کرد. اگر انسان بخواهد تعبیری بکند _گرچه یک مقدار حضاضت دارد_ عشق بازی بود که خدا با او کرد. طبق روایت، بحث حبّ بالغ بود. حبّ خدا نسبت‌به او شدید شد. عشق بازی بود که خداوند با امام‌حسین(ع) کرد و امام‌حسین(ع) هم با خداوند در یک روز کرد؛ لذا معیار ارزشی روی آن نگذارید. در زیارتش می‌گوییم: «السَّلاَمُ عَلَیْکَ یَا ثَارَ اللِه وَ ابْنَ ثَارِهِ». حالا تازه می‌فهمی ثار الله به چه معناست. تا نسبت‌به خداوند داد، خدا بی‌نهایت است و سقفی وجود ندارد. از درجه خبری نیست. لذا اینکه گفتم، با حساب بود و همۀ چیزهای دیگر، حساب شده بود. جهات کلامی، فلسفی، عرفانی و روایی‌ رعایت شده بود. ثارالله؛ یعنی تا این کار را که کردی، دیگر تمام شد؛ دیگر بی‌نهایت هستی. دیگر از درجه خبری نیست. در آن وادی، درجه کار نمی‌کند. 🔰 @p_eteghadi 🔰
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
حدیث روز امام علی علیه السلام : ▪ مَن نَسِيَ اللّهَ سُبحانَهُ، أنساهُ اللّهُ نَفسَهُ وأَعمى قَلبَهُ ▪ هر كس خداى سبحان را از ياد ببَرَد، خداوند، خودش را از يادش مى‌بَرَد و دلش را كور مى‌گردانَد. ▫ غرر الحكم : ح ۸۸۷۵ 🔰 @p_eteghadi 🔰
. | 📖 | 📗 حماسه امام سجاد(ع) ✍️ مبارزه دشوار و توأم با غربت و مظلومیت علیه السلام 🗯 دوران امامت حضرت علی بن الحسین علیه‌الصلاة‌ و‌السلام که تقریباً سی‌و‌پنج سال طول کشید، از اول تا آخر، جهاد و مبارزه بود، و حتی یک روز در این دوران را امام بزرگوار، به سکوت و عدم تحرک و عدم تلاش نگذراند. ▫️ از رهگذر این دوره‌ی سخت امامت، عاشورا در تاریخ ماندگار شد و حماسه و حرکت حسینی که در کربلا به خاک و خون کشیده شد، به نهضت حسینی تبدیل گردید. امّا متأسّفانه این حرکت سیاسی از سوی جامعه‌ی اسلامی به درستی شناخته نشد. 🔸 روش و هدایت امام زین‌العابدین(علیه‌السّلام) در دوران دهشت‌بار و اختناق‌آمیز بنی‌امیّه موجب شد جمعیّت کم و جریان ضربه‌دیده‌ی تشیّع و نیروهای انقلابی در اندک‌زمانی به جمعیّتی انبوه و کارآمد بدل شود و کار به جایی رسد که کمتر از چهل سال بعد از شهادت آن حضرت، جریان قوی و فراگیر تشیّع موفّق به سرنگونی حکومت بنی‌امیّه گردد. ▫️ هدف آن حضرت عبارت بود از احیای تفکر درست اسلامی، بازسازی گروه شیعیان، سازماندهی مسلمانان راستین و تعلیم و تربیت آنها، تلطیف جوّ اختناقی که به وسیله خلفای اموی انجام گرفته بود، و هدف والای دیگر. 🚩 همه این هدف‌ها بحمدالله‌والمنه انجام شد و امام سجاد سی‌و‌پنج سال مبارزه موفق داشت. اما این مبارزه، یک مبارزه بسیار دشوار و توأم با غربت و مظلومیت بود. 🌐 بیشتر بخوانید 🔰 @p_eteghadi 🔰
آيا نحوه شهادت حضرت عباس با اين جزئيات قطع دست و گرفتن مشک به دندان و ... قضيه کنار آب فرات و نياشاميدن و .... در کتب تاريخي قابل استناد و معتبري ذکر شده است ؟ متأسفانه گاهي اوقات مداحان و ذاکرين اباعبدالله(عليه السلام) جهت ايجاد شور و احساس در مجالس عزاداري مطالبي نقل مي کنند که پايه و اساسي ندارد،البته گاهي اوقات هم مستمعين بعلت عدم توجه کافي به سخنان مداحان برداشت هاي نادرستي از روضه ها مي کنند که برايشان شک و شبهه هايي ايجاد مي کند. در رابطه با روضه اي که شما اشاره کرده ايد،اولاً منابعي که بنده ديده ام اشاره اي به لگد مال شدن بدن حضرت قاسم زير سم اسب ها نشده است،ثانياً نقل نشده است که امام حسين(عليه السلام) بدن مطهر قاسم بن حسن را روي اسب گذاشته باشد و به حرم برده باشد. چگونگي شهادت و آمدن امام حسين(عليه السلام) بر بالين قاسم بن حسن را خدمت شما عرض مي کنم: خوارزمى در مقتل الحسين عليه السلام مي نويسد: پس از عون بن عبدالله بن جعفر، بر اساس برخى نقل ها، عبدالله بن حسن بن على بن ابى طالب و بر اساس برخى ديگر، قاسم بن حسن كه نوجوان بود، به ميدان آمد.(1) هنگامى كه حسين عليه السلام به او نگريست، او را در آغوش گرفت و آن قدر با هم گريستند كه هر دو از حال رفتند. سپس جوان، اجازه پيكار خواست و عمويش حسين عليه السلام، از اجازه دادن ، خوددارى كرد . جوان ، پيوسته دست و پاى حسين عليه السلام را مى بوسيد و از او اجازه مى خواست تا به او اجازه داد . او به ميدان آمد و در حالى كه اشك هايش بر گونه هايش روان بود ، چنين مى خواند : اگر مرا نمى شناسيد ، من شاخه گل حسنم / نواده پيامبرِ برگزيده و امين اين ، حسين است ، به سان اسيرى در بند / ميان مردمى كه خدا كُند از آب باران ننوشند سپس حمله بُرد . جنگيد و با وجود كمىِ سنّش ، 35 مرد را كُشت.(2) تاريخ الطبرى به نقل از حُمَيد بن مسلم مي نويسد : جوانى به سان پاره ماه ، شمشير به دست ، به سوى ما آمد . او پيراهن و بالاپوش و كفش هايى داشت كه بند يك لِنگه اش پاره شده بود ، و از ياد نبرده ام كه لنگه چپ آن بود . عمرو بن سعد بن نُفَيل اَزْدى به من گفت : به خدا سوگند ، بر او حمله مى برم . به او گفتم : سبحان اللّه ! و از آن ، چه مى خواهى ؟ ! كُشتن همين كسانى كه گرداگردِ آنها را گرفته اند ، براى تو بس است . گفت : به خدا سوگند ، به او حمله خواهم بُرد ! آن گاه ، بر او حمله بُرد ، و باز نگشت تا با شمشير ، بر سرش زد . آن جوان ، به صورت ، [بر زمين] افتاد و فرياد برآورد : عموجان ! حسين عليه السلام ، مانند باز شكارى ، نگاهى انداخت و مانند شير شرزه ، به عمرو، يورش بُرد و او را با شمشير زد . او ساعد دستش را جلوى آن گرفت امّا از آرنج ، قطع شد . فريادى كشيد و از امام عليه السلام ، كناره گرفت . سواران كوفه ، يورش آوردند تا عمرو را از دست حسين عليه السلام بِرَهانند ؛ امّا عمرو در جلوى سينه مَركب ها قرار گرفت و سواران ، با اسب بر روى او رفتند و وى را لگدمال كردند تا مُرد. غبار [ نبرد ] كه فرو نشست ، حسين عليه السلام بر بالاى سر جوان ، ايستاده بود و او پاهايش را از درد ، به زمين مى كشيد . حسين عليه السلام فرمود : بُعداً لِقَومٍ قَتَلوكَ، ومَن خَصمُهُم يَومَ القِيامَةِ فيكَ جَدُّكَ! «از رحمت خدا دور باد گروهى كه تو را كُشتند و كسانى كه طرفِ دعوايشان در روز قيامت ، جدّ توست!» سپس فرمود : ثُمَّ قالَ: عَزَّ وَاللّه ِ عَلى عَمِّكَ أن تَدعُوَهُ فَلا يُجيبَكَ ، أو يُجيبَكَ ثُمَّ لا يَنفَعَكَ! صَوتٌ وَاللّه ِ كَثُرَ واتِرُهُ و قَلَّ ناصِرُهُ. «به خدا سوگند ، بر عمويت گران مى آيد كه او را بخوانى و پاسخت را ندهد يا پاسخت را بدهد و سودى نداشته باشد ؛ صدايى كه ـ به خدا سوگند ـ ، جنايتكاران و تجاوزگران بر آن ، فراوان و ياورانش اندك اند» . سپس او را بُرد و گويى مى بينم كه پاهاى آن جوان، بر زمين كشيده مى شود و حسين عليه السلام، سينه اش را بر سينه خود، نهاده است. با خود گفتم: با او چه مى كند؟ او را آورد و كنار فرزند شهيدش على اكبر و كشتگان گِرد او كه از خاندانش بودند، گذاشت. نام آن جوان را پرسيدم. گفتند: قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب است.(3) همانگونه که در متن طبري ملاحظه مي شود و نيز بر اساس ساير منابع كهن و مشهور ، در اين هجوم ، به شهادت رساننده قاسم ، زير دست و پاى لشكر قرار گرفت و هلاك شد نه اينکه حضرت قاسم(عليه السلام) زير دست و پاي اسبها قرار گرفته و به شهادت رسيده است. پي نوشت ها: 1. شيخ صدوق (ره) در الأمالى به نقل از امام زين العابدين عليهم السلام مي نويسد: پس از على اكبر عليه السلام ، قاسم بن حسن بن على بن ابى طالب، پا به ميدان نهاد. الأمالي للصدوق، ص 226 ،ح 239 2. مقتل الحسين عليه السلام للخوارزمي ،ج 2 ص 27؛ نفس المهموم،شيخ عباس قمي،ترجمه علي نظري منفرد،ص392-394. 3. تاريخ الطبري، ج 5 ص 447؛ الكامل في
التاريخ، ج 2 ،ص 57
🔻 نرم افزار شبهات محرم اگر می خواهید به چنین شبهاتی پاسخ دهید نرم افزار شبهات محرم را نصب کنید و به بیش از صدها شبهه و سوال در مورد محرم و مسایل اعتقادی به آسانی پاسخ دهید. https://cafebazaar.ir/app/shobahat.sobolassalam.ir
💠 مرگ جوان توبه کار 💠 🌀در كتاب هماى سعادت داستانى توجه مرا جلب كرد كه نجيب الدين (كه از علماى بزرگ زمان خودش بوده است ) نقل مى فرمود: يك شب در قبرستان بودم . ديدم چهار نفر بطرف قبرستان مى آيند و يك جنازه اى روى دوششان است . من جلو رفته و از آوردن جنازه در آن وقت شب اعتراض كردم و گفتم اين عمل شمابه من اينطور مى رساند كه شما انسانى را كشته ايد و نيمه شب قصد دفن آن جنازه را داريد كه كسى از راز و اسرارتان سر در نياورد. گفتند: اى مرد خيال بد نكن زيرا مادرش با ماست . ديدم پيرزنى جلوآمد. من گفتم اى مادر چرا نيمه شب جوانت را بقبرستان آورده اى ؟ گفت : چون جوان من معصيت كار بوده خودش چند وصيت كرده ، اول : چون من از دنيا رفتم طنابى بگردنم بينداز و مرا در خانه بكش و بگو خدايا اين همان بنده گريزپا و معصيتكارى است كه بدست سلطان اجل گرفتار شده او را بسته و نزد تو آوردم باو رحم كن . دوم : جنازه ام را شبانه دفن كن كه كسى بدن مرا نبيند و از جنايات من ياد كند و معذب شوم . سوم : اينكه بدنم را خودت دفن كن و لحد بگذار كه خداوند موهاى سفيد تو را ببيند و بمن عنايتى فرمايد و مرا بيامرزد، درست است كه من توبه كرده ام و از كرده هايم پشيمانم ولى تو اين وصيتهاى مرا انجام بده . وقتى كه جوانم از دنيا رفت ريسمانى بگردنش بستم و او را كشيدم ناگهان صدائى بلند شد و گفت : اَلا اِنَّ اَوْلِياء اللّه هُمُ الْفائِزُون بابنده گنه كار ما اينطور رفتار نكن ما خود مى دانيم با او چه كنيم . خوشحال شدم (كه توبه او پذيرفته شده ) و او را بطرف قبرستان آوردم . من از پيرزن خواهش كردم كه دفن پسرش را به من واگذار كند. او هم اجازه داد بدن را در قبر گذاشتم همينكه خواستم لحد را بچينم آيه اى را شنيدم كه بگوشم رسيد الا ان اولياء اللّه هم الفائزون از اين داستان اينطور نتيجه ميگيريم كه توبه شخص ‍ گنه كار مورد قبول واقع شده و خدا دوست ندارد بنده گنه كارش كه توبه كرده مورد اهانت قرار گيرد. ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌ 🔰 @p_eteghadi 🔰
چرا در زیارت عاشورا بر امام حسین ( ع ) و فرزند و یارانش درود می فرستیم و بر حضرت ابوالفضل( ع ) به ویژه سلام نمی فرستیم ؟ دو زیارت به نام زیارت عاشورا داریم، که یکی معروف است و یکصد لعن و سلام دارد و دیگری زیارت عاشورای غیر معروف. در زیارت عاشورای غیر معروف، سلام به حضرت اباالفضل ( ع )‌نیز هست: « السلام علی العباس بن امیر المؤمنین الشهید .»(1) اما این که چرا در زیارت عاشورای معروف، سلام بر آن حضرت نیست گفته‌‌اند: در این زیارت مقصود اصلی زیارت کننده حضرت امام حسین ( ع ) است ، از این رو دیگران به صورت مستقل یاد نمی‌شوند و به صورت کلی و با عنوان «اصحاب الحسین» یاد شده‌اند که حضرت ابوالفضل در زمره آنان است. جواب دیگری که گفته اند این است که چون حضرت ابوالفضل دارای مقام و مرتبه بسیار والا و ممتاز است برای او زیارت مستقلی آمده است و باید مستقل زیارت شود . پس عدم ذکر نام حضرت ابالفضل ( ع ) به خاطر رعایت شان و مقام او است . 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰روایاتی که ثواب عزاداری و گریه بر امام حسین(ع) را بسیار زیاد و بی‌حد و مرز دانسته، چگونه قابل توجیه است؟ این مسئله از چند جهت قابل بررسی است، اما پیش از بررسی دو نکته را یادآور ‌می‌شویم. 1ـ اگر چه برخی از روایات، از جهت سند،‌ ضعیف است و قابل استناد نیست، اما روایات ذکر شده در این موضوع، بسیار است و میان آنها روایات صحیح نیز وجود دارد؛ بنابراین نمی‌توان تمام آن روایات را انکار کرد و مردود شمرد. 2ـ این گونه روایات، غیر از موضوع عزاداری و ثواب و پاداش آن، در موضوعات بسیار دیگر نیز آمده است، مانند ثواب ذکرهایی چون «لا اله إلاّ الله»، «سبحان الله» که پاداش آنها بسیار دانسته شده، یا ثواب روزه‌ در روز‌های خاصی از سال مانند نیمه شعبان. بنابراین ثواب و پاداش بسیار تنها برای عزاداری امام حسین(ع) نیامده، در بسیاری از اعمال خیر چنین تعبیراتی در روایات آمده است؛ پس در پاسخ، هم جنبه کلی چنین موضوعی باید لحاظ شود و هم خصوص مورد عزاداری باید مورد توجه باشد. حال پاسخ به سؤال در چند محور قابل بررسی است: 1ـ این اعمال از یک طرف وابسته به ما است، که بسیار ناچیز و اندک‌ می‌نماید، به خصوص آن که توفیق انجام هر عمل خیری از طرف خداوند است، اما طرف دیگر که ثواب و پاداش باشد، وابسته به خداوند و فضل و رحمت بی‌انتها و خوان گسترده او است. پس برای هر گونه داوری در این موضوع باید جنبه رحمت گستردة الهی مدنظر قرار گیرد. 2ـ اگر چه عزاداری و گریه بر سالار شهیدان و اعمال نیک دیگر توسط انسان، از جنبه ظاهر و دنیوی، بسیار ناچیز ‌می‌نماید، اما صورت باطن این اعمال‌ می‌تواند بسیار بزرگ و برجسته باشد، حتى به شرح و زبان و قلم در نیاید و چنانچه از ثواب آنها ذکری به میان‌ می‌آید، از باب نمونه باشد. در روایتی که در کتاب‌های فقهی و رساله‌های عملیه مورد استناد قرار ‌می‌گیرد، آمده است: اگر شمار افراد در نماز جماعت از ده تن بگذرد، چنانچه درختان عالم، قلم و دریاها، مرکّب و تمام فرشتگان الهی نویسنده شوند، نمی‌توانند ثواب یک رکعت از آن را بنویسند.(1) بنابراین چنانچه در پاداش عزاداری سالار شهیدان و سوگواری بر حضرت، حتى بهشت جاودان وعده داده شود، جای تعجب ندارد. اصولاً ترسیم حقایق اُخروی و پاداش آن به امور دنیوی و باطن ارزشمند اعمال دنیوی جز بر این قیاس نمی‌تواند باشد.(2) 3ـ عزاداری برای پیشوای مظلومان و هر عمل نیک دیگر، اگر چه ذاتاً اقتضای پاداش بسیار دارند (و در اصطلاح از حُسن فعلی برخوردار هستند) اما علاوه بر آن باید شرایط دیگر برای تأثیر و علیت را برخورد باشند؛ یعنی علاوه بر حُسن فعلی باید از حُسن فاعلی، انگیزه صحیح فاعل، پاک و خالص بودن عمل و... برخوردار باشد. اگرچه عزاداری، سوگواری و گریه،‌ علت مقتضی برای پاداش بیکران الهی است، اما علّت تامه نیست و در کنار دیگر شرایط لازم، علّیت آن تامه‌ می‌شود، اگرچه گریه و سوگواری به تنهایی ارزش خود را دارد و ثواب و پاداش آن درهر حال باقی است، اما برای رسیدن به آن ثواب‌های بیکران و ثبت جاودان، باید علیت آن تامه باشد. 4ـ در کنار وجود شرایط برای تأثیر، باید موانع را نیز بر طرف کرد. چه بسا علیت یک عمل نیک تمام است و ثواب و پاداش وعده داده شده نیز نصیب شخص خواهد شد، اما در همان زمان یا پس از مدتی، انسان عملی را مرتکب‌ می‌شود که عمل گذشته خود را باطل‌ می‌کند و از بین‌ می‌برد. در همین باره روایت معروفی وارد شده است که پیامبر میان جمعی حضور داشتند و حضرت در بیان پاداش ذکر «لا إله إلاّ الله» فرمود: «به تعداد هر ذکر، خداوند برای گوینده، در بهشت درختی قرار خواهد داد» یکی از یاران گفت: بنابراین درختان ما در بهشت بسیار است. حضرت در پاسخ فرمود: آری، اما مبادا آتشی بفرستید تا درختان را بسوزاند و نابود کند.(3) در خصوص گریه بر امام حسین(ع)‌ می‌گوییم: گریه، متفاوت از هر عملی دیگر، ناشی از احساس پاک و شدید انسانی و برخاسته از رقت قلب و خضوع دل است؛ نیز از ریا و مانند آن پاک است،‌ چنان که تولّی و تبرّی (که از فروع مذهب شیعه است) در آن وجود دارد. هم نشان محبت است و هم بیزاری درونی از قاتلان و دشمنان آن حضرت؛ بنابراین، ذاتاً عمل، یا رفتار ارزشمند و مقدس است. حال اگر این امر ارزشمند در کنار پاکی و صداقت درون باشد، اگر گریه و عزاداری، موجب پیوند روح و جان با سالار شهیدان شده، به ما عزت نفس بخشیده، ما را از گناه و معصیت الهی دور نماید و با هدف عالی او پیوند برقرار کنیم، پاداش‌های وعده داده شده محقق خواهد بود و جای شگفتی ندارد. ---------------------------------------------------------------------------------------------------- پی‌نوشت‌ها: 1ـ محمدکاظم طباطبایی، عروة الوثقى، ج 3، ص 112. 2ـ جوادی آملی، تحریر تمهید القواعد، ص 521. 3ـ امالی صدوق، ص 705؛ وسائل الشیعه، ج 7، ص 185؛ بحار الانوار، ج 8، ص 186، ح 154. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰چرا سوره فجر را سوره امام حسین ( ع ) نامیده اند ؟ معرفی این سوره به عنوان سوره امام حسین به خاطر این است که مصداق بارز نفس مطمئنه ‌ای است که در آخرین آیات سوره آمده است. امام صادق ( ع ) به اصحاب خود فرمود: سوره فجر را در نمازهای واجب و مستحب خود قرائت کنید که این سوره به حضرت امام حسین اختصاص دارد... مقصود از نفس مطمئنه آن حضرت و شیعیان او است ». (1) در توجیه و تحلیل تطبیق سوره مذکور بر امام(ع) گفته شده است: «ائمه معصومین(علیهم السلام) از این جهت این سوره را سوره حسین نامیده اند که قیام و شهادت آن حضرت درتاریکی طغیان مانند طلوع فجر، منشا حیات و حرکت گردید. خون پاک او و یارانش به زمین ریخت و نفوس مطمئنه آنها با فرمان «ارجعی» و با خشنودی به سوی پروردگار شتافت ... تا از این الهام و جوشش، نور حق در میان تاریکی‌ها بدرخشد و راه حیات با عزت باز شود و پایه های ظلم و طغیان بی پایه گردد و طاغیان را دچار خشم و نفرین کند .»(2) البته در این سوره آیه «و لیالی عشر» است که باز به آن حضرت مرتبط است. حضرت صادق فرمود: «الفجر هو القائم و لیال عشر الائمة من الحسن الی الحسن و الشفع امیرالمؤمنین و فاطمه ( ع ) و الوتر هو الله وحده لاشریک له ؛ مراد از فجر وجود مقدس حضرت قائم(ع) و «لیالی عشر» امامان از امام حسن مجتبی(ع) تا امام عسکری(ع)‌اند و شفع امیرمؤمنان و حضرت فاطمه(ع) می‌باشد و مراد از وتر خداوند یکتا است».(3) ---------------------------------------------------------------------------------------------- پی‌نوشت‌ها: 1. بحارالانوار، ج24، ص 93. 2. پرتوی از قرآن،‌سید محمود طالقانی، ج4، ص 67، با تلخیص. 3. البرهان فی تفسیر القرآن، سید هاشم بحرانی،‌ج4، ص 461. 🔰 @p_eteghadi 🔰
🔰آیا عزاداری از دیدگاه قرآن عملی صحیح است و آیات قرآن آن را تأیید می‌کند؟ اگر برای یک عمل و رفتاری، دلیل عقلی بر نفی و اثبات آن وجود نداشته باشد، به معنای آن نیست که آن عمل یا رفتار غیر مشروع است، چنان که از نظر شرعی، نبودن دلیل، موجب غیر مشروع بودن نیست، وگرنه می‌بایست بسیاری از رفتارهایی را که در صدر اسلام نبود و بعداً به وجود آمد، غیر مشروع دانست. هم‌چنین بسیاری از امور که در آیات قرآن، به طور صریح نیامده، در سنت پیامبر اسلام(ص) وجود داشته است. بعد از بیان این مقدمه، ببینیم آیا قرآن کریم (که جامع تمامی احکام و معارف و منبع شناخت دین می‌باشد) از عزاداری و سوگواری سخنی گفته است؟ آیا در قرآن شاهد و قرینه‌ای بر اثبات یا نفی عزاداری وجود دارد؟ آیاتی وجود دارد که می‌توان پدیده عزاداری (حتى عزاداری بر بزرگان دین) را از آن برداشت کرد که به برخی اشاره می‌کنیم: 1ـ عزاداری و بزرگداشت شعائر الهی: «ومن یعظّم شعائر الله فإنّها مِن تقوى القلوب»(1). بی‌شک بزرگداشت شعائر الهی، از دستورهای اساسی دین است. دو بحث در این جا قابل طرح است: أ) منظور از شعائر چیست؟ ب) آیا شعائر عمومیت دارد یا مخصوص شعائر خاصی است؟ در مورد بحث اوّل مطالب متنوعی مطرح شده است، که بررسی و تحلیل آن، ما را از پاسخ دور ‌می‌کند. در مورد بحث دوم، برخی از عالمان شیعی و سنی به عمومیت و شمول شعائر اشاره کرده‌اند: أ) صاحب جان هندی حنفی از عالمان اهل سنت در ذیل آیه مذکور ‌می‌نویسد «شعائر جمع شعیر به معنای علامت است، و هر چه که از دیدن آن، خدا به یاد آید، شعائر خداست و شعائر الله اختصاص به صفا و مروه ندارد...»(2). ب) ملا احمد نراقی از عالمان شیعه‌ می‌نویسد: «برخی از فقها و مفسران عقیده دارند که آیه دلالت بر عموم و شمول دارد. چنانچه این نظریه پذیرفته شود، تعظیم همة شعائر اگر واجب نباشد، استحباب و رجحان دارد، زیرا شعائر منسوب به خداوند بزرگ است.(3) علامه طباطبایی شعائر را به معنای نشانه‌های عظمت و تقوای الهی دانسته، و آن را منحصر به موارد خاصی نمی‌داند.(4) از این رو به طور عموم ‌می‌توان استفاده کرد که در هر زمان یا مکان، عملی که یاد خدا و زمینه تقوا ورشد معنوی و روحی را فراهم آورد، در صورتی که در چهارچوب قوانین و دستورهای اسلام قرار داشته باشد، جزء شعائر الهی است. بنابراین با توجه به دلایلی که عزاداری‌ها را مشروع دانسته، به طور مسلّم عزاداری برای اولیای الهی (که برای حفظ دین، جان خود را قربانی کرده‌اند) از بارزترین نشانه‌ها و شعائر دینی است، چرا که در این مراسم جز فراگیری مسائل دین و یادآوری شهامت‌ها و ایثارگری‌های شهیدان، سخنی دیگری طرح نشده، سخن از دشمنی با دشمنان خدا و دوستی با دوستان خدا است. 2ـ عزاداری فریاد ستمدیدگان «لا یحبّ الله الجهر بالسوء مِن القول إلاّ مَن ظُلِم(5)؛ خداوند فریاد زدن را دوست ندارد، جز برای کسانی که مورد ستم قرار گرفته‌اند». در این آیه خداوند به همة مظلومان اجازه فریاد و افشاگری داده، بزرگ‌ترین ظلم آن است به حقوقی که خدا برای برخی قرار داده است، تجاوز شود. یکی از این حقوق طبق آیه ولایت(6)، حق ولایت و امامت است. تعدّی به حق خدادادی، بزرگ‌ترین ظلم است، زیرا سایر ظلم‌های فردی و تجاوزهای اجتماعی، از آن سرچشمه‌ می‌گیرد. ستیز با حاکمیت ولی خدا و سایر ارزش‌ها، ستمی بزرگ و ناروا است. حق ولایت و امامت تنها حق کسانی که از آنها به ستم گرفته شده نیست، بلکه علاوه بر آن، حق انسان‌ها و امتی است که از نور ولایت و امامت و هدایت آن محروم شده‌اند. حق ما و تمام انسان‌ها است که از فیض وجود امام و راهنمایی و هدایت او (چه در گذشته و چه در زمان حال) بی‌بهره ماندیم و با شهادت آنان، یکی از ارکان هدایت نابود گشت. بی‌تردید امام حسین(ع) یکی از کسانی است که خدا حق ولایت و حاکمیت برای ایشان قرار داده است و یزید و یزیدیان جزء طاغوتیان هستند. طبق آیه، جامعه اسلامی و هر مسلمانی در برابر چنین حادثه‌ای اندوهبار و غمناک (که در آن فرزند نازنین پیامبر را به شهادت رسانده‌اند) باید فریاد برآورد و به دادخواهی، نیز افشاگری و رسوا کردن ستمگران بپردازد و چهرة کثیف و زشت آنان را روشن سازد. فریادها و عزاداری‌هایی که در این راستا باشد، از مصادیق «جهر من القول» است که خدا آن را دوست دارد. حضرت امام(ره) می‌گوید: گریه بر مظلوم، فریاد بر ظالم است.(7) 👇👇👇