eitaa logo
پرسمان اعتقادی
41.5هزار دنبال‌کننده
9.1هزار عکس
4.3هزار ویدیو
68 فایل
🔹تبلیغ ⬅️ کانون تبلیغاتی قاصدک @ghaasedak
مشاهده در ایتا
دانلود
🤔پرسش ❓اسلام ۱۴۰۰ سال پیش گفته ک الکل حرامه ولی رازی الکل رو ۹۰۰ سال پیش کشف کرده❕ ❔میشه یکم درموردش برام توضیح بدید ک چطوری اسلام الکل رو قبل از کشفش حرام کرده❕❕ 💠پاسخ💠 ❕در اسلام خوردن هر نوشیدنی که سبب اسکار و مستی شود حرام است . 🔶پیامبر گرام فرمود: « هر نوشیدنی که سبب مستی شود ( کم و زیاد آن ) حرام است» 📚الکافی ج6 ص409 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « خداوند به عینه شراب را حرام کرده بود اما پیامبر هر نوشیدنی که سبب مستی شود را حرام کرد و خداوند نیز حکم پیامبر را تایید کرد » 📚الکافی ج1 ص266 🔶وفرمود: « هر کس نوشیدنی بخورد که سبب اسکار و مستی او شود ، خداوند تا چهل روز نمازش را قبول نمی کند» 📚التهذیب ج9 ص107 🔶پیامبر گرامی فرمود: « هر کس نوشیدنی بخورد که مست شود مشمول شفاعت من نمی شود» 📚الکافی ج6 ص400 👌این روایات و روایات فراوان دیگری که به همین مضمون در مجامع حدیثی ما نقل شده است ؛ 📚وسائل الشیعه ج25 ص279 به بعد « ابواب الاشربه المحرمه» ❗️همه دلالت بر آن دارد که در اسلام هر آنچه سبب اسکار و مستی شود حرام است .خواه خمر باشد یا غیر آن 👌الکل نیز چون سبب اسکار و مستی می شود حرام می باشد . 🔶توجه به این نکته نیز لازم است که « الکل » در زمانهای قبل از رازی هم بوده است و مردم از آن استفاده می کرده اند اما این ماده را با ترکیبات و نام مشخص آن نمی شناختند تا آنکه رازی الکل را با خواصش کشف کرد. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓آیا راست است که اهل بیت فرموده اند شیعیان ما عرب هستند و دشمنان ما عجم و غیر عرب ❕ 💠پاسخ💠 ❕روایاتی در مجامع روایی ما آمده است که ممکن است این معنا از آن ها به دست آید. 1⃣شیخ کلینی در کافی روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: « ما بنی هاشم هستیم و شیعیان ما عرب و بقیه مردم عرب های نادان و بی سواد و بادیه نشین هستند»« نحن بنو هاشم و شیعتنا العرب و سائر الناس الاعراب» 📚الکافی ج8 ص166 2⃣در روایت دیگر نقل می کند که فرمود: « ما قریش و شیعیان ما عرب و بقیه مردم کفار غیر عرب هستند» 📚همان مدرک 3⃣شیخ صدوق نقل می کند که امام صادق علیه السلام فرمود: « ما قریش و شیعیان ما عرب و دشمنان ما عجم هستند» 📚معانی الاخبار ص404 ❗️علامه مجلسی این روایت را به نقل از معانی الاخبار صدوق در بحار الانوار می آورد. 📚بحار الانوار ج64 ص176 ❕شیخ عباس قمی هم در سفینه البحار که تلخیص بحار الانوار است به نقل از معانی الاخبار می آورد. 📚سفینه البحار ج6 ص165 ❗️عجم به تمام غیر عرب اعم از ایرانی و غیر ایرانی اطلاق می شود. 📚لغات در تفسیر نمونه ص52 🔴نقد؛ 1⃣یکی از ملاک های پی بردن به صحت یک روایت ، موافقت یا عدم موافقت آن روایت با آموزهای قرآنی است. 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « حدیثی که از ما برایتان نقل می شود ، بر قرآن عرضه کنید ، اگر موافق قرآن بود بگیرید و اگر مخالف بود آن را قبول نکنید» 📚وسائل الشیعه ج27 ص120 ❕قرآن مجید تنها ملاک امتیاز و برتری را ، تقوا می داند و می فرماید: « ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید ولی گرامی ترین شما نزد خداوند با تقوا ترین شما است» 🔶حجرات 13 🔷پیامبر گرامی فرمود: « خدای شما یکی است و پدرتان یکی ، نه عرب بر عجم برتری دارد و نه عجم بر عرب ، نه سیاه پوست بر گندمگون و نه گندمگون بر سیاه پوست مگر به تقوا» 📚تفسیر قرطبی ج9 ص6162 🗯بنابراین ملاک برتری تنها تقوا است نه عرب یا عجم بودن لذا روایت مذکور چون خلاف آموزه های قرآنی است قابل پذیرش نمی باشد. 2⃣در روایات متعددی ، اهل بیت علیهم السلام از عجم و ایرانیان مدح و تمجید کرده اند . 🔶پیامبر گرامی فرمود: « اگر ایمان معلق در ثریا باشد مردانی از فارس به ان دست پیدا می کنند» 📚بحار الانوار ج58 ص230 ♦️در روایت دیگر امده است : « اگر علم در ثریا باشد مردانی از فارس به ان دست پیدا می کنند» 📚قرب الاسناد؛ ص109 🔶خداوند در آیه 54 سوره مائده می فرماید: « ا ی مومنان هر کس از شما که از دینش برگردد خداوند به زودی قومی به عرصه آورد که دوستشان می دارد و انان نیز او را دوست می دارند» ❕در تفسیر مجمع البیان امده است که از پیامبر درباره این آیه سوال میشود .حضرت دست بر شانه سلمان می زند و می فرماید: « سلمان و همانندان او ( ایرانیان) مراد آیه هستند .اگر دین در ثریا باشد مردانی از فارس به ان دست پیدا خواهند کرد» 📚مجمع البیان ج3 ص357 👌در مدح ایرانیان روایات فراوانی امده است که جهت اگاهی رجوع کنید ؛ 📚 بحار الانوار 57 ص201 باب 36 ❓با این وجود چگونه قابل قبول است که اهل بیت ، عجم و ایرانیان را دشمنان خود تلقی کنند❕❕ 3⃣روایات مذکور در مذمت عجم و غیر عرب از حیث سند مردود بوده و قابل استناد نمی باشد. 🔶شیخ کلینی دو روایت مذکور را از سهل بن زیاد نقل می کند در حالی که این راوی ضعیف و مردود است. 🗯نجاشی در مورد او می نویسد: « او در حدیث ضعیف است و به احادیث او اعتماد نمی شود .احمد بن محمد بن عیسی شهادت می داد که او اهل غلو و دروغگویی است و او را از قم به ری خارج کرد» 📚رجال نجاشی ص185 🔶در سند روایت معانی الاخبار هم که مورد نقل بحار الانوار و سفینه البحار واقع شده است ؛ ❕سلمه بن الخطاب قرار دارد که نجاشی می گوید او ضعیف است. 📚رجال نجاشی ص187 ❕و عثمان بن جبله قرار دارد که مجهول و ضعیف است. 📚زبده المقال من معجم الرجال ج1 ص670 4⃣اگر از همه آنچه که گفتیم چشم پوشی کنیم باز هم معنای صحیح این رویات این است که بگوییم : « مقصود این روایات این است که عرب و عجم نگویید و عرب را بر عجم برتری ندهید و از عجم مذمت نکنید .ببینید اگر شخص شیعه ما است عرب است یعنی دارای همان صفات خوب و نیکویی است که عرب را به آن مدح می کنید اگر چه عجم باشد . ❗️دشمن ما عجم است یعنی اگر کسی آن صفات نکوهیده را که به حق یا ناحق برای عجم می گویید دارا باشد اگر چه ذاتا عرب باشد » 📚معارف دین ، صافی گلپایگانی ج2 ص253 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓نظر اسلام در مورد تعبیر خواب چیست❕آیا رویاهای صادقه واقعیت دارد❕آیا هر کسی می تواند تعبیر خواب کند یا تعبیر خواب کردن شرایط خاصی دارد❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❗️خواب و رویا بر چند قسم است؛ 1⃣خوابهای مربوط به گذشته زندگی و امیال و آرزوها که بخش مهمی از خوابهای انسان را تشکیل می دهد. 2⃣خوابهای پریشان و نامفهوم که معلول فعالیت توهم و خیال است. 3⃣خوابهایی که مربوط به آینده است و از آن گواهی میدهد. ❗️شک نیست که خوابهای دسته اول و دوم تعبیر خاصی ندارد اما خوابهای مربوط به آینده دو شعبه دارد؛ 🔶1- قسمتی خوابهای صریح و روشن می باشند که به هیچ وجه تعبیری نمی خواهند و گاهی بدون کمترین تفاوتی با نهایت تعجب در آینده دور یا نزدیک محقق می پذیرد . 🔶2- خوابهایی که در عین حکایت از حوادث آینده بر اثر عوامل خاص ذهنی و روحی تغییر شکل یافته و نیازمند به تعبیر است . 📚تفسیر نمونه ج9 ص314 ❕پیامبر گرامی فرمود: « خواب و رویا سه گونه است .گاهی بشارتی از ناحیه خداوند است و گاه وسیله غم و اندوه از سوی شیطان و گاه مسائلی است که انسان در فکر خود می پروراند و آن را در خواب می بیند» 📚بحار الانوار ج58 ص191 🔷وفرمود: « هیچ بنده ای نمی خوابد مگر آنکه روحش به پیشگاه خداوند بالا می رود و آنچه را نزد او ببیند ، درست است و چون فرماید که روحش به تنش ملحق شود در میان آسمان و زمین سیر کند و آنچه را که در آنجا ببیند نادرست است» 📚امالی صدوق ص146 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « خواب دروغ و پریشان آن است که در آغاز شب هنگام تسلط دیوهای سرکش و بدکار دیده شود اما خواب درست و صادق را پس از گذشت دو سوم شب ببیند با آمدن فرشتگان که پیش از سحرگاه است مگر آنکه فرد جنب یا بی وضو و یا ناپاک باشد یا یاد خدا را نکرده باشد » 📚الکافی ج8 ص91 🔶وفرمود: « رویای صادقه یک جزء از هفتاد جزء نبوت است» 📚بحار الانوار ج58 ص176 ❕شک نیست که رویای صادقه چون از جانب خداوند محقق می شود ، تعبیر آن نیاز به علم الهی دارد که این علوم غیبی تنها برای انبیاء و امامان وجود دارد . ❗️روایات متعددی در مجامع روایی ما نقل است که پیامبر گرامی و امامان خوابهای مردم را تعبیر می کردند و به همان گونه محقق میشد. 📚بحار الانوار ج58 ص159 به بعد 👌 در عصر کنونی که دسترسی به پیامبر و امام نمی باشد ، طریق یقینی برای تعبیر خواب وجود ندارد و آنچه افراد به عنوان تعبیر خواب بیان می کنند ، تنها از جمله امور ظنی است که قابل اعتماد نمی باشد .البته در دست مردم کتابچه هایی به عنوان تعبیر خواب از امام صادق و ...وجود دارد که به هیچ عنوان معتبر و مستند نمی باشد. 💠اما از راه دیگری می توان به تعبیر خواب دست یافت و آن این است که همواره انسان خواب خود را خوب تعبیر کند زیرا خواب تابع تعبیر است اگر خوب تعبیر شود به همان نحو محقق می شود و اگر بد تعبیر شود به بدی محقق میشود. 🔶امام کاظم علیه السلام فرمود: « خواب بر اساس تعبیر محقق می شود » « الرویا علی ما تعبر» 📚وسائل الشیعه ج6 ص502 ❗️شیخ کلینی از امام کاظم نقل می کند که فرمود: 🔶 «خواب، همان گونه مى شود که تعبیر شده است. راوی گفت: برخى از اصحاب ما روایت کرده‌اند که خواب پادشاه مصر از خواب‌هاى پریشان بوده است. (یعنی خواب ایشان تعبیری نداشته ولی چون حضرت یوسف آن‌را آن‌گونه تعبیر کرد، به همین جهت اتفاق افتاد). 🗯امام کاظم فرمود: 🔶 «در زمان پیامبر اکرم زنى در خواب دید که ستون خانه‌اش شکسته، پس خدمت پیامبر رسید و خواب خود را برای پیامبر تعریف کرد. 🔷پیامبر فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر بر می‌گردد. شوهر او که در سفر بود همان گونه که پیامبر گفته بود آمد. بار دیگر شوهر او به سفر رفت و آن زن دوباره به خواب دید که ستون خانه اش شکسته است. باز خدمت پیامبر رسید و خوابش را عرض کرد. پیامبر به او فرمود: شوهرت با خوبى و خوشى از سفر برمى گردد و شوهر او همان گونه که پیامبر گفته بود از سفر آمد. شوهر او براى بار سوم به سفر رفت و آن زن در خواب دید که ستون خانه اش شکسته، ولى او این بار خواب خود را براى شخص دیگری باز گفت، و آن مرد به او گفت که: شوهرت خواهد مرد. این خبر به گوش پیامبر رسید و فرمود: 🔶« چرا این مرد، خواب آن زن را تعبیرى نیکو نکرد». 📚الکافی ج8 ص336 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📹 امتحان کله پاچه! 🔻چرا خدا بلا می‌فرسته؟ چرا آدما رو زجر میده!؟ 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📌 ماجرای زیبای شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی از زبان حاج حسین کاجی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓ایا چنین حدیثی وجود دارد « حدیث انتخاباتی»انتخاب اصلح ❕-شخصی از امام صادق (علیه السلام) پرسید: بین دو حاکم در تردیدم، چه کنم؟ امام فرمودند: عادل ،صادق، فقیه و با تقواترین را انتخاب کن. -اگر به تشخیص نرسیدم؟ امام فرمودند: ببین افراد متدین به کدام مایلند؟ -اگر نفهمیدم؟ امام فرمودند: بنگر مخالفان آیین ما کدام را بیشتر می پسندند، او را کنار بگذار و ببین کدام بیشتر آن هارا خشمگین میکند، او را برگزین. (اصول کافی،ج۱،ص68) 💠پاسخ💠 ❕اصل این روایات که در کتاب شریف کافی نقل شده است چنین است؛ 🗯« عمر بن حنظله می گوید از امام صادق درباره دو نفر از شیعیان که نزاعى بینشان بود در مورد قرض یا میراث، و به قضات جور براى رسیدگى مراجعه کرده بودند، سؤال کردم که آیا این رواست؟ ❗️فرمود: هر که در مورد دعاوى حق یا دعاوى ناحق به ایشان مراجعه کند، در حقیقت به طاغوت (یعنى قدرت حاکمه ناروا) مراجعه کرده باشد؛ و هر چه را که به حکم آنها بگیرد، در حقیقت به طور حرام مى گیرد گرچه آن را که دریافت مى کند حق ثابت او باشد؛ زیرا که آن را به حکم و با رأى طاغوت و آن قدرتى گرفته که خدا دستور داده به آن کافر شود. ❓پرسیدم: چه باید بکنند؟ ❕فرمود: باید نگاه کنند ببینند از شما چه کسى است که حدیث ما را روایت کرده و در حلال و حرام ما مطالعه نموده و صاحبنظر شده و احکام و قوانین ما را شناخته است .بایستى او را به عنوان قاضى و داور بپذیرند؛ زیرا که من او را حکم کننده و قاضی بر شما قرار داده ام . 👌 پس آنگاه که به حکم ما حکم نمود و از وی نپذیرفتند بی گمان حکم خدا را سبک شمرده و به ما پشت کرده اند و کسی به ما پشت کند به خداوند پشت کرده و این در حد شرک به خداوند است. 🔷 گفتم اگر هر کدام شخصی را حَکَم ساخت و راضی شدند که آن دو شخص ناظر در حقّ آنان باشند وآن دو حَکَم، دو حُکمِ مختلف دادند و هر دو از شما حدیث داشتند و حدیث‌هایشان مختلف بود؟ [آن وقت چه؟]❓ 🔶فرمود: حکم آن کسی درست‌تر است که عادل‌تر و فقیه‌تر و در نقل حدیث راستگوتر و با تقواتر است و به حُکم آن دیگری توجّه نشود. ❔گفتم: هر دو در نظر اصحاب ما عادلند و پیش شیعه رضایت بخش هستند و برهم برتری و مزیّتی ندارند. 🔶فرمود: به آن روایتی توجّه شود که از ما نقل شده و مدرک حکم آنان است، به هر کدام از دو روایت که مورد اتّفاق شیعه است عمل شود و آن روایت شاذ و غیر معروف در نزد شیعه، ترک شود، زیرا در روایت مورد اتفاق، تردیدی نیست. و همانا امور بر سه گونه است امری که درست و حق بودنش روشن است باید پیروی شود و امری که ناحق و گمراه بودنش روشن است بایداز آن اجتناب شود و [سوم] امر مشکلی که باید به خدا و رسولش برگردد، رسول خدا فرمود: حلالی است روشن و حرامی است روشن و در بین این دو شبهاتی هم هست، هرکه مورد شبهه را ترک کرد از محرّمات نجات یافته است و هرکه آن را اخذ کرد در نتیجه مرتکب حرام شود و ندانسته هلاک گردد. ❔گفتم اگر هر دو روایت از شما مشهورند و هر دو را رجال موثّق از قول شما نقل کرده‌اند؟ [آن وقت چه؟]❓ 🔶فرمود: توجه شود هرکدام با قرآن و سنت موافق است و با عامه [یعنی اهل سنت ] مخالف است به آن عمل شود. آنکه حکمش برخلاف قرآن و سنت و موافق با عامّه است ترک شود. ❔گفتم قربانت، اگر دو تن فقیهِ حَکَم، هردو حُکم خود را موافق کتاب و سنت تشخیص دهند ولی یکی از دو خبر موافق عامه است و دیگری مخالف عامه به کدام عمل شود؟ 🔶فرمود: آن که مخالف عامّه است مایه رشد و هدایت است. ❓عرض کردم قربانت، اگر هر دو خبر موافق عامه هستند؟ [یعنی هرکدام موافق یکی از مذاهب اهل سنت است] 🔶فرمود: توجه شود هرکدام بیش‌تر مورد میل حُکّام و قُضاتند ترک شود و به دیگری عمل شود. ❓گفتم اگر هردو از این نظر برابر باشند و مورد میل حُکّام باشند؟ 🔶فرمود: اگر چنین باشد باید صبر کنی تا حضور امام [معصوم] برسی زیرا توقّف در موردِ اشتباه، بهتر از افتادن در هلاکت است. 📚الکافی ج1 ص67 و ج7 ص412 💠می بینیم این روایت در مورد قضاوت و صفات قاضی و مستند حکم او از احادیث و وجوهی است که پی می بریم حکم او برخواسته از تعالیم اهل بیت علیهم السلام است و ارتباطی با انتخاب رییس جمهور و صفات و شرایط او ندارد. 👌اگر چه از تعالیم عقلی و نقلی دیگر استفاده می شود که افراد باید به کسی رای دهند که عادلترین و صادق ترین و آگاه ترین و با تقوا ترین مردم باشد و مقبول نزد نخبگان و افراد برجسته دینی و علمی جامعه و دشمنان و مخالفان از به قدرت رسیدن آن ها در هراس باشند اما این ملاک ها از روایت مذکور که مشهور است به « مقبوله عمربن حنظله » که مربوط به باب قضاوت است بدست نمی آید. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا بهتر نیست که بجای خواندن دعاهای عربی که چیزی ازشون نمی فهمیم دعا ها رو به زبان فارسی بخوانیم و ترجمه آن ها کافی باشد ❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶در این شکی نیست که دعا کردن در هر حالتی و به هر زبانی بهترین اعمال تلقی می شود و فرقی نمی کند که انسان به چه زبانی دعا کند. 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « مبغوض ترین افراد نزد خداوند کسانی هستند که از دعا کردن خود داری می کنند» 📚الکافی ج2 ص466 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « تا می توانید دعا کنید زیرا خداوند دوست دارد که مومنان فراوان دعا کنند » 📚الکافی ج8 ص7 🔶وفرمود: « عاجز ترین مردم کسی است که از دعا کردن امتناع ورزد» 📚وسائل الشیعه ج7 ص27 🔶امام باقر علیه السلام فرمود: « برترین عبادت دعا کردن است» 📚الکافی ج2 ص466 👌بنابراین آنچه مهم و لازم است دعا کردن است و فرقی نمی کند که انسان به چه زبانی خداوند را بخواند و درخواست هایش را مطرح کند. ❗️حتی از روایات استفاده می شود که انسان می تواند در قنوت نماز به هر زبانی حتی زبان فارسی دعاهای خودش را مطرح کند. 📚وسائل الشیعه ج6 ص277 باب 9 ❕اما توجه و تمرکز به خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت به زبان عربی چند فائده خاص خود را دارد ؛ 1⃣تمام آنچه لازم است که در دعا کردن مورد توجه قرار گیرد از حمد و ثناء الهی و صلوات بر پیامبر و اهل بیت و توجه کردن به نعمات الهی و ...در آن ها لحاظ شده است . 2⃣در دعاهای ماثور و عربی که از اهل بیت رسیده است نکات ادبی و خاص و مضامین عالیه ای وجود دارد و در چنان حد کمالی است که بشر نمی تواند آن مفاهیم را به لغت دیگری برگرداند . 3⃣خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت به زبان عربی موجب اتحاد شکل و حفظ اساس آن می شود و ترجمه آن به زبان های مختلف به مرور زمان موجب اختلاف در اصل مضمون دعا می شود و سبب ایجاد تحریف و زیاده و نقصان در دعا می گردد. 📚معارف دین ، صافی گلپایگانی ، ج3 ص377 ❕بنابراین بهتر خواندن دعاهای ماثور از اهل بیت همراه با توجه و دقت در مفاهیم و معانی آن می باشد. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا از نظر اسلام تمام علوم بی فائده هستند جز علم دین چنان که کانال های ضد دین آورده اند که پیامبر فرموده است جز علوم دینی کسب بقیه علوم بی فائده است ( کافی ج1) 💠پاسخ💠 👌به طور کلی اسلام علوم را به دو گونه تقسیم بندی می کند؛ 1⃣علومی که برای زندگی انسان ها نافع است ؛ 🔶حضرت علی علیه السلام فرمود: « بهترین سخن دانشی است که سودمند باشد و بدان دانشی که سودمند نباشد در آن خیری نیست » 📚نهج البلاغه نامه 31 🔶پیامبر گرامی فرمود: « از نشانه های اسلام کامل فرد آن است که امور و علومی که مفید نمی باشد را ترک می کند» 📚بحار الانوار ج1 ص216 🗯وفرمود: « علوم مفید بسیار زیاد هستند و قابل جمع آوری نیستند .پس از هر علمی بهترینش را بیاموزید» 📚همان مدرک ص220 👌علوم مفید به دو دسته تقسیم می شود؛ 🔶1- علومی که انسان را در مسیر قرب الهی یاری میبخشد خواه در زمینه اعتقادات باشد یا عبادات و یا اخلاق ؛ 🔷مانند تعلم قرآن که حضرت علی فرمود: « قرآن را بیاموزید زیرا بهار قلب ها است» 📚وسائل الشیعه ج17 ص326 🔶وفرمود: « همگان موظف هستند که علم دین و اسلام را بیاموزند» 📚بحار الانوار ج1 ص210 🔷2- دسته دوم از علوم مفید ، علومی است که دنیای انسان را به صورت آبرومندی در آورد و برای زندگی مادی انسان لازم است مانند علم پزشکی ، کشاورزی و فنون دفاعی و صنایع سبک و سنگین و ...زیرا اگر این علوم نباشد مشکلات فراوانی ایجاد می شود لذا کسب این علوم واجب کفایی معرفی شده است یعنی هر گروهی لازم است که به دنبال بخشی از این علوم برود تا همه نیازهای جامعه اسلامی تامین گردد و اگر در یک رشته به اندازه کافی متصدیانی نداشته باشد وجوب عینی پیدا می کند. 📚پیام امام امیر المومنین ج9 ص506 🔶خداوند می فرماید: « در برابر آنها ( دشمنان ) آنچه توانایی دارید از نیرو آماده سازید» 🔶انفال 60 👌مفهوم این دستور آن است که شما باید در تمام رشته های علمی اعم از فیزیک و شیمی و طب و ...متخصص شوید تا در برابر دشمنان و بیگانگان ضعیف شمرده نشوید . ❗️حضرت امیر به برخی از این علوم مفید اشاره کرده و می فرماید: « ( از جمله علوم مفید ) چهار علم است ؛ علم دین ، و علم طب ، و علم نحو و علم نجوم برای شناخت زمان» 📚بحار الانوار ج1 ص219 🔷پیامبر گرامی فرمود: « دو نوع از علوم بسیار مفید عبارت است از علم دین و علم طب» 📚بحار الانوار ج1 ص220 2⃣دسته دوم علومی که مضر و زیان بار است و مورد نهی اسلام واقع شده است و یا علومی است که فائده ای ندارد . ❗️علوم مضر علومی است که نتیجه آن تخریب نظام اجتماعی و سلامت جامعه و برخورداری از پیشرفت و تکامل است مانند علوم مربوط به سلاح های کشتار جمعی و تولید انواع مواد مخدر و مشروبات الکلی و امثال آن . ❕روایتی که مورد اشکال شما قرار گرفت روایت زیر است که شیخ کلینی در کافی شریف نقل می کند: « پیامبر مردی را دید که گروهی اطراف او را گرفته اند .فرمود این چیست گفتند او علامه است .پیامبر فرمود علامه چیست ؟ گفتند این شخص آگاه ترین فرد به نسب های عرب و حوادث ایام جاهلیت و اشعار آن هاست . 🔷پیامبر فرمودند این علمی است که هر کس آن را نداند زیانی نمی کند و آن کس که آن را بداند سودی نمی برد .سپس فرمود: « علم تنها در سه چیز است؛ نشانه های روشن ( در مسائل مربوط به خدا شناسی و مبدا و معاد ) و علم مربوط به احکام الهی و واجبات و علوم مربوط به امور اخلاقی و سنت ها و مستحبات و غیر آن اضافی است »« انما العلم ثلاثه آیه محکمه او فریضه عادله او سنه قائمه و ما خلاهن هو فضل » 📚الکافی ج1 ص32 👌حصر در این بیان پیامبر حصر اضافی است .یعنی تنها علوم مفیدی که شما را به آگاهی از دین خدا و قرب معنوی نزدیک می کند علوم اسلامی است که به سه بخش اعتقادات و احکام و اخلاق تقسیم می شود و سایر علوم به نسبت به معارف دینی زیادی محسوب میشود و یادگیری آن ها سبب ترفیع آگاهی دینی انسان نمی شود. ❗️ اما ممکن است همان علومی که نسبت به ازدیاد آگاهی دینی زائد محسوب میشود جزو علوم دنیوی و مورد نیاز دنیای انسان باشد همانند علم ریاضی و ... 🗯بنابراین از کلام پیامبر گرامی باطل بودن تمام علوم جز علوم دینی استفاده نمی شود. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔آیا در عصر غیبت امام زمان رویت ایشان ممکن است یا خیر❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌با توجه به آنکه امام عصر در زمان غیبت در میان مردم زندگی می کند و با آنان رفت و آمد می کند طبیعی است که مردم ایشان را می بینند اما نمی شناسند و نیز ممتنع نیست که حضرت برای برخی از خواص به گونه ای که ایشان را بشناسند ظاهر شوند. 🔷امام صادق فرمود: «مردم امام خود را از دست می دهند و امامشان در جمع آنان حاضر میشود و آنها را می بیند » 📚الغیبه طوسی ص161 📚کمال الدین ج2 ص346 🔷وفرمود: «در قائم سنتی از یوسف است ...در بین مردم گردش می کند و دربازارهای آنان راه می رود و بر بساط آن ها پا می نهد و آن ها او را نمی شناسند تا آن گاه که خدا به او اذن دهد که خود را معرفی کند همان گونه که به یوسف اذن داد» 📚کمال الدین ج1 ص144 🔶محمد بن عثمان نائب خاص امام می گوید: «او مردم را می بیند و آن ها را می شناسد و مردم او را می بینند اما نمی شناسند» 📚الفقیه ج2 ص520 👌مساله رویت همراه با شناخت امام زمان در عصر غیبت به تایید بزرگان شیعه رسیده است . 🗯سید مرتضی می گوید: «همانا ممتنع نیست که امام برای برخی دوستانش آشکار شود از افرادی که از سوی آنها ترسی وجود ندارد» 📚تنزیه الانبیا،ص238 🔶شیخ طوسی می گوید: «ما با جزم ویقین نمیدانیم که آن محبوب دلها از دیده همه دوستدارانش نهان وغایب است بلکه امکان دارد برای بیشتر آنان ظاهر شود» 📚کتاب الغیبه،ص99 🔷سید بن طاووس می گوید: «امام اکنون از جمیع شیعیان غایب است ولی ممتنع نیست گروهی از آنان به ملاقات حضرت مشرف شده از گفتار وکردار او استفاده کنند» 📚الطرائف،ص185 👌محدث بزرگ میرزای نوری در کتاب شریف خود« نجم الثاقب» بیش از صد حکایت از افرادی که در طول غیبت کبری به ملاقات حضرت مشرف شده اند ذکر می کند 📚نجم الثاقب ج2 ص445 به بعد 👌علامه مجلسی هم حدود پنجاه روایت از دیدار صلحا و بزرگان با امام عصر در زمان غیبت کبری ذکر می کند. 📚بحار الانوار ج53 ص199 🔴ممکن است برخی با استدلال بر توقیع امام عصر به نائب آخرشان مساله دیدن ایشان را در عصر غیبت کبری نفی کنند زیرا امام در این توقیع مدعی مشاهده را دروغ گو معرفی کرده است . 🔷متن توقیع شریف امام به نائب آخرشان چنین است ؛ «بسم اللّه الرحمن الرحیم. ای علی بن محمد سمری خداوند به برادران دینی تو در مصیبت به تو اجر دهد. تو تا شش روز دیگر از دنیا خواهی رفت. به کارهایت رسیدگی کن و به کسی بعد از خودت (جهت نیابت ) وصیت نکن؛ چرا که غیبت طولانی آغاز شد و ظهور نخواهد بود، مگر بعد از اذن خداوند... و به زودی خواهد آمد کسی که مدعی مشاهده من باشد؛ ولی آگاه باش کسی که مدعی مشاهده باشد، قبل از خروج سفیانی و صیحه، دروغ گو خواهد بود» 📚الغیبه طوسی ص395 📚الاحتجاج ج2 ص478 👌 برای پاسخ باید توجه داشت که این توقیع شریف هنگام وفات آخرین نایب امام زمان صادر شده و قرینه ای که در خود توقیع است روشن می کند که مراد مدعی مشاهده به همراه ادعای نیابت خاصه است . ❕امام می فرماید با از دنیا رفتن علی بن محمد سمری نیابت خاصه تمام شد و غیبت کبری آغاز شد و دیگر بعد از این اگر کسی بگوید من حضرت را می بینم و با او مرتبط هستم و نیابت خاصه از او دارم دروغ گو است . 👌علامه مجلسی می گوید: «آن روایت ناظر بر کسی باشد که ادعای مشاهده و ارتباط با حضرت را دارد به این عنوان که او نایب خاص حضرت است مانند سفرای زمان غیبت صغری » 📚بحار الانوار، ج52 ص151 👌بنابراین توقیع مذکور با دیدار برخی علما و صلحا با امام زمان در عصر غیبت کبری بدون آنکه آنها ادعای نیابت خاصه را داشته باشند منافاتی ندارد . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔ از طرفی می گوییم که پیامبر و علی پدران امت هستند از سوی دیگر خداوند در سوره احزاب آیه 40 می گوید محمد پدر هیچیک از مردان شما نیست❕آیا این دو مطلب با یکدیگر تناقض ندارد❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❕در این شکی نیست که در روایات متعددی پیامبر گرامی و حضرت علی پدران امت شمرده شده اند. 🔷پیامبر گرامی خطاب به حضرت علی فرمود: « من و تو دو پدر این امت هستیم .لعنت خداوند بر کسانی که عاق ما شوند» 📚معانی الاخبار ص118 🔶امام باقر در ذیل آیه شریفه که فرمود شکر خداوند و والدین خود را به جا آور طبق تفسیر بطن آیه فرمود: « مراد از والدین پیامبر و علی هستند» 📚بحار الانوار ج36 ص7 🔶حضرت امیر فرمود: « خداوند شکر گزاری از دو پدر امت را ( پیامبر و علی ) واجب کرده است زیرا آنان به امت علم و حکمت را آموزش دادند و خداوند نیز اطاعت از آنان را واجب کرده است » 📚الکافی ج1 ص428 📚بحار الانوار ج23 ص270 🔶حضرت زهرا فرمود: « دو پدر این امت محمد و علی هستند .کسانی که فرزندان خود را از عذاب نجات می دهند در صورتی که امت از آنها اطاعت کند» 📚بحار الانوار ج23 ص259 🔶امام حسن علیه السلام فرمود: « محمد و علی دو پدر این امت هستند .خوشا به کسی که نسبت به حق آن دو عارف باشد و در هر حالتی مطیع آن ها باشد» 📚بحار الانوار ج23 ص260 ❗️به این مضمون روایات فراوانی وارد شده است که جهت آگاهی رجوع شود؛ 📚بحار الانوار ج36 ص4 باب 26 🔶مورد اشکال این است که خداوند می فرماید: « محمد پدر هیچ یک از مردان شما نیست ولی رسول خدا و خاتم پیامبران است» 🔷احزاب40 ❓حال چگونه می توان گفت که پیامبر و علی پدران امت هستند❕ 👌پاسخ روشن است . 🗯این روایات و آیه قرآن برای ما روشن می سازد که انسان دارای دو نوع پدر است . 🔶یک پدر که منشا تولید و پیدایش انسان است که همان پدر جسمانی است و دیگری پدری است که منشا تربیت و ترقی و کمال انسان است که پدر روحانی قلمداد می شود. 👌پیامبر گرامی و حضرت علی پدران روحانی و معنوی امت هستند که با علم و حکمت امت را تربیت و تعلیم داده و از آتش دوزخ دور می سازند . ❕اما پیامبر و حضرت علی پدر جسمانی برای هیچ یک از مردان امت تلقی نمی شوند و خداوند نیز این نوع ابوت نسبی را نفی می کند تا بیان کند محذوری در ازدواج پیامبر با همسر مطلقه زید وجود ندارد . 👌این بیان در تفسیر نمونه هم مورد توجه قرار گرفته است ؛ 📚تفسیر نمونه ج17 ص337 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔چرا ‌شیعیان معتقدند امامان تأویل واقعی قرآن رو میدونستن در حالی که خداوند در آیه ۷ سوره مبارکه آل عمران می فرماید .."هیچ کس جز خدا خاستگاه آنها را نمیداند.."❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌شیعیان بر اساس روایات فراوانی که در مجامع روایی شان نقل شده است معتقدند که اهل بیت علم به تمام علوم قرآنی و معانی ظاهری و باطنی آن را دارا هستند. 🔶حضرت علی علیه السلام پیوسته می فرمود: « از من در مورد کتاب خدا سوال کنید .به خدا سوگند آیه ای نازل نمی شد مگر آنکه رسول خدا آن را بر من می خواند و تاویل و تفسیر و ناسخ و منسوخ و محکم و متشابه آن را به من می آموخت » 📚کمال الدین ج1 ص283 🔷امام باقر علیه السلام فرمود: « رسول خدا برترین راسخین در علم بود و علم تمام آنچه را که خدا نازل کرده بود از تاویل و تنزیل می دانست و خداوند هر آنچه بر او نازل می کرد تاویلش را نیز به او می آموخت و امامان پس از او نیز ( به تعلیم او ) از تمام این علوم آگاهی دارند» 📚بحار الانوار ج89 ص80 🔶وفرمود: « علم ظاهر و باطن قرآن نزد اوصیاء پیامبر است» 📚بحار الانوار ج89 ص88 🔷امام صادق فرمود: « ما راسخان در علم هستیم که علم تاویل قرآن را داریم» 📚بحار الانوار ج89 ص93 🔶 و فرمود: « راسخان در علم امیر مومنان و امامان پس از او هستند» 📚الکافی ج1 ص213 🔷وفرمود: « ما راسخان در علم هستیم و ما تاویل قرآن را می دانیم» 📚همان مدرک ❗️در این که امامان گرامی راسخان در علم هستند و آگاه به تمام ظاهر و باطن آیات قرآنی هستند روایات فراوان دیگری نیز نقل شده است که جهت آگاهی رجوع کنید؛ 📚بحار الانوار ج23 ص188 باب10 👌حال پاسخ از اشکال ؛ 🔷خداوند در آیه 7 ال عمران می فرماید: « ما یعلم تاویله الا الله و الرسخون فی العلم یقولون آمنا به کل من عند ربنا» « تاویل آیات را جز خدا و راسخان در علم نمی دانند در حالی که راسخان در علم می گویند ما به همه آن ایمان داریم همه از طرف پرودگار ماست» ❕در تفسیر نمونه چنین آمده است: 🔶 «در اینجا بحث مهمی در میان مفسران و دانشمندان دیده می شود که آیا «و الراسخون فی العلم »آغاز جمله مستقلی است و یا عطف بر «الا الله » می باشد، و به عبارت دیگر آیا معنی آیه این است که : «تاویل قرآن را جز خدا و راسخون در علم نمی دانند» و یا معنی آن این است که «تاویل قرآن را فقط خدا می داند، اما راسخون در علم می گویند گرچه تاویل آیات متشابه را ( مستقلا )نمی دانیم، اما در برابر همه آنها تسلیم هستیم و همه از طرف پروردگار ما است » 👌طرفداران هر یک از این دو نظر برای اثبات عقیده خود شواهدی آورده اند، اما آنچه با قرائن موجود در آیه و روایات مشهور هماهنگ می باشد آن است که و الراسخون فی العلم عطف بر الله است زیرا: 🔷اولا : بسیار بعید به نظر می رسد که در قرآن آیاتی باشد که اسرار آن را جز خدا نداند. مگر این آیات برای تربیت و هدایت مردم نازل نشده است چگونه ممکن است حتی پیامبری که قرآن بر او نازل شده از معنی و تاویل آن بی خبر باشد؟! این درست به آن می ماند که شخصی کتابی بنویسد که مفهوم بعضی از جمله های آن را جز خودش هیچکس نداند. 🔶ثانیا :همانطور که مرحوم طبرسی در مجمع البیان می گوید: هیچگاه در میان دانشمندان اسلام و مفسران قرآن دیده نشده است که از بحث درباره تفسیر آیه ای خودداری کنند و بگویند این آیه از آیاتی است که جز خدا معنی نهایی آن را نمی داند، بلکه دائما برای کشف اسرار و معانی قرآن همگی تلاش و کوشش داشتهاند. 🔷ثالثا : اگر منظور این باشد که راسخون در علم در برابر آنچه نمی دانند، تسلیم هستند مناسبتر این بود که گفته شود راسخون در ایمان چنین هستند، زیرا راسخ در علم بودن متناسب با دانستن تاویل قرآن است نه با ندانستن و تسلیم بودن . 🔷رابعا: روایات فراوانی که در تفسیر آیه نقل شده همگی تایید می کند که راسخون در علم، تاویل آیات قرآن را می دانند، بنابراین باید عطف بر کلمه الله باشد. 📚تفسیر نمونه ج2 ص440 ❕اگر هم بگوییم جمله « والراسخون فی العلم » آغاز جمله مستقلی است و عطف به « الا الله » نمی باشد و معنای آیه آن است که جز خدا تاویل آیات متشابه را کسی نمی داند باز به مدعای ما که اهل بیت آگاه به تاویل آیات هستند اشکالی وارد نمی شود زیرا پاسخ می دهیم که بالذات و مستقلا تنها خداوند تاویل آیات را می داند « ما یعلم تاویله الا الله» . ❕وخداوند تاویل آنها را به اهل بیت آموخته است و اهل بیت به تعلیم الهی به تاویل آیات علم دارند و مستقلا این علم و آگاهی را ندارند ‌. 👌بنابراین چه ما جمله « والراسخون فی العلم » را عطف بگیریم و چه استینافی بگیریم در هر حال ثابت است که اهل بیت آگاه به تاویل قرآن بوده اند . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓آیا حکم تقیه کردن در بین شیعه نوعی ترویج دروغگویی و نفاق کاری نمی باشد❕❕ 💠پاسخ💠 👌تقیه آن است که انسان عقیده دینی خود را در برابر مخالفان متعصب و سر سخت که ممکن است خطری برای او بیافرینند کتمان کند . به عنوان مثال مسلمان موحدی در چنگال گروهی بت پرست لجوج گرفتار شده که اگر اظهار توحید و اسلام کند خون او را می ریزند یا صدمه مهم جانی و مالی و آبرویی به او می رسانند او عقیده باطنی خود را مکتوم می دارد تا از گزند آنها در امان بماند. 🔶هر عاقلی تصدیق می کند که این کار کاملا منطقی است و عقل بر آن حکم می کند . 👌نفاق درست نقطه مقابل تقیه است .منافق کسی است که در باطن به مبانی اسلام اعتقاد ندارد یا در آن تردید دارد ولی در میان مسلمین اظهار اسلام می کند . 🔶تقیه ای که ما می گوییم این است که در باطن اعتقاد صحیح اسلامی دارد منتها برای حفظ جان و مال و آبرو اعتقاد خود را پنهان می کند. ❗️تقیه در واقع یک سپر دفاعی است .هیچ عاقلی اجازه نمی دهد که انسان عقیده باطنی خود را در برابر افراد خطرناک و غیر منطقی اظهار کند و جان یا مال و یا ناموس خود را به خطر بیندازد چرا که هدر دادن نیروها و امکانات بدون فائده عاقلانه نیست . 👌تقیه شبیه روشی است که همه سربازان در میدان جنگ به کار می گیرند . خود را در لابلای درختان و تونل ها و خاکریزها مخفی می کنند .لباس خود را به رنگ شاخه های درختان انتخاب می کنند تا بی جهت خون خود را هدر ندهند بی شک هیچ عاقلی این عمل را زشت نمی شمرد . 📚شیعه پاسخ می گوید ص35 👌از اینجا روشن می شود که هر گاه کسی گرفتار موارد تقیه شد و عقیده باطنی خود را به خاطر مصالح مهمتری کتمان کرد و یا سخنی بر خلاف آن اظهار دارد نه تنها گناهی مرتکب نشده است بلکه مانند دروغی است که به هنگام اصلاح ذات البین یا نجات جان مومنی گفته میشود که شرعا مجاز یا جایز است. 📚پیام قرآن ج7 ص194 🗯 در تاریخ مبارزات مذهبی و اجتماعی و سیاسی زمانهائی پیش می آید که مدافعان حقیقت اگر بخواهند به مبارزه آشکار دست بزنند هم خودشان و هم مکتبشان به دست نابودی سپرده می شود و یا لااقل در معرض ‍ مخاطره قرار می گیرد مانند وضع شیعیان علی علیه السلام در زمان حکومت غاصب بنی امیه در چنین موقعی راه صحیح و عاقلانه این است که نیروهای خود را به هدر ندهند و برای پیشبرد اهداف مقدس خود به مبارزات غیر مستقیم و یا مخفیانه دست بزنند و در حقیقت تقیه برای اینگونه مکتبها و پیروان آنها در چنین لحظاتی یک نوع تغییر شکل مبارزه محسوب می شود که میتواند آنها را از نابودی نجات دهد، و در ادامه مجاهدات خود پیروز گرداند، کسانی که بر تقیه بطور دربست قلم بطلان میکشند معلوم نیست برای اینگونه موارد چه طرحی دارند؟ آیا نابود شدن خوب است و یا ادامه مبارزه به شکل صحیح و منطقی ؟ راه دوم همان تقیه است و راه اول چیزی است که هیچ کس نمی تواند آن را تجویز کند. 📚تفسیر نمونه ج2 ص502 👌ادامه پاسخ 👇👇👇
👌ادامه پاسخ 👇👇👇 ❕ قرآن مجید در آیات متعدّدى تقیّه را در برابر کفّار و مخالفان مجاز شمرده است، به عنوان نمونه: 1⃣در داستان مومن آل فرعون مى خوانیم: «مرد با ایمانى از آل فرعون که ایمان خود را (نسبت به آیین موسى) کتمان مى کرد گفت : آیا شما مى خواهید کسى را که مى گوید پروردگار من خداست، به قتل برسانید در حالى که معجزات و دلایل روشنى با خود دارد» 🔷غافر28 ❕ در ادامه مى گوید: «او را به حال خود رها کنید، اگر دروغ مى گوید آثار دروغ دامان او را مى گیرد، و اگر راست بگوید ممکن است بعضى از عذاب هاى الهى را که او نسبت به آن هشدار مى دهد، دامان شما را بگیرد». 👌به این ترتیب مومن آل فرعون در عین تقیّه و «کتمان ایمان خود» نصایح لازم را به آن گروه متعصّب لجوج که تصمیم گرفته بودند خون پیامبر الهى موسى را بریزند، مى کند. 2⃣در یک دستور صریح دیگر قرآنى مى خوانیم: «مومنان نباید کفّار را دوست خود انتخاب کنند، هر کس چنین کند از خداوند، بیگانه است، مگر این که بخواهید از آنها تقیّه کنید» 🔷ال عمران 28 👌این آیه دوستى با دشمنان حق را به کلّى ممنوع کرده، جز در مواردى که ترک دوستى، سبب اذیّت و آزار مسلمانى شود و به عنوان یک سپر دفاعى از دوستى با آنها به طور تقیّه استفاده شود. 3⃣ داستان عمّاریاسر و پدر و مادرش را تمام مفسّران نقل کرده اند که هر سه گرفتار چنگال مشرکان عرب شدند و آنها را وادار به برائت از پیامبر اسلام کردند، پدر و مادر عمّار خوددارى کرده و شهید شدند، ولى عمّار از روى تقیّه مطابق میل آنها سخن گفت و سپس گریه کنان به خدمت پیامبر اکرم رسید. ❗️در این هنگام آیه شریفه « کسانى که بعد از ایمان کافر شوندعذاب سختى دارند، مگر آنها که تحت فشار واقع شده اند...) نازل شد. 🔷نحل106 👌پیغمبر اکرم پدر و مادر عمّار را جزء شهدا شمرد و اشک از چشمان عمّار سترد و فرمود : چیزى بر تو نیست، اگر باز تو را مجبور کردند تو نیز همان کلمات را تکرار کن. 📚جامع البیان ، ج14 ص122 📚مفاتیح الغیب ج20 ص273 🔷اتّفاق نظر همه مفسّران اسلام در مورد نزول آیه فوق درباره عمّار و پدر و مادرش و سخنانى که پیامبر بعد از آن فرمود، نشان مى دهد که مساله تقیّه مورد قبول همه است. راستى شگفت انگیز است که با این سندهاى محکم قرآنى و کلمات مفسّران اهل سنّت، باز هم بر شیعه به خاطر قبول تقیّه خرده گیرى مى کنند؟ آرى نه عمّار منافق بود و نه مومن آل فرعون، بلکه از دستور الهى تقیّه بهره گرفتند. ❗️جهت آگاهی بیشتر در مورد تقیه و روایات تقیه در کتب اهل سنت به نمایه زیر رجوع فرمایید؛ 🔷 https://t.me/Rahnamye_Behesht/3769 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🤔پرسش ❓آیا راست است که پیامبر در نماز های خود سهو می کرده است یا نماز صبح را خواب می مانده است❕❕ 💠پاسخ💠 👌اهل سنت معتقدند که پیامبر گرامی گرفتار سهو و نسیان می شده است و در نمازش خلل وارد می شده یا احیانا نمازش قضا می شده است. 🔶ابو داود از عمران بن حصین روایت می کند ؛ « پیامبر در سفر نماز صبح را خواب ماندند و زمانی برخاستند که آفتاب زده بود .پیامبر بلال را امر کرد که اذان بگوید و آنان وضو گرفتند و نماز را به جماعت خواندند» 📚سنن ابی داود ج1 ص224 🔶مسلم نقل می کند که ابوهریره می گفت : « پیامبر با ما نماز چهار رکعتی را از روی سهو دو رکعتی می خواند » 📚صحیح مسلم ج1 ص403 👌ومی گوید: « پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی خواند . مردی از بنی سلیم به نزد پیامبر رفت و گفت آیا نماز را شکسته خواندی یا فراموش کردی !!» 📚همان مدرک ص404 🗯بخاری نیز نقل می کند که ابوهریره می گفت: « پیامبر نماز ظهر را دو رکعتی به جا آورد و پس از آن دو سجده سهو به جا آورد» 📚صحیح بخاری ج2 ص67 👌این که پیامبر گرامی در نماز سهو می کردند یا نماز صبحشان قضا می شده است در روایات شیعه نیز مورد اشاره قرار گرفته است؛ 📚بحار الانوار ج17 ص100 به بعد ❗️حال توجه به نکاتی لازم است؛ 1⃣اگر پیامبران و امامان در موضوعات و احکام و عبادات دچار سهو و نسیان و فراموشی شوند طبیعی است که اعتماد مردم نسبت به سخنان آنان سلب می شود زیرا در هر سخن و رفتار آنان احتمال سهو و نسیان داده می شود . ❕بنابراین مردم با سخنان آنان هدایت نمی شوند و غرض از ارسال آنان که هدایت مردم بود لغو می شود و چنین چیزی نیز بر خداوند حکیم محال است . 🔶لذا باید انان از تمامی سهو ها و نسیان ها معصوم و مصون باشد تا نقض غرض و عدم هدایت مردم لازم نیاید. 2⃣امام علی علیه السلام در وصف هدایتگران الهی فرمود: «انان معصوم هستند از تمام گناهان صغیره و کبیره و در جواب دادن خطا نمی کنند و هیچ گاه دچار سهو و نسیان نمی شوند» 📚بحار الانوار ج25 ص351 🔶پیامبر گرامی فرمود: «سهو و نسیان برای شما است و ما گرفتار سهو و نسیان نمی شویم» 📚بحار الانوار ج17 ص111 ❗️در روایات فراوانی آمده است که هدایتگران الهی همواره از طرف خداوند و فرشتگان و روح القدس تایید و یاری می شوند و چنین افرادی هیچ گاه دچار سهو و خطا نمی شوند 📚بحار الانوار ج25 ص47 باب3 🔶امام صادق علیه السلام فرمود: « پیامبر هیچ گاه سجده سهو به جا نیاورد ( زیرا در نماز گرفتار سهو و نسیان نمی شد) » 📚التهذیب ج2 ص350 3⃣بزرگان از علمای شیعه هم سهو و نسیان بر پیامبر گرامی را مردود دانسته اند. ❕شیخ مفید می گوید: « احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند اخبار آحادی است که موجب علم و عمل نمی شود» 📚التنبیه بالمعلوم من البرهان ص7 🔷علامه حلی می گوید: « اخباری که دلالت بر سهو پیامبر می کند نزد ما شیعیان باطل است زیرا پیامبر معصوم است و سهو نمی کند» 📚تذکره الفقهاء ج1 ص130 4⃣احادیثی که در کتب اهل سنت مبنی بر سهو و نسیان پیامبر نقل شده است نزد ما مردود و جعلی تلقی می شود . 👌روایاتی هم که در کتب ما مبنی بر سهو النبی وارد شده است چون موافق با روایات اهل سنت است ، از روی تقیه صادر شده است و اعتبار ندارد. ❗️شیخ حر عاملی چنین می گوید: « احادیثی که دلالت بر سهو پیامبر می کند حمل می شود بر تقیه چنان که شیخ طوسی به این نکته اشاره کرده است زیرا ادله زیاد عقلی و نقلی حاکم است که پیامبر به صورت مطلق گرفتار سهو و نسیان نمی شود » 📚وسائل الشیعه ج8 ص199 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❔خواستم ببینم آیا لزومی دارد که حتما قرآن را به زبان عربی بخوانیم با این که چیزی از آن نمی فهمیم در حالی که اگر ترجمه آن را بخوانیم متوجه معانی آن می شویم و می توانیم در مفاهیم آن تدبر کنیم ❗️❗️ 💠پاسخ💠 👌شکی نیست که تدبر و تامل در مفاهیم قرآنی امری خوب و مورد پسند می باشد . 🔶خداوند می فرماید: « ( قرآن ) کتاب مبارک است که به سوی تو نازل کردیم تا درباره آیات آن بیندیشند و خردمندان پند گیرند» 🔶ص 29 🔷ومی فرماید: « آیا به آیات قرآن نمی اندیشند ؟ یا ( مگر ) بر دلهایشان قفلهایی نهاده شده است» 🔷محمد 24 👌حضرت علی علیه السلام فرمود: « در قرائت قرآنی که تدبر در آن نباشد خیری نیست» 📚معانی الاخبار ص226 🗯امام سجاد علیه السلام فرمود: « شایسته است که هنگام قرآن خواندن در معانی آن تدبر شود» 📚مستدرک الوسائل ج4 ص238 👌بنابراین هیچ مانعی ندارد که شما ترجمه آیات قرآن را با تدبر در معانی آن بخوانید و از ثواب و برکات آن بهره مند شوید . ❗️همین طور می توانید تنها به متن اصلی قرآن نگاه کنید بدون آنکه آیات را تلاوت کنید و ترجمه آن را مورد توجه قرار دهید تا ثواب دو چندان را ببرید زیرا پیامبر گرامی فرمود: « نگاه کردن به آیات قرآن عبادت است» 📚امالی طوسی ج2 ص70 📚الفقیه ج2 ص205 🗯اما ثواب کافی و تمام را زمانی می برید که متن قرآن را همراه با تامل در معانی آن تلاوت کنید و به آیات قرآن نگاه کنید و قرآن را از روی مصحف بخوانید . 👌 زیرا به خواندن ترجمه قرآن ، قرائت قرآن اطلاق نمی شود لذا فرموده اند که برای آن که قرآن را صحیح بخوانید لازم است زبان عربی را فرا گیرید . 🔶پیامبر گرامی فرمود: « قرآن را به عربی بیاموزید و (بخوانید) » 📚وسائل الشیعه ج6 ص220 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « زبان عربی را بیاموزید زیرا زبان عربی زبان خداوند است که بوسیله آن با بندگانش سخن گفته است » 📚خصال یک جلدی ص258 👌این مساله به قدری مهم است که در روایات آمده است که اگر افراد غیر عرب قرآن را به لغت خودشان اشتباه تلفظ کنند ملائکه ، قرائت آنان را به عربی مطابق آیات قرآن بالا می برند. 📚الکافی ج2 ص619 ❕درباره فلسفه خواندن قرآن به زبان عربی گفتنی است؛ 1⃣روح و محتوای هر پیام و سخنی در قالب زبان خاص خود عمیق تر درک می شود تا زمانی که به زبان های دیگر برگردانده شود و قرآن که دارای مضامین بسیار بلند و عالی است هرگز قابل ترجمه دقیق و کامل به هیچ زبانی نمی باشد . 2⃣قرآن علاوه بر محتوای دقیق و عالی از لطافت و زیبایی ادبی و فصاحتی و بلاغی نیز برخوردار است که خود فصاحت و بلاغت قرآن یکی از وجوه اعجاز قرآن است .اکتفا به ترجمه های قرآن و بی توجهی به متن آن سبب از میان رفتن و مورد توجه قرار نگرفتن یکی از وجوه اعجاز قرآن که همان فصاحت و بلاغت آن می باشد ، می گردد. 3⃣تشویق و ترغیب به خواندن متن عربی قرآن یکی از شیوه های حفظ قرآن از تحریف است .اگر قرار باشد که ترجمه های قرآن جای متن اصلی را بگیرد چیزی نمی گذرد که مفاهیم غلط و اشتباه به نام ترجمه قرآن گسترش پیدا می کند و تنها راه مقابله با آن توجه ویژه به متن قرآن است . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓چرا خداوند فرعون را که در آخرین لحظات ایمان آورد نبخشید ولی قوم حضرت یونس رو در آخرین لحظات که عذاب خیلی نزدیک شده بود واگر دستشان را دراز میکردن به ابرهای تیره حامل عذاب میخورد،بخشید وفرصت دوباره داد؟ 💠پاسخ💠 👌توبه مخصوص به گناه یا گناهان خاصی نیست و شخص و اشخاص معینی را شامل نمی شود و زمان محدودی ندارد . ❗️تنها استثنایی که در قبول توبه وجود دارد و در قرآن به آن اشاره شده است این است که اگر انسان زمانی به سراغ توبه رود که در آستانه برزخ قرار گرفته و مقدمات انتقال او از دنیا فراهم شده است و یا عذاب الهی فرا رسیده باشد پذیرفته نمی شود و در آن زمان درهای توبه بسته خواهد شد زیرا اگر کسی در آن حال توبه کند توبه او اضطراری است نه اختیاری و توام با میل و رغبت . 👌قرآن می گوید: « توبه کسانی که کارهای بد انجام می دهند و هنگامی که مرگ یکی از آنها فرا رسد بگوید الان توبه کردم پذیرفته نیست » 🔶نساء 18 👌در داستان فرعون می خوانیم که هنگامی که فرعون و لشگریانش وارد مسیر خشکی داخل دریا شدند و ناگهان آبها فرو ریختند و فرعون در حال غرق شدن بود و گفت : « من ایمان آوردم که هیچ معبودی جز آن کسی که بنی اسرائیل به او ایمان آورده اند نیست و من از مسلمین هستم» 🔷یونس 90 👌ولی بلافاصله جواب شنید: « الان ایمان می آوری در حالی که قبلا عصیان کردی و از مفسدان بودی » 🔶یونس 91 👌و در مورد امت هایی که در هنگام نزول عذاب توبه می کردند می فرماید: « هنگامی که عذاب ما را مشاهده کردند ایمانشان برای آنها سودی نداشت » 🔶غافر84 👌بنابراین توبه در یک مورد پذیرفته نیست و آن جائی است که مساله از شکل اختیاری بودن بیرون رود و شکل اضطراری و اجباری به خود بگیرد. 📚اخلاق در قرآن ج1 ص224 ❕ایمان قوم حضرت یونس قبل از نزول عذاب بود لذا مورد پذیرش خداوند واقع شد . 🔷خداوند می فرماید: « چرا هیچیک از شهرها و آبادی ها ایمان نیاوردند که ( ایمانشان به موقع باشد و ) مفید به حالشان افتد مگر قوم یونس ، به هنگامی که ایمان آوردند عذاب رسوا کننده را در زندگی دنیا از آنان برطرف ساختیم و تا مدت معینی ( پایان زندگی و اجلشان ) آنها را بهره مند ساختیم» 🔶یونس 98 👌در تفسیر نمونه چنین آمده است ؛ ❕ ماجرای آنها به این قرار بود که در تواریخ آمده است هنگامی که یونس از ایمان آوردن قوم خود که در سرزمین نینوا در عراق زندگی می کردند مایوس شد، به پیشنهاد عابدی که در میان آنها می زیست نفرین کرد در حالی که عالم و دانشمندی نیز در میان آن گروه بود که به یونس پیشنهاد می کرد باز هم درباره آنان دعا کند و باز هم به ارشاد بیشتر بپردازد و مایوس نگردد. 🔶ولی یونس پس از این ماجرا از میان قوم خود بیرون رفت قوم او که صدق گفتارش را بارها آزموده بودند گرد مرد دانشمند اجتماع کردند، هنوز فرمان قطعی عذاب فرا نرسیده بود، ولی نشانه های آن کم و بیش به چشم می خورد، آنها موقع را غنیمت شمرده و به رهبری عالم از شهر بیرون ریختند، در حالی که دست به دعا و تضرع برداشته و اظهار ایمان و توبه کردند و برای اینکه انقلاب و توجه بیشتری در روح و جان آنها پیدا شود، مادران را از فرزندان جدا ساختند و لباسهای درشت و خشن و کم اهمیت در تن کردند، و به جستجوی پیامبر خویش برخاستند اما اثری از او ندیدند. ❗️ولی این توبه و ایمان و بازگشت به سوی پروردگار که به موقع انجام یافته بود، و با آگاهی و اخلاص توام بود کار خود را کرد، نشانه های عذاب بر طرف شد و آرامش به سوی آنها بازگشت، و هنگامی که یونس پس از ماجرای طولانیش به میان قوم خود بازگشت، او را از جان و دل پذیرا گشتند. 👌یادآوری این نکته نیز لازم است که قوم یونس هرگز در برابر مجازات قطعی قرار نگرفته بودند و گرنه توبه آنان نیز پذیرفته نمی شد، بلکه اخطارها و هشدارهائی که معمولا قبل از مجازات نهائی می آید برای آنها به قدر کافی بیدار کننده بود، در حالی که مثلا فرعونیان بارها این اخطارها را دیده بودند، (همانند ماجرای طوفان و ملخ خوراکی و دگرگونی شدید آب نیل و امثال آن) ولی هیچگاه این اخطارها را جدی نگرفتند، و تنها از موسی خواستند که ناراحتی را خداوند از آنان بر طرف سازند تا ایمان بیاورند، اما هرگز ایمان نیاوردند. 📚تفسیر نمونه ج8 ص387 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓در قرآن و اسلام موارد متعددی است که خداوند در ابتدا یک حکمی میدهد و پس از گذشت مدتی حکم دیگری جایگزین آن میشود و حکم اول نسخ می شود❕آیا این تغییر احکام نشان دهنده ناگاهی خداوند نمیباشد❔ 💠پاسخ💠 👌نسخ از نظر لغت به معنی از بین بردن و زائل نمودن است و در منطق شرع، تغییر دادن حکمی و جانشین ساختن حکمی دیگر بجای آن است ؛ ❗️ به عنوان مثال ؛ 1⃣مسلمانان بعد از هجرت به مدینه مدت شانزده ماه به سوی بیت المقدس نماز می خواندند، پس از آن دستور تغییر قبله صادر شد، و موظف شدند هنگام نماز رو به سوی کعبه کنند 2⃣در سوره نساء آیه 15 درباره مجازات زنان زناکار دستور داده شده که در صورت شهادت چهار شاهد، آنها را در خانه حبس کنند تا زمانی که مرگشان فرا رسد، یا خداوند راه دیگری برای آنان مقرر دارد. 👌این آیه بوسیله آیه 2 سوره نور نسخ شد و در آن آیه مجازاتشان تبدیل به یکصد تازیانه شده است . 🤔در اینجا ایراد معروفی است که به این صورت مطرح می شود: ❓ اگر حکم اول دارای مصلحتی بوده پس چرا نسخ شده ؟ و اگر نبوده چرا از آغاز تشریع گردیده ؟ و به تعبیر دیگر: چه می شد از آغاز حکم چنان تشریع می گشت که احتیاجی به نسخ و تغییر نداشت ؟ 🗯پاسخ این سؤال را دانشمندان اسلام از قدیم در کتب خود آورده اند و حاصل آن با توضیحی از ما چنین است؛ ❕می دانیم نیازهای انسان گاه با تغییر زمان و شرائط محیط دگرگون می شود و گاه ثابت و بر قرار است . 🔷 یک روز برنامهای ضامن سعادت او است ولی روز دیگر ممکن است بر اثر دگرگونی شرائط همان برنامه سنگ راه او باشد. 🔶یک روز داروئی برای بیمار فوق العاده مفید است و طبیب به آن دستور می دهد اما روز دیگر به خاطر بهبودی نسبی بیمار ممکن است این دارو حتی زیانبار باشد لذا دستور قطع آن و جانشین ساختن داروی دیگر را می دهد. ❗️ممکن است درسی امسال برای دانش آموزی سازنده باشد اما همین درس برای سال آینده بی فایده باشد، معلم آگاه باید برنامه را آنچنان تنظیم کند که سال به سال دروس مورد نیاز شاگردان تدریس شود. 👌این مساله مخصوصا با توجه به قانون تکامل انسان و جامعه ها روشنتر می گردد که در روند تکاملی انسانها گاه برنامهای مفید و سازنده است و گاه زیانبار و لازم التغییر به خصوص ‍ در هنگام شروع انقلابهای اجتماعی و عقیدتی، لزوم دگرگونی برنامه ها در مقطعهای مختلف زمانی روشنتر به نظر می رسد. ❕البته نباید فراموش کرد که اصول احکام الهی که پایه های اساسی را تشکیل می دهد در همه جا یکسان است هرگز اصل توحید یا عدالت اجتماعی و صدها حکم مانند آن دگرگون نمی شود، تغییر در مسائل کوچکتر و دست دوم است . ❕با توجه به این نکات روشن می شود که نسخ به هیچ عنوان مستلزم ناگاهی واضع از قوانین نمی باشد بلکه بر اساس تغییر شرایط و مصالح احکامی تغییر می کند. 📚تفسیر نمونه ج1 ص390 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓کانال های ضد دین اشکال می کنند که شما معتقدید که چون امام زمان ترس از کشته شدن دارد غائب شده است و می گویند امامی که میترسد چگونه می خواهد حق مظلومان را از ظالمین بگیرد❗️❗️ 💠پاسخ💠 ❕یکی از حکمت های ظاهری غیبت امام عصر در امان ماندن از گزند بدخواهان و ستمگران است . 🔷امام صادق علیه السلام فرمود: « همانا برای قائم پیش از آن که قیام کند غیبتی است چرا که در هراس است و حضرت اشاره به شکم خود کرد یعنی بیم کشته شدن دارد» 📚الکافی ج1 ص340 📚کتاب الغیبه ، طوسی ، ص329 📚کمال الدین ، ج2 ص342 👌در این شکی نیست که یکی از ویژگی های امامان گرامی ما « شجاع » بودن آنها می باشد . 🔷امام رضا علیه السلام فرمود: « برای امام نشانه هایی است از جمله عالم ترین و عادل ترین و با تقواترین و حلیم ترین و شجاع ترین مردم است ...» 📚معانی الاخبار ص35 📚بحار الانوار ج25 ص116 👌امام علی علیه السلام فرمود: « لازم است که امام شجاع ترین مردم باشد زیرا رهبر مومنان است و مومنان از او الگو می گیرند» 📚بحار الانوار ج25 ص164 ❗️روی این حساب ما معتقدیم که امامان ما شجاع ترین انسانها بوده اند . 🗯خوف و هراسی که به عنوان دلیل غیبت امام عصر ذکر شده است بازگشت به خوف شخصی نمی کند بلکه بازگشت به خوف دینی می کند . 👌امام زمان همانند سایر امامان از کشته شدن برای دین خداوند هراسی ندارد اما روشن است که اگر ایشان کشته شوند وعده الهی برای گسترس عدل و داد بر روی زمین و بر اندازی حکومت های فاسده محقق نمی شود زیرا اراده الهی به این تعلق گرفته است که این هدف را به وسیله آخرین امامان دوازده گانه محقق کند. ❕امام زمان خوف و هراس این را دارند که با کشته شدنشان این هدف محقق نمی شود لذا تا زمانی که این خوف و هراس باقی است و یارانی نباشند تا حضرت را یاری کنند این غیبت پایان نمی پذیرد. 👌بنابراین خوف و هراس امام عصر خوف و هراس دینی است نه شخصی و آنچه مذموم تلقی میشود ترس شخصی می باشد . 👌ملاک و معیار دین خداوند است .زمانی که ظهور دین و دستورات خداوند در ظاهر شدن و قیام امامان بوده است آنان بدون هیچ ترسی بر جان قیام کرده اند و زمانی که مصالح دینی اقتضاء غیبت را داشته آنان از قیام خود داری کرده اند چنان که پیامبر گرامی در غار حراء برای حفظ شدن از گزند مشرکین پنهان شدند زیرا ایشان خوف آن را داشتند که با ظاهر شدن جانشان را از دست می دهند و نمی توانند وظائف دینی خود را به انجام بر سانند ( خوف دینی ) و الا در شجاعت پیامبر اسلام هیچ شکی نمی باشد. 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓حضرت علی در حکمت 111 نهج البلاغه می گوید اگر کوهی مرا دوست بدارد از هم می شکافد و فرو می ریزد ❕آیا چنین مطلبی با عقل جور در می آید❕❕ 💠پاسخ💠 ❕مرحوم رضی در شرح این جمله حکیمانه امام می گوید: « معنای این سخن آن است که شدائد و مصائب به سراغ دوستان ما می آیند و این سرنوشت تنها در انتظار پرهیزکاران و نیکان و برگزیدگان و خوبان است . 🔷سپس می گوید این سخن همانند سخن دیگری است که از امام نقل شده که فرمود: « هر کس ما اهل بیت را دوست بدارد باید پوشش فقر را برای خود مهیا سازد ( و آماده انواع محرومیت ها و گرفتاری ها) گردد» 📚نهج البلاغه حکمت 112 🔷سید رضی در پایان می گوید گاهی برای این کلام امام تفسیر دیگری نیز کرده اند. 🗯جهت وضوح بیشتر باید توجه کرد؛ 👌در کتاب پیام امام امیر المومنین که شرحی بر نهج البلاغه است چنین آمده است؛ 🔶«در اين كه چه رابطه اى در ميان محبت اهل بيت و پوشش فقر و مصائب و گرفتاری ها است تفسيرهاى مختلفى شده كه از ميان همه آنها سه تفسير زير از همه مناسب تر است: 1⃣ نخست اين كه به مقتضاى «اَلْبَلاءُ لِلْوِلاءِ» « بلاها به سراغ دوستان خدا مى روند» و همچين به مقتضاى حديث « گرفتارى ها و مشكلات بيش از همه دامان پيامبران را مى گيرد سپس كسانى كه به دنبال آنها هستند سپس نيكان يكى پس از ديگرى» 📚الکافی ج2 ص252 ❕ افرادى كه به امام عليه السلام كه مجموعه اى از فضايل انسانى و بركات معنوى و الهى است عشق بورزند در صف اوليا قرار مى گيرند و به حكم اين كه مقرب ترند ، جام بلا بيشترشان مى دهند كه هم آزمونى است براى آنان و همه وسيله اى است براى ترفيع درجاتشان. 2⃣ بنا به تفسير ديگر منظور آن است كسانى كه عشق به امام مى روزند يا حب اهل بيت دارند بايد فقر به معناى سادگى زندگى را پيشه كنند همان فقرى كه پيغمبر اكرم درباره آن مى فرمود: «فقر مايه افتخار من است و با آن بر ساير پيامبران افتخار مى كنم» 📚بحار الانوار ج69 ص32 ❕ اين تعبير اگر به معناى فقر «فقر الى الله» نباشد به معناى ساده زيستن و قانع به زندگى خالى از هر گونه زرق و برق و تجمل بودن است. 🔷پيروان اين مكتب نيز مانند پيشوايانشان بايد به چنين زندگى اى قانع باشند. 3⃣ تفسير سوم اين كه منظور از دو كلام حكمت آميز بالا آن است كه دشمنان اهل بيت به ويژه بنى اميه و پس از آنها بنى عباس در صدد بودند كه هر كس را پيرو اين مكتب و عاشق اين پيشوايان ببينند از هر نظر در فشار قرار دهند تا آنجا كه حتى از نظر معيشت نيز در تنگنا واقع شوند. 🔶از اين گذشته ولاى اهل بيت همان ولاى حق است و طرفدار حق در هر عصر و زمان مورد تهاجم طرفداران باطل كه عِده و عُده آنها غالبا كم نيست واقع مى شود. ❕ تاريخ اسلام نيز نشان مى دهد كسانى كه طرفدار پيغمبر اكرم يا پيشوايان معصومين مى شدند از طرف دشمنان در فشار شديد قرار مى گرفتند داستان شعب ابى طالب و ابى ذر و مشكلاتى كه معاويه و عثمان براى او فراهم كردند تا آنجا كه مظلومانه در بيابان محروم «ربذه» در شديدترين فقر جان به جان آفرين سپرد، نمونه اى از اين دست است. 👌از شعبى نيز كه يكى از تابعين معروف است نقل شده مى گفت: « نمى دانیم با على چه کنیم اگر او را دوست بداریم (چنان بر ما سخت مى گیرند که) فقیر و نیازمند مى شویم و اگر او را دشمن بداریم کافر مى شویم». 📚مناقب ابن شهر آشوب ج3 ص248 🗯از این روشن تر سخنى است که در تاریخ طبرى و تاریخ ابن اثیر از «معاویه» نقل شده که چون «مغیره بن شعبه» را در سنه ۴۱ والى کوفه کرد او را فرا خواند و گفت: من مى خواستم سفارش ها ى زیادى به تو بکنم اما چون تو را فرد بصیرى مى دانم از آنها صرف نظر کردم؛ ولى یک توصیه را ترک نمى کنم و آن این که دشنام على و نکوهش او را فراموش مکن و براى «عثمان» فراوان رحمت خدا را بطلب و استغفار کن و تا مى توانى عیب بر یاران على بگذار و آنها را از مرکز حکومت دور کن و پیروان «عثمان» را مدح و تمجید نما و به مرکز حکومت نزدیک کن. «مغیره» گفت: من تجربه فراوان در امر حکومت دارم و دیگران نیز مرا آزموده اند و پیش از تو براى غیر تو عهده دار مناصبى بوده ام و هیچ کس مرا در این امر نکوهش نکرده است و تو هم در آینده مرا خواهى آزمود. یا مدح و تمجید مى کنى و یا نکوهش. معاویه گفت: ان شاء الله تو را مدح و تمجید خواهم کرد.» 📚تاریخ طبری ج2 ص112 📚تاریخ ابن اثیر ج3 ص102 ❗️مرحوم سیّد رضى بعد از آنکه تفسیر اول را براى این دو کلام حکیمانه برگزیده مى افزاید: «گاهى براى این کلام تفسیر دیگرى کرده اند که اینجا جاى شرح آن نیست»؛ 🔶بعید نیست که مرحوم سیّد رضى نیز نظرش در آخر کلام خود به دو تفسیر دیگرى باشد که ما در بالا آوردیم. 📚پیام امام امیر المومنین ، ایت الله مکارم شیرازی ج12 ص663 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓نظر اسلام در مورد فال و فال گیری چیست❕آیا فال حافظ و قهوه و ...اعتبار دارد❕❕ 💠پاسخ💠 🔶منظور از فال در ادبیات عرب این است که انسان حادثه ای را نشان پیروزی و موفقیت و پیشامد خیر بداند .مثلا بگوید که چون فلان نوزاد در روز میلاد یکی از معصومان به دنیا آمده است آینده خوبی دارد و یا صبحگاهان که از منزل خارج می شود وقتی با انسان صالح و درستکاری برخورد کرد بگوید این نشان می دهد که امروز کارهای ما رو به راه خواهد بود . ❕این گونه فال نیک زدن مورد تایید اسلام است . 🗯حضرت علی فرمود: « فال نیک زدن حق است» 📚نهج البلاغه حکمت 400 🗯پیامبر گرامی فرمود: « فال نیک بزنید آن را خواهید یافت» 📚پیام امام امیر المومنین ج15 ص267 🔶در غرر الحکم آمده است که حضرت علی فرمود: « فال نیک بزن تا پیروز شوی » 📚غرر الحکم ح1857 ❕پیامبر گرامی فرمود: « خداوند فال نیک را دوست دارد» 📚بحار الانوار ج74 ص165 👌وقتی انسان تفال به خوبی می زند اثر روانی قابل توجهی در او به وجود می آید و او را امیدوار به آینده خوب می سازد و اراده او را برای ادامه کارها تقویت می کند و به او شجاعت و استقامت می بخشد و این اثر روانی قابل انکار نیست و سبب پیشرفت و پیروزی می شود . ❕البته اگر فال نیک با توکل بر خدا همراه باشد اثر معنوی غیر قابل انکار دارد . بنابراین اعتقاد به تاثیر فال نیک به آن معنا که گفتیم یک امر خرافی تلقی نمی شود. 🔶آنچه که جزو خرافات است و با توحید منافات دارد فال بد زدن است . 🔶حضرت علی فرمود: « فال بد حق نیست و جزو خرافات است» 📚نهج البلاغه حکمت 400 🔶پیامبر گرامی فرمود: « فال بد زدن نوعی شرک است» 📚مسند احمد ج1 ص389 🔷زیرا مفهومش این است که غیر خدا را در سرنوشت خود موثر و شریک بدانیم و این نوعی شرک است . 🔶وفرمود: « کسی که اراده سفری کند و از منزل به سوی مقصد حرکت کند ولی پرنده ای را ببیند و به فال بد بگیرد و به خانه برگردد به آنچه بر محمد نازل شده کافر گردیده است» 📚کنزالعمال ج10 ص114 👌زیرا پریدن پرنده ای را در سرنوشت خود موثر دانسته به گونه ای که او را از حرکت به سوی مقصد باز داشته است . 🔶در روایت دیگر آمده است : « پیامبر فال نیک را دوست می داشت و از فال بد متنفر بود» 📚بحار الانوار ج92 ص2 🔶امام صادق فرمود: « فال چنان است که صاحبش به آن معتقد شود .اگر آسانش گیرد ( فال نیک بزند ) آسان است و اگر سختش گیرد ( فال بد بزند ) سخت است و اگر چیزی نگیرد چیزی نخواهد بود» 📚الکافی ج8 ص197 ❕و در روایات بیان شده است که کفاره فال بد زدن توکل بر خداوند است و هرگاه فال بد زدید با توکل بر خدا به فال بد توجه نکنید و اثر فال بد با توکل از بین می رود چنان که پیامبر گرامی فرمود: « کفاره فال بد زدن توکل بر خداست» 📚وسائل الشیعه ج11 ص362 👌فال حافظ و فال قهوه اعتبار شرعی ندارد اما اگر تفال به آنها از جهت فال نیک زدن باشد به اعتبار فال نیک خوب است و اگر فال بد زده شود به هیچ عنوان معتبر تلقی نمیشود اگر چه ترک فال زدن به قهوه پسندیده است . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓خداوند در سوره زمر می گوید که تمام گناهان را می بخشد اما در سوره دیگری می گوید گناه شرک را نمی ورزد ❕آیا این تناقض نیست ❗️❗️ 💠پاسخ💠 🔶خداوند می فرماید: « بگو ای بندگان من که بر خود ستم و اسراف کرده اید از رحمت خدا نومید نشوید که خدا همه گناهان را می آمرزد» 🔷زمر 53 ❕این آیه از گسترده ترین آیات قرآن است که شمول آن هر گونه گناه را در بر می گیرد و به همین دلیل از امید بخش ترین آیات قرآن محسوب می شود . 🔶مورد اشکال آیه 48 نساء می باشد که می فرماید: « خداوند شرک را نمی بخشد اما کمتر از آن را برای هر کس که بخواهد می بخشد» 🗯اما باید توجه داشت که این دو آیه با یکدیگر در تعارض نیستند . 🔷آیه اول به صورت عمومی اعلام می کند که خداوند هر گناهی را خواهد بخشید حتی گناه شرک را در صورتی که صاحب آن توبه کند . ❗️آیه دوم که گناه شرک را استثناء می کند در مورد کسانی است که از شرک توبه نکنند و با حالت شرک بمیرند . 🔶اینان دیگر مشمول عفو پروردگار نمی شوند زیرا خداوند در روز قیامت بسیاری از افراد را بدون توبه کردن مورد بخشش قرار می دهد چنان که امام صادق علیه السلام فرمود: « زمانی که قیامت شود رحمت خداوند چنان همه جا را فرا می گیرد که حتی شیطان نیز طمع در بخشیده شدن می کند» 📚بحار الانوار ج7 ص287 ❕در این حالت و زمان مشرکینی که بدون توبه از دنیا رفته اند دیگر مشمول عفو و رحمت الهی واقع نمی شوند و به غیر از این گروه خداوند هر کسی را که بخواهد در روز قیامت مورد عفو و رحمت خودش قرار می دهد . 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓آیا داستان توسل فطرس ملک به امام حسین در زمان تولد ایشان صحت دارد❗️مگر فرشتگان معصوم نیستند❕❕ 💠پاسخ💠 👌شیخ صدوق روایت می کند که امام صادق علیه السلام فرمود : «چون امام حسين متولد شد حق تعالي جبرئيل را امر فرمود که نازل شود با هزار ملک براي آن که تهنيت گويد حضرت رسول را از جانب خداوند و از جانب خود چون جبرئيل نازل مي شد گذشت در جزيره اي از جزيره هاي دريا به ملکي که او را فطرس مي گفتند و از حاملان عرش الهي بود وقتي حق تعالي او را امري فرمود و او كندي کرده بود پس حق تعالي بالش را در هم شکسته و او را در آن جزيره انداخته بود پس فطرس هفتصد سال در آن جا عبادت حق تعالي کرد تا روزي که حضرت امام حسين (ع) متولد شد... چون ديد که جبرئيل با ملائکه فرود مي آيند از جبرئيل پرسيد که اراده کجا داريد؟ 🔶 گفت: حق تعالي نعمتي به محمد کرامت فرموده است مرا فرستاده است که او را مبارک باد بگويم. ملک گفت اي جبرئيل مرا نيز با خود ببر شايد که آن حضرت براي من دعا کند تا حق تعالي از من بگذرد پس جبرئيل او را با خود برداشت و چون به خدمت حضرت رسالت رسيد تهنيت و تحيت گفت و شرح حال فطرس را به عرض رسانيد. 🔶حضرت پيامبر فرمود که به او بگو که خود را به اين مولود مبارک بمالد و به مکان خود برگردد. 🔷فطرس خويشتن را به امام حسين ماليد بال برآورد و اين کلمات را گفت و بالا رفت عرض کرد يا رسول الله همانا زود باشد که اين مولود را امت تو شهيد کنند او را بر من جهت اين نعمتي که از او به من رسيد مکافاتي است که هر که او را زيارت کند من او را به حضرت حسين برسانم. هر که بر او سلام کند من سلام او را برسانم و هرکه بر او صلوات بفرستد من صلوات او را به او مي رسانم . 📚امالی صدوق ص138 📚کامل الزیارات ص66 📚مناقب ال ابی طالب ج4 ص74 🔶و در روایت دیگر آمده است که : « چون فطرس به آسمان بالا رفت می گفت کیست مثل من و حال آنکه من آزاده شده حسین بن علی و فاطمه و محمد هستم» 📚بحار الانوار ج43 ص245 🔶البته باید توجه داشت که فرشتگان معصوم از گناه و معصیت هستند. 🔷خداوند می فرماید؛ « آنها بندگان شایسته خدا هستند که هرگز در سخن بر او پیشی نمی گیرند و به فرمان او عمل می کنند» 📓انبیاء 26 و 27 ❗️و می فرماید: « هرگز مخالفت فرمان او نمی کنند» 📓تحریم6 ❗️حضرت امیر فرمود: « هر گز در میان فرشتگان معصیت خداوند وجود ندارد» 📚بحار الانوار ج56 ص175 👌اما باید توجه کرد که درست است که انگیزه های گناه مانند شهوت و غضب در فرشتگان نیست یا بسیار ضعیف است ولی نباید فراموش کرد که آنها فاعل مختار هستند و قدرت بر مخالفت دارند و حتی از ایات قران استفاده می شود که آنها از بیم مجازات خداوند در وحشت هستند 📓انبیائ28 🔶این تعبیرات همه نشان می دهد که انها در عین قدرت بر معصیت ،معصوم و پاک از گناهند. ❗️از این جا روشن می شود که اگر در بعضی از روایات مانند داستان مذکور در مورد فطرس ، درباره کندی بعضی از فرشتگان در اطاعت فرمان حق و تنبیه انان به خاطر این کندی مطالبی آمده است همانند « ترک اولی هایی» است که در مورد انبیا نیز گفته شده است و می دانیم ترک اولی هرگز به معنی گناه نیست . 👌فطرس معصیت و عصیان خداوند را نکرد اما در اجرای دستور الهی با کندی پیش رفت و چون این کندی کردن با شان و مقامش مناسبت نداشت خداوند به سبب آن او را مورد مواخذه قرار داد. 📚پیام امام امیر المومنین ،ج1 ص169 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁
🤔پرسش ❓فایده صلوات بر خاندان پیامبر چیست ❕آنها که نیازی به درود و صلوات ما ندارند❕❕ 💠پاسخ💠 🔶در این شکی نیست که فرستادن صلوات بر پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان از جمله اعمالی است که بسیار مورد توصیه و سفارش قرار گرفته است . ❕در روایتی آمده است ؛ « در میزان اعمال انسان هیچ چیز سنگین تر از صلوات بر محمد و آل او نمی باشد» 📚الکافی ج2 ص494 🔷پیامبر گرامی فرمود: « هر کس از روی ایمان و رسیدن به پاداش الهی بر من ( و اهل بیتم ) صلوات بفرستد تمام گناهانش بخشیده می شود و او پس از آن اعمالش را از نو شروع کند» 📚ثواب الاعمال ص186 🔷امام رضا علیه السلام فرمود: « هر کس نمی تواند عملی انجام دهد تا کفاره گناهانش باشد پس بر محمد و آل او فراوان صلوات بفرستد زیرا صلوات تمام گناهان را محو می کند» 📚عیون الاخبار ج1 ص294 👌صلوات هر گاه به خداوند نسبت داده شود و بگوییم خداوند صلوات می فرستد به معنای فرستادن رحمت است و هر گاه به فرشتگان و مومنان منسوب شود به معنای طلب رحمت است. 📚تفسیر نمونه ج17 ص416 🗯فلسفه صلوات فرستادن بر پیامبر و اهل بیت ایشان روشن است ؛ 1⃣هدف از صلوات بر آن بزرگواران این است که مقام شامخ آنها و برنامه های اسلامی و روش دینی آنان متروک نشود . ادامه صلوات بر آنان رمز بقای اسلام و نام مبارک آنان است . 2⃣صلوات و درود سبب می شود که ما به مقام والای آن حضرات بیشتر آشنا شویم و از اخلاق و اعمال و صفات آنان الگو بگیریم و از این طریق نفوس خود را پاک کنیم لذا در بعضی تعبیرات آمده است که صلوات بر پیامبر گرامی و اهل بیت ایشان باعث پاکیزگی اخلاق و طهارت اعمال و ریزش گناهان ما می شود . 🔶در زیارت جامعه کبیره می خوانیم؛ « خداوند صلوات ما را بر شما و ولایت ما را نسبت به شما سبب پاکیزگی اخلاق و طهارت نفوس و نمو و رشد معنوی و کفاره گناهان ما قرار داده است» 📚زیارت جامعه کبیره 3⃣صلوات و درود بر پیامبر و آل او ، رحمت تازه ای را بر روح پاک آنها فرو می فرستد و از آنجا که آنها منبع و واسطه فیض هستند از سوی آنها به امت سرازیر می شود .بنابراین درود و رحمت بر آنها درواقع درود و رحمت بر خود ما است . 4⃣صلوات و فرستادن درود بر آن بزرگواران نوعی حق شناسی و قدر دانی و تشکر از زحماتی است که برای هدایت امت کشیده اند و بی شک این حق شناسی و قدر دانی اجر و پاداش الهی دارد . 5⃣با توجه به این که سیر تکاملی انسان هیچ حد و مرزی را نمی شناسد و به سوی نامتناهی پیش می رود و تنها کمال مطلق خداوند است ، روشن می شود که فرستادن صلوات بر پیامبر و اهل بیت ایشان لغو و بی فائده نمی باشد و سبب می شود فیوضات و عنایات تازه الهی بر آنان وارد شود . 📚پیام امام امیر المومنین ج3 ص196 📝پرسمان اعتقادی 🍁🌳 @p_eteghadi 🌳🍁